. #فاطمیه #گفتگو #زبانحال_مولا امیرالمومنین سلام الله علیه پلکی به هم بزن عزیزم نفس بکش به هم نریزم چه دردی توی سینه داری تا کی میخای به روم نیاری نگا نکن به این کبودی ان شاءالله خوب میشی به زودی بلند میشی و جون میگیرم اگه بری منم می میرم علی رو کشته بوی یاست لاله های روی لباست مخفی نکن زخمت عمیق این جای میخ یا جای تیغ با هر نفس کشیدن تو یا جون به لب رسیدن تو…. …زخم تو خون گریه اش میگیره با آسمون گریه اش میگیره #زبانحال_حضرت_زهرا سلام الله علیها اون روزی که بی سر و پاها دستا تو بسته بودن آقا می‌ بردنت همه وجودم شال تو رو گرفته بودم دستتو بعد از اینکه بستن دست منم زدن شکستن با اون حال و روزی که داشتم با هر قدم لاله می کاشتم تموم عالم و سوزوندم تا پای جون پای تو موندم با این قد زخم و کمونی هر کاری کردم که بمونی دیگه صدام در نمیومد کاری ازم بر نمیومد با این قد زخم و کمونی هر کاری کردم که بمونی… #محمد_علی_بقایی✍ #مقطعات .

#زبانحال_حضرت_زینب مادرجان در آن ساعت که در میسوخت می دانی کجا بودم تو میخوردی کتک ،من هم به زیرِ دست و پا بودم .

. #اللهم_صلی_علی_الصدیقه_الطاهره_الشهیده #فاطمیه #مادر #زهرای_شهیده برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را گریه ها و خنده های آخرین فرزند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می‌شنید بی تو باید بشنوم هر آنچه می‌گویند را داغ دوری ازتو برمن آنچنان سخت است که بر جگر باید بریزم بعد از این اسپند را بند بند پیکرت لرزید و پهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را از سفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای از کجا آورده ای این طرفه بازوبند را #محمد_علی_بقایی ✍ #مقطعات .

#آمنا_بالزهرا_و_باولادها 🔊| #شور | حیا اگر انسان بود زهرا بود شرف اگر انسان بود مولا بود کرم اگر انسان بود بود حسن عشق اگر انسان بود ابی‌عبدالله بود 📌|#شام_غریبان_حضرت_زهرا (س) 🗓| سه‌شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۴ 🎙|🔹#کربلایی_حسین_طاهری  ✍شعرا و نغمه پرداز #حمید_رمی #مصطفی_مداح #صادق_نجم 🔻#رمز_پیروزی_ما_یازهراست

#آمنا_بالزهرا_و_باولادها 🔊| #شور | صدیقه طاهره منصوره 📌|شب دوم دهه اول #فاطمیه ۱۴۰۴ 🗓| شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ 🎙|🔹#کربلایی_حسین_طاهری  ✍ #حمید_رمی 🔻#رمز_پیروزی_ما_یازهراست

به هر جا و هر لحظه دارد/ برادر هوای برادر نشد یک نفس کم گذارد/ برادر برای برادر مرام حسین و حسن چیست؟/ برادر فدای برادر کنون روبروی حسین است/ رخ آشنای برادر به پایت می افتم/ عموجان عموجان بده اذن میدان/ بده اذن میدان (الوداع عمو جانم) اگر تشنه بودم عموجان/ غم تو مرا تشنه تر کرد عموجان ببین غربت تو/ مرا چون پدر خونجگر کرد در آغوش تو گریه هایم.../ در آغوش من گریه هایت... خوشا ارباً اربا چو اکبر/ فداکردن جان برایت بیابان به جنت/ بدل شد عموجان به کامم شهادت/ عسل شد عموجان (الوداع عمو جانم) امام زمان یابن زهرا / به داد زمین و زمان رس دوباره دمشق و غریبی / ببین زینبت مانده بی کس بیا و بگو یا لثارات / که با این نوا جان بگیریم بیا تا حریم خدا را / از این بت پرستان بگیریم بیا یابن زهرا/ که چشم انتظاریم که غیر از تو دیگر/ پناهی نداریم (العجل یابن الزهرا) #مناجات_با_امام_زمان

صاحب عزای حضرت خیر النساء بیا ای بانی شکسته دل روضه ها بیا درد فراق تو به خدا میکشد مرا رحمی نما به حال دل این گدا بیا از بس به هجر روی تو عادت نموده ایم دل میرود به سمت گناه و خطا بیا ما در میان بحر گنه غوطه میخوریم آقا نجاتمان بده از این بلا بیا لطف تو بوده گریه کن مادرت شدیم ای سفره دار واسعه هل عطا بیا آقا به حق چادر خاکی مادرت آقا به حق داغ دل مجتبی بیا چه روضه ایست که هر کس روایتش میکرد بنای گریه به وضع مصیبتش میکرد چه میشد از دل آن کوچه بر نمیگشتن قضا به لطف قدر خرج عادتش میکرد برای جمله کوتاه هم مجال نداد وگرنه فاطمه او را نصیحتش میکرد زکیه هیچ زمان حرف تند نشنیده و کاش راهزن این را رعایتش میکرد حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد گلی که لمس نسیمی اذیتش میکرد آهای گریه کنان مادرم زمین افتاد هجوم چکمه جسارت به ساحتش میکرد #مناجات_با_امام_زمان

🔉 #شور | حق دارم که اسمتو 🎙 با نوای حاج #ابوذر_بیوکافی ✨ #امام_حسین متن. 👉

. #مدح_امیرالمؤمنین #اللهم_صلی_علی_الصدیقه_الطاهره_الشهیده #فاطمیه #مدح_امیرالمومنین_سلام_الله_علیه #قصیده_علوی_دخیل بودندکفر و شرک به دین بی گمان دخیل قطعا نبود نامت اگر در اذان دخیل ازفتح خیبرت چه بگوییم؟تا که شد دست گره گشای تو در پخت نان دخیل درپای نامه های تو اعجازها اسیر بر خطبه های معجزه وارت بیان دخیل غافل نمیشود دمی از ذکر یاعلی هرلحظه بسته است به نامت زبان دخیل حتی جداکنند اگر بند بند ما بسته است قلب مابه غمت همچنان دخیل خلوت نمیشود ابدا دور مضجعت دور ضریح توست عیان و نهان دخیل محتاج توست گردش لیل و نهار نیز اینگونه میشود به نگاهت زمان دخیل اصلا عبای توست از این قصه وصله دار از بس که بسته اند به تو این و آن دخیل فرش است زیر پای تو سرتا سرزمین برچشم توست کرسی وهفت آسمان دخیل در حول محور چه مداری مدور است بر گیسوی تو نیست اگر کهکشان دخیل؟ در محضر تو قاطبه ی خاکیان فقیر بر جلوه ی جمال تو کروبیان دخیل نخلی که آب میخورد از دستهای تو عمری نشسته است به پایش جنان دخیل شمشیر و دست تو گره از کار باز کرد آنجا که میشدند به بت دیگران دخیل فرض محال بستن دست کریم توست امر خدا شده است در این داستان دخیل عالم دخیل توست ولی دستهای تو بسته است بر مزار بدون نشان دخیل صبح ازل به دامن تو دست ما رسید تنها امید ماست به محشر همان دخیل تا وقت مرگ سمت نگاهت کند عروج باصد امید بسته به هر لحظه جان دخیل فردای حشر میرسد این صوت از وجود یامرتضی علی مددی الامان دخیل تنها و بی قرار و گرفتار بسته است بر رشته ی ولای تو این ناتوان دخیل #محمد_علی_بقایی ✍ #مقطعات این قصیده از تفضل کریمانه شاه ولایت #امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حدود ۷ سال پیش به رشته تحریر درآمده است .

. #زمینه_حضرت_زهرا #واحد_حضرت_زهرا #فاطمیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کشتی عشق علی بین بلا پهلو گرفتی واسه چی زهرای من از شوهرت هم رو گرفتی نااُمیدانه نگاهم میکنی و میکنم من هم نگاهت خیلی شرمندم عزیزم خونمون شد قتلگاهت حلالم کن کبوترم اگه پرت سوخته زینب میگفت دست و سرت سوخته ای بانوی قامت خمیده حلالم کن کارت شب و روز غصه و غم شد تو خونه‌ی من عمر تو کم شد خوشی ز زندگی ندیده میده داغت منو آزار خونِت مونده روی دیوار ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل شمعی که شده از دست باد بی جون و کم سو مادر من بین بستر هی میشه پهلو به پهلو میچکه تو بسترت با هر بهونه خون تازه سرفه کاری کرده که زخم رو پهلوت نیمه بازه بمیرم که خیره هنوز به خون دیواری مادر منو دست کی میسپاری زوده برام داغ تو مادر ببین زینب بی تو اسیر گریه و درده دستاتو میگیرم ولی سرده داغت منو دق میده آخر پر از آه و پر از دردم سیاهت رو به تن کردم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بین بستر مادری افتاده و حالش خرابه محسنش رو کشته دیده لحظه‌هاش غرق عذابه بین بستر هی میپیچه تو خودش رو به زواله بس که آبش کرده غصه که میگن عینه خیاله بمیرم که سیلی زدن به صورتت زهرا شکسته قد و قامتت زهرا کی دست و بازوتو شکسته تو رو کشتن به جرم یاری علی صد‌بار کشتن تو رو بین در و دیوار ای مادر پهلو شکسته رد خونت به روی در حسن میگفت نرو مادر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #مرتضی_حضرتی✍ #سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا #سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم این‌شبا‌حال‌‌و‌هوای‌خونمون‌خیلی‌عجیبه 👇

بند دوم