eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
432 عکس
127 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
درظهر غدير تا كه موسای نبی بوسه به رخ منور هارون زد چشمان حسودان و بخيلان عرب از شدت غم ، از حدقه بيرون زد از مشرق دستهای پر مهر نبی خورشيد ولايت و امامت تابيد با شوق ملائک همه فرياد زدند: « تا كور شود هر آنكه نتواند ديد» فرمود نبی به امر معبود وَدود بر امت من علی امام است امام اين مژده ی من به شيعيانش، دوزخ بر شيعه ی مرتضی حرام است حرام گُل كرد سپيده ی تبسم به لبش تا آيه ی «اكملتُ لكُم» نازل شد فرمود: خوشا به حالتان ای مردم با حُب علی دين شما كامل شد فرمود خدا ولايت حيدر را بر آدم و نسل بعد او واجب كرد در روز ازل كليد فردوسش را تقديم ِ علی بن ابيطالب كرد فرمود: برادرم علی مَحرم ماست از عالم غيب مثل من آگاه است قرآن چقدر مدح و ثنايش را گفت او نقطه ی زير باء بسم الله است فرمود كه يادگار من بين شما تا روز حساب، عترت و قرآن است بايد كه به هر دوشان تمسک جوييد اين راه نجات اصلی انسان است ذكر صلوات عرشيان می آمد تا رفت به سوی آسمان دست ِ علی از عرش بلند و يک صدا می گفتند: اَلحَق كه اميرمومنان است علی جبريل به خدمت علی آمد و گفت تبريک؛ كه اين مقام زيبنده ی توست ای حضرت بوتراب درهر دو جهان هارونی ِ اين قوم برازنده ی توست جبريل به جانشين پيغمبر گفت ای مظهر افتادگی و آقايی مردم اگر امروز امامت خوانند عمريست امام عالم بالايی از فتنه ی بين كوچه ها می ترسم از سيلی و بغض يک پسر می ترسم دلواپس غربت تو هستم آقا از آتش و ميخ پشت ِ در می ترسم با ديدن اين بركه و گودال غدير يكباره به ياد كربلا افتادم در گودی قتلگاه خود را ديدم بر پای حسين سر جدا افتادم وحید قاسمی
شعر من از کرم اوست که ارزش دارد این جهان از قدم اوست که ارزش دارد هیئت ام با علم اوست که ارزش دارد خادمی حرم اوست که ارزش دارد باز مست از می صهبای غدیرم کردند عمری است بر در این خانه اسیرم کردند خواستم مدحیه های علوی بنویسم عامیانه ولی بین المللی بنویسم خواستم از دم عشق ازلی بنویسم در دل خود صد وده بار "علی" بنویسم مرتضی کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ؟؟ این چه شمعی ست فقط فاطمه پروانه اوست ؟؟ خبر آمد که آقای غدیرش کردند و به فرمان خداوند وزیرش کردند به ید احمد مختار امیرش کردند و مرا تا ابدالدهر اسیرش کردند غم ندارم به رسول مَدَنی نائب هست غصه ای نیست عَلیِ بنِ اَبیطالِب هست گوئیا وحی رسیده نَبیَ الله ،بگو همه را جمع کن و در وسط راه بگو برو بر منبر و با یک دل آگاه بگو " اَشهَدُ اَنَّ عَلیً وَلیُ الله "بگو تو بگو تا همگان بشنوند این اَشهد را تو بگو تا بشناسند ولی ایزد را مثل امروز همه مالک و عمار شدند دست در دست علی با نفسش یار شدند عده ای سخت از این واقعه بیزار شدند از همان اول کاری چو سگی هار شدند بعد پیغمبر اسلام ولایت دارد او به جن و ملک و انس امامت دارد اوست که بعد نبی حق خلافت دارد در دل مرد و زن شیعه اقامت دارد چقدر بیعت با شیر خدا شیرین است هر کسی منکر حیدر بشود بی دین است به خدا دلبر دلهاست تعجب نکنید بخدا شاه دو دنیاست تعجب نکنید آری او شافع فرداست تعجب نکنید همه ی هستی زهراست تعجب نکنید اَسَدُالله ست علی ،کور شود چشم حسود وَ یَدُ الله ست علی ،کور شود چشم حسود وسط معرکه ها هم قدمش نیست که نیست گفته حاتم که رقیب کرمش نیست که نیست بشری نیز حریف قلمش نیست که نیست بیرقی هم به شکوه علمش نیست که نیست هرکه هرجا که رسیده همه ، کارِ علی است به خداوند قسم که "همه کاره" علی است علیرضا خاکساری 
سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته می‌سوزم از اين عشق چو اسفند برشته با جوهر اشک و قلم بال فرشته بر لوح دل خسته ام اين جمله نوشته: جز مهر علی در دل من خانه ندارد "كس جای در اين خانه ی ويرانه ندارد" ما از می مرد افكن اين ميكده مستيم شاديم كه پيمانه و پيمان نشكستم تا عشق علی هست در اين ميكده هستيم پس خورده نگيريد كه ما باده پرستيم هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است "المنت لله که در میکده باز است" فهميدم از اين راز كه در كعبه شكاف است هرجا كه بود نام يدالله مطاف است اين گفته نه بيهوده و اين دم نه گزاف است در روز جزا شيعه‌ات از نار معاف است چون غير علی در دو جهان هيچ نديدند "مردان خدا پرده ی پندار دريدند" تا نام تو پيچيد در آن شبه جزيره شد پاک از اين خاک گناهان كبيره زد چنگ به دامان تو هر ايل و عشيره شد ثابت و سيار در اوصاف تو خيره جز ساقی كوثر ز كسی جام نگيريم "ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم" زان باده كه در روز غديريه به خم بود پيدای تو شد هر كه در آن حادثه گم بود فرياد ملائک بابی انت و ام بود زان راز كه در آيه اكملت لكم بود بيتی است امامت در اين خانه تويی تو امروز امير در ميخانه تويی تو آن بازوی خيبر شكنش رفت چو بالا با دست شريف پدر ام ابيها دادند دو دريا چو به هم دست تولا شد ولوله و غلغله در عرش معلا گفتند ملائک همگی عيد مبارک اين عيد به هر پيرو توحيد مبارک ای عقل در اوصاف تو حيران و مردد وصف تو نگنجيده به هفتاد مجلد عالم همه گم گشته آن موی مجعد محبوب ابوالقاسم محمود محمد نامش همه جا هست بگوييد كجا نيست "كس نيست كه آشفته آن زلف دوتا نيست" هركس كه ز حب تو به لب ناد علی داشت در جام دل خويش صفايی ازلی داشت آسودگی از شرک خفی شرک جلی داشت گمراه نگرديد هر آن كس كه ولی داشت از نام علی كاخ ستم در خطر افتاد "با آل علی هركه در افتاد ور افتاد" تا صورت پيوند جهان بود علی بود يعنی هدف از عالم موجود علی بود تسكين دل آدم و داود علی بود از آيه انفاق چو مقصود علی بود ای محو جمال تو صاحب خانه "مقصود تويی كعبه و بتخانه بهانه" ای كاش شود ميثم و سلمان تو باشم تا روز جزا دست به دامان تو باشم در هردوجهان ريزه خور خوان تو باشم كافر شوم از خويش و مسلمان تو باشم كرديم نثار قدم تو دل و دين را "تقديم كرديم همان را و همين را" افسوس كه با نام تو كردند خرافات در دايره تنگ جنايات و مكافات يک عده پی شطح و گروهی پی طامات در كاخ نشستند به عنوان خرابات ما با تو نشستيم و از اين قوم بريديم "ما چون ز دری پای كشيديم، كشيديم" عباس احمدی
دلم مست شراب الغدیر است سراپایم کتاب الغدیر است الا ساقی سر و جانم فدایت تمام هست خود ریزم به پایت چنان برگیر با یک جرعه هوشم که چون خم در غدیر خم بجوشم دل از کف دادۀ "ما اُنزلم" کن ز "اکملت لکم دین" کاملم کن وجودم مست از جام تولاّست دلم دریایی از نور تجلاّست بيا تا مدح مولا را بگوییم خدا را در غدیر خم بجوییم محمد نغمهء توحید دارد در آن صحرا خدا هم عید دارد چه عیدی؟ خوبتر از عید قربان چه روزی؟ روز عترت روز قرآن محمّد! پیک حق را این پیام است رسالت بی ولایت ناتمام است محمّد! وقت ابلاغ است، بلّغ منافق را به دل داغ است، بلّغ نمایان کن جلال حیدری را کزآن کامل کنی پیغمبری را بگو با مردم عالم علی کیست بگو دین جز تولاّی علی نیست بگو حکم علی نصّ کتاب است بگو خطّ علی اسلام ناب است... تو گویی می رسد بر گوش جان ها پیامش در زمین و آسمان ها که هر کس را منم امروز مولا علی از نفس او بر اوست اُولی "علی را قدر، پیغمبر شناسد که هرکس خویش را بهتر شناسد" علی پیش از خلایق با خدا بود خدا داند که کی بود و کجا بود علی شمعی که در بزم ازل سوخت علی جبریل را توحید آموخت علی روشنگر پیش از زمان هاست علی خورشید آنسوی مکان هاست علی ویران نشین عرش پیماست از این پایین تر از آن نیز بالاست علی آیینۀ آیین اسلام علی یعنی تمام دین اسلام علی سر تا قدم توحید مطلق علی ایمان، علی میزان، علی حق علی با حق و حق با او چو پرگار یدور الحق علیه حیثما دار علی بر حزب حق صاحب لوا بود علی فرماندۀ کلّ قوا بود علی جوشن به تن پوشید بی پشت علی در جنگ عمرو عبدود کشت علی اسلام را در صدر تابید علی در بدر هم چون بدر تابید علی در یاری دین ترک جان گفت علی در بستر ختم رسل خفت علی دین است و قرآن است و احمد علی یعنی علی یعنی محمّد علی مولود کعبه، رکن دین است ولی امر کل مؤمنین است که قرآن می کند وصف خضوعش ز خاتم بخشی و حال رکوعش هزاران سلسله آوارۀ اوست حدیث منزلة دربارۀ اوست گُهر از "سلُمک سلمی" فشانم حدیث "لحمک لحمی" بخوانم علی داد از ولادت با نبی دست نبی عقد اخوّت با علی بست شب معراج نشنیدی که احمد در آن خلوت سرای حی سرمد به هر جانب که چشم خویش بگشود علی بود و علی بود و علی بود علی ماهی که در هر دل درخشید به یک شب در چهل منزل درخشید اگر خورشید حرفی با علی گفت یقین دارم که تنها یا علی گفت علی در عالم خلقت یکی بود محمد هم به مهرش متکی بود... نمی دانم که بودم چیستم من اگر پرسید یاران کیستم من نه صوفیم نه سالوِس ریایی نه وهّابی نه بابی نه بهایی نه آن را و نه این را دوست دارم امیرالمؤمنین را دوست دارم مسلمانم مسلمان غدیرم امیرالمؤمنین باشد امیرم دلم از خردسالی با علی بود سخن ناگفته ذکرم یا علی بود چو از اوّل گِلم را می سرشتند بر آن گِل نام مولا را نوشتند ولای مرتضی بود و گِل من علی بود و علی بود و دل من سرم در هر قدم خاک رهش باد که مادر یا علی گفت و مرا زاد چو پا در عالم خاکی نهادم برون آمد خروشی از نهادم سراپای وجودم با علی بود خروشم بانگ یا مولا علی بود لب خاموشم از مولا علی گفت مؤّذن هم به گوشم یا علی گفت به عشق مادر از آن رو اسیرم که با شهد ولایت داد شیرم سرشک و شیر با خونم عجین شد تولاّی امیرالمؤمنین شد مرا با عشق حیدر زاد مادر مرا شیر ولایت داد مادر ولایت بستگی دارد به فطرت ولایت خطّ قرآن است و عترت ولایت هدیه رب جلیل است ولایت رهنمای جبرئیل است ولایت گوهر دریای نور است ولایت همدم موسی به طور است ولایت گُل بر آرد از دل خار ولایت میثم است و چوبۀ دار ولایت یعنی از حیدر حمایت ولایت یعنی از عترت روایت ولایت یعنی از جان دست شستن به موج خون رضای دوست جستن همین است و همین است و جز این نیست که هر کس را ولایت نیست دین نیست تو را گر مهر مولا نیست در دل ز طاعات و عباداتت چه حاصل؟! اگر گیری وضو با آب زمزم اگر سجّاده گردد عرش اعظم اگر گویی اذان بر بام افلاک گر از تکبیر گردد سینه ات چاک اگر ضرب المثل گردد خضوعت به حمد و قل هو الله و رکوعت اگر در سجده صدها سال مانی خدا را از درون خسته خوانی اگر باشد به توحیدت تعهّد رسی گر بر شهادت در تشّهد مبادا بر نماز خود بنازی ولایت گر نداری بی نمازی محمّد شهر علم است و علی در ز در، در شهر وارد شو برادر نیاید آنکه از در، دزد باشد که در محشر جحیمش مزد باشد گرفتم اینکه مانند تن و جان وجودت شد یکی با کل قرآن همه آیات آن را خواندی از بر ز باء اوّلین تا سین آخر اگر مهر شه مردان نداری به قرآن بهره از قرآن نداری به قرآن، قول پیغمبر همین است تمام دین امیرالمؤمنین است استاد سازگار
از دل مپرس، چون دل زارم شکار توست از جان مگو که تشنه لب ذوالفقار توست مستان درگهت دم یاهو گرفته اند من ماندم و دو چشم تری که خمار توست باشد همیشه تو پدر خوب ها بمان اما بدان که طفل بدت شرمسار توست باید تو را قسم بدهم؟! جان فاطمه... این آخرین تلاش گدای ندار توست خیلی دلم پر است از این خلق بی وفا خیلی دلم هواییِ شهر و دیار توست اصلا نجف نرفته مرا زیر خاک کن در زیر خاک هم دل من بی قرار توست محمد جواد شیرازی
به یُمن حضرت دلبر خدا بر من کرامت کرد همین که نامش آوردم دعایم را اجابت کرد نه تنها من سرآغاز امورم " یاعلی " گفتم خدا هم " یاعلی " گفت و شروع امر خلقت کرد تمام انبیا هر جا گره بر کارشان افتاد دم " حیدر " گرفتند و خود مولا وساطت کرد پدر بعد از اذان در گوش من " نادعلی " خوانده همان " نادعلی " عمری از ایمانم حفاظت کرد به دل حب علی دارم، شده زهرا خریدارم خودم لایق نبودم که، ولی مادر محبت کرد گرفتار و پریشانم، سراپا غرق عصیانم دل ویران من را ساقی کوثر مرمت کرد نمی پرسد چرا مستی؟ نمی گوید برو پستی گدا هرقدر بد بوده علی بر او کرامت کرد به هجر او گرفتارم، به دل شور نجف دارم به هرکس که نجف رفته دل زارم حسادت کرد دوباره دیشبی در خواب دیدم زیر ایوانم دوباره این دل شیدای من میل زیارت کرد هوای نوکرانش را همیشه مرتضی دارد در اوج هر گرفتاری مرا راهیِ هیئت کرد . . به دست خاندان او فقط جود و کرم باشد علی باب الحوائج می شود شش ماهه هم باشد مرضیه نعیم امینی
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند حاجیان که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار علی را دیدند با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت چون که از برکت حیدر، همه را بخشیدند مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم اختران را طرف عرش خدا پاشیدند تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی دست او را همه ی آینه ها بوسیدند آسمان ها همگی خَم شده و مثل زمین روی خود را به کف پای علی ساییدند زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند یا علی بود که از عرش خدا می بارید نور مولا به سر ثانیه ها می بارید عاشقان تو علی، دل که به دریا بزنند این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند بارها خواستهٔ قلب بهشت این بوده مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند عده ای که رخ ایوان شما را دیدند قید دیدار جنان حین تماشا بزنند قصد کردند ملائک همه در عید غدیر پرچم عشق تو را بر سر دل ها بزنند امر و دستور خدا بوده که باید عالَم بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند کاش می شد بشوم فرش حریم تو علی تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند مردمانی که به دنبال خدا می گردند باید آقا که درِ بیت شما را بزنند از غدیر تو به معراج رسیدیم علی کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی تو رسیدی که سرآغاز امامت بشود چشم تو معنی ایثار و رشادت بشود هر کسی دیده تو را لحظۀ شمشیر زدن تا ابد شیفتۀ درس شهامت بشود در مقام تو همین بس که در این راه دراز حضرت فاطمه حامی ولایت بشود عکس زهرا که به چشمان تو افتاد خدا بین چشمان تو با فاطمه رؤیت بشود مطمئنم که از این جمله خدا هم راضی ست باید از نام تو هر ثانیه صحبت بشود نوکری تو مدالی ست که زهرا داده آن قدر نذر نمودم که عنایت بشود همۀ حرف من این است شب عید غدیر دیدن صحن نجف کاش که قسمت بشود به خدا می رسد آن کس که تو را پیدا کرد زین جهت بود خداوند تو را مولا کرد من مریض توأم ای شاه شفا می خواهم بی سر و پایم و آقا سر و پا می خواهم منِ بیچاره چه دارم به تو تقدیم کنم تازه امشب سفر کرب و بلا می خواهم تا محرّم بشود چند شبی مانده هنوز روزی نوکری از دست شما می خواهم دامنت را دمی از دست من آقا نکشی بهر شالم نخی از کُنج عبا می خواهم التماست بکنم می کنی آقا نظری چادر سوختۀ فاطمه را می خواهم یک دعا کن که دل نوکر تو قرص شود کارم از کار گذشته ست دعا می خواهم روزیم را شب عید است کمی اشک بده راضی ام؛ اشک مرا هم ز همان مشک بده مهدی نظری
آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود زودتر از همه با این همه دیر آمده بود چه خبربود؟! زمان لحظهٔ حساسی بود عرش با آن عظمت نیز به زیر آمده بود چه خبر بود؟! که ابلیس به خود می لرزید و خدا خواسته این گونه حقیر آمده بود چه خبر بود؟! که این قافله ها در پی هم از دل کعبه به این دشت کویر آمده بود چه خبر بود؟! که جبریل به خود می بالید پیک مامور در این امر خطیر آمده بود چه خبر بود؟! که پیغمبر دردانهٔ حق باز هم بر در میخانه بشیر آمده بود روی دستش بگرفت او همهٔ هستی را جان خود را که چه جانانه وزیر آمده بود آی! آهسته!! صدایش برسد تا افلاک ماه و خورشید به تبریک امیر آمده بود فاطمه نانی زاده
من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم تصویر اسماءِ خداوند کریمم من قل هو الله احد را رازدارم یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم من ذکر الله الصمد را عینِ معنام عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم از کعبه راز لم یلد باید بپرسید لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده: خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟ من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم مجریِ احکام خداوند حکیمم آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت حتی برای دشمنان خود حلیمم خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم حتی برادرهای خود را منع کردم زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت سلطان عالم هستم و عبدالکریمم من، آسمانِ بی ستون را آفریدم من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم من سفره دار خلقت و کون و مکانم رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش در طور سینا،یارِ موسای کلیمم عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم راه زمین، راه سما، راه کُراتم تنها در عالم من صراط المستقیمم بر لشگر پیغمبران، مولا منم من بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم خود در تمام کارها با او سهیمم با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم تنها منم دارای این اسم عظیمم من جانشینِ حضرت ختمی مآبم داده ولایم را خداوند علیمم اولاد معصومم، امامانِ مبینند آری امامانِ مبین را هم زعیمم حتی ولایت بر همه کفّار دارم پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم من پهلوان خیبر و بدر و حنینم من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم چشمان اهل فتنه را من کور کردم آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم هر منحرف را از رهِ خود بازدارم تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم من دستِ مهدی میشوم روز عدالت من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم در پیش من بازوی زهرا را شکستند بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد؛ من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم من از مدینه تا نجف در انتظارم تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید: پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟ من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب من بودم و حالِ مناجات صمیمم تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین! این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم محمود ژولیده
هر آن مجنون که مُهر مِهر حیدر خورده تقدیرش نخ چادر نماز حضرت زهراست زنجیرش فرستاده کتابی را در آن مدح علی گوید خدا با إِنَّما و هَل أتیٰ و تین و تطهیرش به حکم "لافتی إلا علی..." دیگر جهان هرگز نه می بیند شبیهش را، نه حتی مثل شمشیرش فقط با نان جو سر کرد آنکه فتح خیبر کرد کجا آن قوت و این قوّت، ملائک مات تکبیرش دعا بر جان مادر می کند هرکس محب اوست رسید از دامن مادر به قلب طفل تأثیرش چنان از نام او مستم، گرفته یاء آن دستم علی نامش چنین کرده، چه خواهد کرد تصویرش کند صید دل این صیاد قابل با شمایل هم که خالش دانه، مو لشکر، کمان ابرو، مژه تیرش برای کوی او رفتن، گرسنه مانده ترجیحاً به جز او را نمی خواهد گدای چشم و دل سیرش علی هرجا رود بالا، شود حجت تمام آنجا چه باشد شیر میدان و چه باشد طفل بی شیرش مرضیه نعیم امینی
تو، علی بودی و بالاتر ز هر برتر شدی بی گمان اله نبودی از بشر سَرتر شدی نیست تیغی برتر و بهتر ز سِیفت ذوالافقار بهر کشتی نجات آدمی ،لنگر شدی ام اسماعیل از جُستن ز آب مآیوس گشت گو به مادر آفرین تو برتر از هاجر شدی فاطمه بنت اسد را در حریمش جای داد تا سه صبح و شام میهمان حضرت داور شدی چون قلم وصف تو را خواهد نگارد بر ورق نقش بندی بی بدیل از خِبرهٔ مسگر شدی در رسالت با رسولت گام در گامش شدی در شب خوف و خطر تو وارد بستر شدی مهربان ،آرام جام،شیرین زبان،در کودکی! قهرمان سر فراز قصهٔ مادر شدی.. در امامت چون محمد بی بدیلی یا علی خار در چشمانِ کور دشمن ابتر شدی جان تو جان محمد ،جان احمد جان تو بر گل یاس نبوت مهربان همسر شدی دشمنانت در احد در بدر و خندق، انهزام در به در شد دشمن دون، حضرت حیدر شدی دومی پرچم فکند و رو به صحرا الفرار با اشارات محمد ، فاتح خیبر شدی فاتح خیبر شدی ،چون فاتح دلها بودی مرتضی ای ،بو ترابی،شافع محشر شدی شرح اوصاف علی را بی گمان نتوان نوشت ای تو «مخلص» ،عاشقانه، کمترین نوکر شدی مهدی خاکی
🏳سبک شور امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام 🏳بند اول ۱۱۰ مرتبه ذکر علی میگم تا که وا بشه به دستت گره کور خدا ایشالله توی عالم محشر این گدا رو بکنه با علی محشور لطفت شاملِ،حال این گداست تا لیلی تویی،مجنونت خداست ذکرت یا علی،به دردا دواست تا لیلی تویی،مجنونت خداست حیدر،تو شهنشاهی و من نوکر در خونت میزنم هی در آخه یاد داده بهم مادر که بگم از کوچیکی حیدر حیدر،نفسم بسته به انفاست مستم از عطر گل یاست منو مادرم آورد دنیا که باشم نوکر عباست حیدر،علی مولا یا ابالعباس... 🏳بند دوم ۱۱۰ مرتبه ذکر علی میگم که ایشالله چشم دشمنات بشه کور با عنایات همیشه ی تو مولا شیعه ی تو میشه سرفراز و ماجور لطفت شاملِ،حال شیعه هاست تا لیلی تویی،مجنونت خداست جز راهه تو را،هه دیگه خطاست تا لیلی تویی،مجنونت خداست حیدر،تویی واسه دل من دلبر برای شیعه تویی رهبر واسه ی فاطمه تاج سر پدر مایی توی محشر حیدر،نظری کن به دل بیتاب بیا و نوکرتو دریاب امسالم بده براتم رو اربعین زیارت ارباب حیدر،علی مولا یاابالارباب... 🏳بند سوم ۱۱۰ مرتبه ذکر علی میگم و سلام میدم به تو من از راهه دور که ایشالله برسه به تو سلامم تو که دریایی و من قطره ی مهجور لطفت شاملِ،حال ما همه ست تا لیلی تویی،مجنون فاطمه ست این نغمه روی،لبها زمزمه ست تا لیلی تویی،مجنون فاطمه ست حیدر،ذکر تو معجزه میسازه در خونت رو گدا بازه همه عالم بدونن شیعه زیر پرچمت سرافرازه حیدر،تا میگم تو دل میشه غوغا میشه قند آب تو دل زهرا غیر تو کسی نمیشد کفو برای مادر ما مولا حیدر،علی مولا دلبر زهرا... 🙏التماس دعای خیر ✍♪کربلایی امیرحسین سلطانی