eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
10.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. "بهار از پشت چشمان تو ظاهر می شود روزی" "زمین با ماه تابانت مجاور می شود روزی" یقین دارم که میایی پس از این سال ها دوری غم دوران هجران تو آخر می شود روزی تویی تنها امید و منجی خلق ستمدیده ز یمن مقدمت خرم معابر می شود روزی فقط کافیست تا اذنِ ، ظهورت از خدا گیری شب تیره سحر ، زیبا مناظر می شود روزی ظهورت وعده ی حق است و میایی بشر آخر ز شر ظالمان آسوده خاطر می شود روزی رسد بر گوش عالم صوت غرای اَن المهدی زمانه از وجودت پاک و طاهر می شود روزی قلم با عشق آل آله گرفته در کفش "سید" نصیبش گر شود لطف تو شاعر می شود روزی .
السلام علیک یا علی‌بن‌موسی‌الرضا کنار پنجره‌فولاد، گریه مغتنم است در این حریم برای تو گریه محترم است جهان ساده من: گریه وصال و فراق تمامی دو جهان، گوشه همین حرم است شروع مرگ، زمان جداشدن از تو به پای عشق تو مردن، حیات دم به دم است چه دورم از تو... خدایا چه دیر فهمیدم! تو در کنار من و سرنوشت من عدم است تو را در آینه‌هایم نشد نشان بدهم چقدر ساحت این شعر کوچک است و کم است... برای جستن دُرّ حدیث سلسله‌تان زمان به حال رکوع است و پشت عرش، خم است... حدیت گفتی، حقا چه اتفاق افتاد به حکم «الا»‌یت، پرده از نفاق افتاد اگرچه«اشهد ان لا»‌ی‌شان پر از مد بود و از خلوص چه‌ها بر جبین‌شان رد بود نفاق و کفر به حکم تو راه‌شان سد شد مسیر کوی ولا غرق رفت و آمد شد سرودی «اشهد ان‌لا‌اله‌الله» ولایت تو نشان داد راه را از چاه به«لا اله»، اذان را دوباره جان دادی برائت از همه‌ی کفر را نشان دادی «بشرطها»‌ی شما راه را به ما فهماند حضور منتشر ماه را به ما فهماند به«لا اله» رسیدیم و نفی غیر شما به بارگاه ولا، حصن محکم «الا» به حصن محکم خود راه داده‌ای ما را به زیر پرچم خود راه داده‌ای ما را حدیث گفتی و از حکمتت جهان پر شد کنار دریایت، هرصدف پر از دُر شد حدیث سلسله، تفسیر ناب توحید است تجلیات ولایت به قاب خورشید است به سمت جاده توحید می‌برد ما را به سوی خانه خورشید می‌برد ما را کلیم‌وار به طور تبسم آمده‌ایم به شوق «و رضی‌الله عنهم» آمده‌ایم زیارت تو شبیه عروج تا عرش است حریم تو ملکوت است؟ فرش یا عرش است؟ عروج عرش‌نشینان، هبوط در حرمت مقام سلطانی، خوشه‌چینی از کرمت به لطف نور تو هر ظلمتی سحر گردد گناه‌کار بیاید فرشته برگردد به اشتیاق نگاه تو زائرت شده‌ام همین بسم که بگویی که شاعرت شده‌ام تو قول داده‌ای ای مهربان- که هم‌نفسی- سه‌جا به داد دل شیعیان خود برسی سه‌جا؟ نه در همه‌جا لطف تو کنار من است تو آن امام رئوفی که بی‌قرار من است... قیامتی است حضور تو در کنار من و... به احتضار منی شمع بی‌قرار من و... .
. امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه موسي بن سيار كه از ياران عليه السلام است ،‌مي‌گويد : « ‌روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريه‌اي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازه‌اي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچه‌اي كه به مادرش مي‌چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند : « هر كس جنازه‌اي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك مي‌شود » وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينه‌ي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت مي‌دهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1) عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را مي‌شناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهاده‌ايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه مي‌شود. اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان مي‌كند، مورد توجه قرار مي‌گيرد و حاجتش به نحو شايسته‌اي برآورده مي‌گردد. .
. 🏷خواب راحت ندارم 🎤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواب راحت ندارم استراحت ندارم مردم از اشتیاقت دیگه طاقت ندارم خبر داری یک سال و نیمه حرم رو ندیدم خبر داری دور از حرم چه عذابی کشیدم حالا فهمیدم دنیای بی تو یعنی جهنم خدا شاهده سالو زندم برای محرم نمیدونم چجوری زندم منو میکشه این صبوری تو رو دارم فقط تو دنیا امتحانم نکن با دوری عشق تو شد ملاکم از فراغت هلاکم با دل و جون نوشتم اسمتو رو پلاکم میون تب عشقت اقا مثل عابسم کن گذشتم رو به روم نیارو بیا خالصم کن توی زندگیم بی رقیب بهترین اتفاقی این عشق تو اه تنها توئه دنیا میمونه باقی حسابت از بقیه جداست پای تو ام تا روز وفات زندگیمو بدم باز کمه در عوض همه خوبیات عقده مونده تو سینم یعنی امسال میبینم تو مسیر بهشتم راهی اربعینم چشامو میبندم خیال میکنم رو به روتم میگم ربنا آتنا کربلا تو قنوتم میشم زائرت با همین سجده رو مهر تربت شنیدم که رد خور نداره دعا زیر قبت کرب و بلا به شرط حیات شده میام به هر قیمتی تا روز اربعین حسین بده اجل به من مهلتی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻
. از اینکه در دعواهای زناشویی کُل خانواده زن، طرفدار زن هستند و کُل خانواده مرد، حق را به مرد می دهند و از او دفاع می کنند؛ نتایج زیر را می توان گرفت: 🏷منطق آدمها در دعوای زناشویی کار نمیکنه. 🏷اگر از خانواده داماد یا عروس هستی، خیلی به افکار خودت در اینکه حق با کی هست و حق با کی نیست، مطمئن نباش. 🏷احتمالاً زن و شوهر هر دو مقصرند(هر چند به نسبت های متفاوت، اما خانواده های دو زوج این نسبتها در ذهنشان کم و زیاد می شود و واقعی و درست نیست). 🏷بهترین کار در کمک کردن به زن و شوهر در دعوای زناشویی، طرفداری و حمایت از داماد یا عروستان است نه از فرزند خودتان و یا اینکه لااقل خودتان را کنار بکشید و با سخن و رفتار و گاهی با سکوت های معنادار و حمایت گونه و گوش دادن های تایید آمیز، سیستم زندگی زوج را به هم نریزید. .......‌...................... #پ.ن: یه روز پسر ۱۱ ساله ام با گریه اومد و گفت ؛ صالح منو زده ازش پرسیدم تو چی کار کردی ؟ چون جلوی دوستاش هم بود ، بمن گفت مردم بابا دارن ، منم بابا دارم ، برو جلوشو بگیر و بزنش ... بازم پرسیدم تو چی کارکردی؟ آخرش گفت :صالح داشت با محمد صحبت میکرد، من هم با محمد شوخی کردم، و صالح ناراحت شد و منو زد. گفتم : اونا سه سال از تو بزرگترن و تو پریدی وسط حرفشون و شوخی کردی و باعث ناراحتی اونا شدی، پس مقصر بودی . خلاصه که با احساسی برخورد کردن و حمایت چشم و گوش بسته از خواهر و برادر و فرزند، فقط باعث میشم زندگی افراد بهم بخوره. عدالت باید در همه ی کارهایمان جاری باشد. .
4. روز ازل.mp3
2.96M
قسمت چهارم : روز اَزل مدیحه ی او را خدا نوشت نام وِرا به مُصحفِ خلقت رضا نوشت تطهیر را نوشت به قرآن به شان او در رتبه و جلالتِ او « اِنَّما » نوشت او را امامِ ثامن و ضامن ، رئوفِ عشق .. با خطِ نور در کُتبِ اولیا نوشت تا با دَمش به مُرده دلان جان عطا کند او را مسیحِ عترتِ آل عبا نوشت عیسی سزاست گل بفشاند به گُلشنش موسی عصا بدست بیاید به دیدنش اینجا حریمِ قدسی آن پاک گوهر است گلزاری از بهشتِ خداوندِ اکبر است این روضه ی مقدس و این آستانِ نور دارُالشِفایِ آینه های مُکدر است صحنِ عتیق و صحنِ جدید و قدیم او از نورِ لایزالِ الهی مُنور است عطر بهشت را همه جا پخش میکند این پرچمی که بر روی این گنبدِ زر است طوفش ، ز سینه رنگِ گنه پاک میکند دل را زِخاک راهیِ افلاک میکند ...
3. بار دگر.mp3
1.54M
قسمت سوم : بار دگر شمیم ولایت رسیده است عطر بهشت بر همه خلقت رسیده است جوشیده است کوثری از باغ اهلبیت یعنی که باز کوثر رحمت رسیده است موسی گرفته آینه ی موسوی بدست نوری بطورِ گلشنِ عصمت رسیده است این نجمِ ثاقب است که بر نجمه داده اند ؟ یا مِهری ازسپهرِ امامت رسیده است ؟ بنویس ای قلم که از این ها سرآمد است این جلوه نورِ عالِمِ آلِ محمد است به همت جواد افشانی
2. دست منو دامان تو.mp3
722.6K
🎤 دست منو ، دامان تو جرم منو ، احسان تو صدات رو میشنوه حضرت .. من دست خالی آمدم ، دست منو ، دامان تو سرتا به پا درد و غمم ، درد من و درمان تو تو هر چه خوبی ، من بدم ، بیهوده بر ، هر در زدم آخر به این در آمدم ، باشم کنارِ خوان تو پای من از ، ره خسته شد، بال و پرم ، بشکسته شد هر در به رویم بسته شد ، جز درگه احسان تو گفتم منم در می زنم ، گفتی به تو سر می زنم من هم مکرر می زنم ، قربون اون پیمان تو ؟ حال من گوشه نشین ، با گوشه ی چشمی ببین جز سایه ی پُر مهرتان ، جایی ندارم جان تو 21/1/1401 .
. بارک الله نجمه امشب آفتاب آورده‌ای  وجه ناپیدای حق را بی‌نقاب آورده‌ای  در تراب امشب جمال بوتراب آورده‌ای  یا به دامن احمد ختمی مآب آورده‌ای  از دل دریای رحمت درِّ ناب آورده‌ای  گل به دست خود گرفتی یا گلاب آورده‌ای؟  با جلال آمنه مرآت احمد زاده‌ای  در حقیقت عالم آل محمّد زاده‌ای  ****  این پسر حسن خدا را مظهر است و منظر است  این پسر سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است  این پسر هم مصطفی هم فاطمه یا حیدر است  تو چو مریم، این پسر عیسای عیسی پرور است  این پسر در هفت دریای ولایت، گوهر است  این پسر قرآن بابا روی دست مادر است  ایـن شـه ملک قـدر فرمانده جیش قضاست  این همان جان جهان مولا علی موسی‌الرضاست  **** بضعۀ ختم رسالت، روح قرآن است این  بلکه هم جان جهان، هم یک جهان جان است این  قدر قدر و نور نور و فرق فرقان است این  من به قرآن می‌خورم سوگند، قرآن است این  جان دین، اصل ولایت، روح ایمان است این  شمع جمع انبیا در بزم امکان است این  لاله‌های وحی از فیض بهـارش کرده گل  بوسۀ موسی‌ابن‌جعفر بر عذارش کرده گل  ****  ظرف نامحدود دریاهای رحمت ساغرش  آسمان گردیده چون پروانه بر دور سرش  ضامن آمرزش خلقی است آهوی درش  حافظ ایران اسلامی است در قم خواهرش  جد امیرالمؤمنین، ام ابیها مادرش  عالم هستی گرفته همچو کعبه در برش  موسی عمران بیا فرزند موسی را ببین  آدم و نوح و خلیل الله و عیسی را ببین  ****  چار صحن او پناه چار رکن عالم است  گندم مرغان صحنش عکس خال آدم است  گنبد زرین او خورشید ماه مریم است  پیش احسانش به سائل گر جهان بخشد، کم است  در زمین قصر بلندش، عرش عرش اعظم است  شهر مشهد چون مدینه، او رسول اکرم است  خسروان در کویش احساس حقارت می‌کنند  انبیـاء و اولیـا او را زیـارت می‌کـنند  ****  سایۀ گلدسته‌هایش سجده‌گاه آفتاب  آسمان بر خاک راه زائرش ریزد گلاب  جبرئیل از جام سقا خانه‌اش نوشیده آب  از حساب آسوده باشد زائرش روز حساب  پای دیوار حریم قدس او یک لحظه خواب  باشد از بیداری قدرش فزون اجر و ثواب  بهترین عبد خدا اینجا خدایی می‌کند  از تمـام آفرینش دلربـایـی می‌کند  ****  از هزاران کعبه زیر سایۀ دیوار تو  بار خیل انبیا افتاده در دربار تو  من کیم تا باشم ای وجه خدا، زوار تو؟  خارم و روییده‌ام در دامن گلذار تو  می‌کشی ناز مرا هر چند هستم عار تو  گرچه بودم با گناهم باعث آزار تو  هر چه می‌بینی بدی از من نمی‌رانی مرا  من خجالت می‌کشم اما تو می‌خوانی مرا  ****  رأفتت نازم چرا از من حمایت می‌کنی؟  از جهنم در بهشت خود هدایت می‌کنی  زنده‌ام از فیض سرشار ولایت می‌کنی  همچنان از کوثر نورم سقایت می‌کنی  نه مرا می‌رانی از خود، نه شکایت می‌کنی  قاتلت گر بر درت آید، عنایت می‌کنی  این که دشمن هم بوَد چون دوست مرهون شما  عفو و جـود و بذل و احسان است در خون شما  ****  کیستی تو؟ ظرف احسان خداوندی، رضا  در کرم مثل خدا بی‌مثل و مانندی رضا  من همه بی‌آبرو، تو آبرومندی رضا  تیرگی بودم به بحر نورم افکندی رضا  بس که آقایی، به رویم در نمی‌بندی رضا  هر چه گریاندم دلت را، باز می‌خندی رضا  تو رؤف اهل‌بیتی، لطف و احسان بایدت  میزبـانی و پـذیرایی ز مهمـان بایدت  ****  من به زنجیر غمت عمری اسیرم یا رضا  بسته شد از خاک زوارت خمیرم یا رضا  با تولای شما دادند شیرم یا رضا  وز گنه در آستانت سر به زیرم یا رضا  بار ده تا قبر تو در بر بگیرم یا رضا  لطف کن تا گوشۀ صحنت بمیرم یا رضا  هر چه بودم هر چه هستم«میثم»کوی توام  از خجالت کـورم امـا عاشق روی تـوام  پیشنهاد .
. ای عشق من و دین من و دنیایم ریزه خور سفره ات همه آبایم آلوده و دلخوشم به این یک مصرع من نوکرم و رضا بود آقایم * روشن شده دل ز جلوه شمس شموس حج فقرای من شده وادی طوس چون قطره ام و غرق در این دریایم من نو کرم و رضا بود آقایم * با عشق تو بود زندگی کردم من با حب تو بود بندگی کردم من مهر تو بود مهر عبادتهایم من نوکرم و رضا بود آقایم * از آب قم است اگر نمک گیر شدم از گندم خانه رضا سیر شدم مدیون دو قرص قمر موسایم من نوکرم و رضا بود آقایم * طوف حرم تو اوج آمالم شد لطف تو همیشه شامل حالم شد از کودکیم گفته به من بابایم من نوکرم و رضا بود آقایم * بی قدرم و تو عزت و جاهم دادی در گوشه أمن خود پناهم دادی ممنون نگاه مادرت زهرایم من نوکرم رضا بود آقایم * به به، به من و سعادتم آقاجان شد گدایی تو عادتم آقاجان این است که پابوس شما می آیم من نوکرم و رضا بود آقایم .