◾️نوحه شهادت امام حسن عسگري(ع)◾️
بر لب آمد جان من
بسته شد چشمان من
من غريب سامرايم
كشته ء زهر جفايم
يا مظلوم يا مولا
......
قلب من شد پر شرر
چشم من مانده به در
با غم و محنت قرينم
كاش مهدي را ببينم
يا مظلوم يا مولا
.....
مثل گل پژمرده ام
ارث مادر برده ام
از در و ديوار خانه
ميكشد آتش زبانه
يا مظلوم يا مولا
مجتبی صمدی شهاب
◾️ نوحه شهادت امام عسگري(ع)◾️
غريبانه ميروم از دار دنيا
بيا مهدي اي نور ديده ء بابا
تو اي نورچشمانم
بببين چشم گريانم
رسيده بر لب جانم
واويلا
ترك خورده از زهركينه لبهايم
جوان مرده ميروم مثل زهرايم
دم آخر اي دلبر
تسلاي اين مضطر
بخوان روضه از مادر
واويلا
بيار آب و يادي كن از تشنه كامان
بياد آن گودال و شاه مظلومان
به موج خون غوغا شد
زخون مقتل دريا شد
سر نعشش دعوا شد
واويلا
يل خيبر تنها و بي سپر مانده
بيا مهدي كه زهرا پشت در مانده
به اين در آذر افتاد
كه زهرا با سر افتاد
روي جسمش در افتاد
واويلا
مجتبی صمدی شهاب
#امام_زمان_عج
ای خوبترین بیا زبدها بگذر
ما روضه گرفتیم از اینجا بگذر
دانم که شب و روز دعامان کردی
ما یاد تو کم کنیم از ما بگذر
دین پدرت اسیر بحران شده است
آدم بخدا اسیر شیطان شده است
مردم به شما نیازمندند بیا
بر نیزه دوباره باز قرآن شده است
بازآ که ز دل عذاب را برداری
این فتنهء بی حساب را برداری
یکجاست فقط که بی حجابی خوبست
وقتی تو زرُخ حجاب را برداری
ای صاحب روضه ها بیا مهدی جان
ای وارث هل اتی بیا مهدی جان
امشب دل مارا تو ببر همراهت
تا پیش پدر به سامرا مهدی جان
بگذار دمی به دیدهء ماپارا
امشب تو ببر به سامرا دلها را
با روسیهی به کار تو می آئیم
تنها منشین مصیبت بابا را
مجتبی صمدی شهاب
زبانحال امام عسکری علیه السلام
پسرم گریه نکن جان پدر قربانت
همه قربان تو و چشم زخون گریانت
دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است
میزند شعله به من دیدهء پُر بارانت
بعد من بی کس و تنها و غریبی جانا
ای بقربان تو و غربت بی پایانت
هیچکس نیست تسلّی بدهد بر غم تو
یا که آرام کند آه دل سوزانت
خون لبهای پدر را که کنون میگیری
کاش میشد که ببوسم پسرم دستانت
حسن دوم زهرایم و زهرم دادند
منکه رفتم به سلامت سرو دست و جانت
بعد من سمت مدینه اگر افتاد رهت
بگو از سامره با مادر رُخ ریحانت
تو به مادر بگو از داغ تو ما پژمردیم
سوختند از غم و دردت همهء طفلانت
لگد پای حرامی چِقَدَر محکم بود
قطع شد ریشهء ششماهه گل گلدانت
روی پهلوی تو واکرد دهن ضربهء میخ
کاش میزد عوض میخ تو را پیکانت
ظرف آبی که به نزدیک لبم آوردی
بُرد من را به ببر جدّ به خون غلطانت
عوض آب فقط نیزه به خوردش دادند
لطمه میزد روی تَل عمّهء سرگردانت
مجتبی صمدی شهاب
#زمینه
#واحد
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
گوشه ی حجره
چشمم به در مونده بیایی
مرحمی رو دلم بذاری
این آخرین وداع بابا
اشک چشامو در می آری۲
با نگاه تو آروم می گیرم
در پناه تو آروم می گیرم ۲
قصه ی غربتت غصه ی من
ای که هستی پناه دو عالم
خضر و عیسا وو جبریل نه تنها
شوق دیدار تو داره خاتم
میرمُ با چشم گریون
الوداع ای ماه پنهون
واغریبا غریبا غریبا غریبا
----
گوشه ی حجره
اشک از چشه ترم گرفتی
تشنه شدی و غم گرفتی
این دم آخری هوایه
کربلا وو حرم گرفتی۲
یاد اون لحظه ای که یه نامرد
راس مظلوم و رو نیزه ای زد۲
کاسه ی آب تو دستامه بابا
از تو رفع عطش می شه حالا
کاشکی اون لحظه که شاه عطشان
آب می خواسته منم بودم اونجا
جد ما رو خسته کشتن
با هزار زخم تشنه کشتن
واغریبا غریبا غریبا غریبا
یاسر محمدی
#زمینه
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
چه خوبه که گداتم،یه عمره مبتلاتم
امام عسکری من،دلتنگ سامراتم (۲)
ضریح شش گوش و _گنبد طلا داری
تو اربعین آقا _برو بیا داری
سفره ت همیشه پهنه،از بس کرم داری تو
حسن شدی اما باز،خوبه حرم داری تو
واویلتا واویلا
----
شکسته شد پر تو،چی اومده سر تو
سوزونده زهر کینه،تموم ِ پیکر تو (۲)
کاسه ی آب افتاد_از دست بی جونت
گریونه مهدی از _حال پریشونت
شکرخدا لب تشنه ، نرفتی از این دنیا
دلا بسوزه واسه ، حسین اباعبدالله
حسین اباعبدالله
----
حسن شدی ولیکن ، میون کوچه دشمن
به مادر تو آقا ، توهین نکرده اصلا(۲)
این روزا که مهدی_غمی به دل داره
برا غم محسن _خودش عزاداره
صدتا کتاب روضه س ، این مقتل درد آور
عالم بدونه محسن ، شد کشته ی میخ در
واویلتا واویلا
هاشم محمدی آرا
سامرا همسخنش می سوزد
یوسفی پیرهنش می سوزد
گاه با سر به زمین می افتد
گاه از پا شدنش می سوزد
حسن فاطمه مسموم شده
بین بستر، بدنش می سوزد
با لگد مادر او را کشتند
از غم یاسمنش می سوزد
همه از بی کسی اش گریانند
او به یاد حسنش می سوزد
همسر او عوض زخم زبان
موقع سوختنش می سوزد
پادگان رفت ولی حرمت داشت
گرچه که با محنش می سوزد
چون به تابوت و تنش تیر نخورد
وسط روضه تنش می سوزد
در امان بود در این شهر غریب
او که دور از وطنش می سوزد
با همان تشنگی اش گفت حسین
ناله ی دل شکنش می سوزد
حنجرش زخمی سرنیزه نشد
دم آخر دهنش می سوزد
سر پیراهن او دعوا نیست
از کفن داشتنش می سوزد
دور او یک زن بی معجر نیست
می کشد آه و زنش می سوزد
#امام_حسن_عسکری_ع
السلام علیک یا امیر المومنین
***********
هر کس که با ذکر علی الفت ندارد
باید بداند جا در این امت ندارد
وقتی خدا در کلِّ اوصاف علی هست
پس منکر او با خدا نسبت ندارد
هر نطفه ی سالم علی را دوست دارد
عشق علی ربطی به قومیت ندارد
پیغمبران را مدحِ مولا بود سنّت
پس اهل سنّت بی علی سنّت ندارد
فهمیدم از " لولاک " غیر از حیدریون
قطعا کسی سهمی از این خلقت ندارد
ناموس حق را دست او دادند زیرا
اندازه ی او هیچ کس غیرت ندارد
مدحش خدا با " لافتی الا علی" گفت
یعنی کسی مانند او هیبت ندارد
وقتی دلیل خلقتم خدمت به مولاست
این نوکری ها ذره ای منت ندارد
نوکر به عشق روی مولا مانده نوکر
والله در دل نیت جنت ندارد
تا زنده ام در مدح مولا می سرایم
بی مدح او این زندگی لذت ندارد
***********
#رضا_یزدی_اصل