لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
از ازل معتکف کوی امام صادقم
من اسیرخم ابروی امام صادقم
درپی جلوه ی دنیانرود این دل من
من خریدار گل روی امام صادقم
گل رخان رابه سرای دل عاشق ره نیست
عاشق آن رخ دلجوی امام صادقم
برلبانم همه جا زمزمه جزنامش نیست
ازازل سینه زن کوی امام صادقم
تا ابدگریه کنه شیخ الائمه هستم
شكرگویم که ثناگوی امام صادقم
لب(مجنون )همه جا زمزمه ی یادش بود
سرخوش ومست ازآن ی امام صادقم
.
🔅لبنانی بود!
🔅ولی دوست داشت یک خانه هم توی مدینه داشته باشد. پول داد به امام صادق تا حضرت برایش خانه بخرد! گفت: زحمتش را شما بکشید.
🔅آقا فرمود : یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش! و یک کاغذ گذاشت جلویش!
🔅مرد خواند: جعفر بن محمد برای این مرد خانه ای در بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه رسول اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي امام حسن و امام حسین!!!
🔅مرد با خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت: پولت را دادم به فقرای مدینه!
🔅خانواده اش را قسم داده بود وقتی مرد، نوشته را بگذارند توی کفنش! روز بعد از دفنش آمدند سر قبرش؛ دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده: جعفر بن محمد به وعده اش وفا کرد!
.
🔎در محضر آفتاب، مجموعه ۱۴ خورشید و ۱ آفتاب
.
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن سینه زنی شهادت حضرت صادق (ع) ... 🍃
آنکه سوی بیرقش عمری دویدم صادق است
آنکه درعالم شده تنها امیدم صادق است
کس مرا درعالمین هرگز نکرده دلبری
آنکه ازنامش همیشه خیر دیدم صادق است
خوب یادم داد. مادر عشق شیخ الاوصیا
از لب بابــای خود نامش شنیــــدم صادق است
ذکرتان هرکس بگویدمیشود، آقای من
آنکه غیرازاومن ازایشان بُـریـدم صادق است
گر زمین گیــرم ولی او دستگیرم بوده است
آنکه جزخوبی از اوچیزی ندیدم صادق است
صحن خاکی بقیع شدقبله اهل نظر
یاد لحظه لحظه اش آهی کشیدم صادق است
کاش عمری خادم صحن بقیعت میشدم
آنکه عمری گرد او باجان پریــدم صادق است
من چه گویم بهتریـــن ایام عمــرروضه بود
آنکه عمری درعزایش من خمیدم صادق است
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_صادق علیه السلام
#روضه #حضرت_صادق(ع)
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه وعبا زتن تو جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
آقاجان، نیمه شب بردنت. خیلیها تو کوچه و بازار نبودن ببینن...
بمیرم برا جدت امیرالمؤمنین؛ جلو چشم زن و بچه، ریسمان به گردن، دست بسته میبردنش. یهو یه صدایی از پشت در گفت "یاعلی" با تمام قوّتش بلند شد. دست به کمربند مولا انداخت.
یهو یه اشارهای کرد: مغیره! مگه نمیبینی نمیذاره علی رو ببریم؟ اونجا بود که شاید امام حسن این صحنه رو دید فرمود:
الهی بشکنه دست مغیره
میان کوچهها بیمادرم کرد...
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
*ابتکار جالبی برای به شعر در آوردن حدیث شریف کسا*
این حدیث آمد ز زهرای بتول
فاطمه صدیقه بنت الرسول
روزی آمد خانه ما مصطفی
گفت با حالی شبیه التجا
ضعف دارم جان بابا دخترم
پهن کن بابا عبایی بر سرم
آن عبایی را که دارم از یمن
آن عبا بر من بکش ای ممتحن
گفتمش بابا بلا دور از شما
در پناه مهر و الطاف خدا
من کشیدم آن عبا بر روی او
یک نظر کردم به ماه روی او
صورتی زیبا تر از قرص قمر
روشن و زیبا نکو تر از سحر
ساعتی بگذشت و آمد مجتبی
گفت ای مادر سلام و صد دعا
گفتمش مادر سلامم بر شما
نور چشمم ای عزیز با وفا
گفت مادر خانه دارد عطر گل
هست بوی جد ما ختم رسل
گفتمش ای نور چشمم بوی او
آمده در خانه با گیسوی او
رفت نزد حضرت خاتم حسن
گفت بابا جان فدایت جان و تن
گفت بابا صد سلام و صد درود
بر شما ای خاتم رب ودود
با اجازه رفت در تحت کسا
در کنار مصطفی شد مجتبی
بعد از آن آمد حسین و با سلام
گفت بوی جدم آید بر مشام
گفتمش ای نور چشمانم حسین
ای عزیز فاطمه ای نور عین
جدتان در خانه در زیر کسا
آمده امروز شد مهمان ما
با اجازه رفت در زیر کسا
در کنار مصطفی شد با حیا
بعد از آن آمد علی مرتضا
گفت زهرا جان سلامم بر شما
بوی یار مهربان آید همی
بوی جوی مولیان آید همی
گفتم او را یار ختمی مرتبت
صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت
آمده مهمان ما بابای من
آمده مانند جان در جسم و تن
رفت نزد احمد و گفت این سوال
چیست رمز و راز این وقت و مجال
با اجازه رفت در زیر کسا
در کنار مصطفی شد مرتضا
بعد از آن رفتم کنار اهل خود
تا بجویم با عزیزان وصل خود
ما همه بودیم در زیر کسا
دست خود برداشت بابا بر دعا
گفت یارب اهلبیتم را ببین
بهترین خلق خدا روی زمین
خونشان با خون پاک من قرین
جسم و جان دارند از من با یقین
جسمشان را از بدیها دور کن
قلبشان را خانه ای از نور کن
لطف کن بر خاندانم با کرم
تا ابد آباد گردان این حرم
دشمن آنها مرا هم دشمن است
پیش چشمم جلوه اهریمن است
هر که در دل حُبِّشان دارد به جان
می شود محبوب من در دو جهان
بانگ حق برخاست از عرش برین
کای ملائک بشنوید این با یقین
هر چه را من آفریدم در جهان
این زمین و جمله هفت آسمان
کوه و دریا را اگر من ساختم
نه فلک را اینچنین پرداختم
هر چه زیبائیست در شمس و قمر
ظلمتِ شبها و نور در سحر
ساختم اینها به عشق مصطفی
ساختم با مهر این اهل کسا
بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا
صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا
بانگ حق برخاست زهرا س و پدر
معدن ایمان و کان هر گوهر
حیدر و فرزند پاکش مجتبی
هم حسینِ بنِ علی در کربلا
گفت جبرائیل ای رب جلی
میروم من نزد زهرا و علی
با اجازه نزد ما زیر کسا
آمد و می خواند پیغام خدا
گفت ای پیغمبر عالی مقام
می رساند حق به درگاهت سلام
هر چه که در کل عالم خلق شد
از برای اهل زیر دلق شد
گفت از این خانواده تا ابد
دور شد ناپاکی و هر فعل بد
جسم و روح خاندانت پاک شد
نامشان بر تارک افلاک شد
گفت حیدر چیست رمز جمع ما
چیست مزد راوی این وضع ما
گفت هر کس نقل کرد این ماجرا
در میان دوستان مرتضا
هر غمی دارد خدا شادی کند
بر اسیران بانگ آزادی کند
مشکلات جمعشان حل می شود
سحر درد و غصه باطل می شود
گفت مولا رستگارانیم ما
همچنان گل در بهارانیم ما
شیعه با این نقل می گردد سعید
بهتر از این مژدگانی کس ندید
التماس دعا
یازهرا🌺:
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#اولجلسهای
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم*
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
کمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودال مقرم برسم
ای بقیع تربتی از خود به سرم میریزی
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
(حسن لطفی
*کهیعص
.
#امام_صادق
#مرثیه_امام_صادق
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند
اربعین لشکر زوار اباعبدالله
در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت
می زند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را
آتش آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا
یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟!
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه
با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله
سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های تو نشد تار اباعبدالله
خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار اباعبدالله
کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت
دخترت بر سر بازار اباعبدالله
🔸شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرداردلها شهیدحاج قاسم سلیمانئ***یادت همیشهءگرامئ؛🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یازهرا🌺:
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_جعفرصادق_علیهالسلام
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادقها
به نام آنکه میرویاند از جانها شقایقها
به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشقها
که میگردند از نورش مخالفها موافقها
به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن
چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن
ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین چون او
ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او
ندیده دل صراطَالمُستقیمی اینچنین چون او
حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او
سفارشهای او شرحِ کلامی از کمالِ اوست
سفارشهای او راهِ رسولالله و آلِ اوست
سفارش میکند بارِ فقیران را زمین مگذار
سفارش میکند در راهِ محرومان قدم بگذار
سفارش میکند دل را به تدبیر خدا بسپار
سفارش میکند هرگز نمازت را سبک مشمار
سفارش کرد ما را تا ادا سازیم دینش را
به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را
زیارت نامههای ما زیارت نامههای اوست
عزاداریِ ما میراثی از رسم عزای اوست
تمام گریههای ما کمی از هایهایِ اوست
شلوغیِ حرمها از حدیثِ کربلای اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ ماست
ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست
به روضه میکشد آقا همیشه منبر خود را
به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را
میانِ گریه میبیند همانجا مادر خود را
ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را
چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت
خدایا خانهیِ او در هجوم بی حیاها سوخت
چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست
به فکر مو سپیدیاش به فکر سن و سالش نیست
به یاد کودکانِ بی کَسَش فکر عیالش نیست
چرا این شعلههای در به فکر دست و بالش نیست
کسی او را نمیگوید عصای خویش را بردار
بیا از بِینِ شعله بچههای خویش را بردار
زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد
محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد
زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد
مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد
زمین اُفتاد و با نیزه کسی اما نَزَد او را
زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را
(حسن لطفی
.
.
#امام_صادق
#مرثیه_امام_صادق
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند
اربعین لشکر زوار اباعبدالله
در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت
می زند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را
آتش آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا
یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟!
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه
با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله
سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های تو نشد تار اباعبدالله
خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار اباعبدالله
کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت
دخترت بر سر بازار اباعبدالله
🔸شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
.👇