امشب که حسین جان دیگر گیرد
ریحانه ی خویش را چو در بر گیرد
وقت است حسینیان عیدی گیرند
زان دست که قنداقه ی اصغر گیرد
سیدمحمدرستگار
*
دامان رباب گلشن عشق بود
زین گل که چراغ روشن عشق بود
افسوس که شش ماه دگر تیر خورد
قنداقه که دیده جوشن عشق بود
سیدمحمدرستگار
*
بانو پسرت که هدیۀ الله است
امید دل حضرت ثارالله است
شادی که شب ولادت اصغر توست
افسوس که شادیت فقط شش ماه است
سیدمجتبی شجاع
*
لب های علی اصغر اگر وا بشود
درد دل هر خسته مداوا بشود
افسوس که در کرببلا دستِ خزان
نگذاشت که این غنچه شکوفا بشود
سیدمجتبی شجاع
*
بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات
بر آینه ی علی اعلی صلوات
هم مولد اصغر است و هم روز جواد
بر کرب و بلا و طوس یک جا صلوات
حامد اهور
*
معشوق، به باد داده گیسو صلوات
بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات
نقّاره زدند، ماه پیدا شده است
بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات
حامد اهور
*
بر دل خوشی ضامن آهو صلوات
جانم! بفرست باز بر او صلوات
آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر
بر هر دل مشتاق علی گو صلوات
حامد اهور
*
بر روی جواد، باز بهتر صلوات
بر ناز نگاه علی اصغر صلوات
این نیست صدای این همه جمعیت!
بفرست بلندتر به حیدر صلوات
حامد اهور
*
نگاهش دم به دم اعجاز کرده
که او را اینچنین ممتاز کرده
به لطف دستهای کوچک خود
گره های بزرگی باز کرده
یوسف رحیمی
*
خندیم به مقدم تو یا گریه کنیم
خندیم، ولیک بی صدا گریه کنیم
امرو ز گریۀ تو خندیم، ولی
فردا به تبسّم تو ما گریه کنیم
سیدهاشم وفایی
*
ای آن که حریر نرمِ گل جای تو بود
آغوش لطیف لاله مأوای تو بود
از لحظۀ میلاد تو، شش ماه حسین
مهمان نگاه و روی زیبای تو بود
سیدهاشم وفایی
*
آن روز که دوست نور حق را به تو داد
در صبح ازل رنگ شفق را به تو داد
امروز چه دید در نگاه تو حسین
کز دفتر عشق شش ورق را به تو داد
سیدهاشم وفایی
*
آن کس که به خاک درت افتاده منم
آن کس به محبت تو دلداده منم
دیگر چه سعادتی از این بالاتر
شه زاده شمایی و گدا زاده منم
سیدمجتبی شجاع
*
هستم همه شب یاد تو ای شه زاده
محتاج به امداد تو ای شه زاده
ای کاش که امر فرج امضا بشود
از برکت میلاد تو ای شه زاده
سیدمجتبی شجاع
*
روشن شب تار می شود از امشب
غم پا به فرار می شود می شود از امشب
فصل دل عشاق علیِّ اصغر
شش ماه بهار می شود از امشب
سیدمجتبی شجاع
*
شنیدم یا علی اعجاز کردی
شیندم تا خدا پرواز کردی
شیندم با همان دستان کوچک
گره های بزرگی باز کردی
یوسف رحیمی
#امام_جواد_ولادت
اي قمر شمس ولايت جواد
اي گهر بحر عنايت جواد
حجّت حق باب مراد همه
نجل علي دسته گل فاطمه
بر همه خوبان جهان سروري
محمّد (ص) استّي و علي پروري
چشم رضا از همه سو سوي تو
ماه رجب شيفته روي تو
روي دل آراي تو بدر رجب
ليله ميلاد تو قدر رجب
جود به خاک درت آرد سجود
بسته به جود تو تمام وجود
صورت تو باغ و بهار رضا
تويي همه دار و ندار رضا
حسن تو مرآت خداوند تو
بهشت بابا گل لبخند تو
بی خردان طعنه ديگر زدند
بر پدرت تهمت ابتر زدند
ولادت تو کوثري دگر بود
روشني چشم و دل پدر بود
نور شد و نور شد و نور شد
چشم همه تيره دلان کور شد
سمند علم و معرفت رام تو
گره گشاي عالمي نام تو
عطر رياحين جنان خاک تو
روح رضا در بدن پاک تو
باب تولاّي تو باب خدا
مصحف روي تو کتاب خدا
عقل نهالي ز دبستان تو
علم گلي رسته ز بستان تو
بين امامان ز عطاي زياد
تويي ملقّب به امام جواد
جز تو که حرز مادر خويش را
به قاتل پدر نمايد عطا
شبي که مأمون ستمکار مست
برد به قتل تو به شمشير دست
در دل تاريک شب اي جان پاک
کرد تن پاک تو را چاک چاک
صبح که آن بي خرد آمد به هوش
گشت سراپا همه سوز و خروش
گفت مرا قتل رضا بس نبود
کشتن نجل مرتضي بس نبود
چگونه من در نظر خاص و عام
شهره شوم به قاتل دو امام
قاصد مأمون به تحيّر شتافت
در بدن پاک تو زخمي نيافت
کرد سراپا به وجودت نظر
ديد ز گل خوب تري خوبتر
از رخ مأمون عرق شرم ريخت
زمام اقتدارش از هم گسيخت
از پي ديدار تو بشتافت باز
گفت که اي مهر سپهر حجاز
جسم تو شد به تيغ من چاک چاک
از چه کنون سالمي اي جان پاک
گفتي از دعاي زهراست اين
معجر حرز مادر ماست اين
مرا خداي داورم حفظ کرد
به يمن حرز مادرم حفظ کرد
شد خجل از کار خود آن رو سياه
گشت به پيش کرمت عذر خواه
عفو از آن جرم و خطا کرديش
خواست دعا را تو عطا کرديش
جود خداييت چه ها مي کند
پيش خطا لطف و عطا مي کند
اي به فداي تو و جودت جواد
جود وجودش ز وجودت جواد
تو دست جود خالق اکبري
جواد اهلبيت پيغمبري
بحر نمي از کرمت يا جواد
جود گداي حرمت يا جواد
روي تو شمس الشّرف اهلبيت
اي دُر ناب صدف اهلبيت
کودک نه ساله بدي کز کمال
دادي پاسخ به هزاران سؤال
زاده اکثم ز دُر افشانيت
گشت يکي طفل دبستانيت
مانده زهر قيل و زهر قال بود
گويي از آغاز کر و لال بود
لکنت نطقش به لب افتاده بود
گويي طفلي عقب افتاده بود
از کف مأمون چو رها گشت باز
ماهيکي گرفت و برگشت باز
تا ببرد ره به کمال تو بيش
ماهي را فشرد در دست خويش
گفت که اي نور دل بوالحسن
فاش بگو چيست کف دست من
پاسخ تو دوباره اعجاز کرد
پرده ز اسرار دگر باز کرد
قصّه تبخير و هوا و شکار
گشت ز دُرج سخنت آشکار
حلم ز رفتار شما حلم شد
علم ز گفتار شما علم شد
معادن حکمت حق شماييد
مساکن رحمت حق شماييد
شما همان ائمه الدّعاييد
مشاعل انوار الهداييد
جلالت خدا نشان شماست
آيه ي تطهير به شان شماست
کلامتان نور است و رحمت است
معجزه و موعظه و حکمت است
ارث نبّوت رسول از شماست
مجد و کرامت بتول از شماست
طاعت مقبول? حق شماييد
رحمت موصول? حق شماييد
شما امامان همگي جواديد
باب نجات و قبله ي مراديد
قرآن يکدم از شما جدا نيست
هر آنکه بي شماست با خدا نيست
«ميثم» را بر درتان التجاست
اميد او به مَن اتاکُم نَجاست
غلامرضا_سازگار .........
#امام_جواد_ولادت
#دوبیتی
نام تو حلاوت است مثل صلوات
جود است و اجابت است مثل صلوات
ریزد گل نور ، از آسمان هشتم
میلاد تو برکت است مثل صلوات
#میثم_مومنی_نژاد
*حضرت علی (ع)*
*سکان زمین و آسمان است علی*
*سلطان همه جهانيان است علي*
*گلواژه ي منشق از علي اعلاست*
*سر چشمه ي فيض بي كران است علي*
*آوازه ي او ز هفت اقليم رسد*
*مشهور به هفت آسمان است علي*
*سر سلسله خليل عبادالرحمن*
*آن بنده ي سر به آستان است علي*
*برتر ز علي رب جلي خلق نكرد*
*آقاي همه بهشتيان است علي*
*از بعد نبي بر همه ي مخلوقات*
*از جانب دوست ارمغان است علي*
*اول وصي پيمبر اعظم اوست*
*بر دين رسول روح و جان است علي*
*شاگرد محمد امين است ولي*
*استاد همه پيمبران است علي*
*دستور تمام انبيا در دستش*
*حق را شب معراج لسان است علي*
*هستند امامان مبين رهرو او*
*يعني كه امير كاروان است علي*
*همتاي امير عشق تنها زهرا ست*
*با دخت رسول همزبان است علي*
*بر هر نبي و ولي ولي الله است*
*مولاي جميع انس و جان است علي*
*در نور محبتش پر از جاذبه است*
*محبوب قلوب شيعيان است علي*
*بر غيب و شهود حاكم و سلطان است*
*آگاه ز راز كهكشان است علي*
*جنت يكي از صنايع دستانش*
*صنعتگر آفريدگان است علي*
*مرحوم زندهیاد حسن فرح بخشیان*
#امام_جواد_ولادت
حق سیرتی به صورت انسان رسیده است
آئینه دار جلوه ی یزدان رسیده است
وقتی پای صحبت عرش است و کبریا
آزین کنید خانه که مهمان رسیده است
از آسمان نمایش رحمت چه دیدنی است
الطاف حق چو بارش باران رسیده است
در مدحت جمال سراپا خدائیش
سر روی دست یوسف کنعان رسیده است
از بس که دلرباست مناجاتهای او
از روی شوق موسی عمران رسیده است
باب المراد گل پسر ثامن الحجج
دُردانه ی امیر خراسان رسیده است
در بین ازدحام گدا کوچه وا کنید
نور دو چشم حضرت سلطان رسیده است
ریحانه ی بهشتی شمس و الشموس شد
خورشیده زاده ای ز امامان رسیده است
بابا کُش است ناز علی اکبری او
تاج سر تمام جوانان رسیده است
#امام_جواد_مدح
تو بي ابتدايي و بي انتهايي
تو واضح ترين جلوه ي كـبريايي
همان علّت غائيِ خَلقِ مايي
ندانم كه هستي ! چه گويم چه هايي ؟
تو درياي جودي تو جـودِ خُــدايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي
تو را مي شناسم تو خوبي تو خوبي
تو خورشيد هستي ولي بي غروبي
تو مثل رضــايي ، طبيبُ القـُلوبي
مُنادايِ من ، قبــلِ "إكشـفْ كـُروبي"
تو دست خداونــدِ مُشكل گُٰشايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي
خـُدا مُنْــزِل و نعمت نازلش تو
نبي واصل و جلوه ي كاملش تو
علي مُقبِــل و وارث قابلش تو
چهل سالِ عُمرِ رضا ، حاصلش تو
جگر گوشه ي بضعةُ المصطفايي
تو باب المرادي و بابُ الرّجايي
به مولا ، رجب را مُرَجّب تو كردي
به مولا ، ادب را مؤدّب تو كردي
به مولا ، جهان را مُرَتّب تو كردي
به مولا ، دعا را مُجرّب تو كردي
تو در استجابت جواب دعايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي
به ذكـر علي بين محراب ، سوگند
به شبهاي روشن ز مهتاب ، سوكند
به چشمان بيدار در خواب ، سوگند
به ربّ تو اي ربّ الاَرباب ، سوگند
خُدا كرده با خلقتت خودْنمــايي
تو بابُ المُرادي و بابُ الرّجـايي
به تهمت دهان باز كردند آسان
همان آشنايان همان ناسپاسان
كه هستند تا صبح محشر هراسان
به ازعــانِ حتّــيٰ ، قيــافه شناسان
تو شكــل عليّ بن موسي الرّضايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجـايي
تويي صاحب گيسوان مُجعّد
كه شرح جمال تو صدها مُجلّد
به قـرآنِ نازل شده بر محمّد
توسّل به تو هست امري مؤكّد
تو اولاترين حاجت دستِ مايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي
من از جود تو صاحب شور و شينم
من از لطف تو خاكسار حسينم
به اسمت قسم تا ابد زير ديــْنم
كه مشتاق پابوسي كاظميــنم
تو مولای اين عبد بي دست و پايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجايي
#محمد_قاسمی
به رنگ بهار
ولادت امام محمد بن علی الجواد(ع)
-----------
بهار آمد بهار آمد بهار دلربا آمد
ز طرف باغ و بستانها نسیم جانفزا آمد
گلی بر شاخه ایمان به رنگ مرتضی آمد
به صبح روشن دلها فروغ هَل اَتی آمد
به گوش عاشقان اکنون صدای آشنا آمد
جواد ابن الرضا آمد .....
بروی شاخه بنشسته گلی از گلشن زهرا
تجلی کرده در عالم نُهم آئينه ی طاها
جواد آن جلوه هستی جواد آن والی والا
گهر می ریزد از دستش بروی دامن دریا
بشارت باد کز یُمنش بهار با صفا آمد
جواد ابن الرضا آمد
امام رحمت و رأفت امام جود و احسانها
سخاوت را تجلیگر کرامت بخش انسانها
همانند نیاکانش طلوع صبح ایمانها
نسیم گلشن هستی چراغ خانه ی جانها
شمیم عصمت و عترت دوباره سوی ما
آمد
جواد ابن الرضا آمد ....
برون آمد چو قرص مه امام ما ابو جعفر
بود خورشید بی همتا جواد آل پیغمبر
که از نور وجود او درخشان می شود کوثر
ندارد آسمان حتی چنان ماه و چنین اختر
گذر کن از سحر زیرا سپیده در سما آمد
جواد ابن الرضا آمد....
ز بطحا می دمد نورش ز یثرب می رسد بویش
به جانها می وزد هر دم نسیم صبح گیسویش
شبیه مرتصی حُسنش محمد نام دلجویش
معطر کرده جانها را گلاب گلشن کویش
ببین ای دل که طوبایی به گلزار وفا آمد
جواد ابن الرضا آمد....
خدا در عالم هستی امام دیگر آورده
برای گلشن خلقت گلی زیباتر اورده
ز نسل روشن دریا زلال کوثر آورده
رئوف آل عصمت را یگانه گوهر آورده
جواد آن دُر بی همتا به دامان ولا آمد
جواد ابن الرضا آمد ....
کرامت گر که می خواهی به درگاهش بیا رو کن
سخاوت گر که می جویی به آن اصل سخا رو کن
سعادت گر طلب داری به آن آب بقا رو کن
هدایت گر که می خواهی به آن نور هُدا رو کن
بیا رو کن به آن مولا که وجه کبریا آمد
جواد ابن الرضا آمد ....
دمیده صبح رخشانی که روشن شد ازو دل ها
بنامش عشق می ریزد چُنان باران به محفل ها
شود لبریز گل از او نه دریا بلکه ساحل ها
به دست جود او باشد نگاه خیل سائل ها
دل آئينه ها با او به سمت روشنا آمد
جواد ابن الرضا آمد ....
برای خیل دینداران تقی الگوی تقوا شد
شبیه غنچه ی زیبا درخشید و شکوفا شد
دل من آسمان ها را به یُمنش در تماشا شد
تهیدست آمدم اینجا دلم غرق تمنا شد
قلم «یاسر» درین دفتر به امداد شما آمد
جواد ابن الرضا آمد....
**
محمود تاری «یاسر»
بسم الله الرحمین الرحیم
ترکیببند ولادت امامجواد علیهالسلام
جواد
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت
جانی دوباره بر تن بیجان عشق ریخت
جبریل با بشارتی از نور سر رسید
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
"لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد
در پایههای سست و پریشان عشق ریخت
دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش
نظمی به حال بیسر و سامان عشق ریخت
با تیشه، ریشهی غم هجران زد و سپس
"شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت
مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد
صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت
قفل شکستهی دل ما را کلید شد
آزادی دوباره به زندان عشق ریخت
بوی بهشت از نفس اوست شمّهای
هرکس گرفته ذکر جوادالائمهای
وقتی که میرسید گدا در حوالیاش
پر میشد از کرامت او دست خالیاش
شهری که میزبان جوادالائمه است
هرگز نرفته فقر به سمت اهالیاش
حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود
یکگوشه از مقام کرامات عالیاش
باشند اگر تمام جهان میهمان او
پایان ندارد این کرم لایزالیاش
عالِم شدهست هرکه به این خانه آمده
دنبال پاسخ جملات سوالیاش
دنیا برای دشمن او چون جهنّم است
اما بهشت بوده برای موالیاش
هرکس که ناامید به لبخند او رسید
مرهم گذاشت بر غم آشفتهحالیاش
لبخند توست داروی هر درد یاجواد
جانم فدای ابنرضا و اباجواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا ایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی الفَقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
از حدّاکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر
این گوشهچشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر
با دست پر به خانهی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر
این بیتها گدای جوادالائمهاند
با این نیّت ردیف شده در غزل فقیر
در آستان مرحمت عشق محرم است
هرکس که شد گدای تو، آقای عالم است
مجتبی خرسندی
حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
تبریک که بحر ولایت گهر آمد
طوبای بهشت شهدا را ثمر آمد
خون شهدا را سند معتبر آمد
در مکتب ایثار، حسین دگر آمد
از بیت حسین بن علی این خبر آمد
ریحانه ی ریحانه ی خیر البشر آمد
در دامن خورشید مه تام خوش آمد
رزمنده شش ماهه ی اسلام خوش آمد
این است که در گلبن ایثار گلاب است
از شوق شهادت همه شب در تب و تاب است
این است که در بحر ولایت دُرِ ناب است
در مکتب سرخ شهدا ختم کتاب است
این است که لب تشنه ی لعل لبش آب است
این غنچه نه، یک باغ گلِ سرخ رباب است
این عاشق و دلداده و پا بست حسین است
یا سوره کوثر به سر دست حسین است
این حُسن خدائی ست خدائی ست خدائی ست
لب تشنه فدائی ست فدائی ست فدائی ست
مولود مدینه است ولی کرب و بلائی ست
این شعله ی هفتاد و دو فریاد رهائی ست
در رزمِ حسین بن علی فتح نهائی ست
هر چند که در ارض کند جلوه، سمائی ست
این غنچه ی زهراست به گلزار شهادت
این مُهر حسین است به طومار شهادت
از لحظه ی میلاد به باباست نگاهش
از صبح ازل تیر بلا چشم به راهش
بنیاد ستم سوخته از شعله ی آهش
صد قافله ی دل پنهان در زلف سیاهش
الله که یک کودک و یک خلق سپاهش
لبخند شهادت به گُل روی چو ماهش
دل برده زخورشید ولایت مه رویش
جای لب بابا به سفیدیّ گلویش
در مهد، به عشق پدر افراشته قامت
در عهد به هر زمزمه اش کرده قیامت
تعظیم، به گهواره ی او برده کرامت
از دوش پدر بر همه دلهاش اقامت
ناخورده لبن بر دل خلقینش امامت
از رخم گلو داده به اسلام سلامت
تا پای به عالم زده، تا چشم گشوده
راهیّ سفر با پسر فاطمه بوده
این ست که از لحظه ی زیبای ولادت
هم گام پدر بوده تا مرز شهادت
بر شانه ی بابا همه دم داشته عادت
خندیدن و جان باختنش بود عبادت
پیوسته به سجّاده ی خون داشت ارادت
از حنجر خشکیده به خون داد سعادت
لبخند شهادت به لب از روز الستش
دادند همه هاشمیان دست به دستش
ناخورده لبن آمده لبریز سبویش
قرآنِ سر دست پدر مصحف رویش
لب بسته، به دل موج زند سرِّ مگویش
بر دوش پدر دیده ی عبّاس به سویش
گاهی نگه یوسف زهرا به گلویش
گه شانه کشد زینب بر طرّه ی مویش
گه در بغل لاله ی لیلاست مقامش
تا حشر زخون شهدا باد سلامش
ای باب مراد همه عالم علی اصغر
ای جسم تو توحیدِ مجسّم علی اصغر
ای شمعِ دلِ عالم و آدم علی اصغر
ای فتح حسین از تو مسلّم علی اصغر
ای خون خدا را همه دم، دم علی اصغر
از توست همین حاجت «میثم» علی اصغر
کز لطف و کرم دیده به سویش بگشایی
بر او حرم گم شده ات را بنمایی
#استاد-غلامرضا-سازگار
حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
بنویسید از او از همۀ زاویه ها
تیترها پاورقی ها متن ها حاشیه ها
همه جمعند سر سفرهء ارباب حسین
رنگ و بوی علوی دارد اگر قافیه ها
جای دارد که بیایند دوباره همگی
به کمک ، مریم ها ، هاجرها ،آسیه ها
همۀ هاشمیون منتظر یک خبرند
حبس گردیده نفسهای همه در ریه ها
قلب ها می تپد و ثانیه ها حساس است
می شمارند همه تک تکِ این ثانیه ها
نوهء ماهرخِ حضرت زهرا آمد
علیِ سوم ارباب به دنیا آمد
خانۀ حضرت ارباب معطر شده است
رونق خانۀ اوچند برابر شده است
خانه ای با سه برادر ، سه قمر ، سه خورشید
پدری محو رخِ این سه برادر شده است
روی یک دوش ، رقیه ، علی اصغر حالا
جاش دوشِ دگرِ ساقی لشگر شده است
ز دو چشمش همه آثار بزرگی پیداست
چقَدَر زود شبیه علی اکبر شده است
همه تبریک بگوئید به ارباب و ربا ب
راحت جان پدر ، هستی مادر شده است
پدرش هرچه که خواهیم به ما می بخشد
حتماً این بار به ما کرببلا می بخشد
مثل خورشید به دل سرزد و تابید علی
صورتش مثل قمر بود و درخشید علی
آمد وآمدنش خنده به لبها آورد
آمد و بر پدرش روحیه بخشید علی
زیر و رو شد دل ارباب چو خندید رباب
عمه خندید ، لبش وا شد وخندید علی
رحمتی بود که بر اهل زمین نازل شد
به کویرِ دلِ خشکِ همه بارید علی
عاشق نام علی بود حسین ابن علی
پسرش را به همین قاعده نامید علی
آمد ونامِ علی شایع و رایج شده است
مثل عباسِ علی باب حوائج شده است
پاکی ات رفته به زهرا و شمایل به علی
رنگ و بوی تو چو زهراست و مایل به علی
خلق وخویت چو حسین است وابالفضل ، ولی
رفته جذابیت چشم تو کامل به علی
دلِ خود را به پدر باختی و دل به پدر
پدرت باخته که باخته ای دل به علی
محفل ذکر علی عادت دیرینۀ ماست
هست اصلاً همۀ عشقِ محافل به علی
هر که بر دامن تو دست توسل زد ، شد
بی کم وکاست دل او متمایل به علی
به علی رفته تماماً وجنات و سکنات
به علی شیر خدا و نوهء او صلوات
#مهدی-مقیمی
حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
غم مخور ای دِلَک غمگینم
دل غربت زدۀ مسکینم
تا به پرواز درآئی امشب!
سفرۀ ذکر علی می چینم
تکیه برخانه ارباب بزن
کن خطابش پسر یاسینم!
نظری کن به دل منتظرم
دین من مذهب من آئینم
به اباالفضل خلاص خود را
دست شش ماهۀ تو می بینم
شاد باش قدمش شادم کن
از همه غیر خود آزادم کن
ای نسیم نفست معجزه ساز!
مترادف لقبت با اعجاز
مهد تو کعبۀ عباس علی
لب خشکیدۀ تو زمزم ناز
باب حاجات خلائق اصغر
می کنی رو به گدایت در باز؟
ای بزرگان همگی آورده
جانب دست تو دستان نیاز
هیچکس چون تو ز دستان حسین
سوی زهرا ننموده پرواز
ای به ظاهر تو صغیرالشهدا
وی چو عباس امیر الشهدا
من و فیض نظرت طفل رباب!
رحمت چشم ترت طفل رباب!
علما و عرفا عارف بر...
روضۀ پر اثرت طفل رباب
کفر اشعار مرا می بخشند
انبیاء پشت درت طفل رباب
مات چشمان پریشان تو شد
چشم خون پدرت طفل رباب
کاش یک لحظه دلم می گردید
روی نی همسفرت طفل رباب
کشته ی مهر تو بودن عشق است
تا خدا بال گشودن عشق است
گرچه از یمن قدومت شادم
لیک در روضۀ حلقت! دادم
حنجرت را سحری زار زدم
در غم تو ز نفس افتادم
گر نگاهی به دلم اندازی
به خدا تا به ابد آبادم
آتشم کردی، خاکستر کن
پس... بده با نفسی بر بادم
آرزوی دل غمگین من است
که به آهی بکنی بنیادم
پسر آخر ارباب علی
دل سودا زده... دریاب علی
#مجتبی-روشن-روان
امام جواد(ع)-حضرت علی اصغر(ع)-ولادت
آنکه هستی به همه هستی ما داده علیست
ما همه مست ولاییم و می و باده علیست
سر به هر جاده نهادیم ته جاده علیست
هدف خلقت ما عشق به اولاد علیست
همه شان باب حوائج همه شان باب مراد
همه شان یا که کریمند و یا اینکه جواد
آمدی تا كه نگاه پدرت تر نشود
تا كه هر بی سر و پا منكر كوثر نشود
تا فراموش كسی آیه ی وانحر نشود
نسل تو چشمه ی عشق است كه ابتر نشود
پشت در پشت همه مظهر اعطینائید
همه هستید علی و همگی زهرائید
آمدی و نهمین باب اجابت شده ای
پسر عاطفه و عشق و محبت شده ای
بین گهواره ی خود نور حقیقت شده ای
در همان كودكیت ركن ولایت شده ای
یک نظر کن که فلک در حرکت می آید
از قدمهای تو عطر برکت می آید
آمدی هر طپش دل شده غرق هیجان
شاه شمشادقدان خسروشیرین دهنان
که به مژگان شکنی قلب همه صف شکنان
تو عیان تر ز عیانی و چه حاجت به بیان
همه گفتند که جان در گرو جانان است
پسر حضرت سلطان خودش سلطان است
عشق همراه شما تا دم آخر زنده است
ریشه ی دین خدا از كرمت سرزنده است
نهضت سبز كریمانه ی حیدر زنده است
با شما تا به ابد نام پیمبر زنده است
چقدر نام محمد به شما می آید
همه گفتند ولیعهد رضا می آید
مومن بسرکم شاهدکم غائبکم
یسلک سبیلکم یکر فی رجعتکم
و تولیت به اولکم آخرکم
ابغض الله و من عدوکم ابغضکم
یامن ارجوه دهم عاشق و مجنون توییم
پاسخ جلوه ی این الرجبیون توییم
قدبرافراشته کردی علم حکمت را
به قیامت بکشانی دم قد قامت را
به کجا سجده کنم شکر کنم نعمت را
که نگاه تو گشاید گره حاجت را
پدرانم همه گفتند از این باب مراد
ای جواد بن جواد بن جواد بن جواد
باز هم در دل من شوق حرم افتاده است
و ضریحی كه پناه دل هر دلداده است
حس صحنت به همان خوبی گوهرشاد است
هرطرف می نگرم پنجره ی فولاد است
كرمت قابل لمست كرم سلطان است
حرمت مثل رواق حرم سلطان است
باز هم آمده ام مثل گدا محتاجم
ناامید از همه دنیا به شما محتاجم
و تصدق بده در راه خدا محتاجم
به هوای حرم كرببلا محتاجم
باز هم شوق ضریح شه بی سر دارم
باز هم دست به گهواره ی اصغر دارم
#رضا-تاجیک