eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. نشد دیگه آقا   قراره مون نبود فراق کربلا    تو کارمون نبود کجا باید برم   به کی باید بگم تنگه دلم برا   زیارت حرم حبیبی یا حسین قرارمون چی شد    که زائرت بشم مگه قرار نبود   مسافرت بشم آرامشم فقط   تو روضه های توست چشم دلم همش   به کربلای توست حبیبی یا حسین خرابه حالم و    یه کربلا می خوام هر سال یکی دوبار  حق منه بیام چند وقته که هوا   دل من ابریه کارم دور از حرم   فقط بی صبریه حبیبی یا حسین داشتیم با کربلات    قرار زود به زود اینقدر جدایی رو   گمونمون نبود مثله کبوتره   هوایی حرم خیال کربلات   نمیره از سرم حبیبی یا حسین ✍ 👇
🔹 انا لله و انا الیه راجعون 💠 سید رضا نریمانی ذاکر خوب اهلبیت ◼️داغدار مادر عزیزش شد 🏴با دلی مملو از اندوه و با نهایت تاسف و تاثر فراوان فقدان جانگداز ▪️حاجیه خانم نریمانی که در راه بازگشت از 🕌 زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام و حضور در حماسه عظیم اربعین حسینی به لقاء الله پیوست را خدمت همسر بزرگوارشان 🔻 جناب آقای سید حسین نریمانی و فرزندان ارجمندشان ذاکرین و خادمین اهل بیت (ع) 🌹آقایان حاج سید رسول نریمانی 🌹حاج سید رضا نریمانی 🌹سید حسن نریمانی 🔸از صمیم قلب تسليت گفته و آرامش روح و رحمت واسعه الهی برای آن خادمه اهل بیت (ع) و صبر و شکیبائی برای آن خانواده داغدار آرزو داریم . ✅کانون مداحان استان مراکزآموزش مداحی اصفهان
مراسم تشییع جنازه مادر مداح اهلبیت (حاج سیدرضا نریمانی)
. زینب تو با قدّ خَم بازم اومد کنار تو یا حسین ولی این بار جای تَنت بغل گرفت مزار تو یا حسین خون دل خوردن های من شروع شده از روز عاشورا تا بمیرم گریه کن داغ توام به مادرم زهرا آتیش گرفته ام، ز غم جدایی گُل من امشب چهل شبه، تو کربلایی گُل من بدن تو بی سر زیر خاک و چقدر خسته ام از فاصله ها جون منو بر لب می رسوند راس تو بر نی میون قافله ها زیر خاک کربلایی کربلایی برادرم یا حسین امون از درد جدایی از جدایی برادرم یا حسین السلام ای کُشته دشت بلا ای حسین ثارُالله السلام ای کُشته دشت بلا ای حسین ثارُالله از اسارت آمدم ای عزیز من ای تشنه کام شهید چی بگم؟ از کجا بگم؟ بعد تو زینب چه بلایی کشید با دلی غرق خون و با دستهای بسته روی یک محمل روبرویم سر تو بود راهی شدم شبی به یک منزل در چشم دشمنا، شرم و حیائی که نبود این قد منو زدند، همه ی تنم گشته کبود کاشکی می مردم نمی دیدم که جور دختر تو آه می کشید با پاهای پر آبله از ترس عدو پشت سر ما می دوید یادته اون شب سه ساله ت تا سحر فریاد بابا زد لبتو بوسید و در ویرانه صبرش تموم شد و جا زد السلام ای کُشته دشت بلا ای حسین ثارُالله السلام ای کُشته دشت بلا ای حسین ثارُالله 👇
. ای قامت تو کرده قیامت به قلب من از روز ازل کردی اقامت به قلب من در هر تپشم نام تو را میزنم صدا دادی تو چنین آقا لیاقت به قلب من مجنونم کردیو شدم دیونه تو عباس تا افتاده گذرم به میخونه تو عباس آباد بودم حالا شدم ویرونه تو عباس با تو سر بالا میگیرم کربلا حالا میگیرم انقد تو محترمی که امضا از زهرا میگیرم آقام آقام ابا الفضل بند دوم🎤 از نذری روضه تو دارم نتایجی این بین کلیمیها شده حرف رایجی اسم تو رو تو کلیسا ها میزنن صدا آخه تو کریمیو تو باب الحوایجی به مقامت ملایکه غبطه میخورن عباس چشمام از دوری حرم خیلی دلخورن عباس نوکرات بد ولی قبول کن مثل حرن عباس ای ساقی حالمو ببین حالو احوالمو ببین در هوای تو به خدا شکسته بالمو ببین آقام آقام ابا الفضل مشهد مقدس✍ ۱۴۰۲/۵/۱۵ .👇👇
.. اربعین عشق آسمان شب شده در  ماتم مهر و ماه است داغ هفتاد و دو گل فاجعه ای جانکاه است کاروان اسرای علوی در  راه است زنگ این قافله انگار صدایش آه است کاروان آمد و بر کرببلا حاضر شد "روز هجران و شب فرقت یار آخر شد" عطر برسد لیک نه از پیراهن اثری نیست از او غیر مزاری به وطن چو لگدمال شد از سمّ ستور دشمن عطر سیب است که پیچیده در این دشت محن وطن شاه همین بایر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد بهر دلسوختگان مرقد دلداری هست "گرچه گل نیست ولی صحنه ی گلزاری هست" درد دل در دل هر سوخته طوماری هست گرچه آن روز نشد، وقت عزاداری هست قلم از وصف غم اهل حرم قاصر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد یاد آن گل که بر او تیغ و سنان بود که ریخت چشمها چشمه شد و  اشک روان بود که ریخت از شترها به زمین  خیل زنان بود که ریخت فصل پاییز  شد و  برگ خزان بود که ریخت مجلس روضه ی بر خون خدا دایر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد این رباب است که گشته لغتش وای حسین ذکر او بود علی مرثیتش وای حسین گاه می گفت علی وای وای حسین اصغرم از عطش افتاده به غش وای حسین کودکم در دم آخر به پدر ناصر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد داغها تازه شد و هیئت غم گشت به پا آن یکی گفت پدر آن دگری گفت اخا آن یکی گفت ببین قامت من گشته دوتا آن یکی رفت به دنبال مزار سقا اربعین بود و حرم معتکف حائر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد در کنارش زینب (س) با الفِ دال نشست یاد آن روز که در پهنه ی گودال نشست اربعین، غم به دلش مثل چهل سال نشست کوه صبر است نیفتاد ز پا، حال نشست گر چهل روز بر این موج بلا صابر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد یادش آمد که در آن روز عذابش دادند آب می خواست که با تیر جوابش دادند با دم کودک شش ماهه خضابش دادند تشنه لب بود که با خنجر، آبش دادند از بلندای حرم قائله را ناظر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد چه سخنها است که با جان برادر دارد تن بی سر خبر از غصه ی خواهر دارد؟ گریه ها کرد از این خاک که بر سر دارد دید قبرش اثر از گریه ی مادر دارد هر شب جمعه بر او فاطمه (س) هم زائر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد آسمانها و زمین از غم وتر الموتور تا ابد اشک بریزند بر این قبه ی نور لحظه هامان شده هر روز چو یوم عاشور سوخت از آتش او هرکه از او کرد عبور کاتبی از حرمش کرد گذر، شاعر شد روز هجران و شب فرقت یار آخر شد ✍ 1402/06/15 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تمام دلخوشی زندگی من این است که وقت مرگ بیایی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان فمن یمت یرنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد بیا همه کس و کارم زمان تلقین است سلام وادی من وادی السلام علی کجاست وادی امن کسی که مسکین است کفن کنید مرا رو به قبله حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان سرم به دامن حیدر به روی بالین است شعر از رضا دین پرور ✍ با اجرای حاج منصور ارضی🎤 .
. ‍ ملائک سوي يثرب.. و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد شمع سان ناله و سوز جگر آغاز کنيد همه با هم به سما دستِ دعا باز کنيد خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد مُهر غم نقش به بال و پرتان مي گردد مرگ دور سر پيغمبرتان مي گردد پيک غم از حرم خواجه ي اسرا آيد خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد کاورانِ اجل از جانبِ صحرا آيد نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد قاصد مرگ کجا کعبه ي مقصود کجا مَلَکُ الموت کجا خانه معبود کجا اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دخول لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند کيست کز هر سخنش قلب مرا لرزاند گفت در پاسخ زهرا پدر، اي پاک سرشت دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هشت فلک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است *ديد هي دَقُّ الباب ميكنه، اصرار ميكنه وارد بشه، اومد خدمت بابا، باباجان! جواني اومده شمارو ميخواد؟ فرمود: فاطمه جان! اون مَلَكُ الموتِ، عزرائيلِ، تا به حال هيچ كجا اجازه نگرفته و نمي گيره، اما اينجا منتظرِ اذنِ توئه فاطمه، تا تو اجازه اش ندي نميآد، اجازه بده بياد فاطمه جان... حبيبه ي خدا در به روش باز كرد،وارد شد، اومد كنارِ بسترِ رسولِ خدا، عرضِ سلام و ادب كرد، عرضه داشت: يا رسول الله! من در اختيار شما هستم، اجازه بديد روحتون رو به مَلَكوتِ اَعلي ببرم؟ پيغمبر فرمود: لحظه اي صبر كن، برادرم جبرائيل بياد...آمد، عرضه داشت: يا رسول الله! بهشت رو آذين بستن، بهشتيان همه منتظرِ تو هستن، اؤلياء و انبياء منتظرِ شما هستن...* گفت ای پیک خدا حاملِ فیض و رحمت سخنی گو که ز قلبم برُبائی محنت غم من نیست غم حور و قصور و جنت چه کند روز جزا خالق من با امت *تا لحظه ي آخر، به فكرِ اُمتش بود، هي ميگفت:"رَبِّ اُمّتي..."* گفت جبریل که فرموده چنین معبودت آنقدر بر تو ببخشم که کنم خوشنودت *خدا وعده فرموده قيامت آنقدر از اُمّتِ تو مي بخشم، تا تو راضي بشي"وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى" بگيم:يا رسول الله!...* ای به دوشت غم اُمت همه دَم در همه حال بُرده بر شانه ي خود کوهِ غم و درد و ملال اُمت اَجرِ تو عطا کرد به قرآن و به آل حُرمَتِ هر دو کنارِ حَرَمَت شد پامال کرده غصب فدک و حقِ علی را بردند پهلوی فاطمه‌ات را ز لگد آزردند *هنوزِ آبِ غسلت خشك نشده بود، هيزم آوُردن، دَرِ خانه ي فاطمه رو آتيش زدن، بهش گفت: فاطمه پشتِ دَرِ خانه است، گفت: اگر فاطمه هم پشتِ در باشه آتش ميزنم... اي كاش به اين جنايت اكتفا مي كرد، ديگه لگد به دَرِ نيم سوخته نمي زد...بينِ در و ديوار، صداي ناله ي دخترت بلند شد:" یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله! هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِک" ببين با دخترت چيكار كرد...* با سر انگشتِ زمان سخت ورق برگردید غنچه و لاله ی خونینِ تو پرپر گردید *ناله ي اول گفت: بابا! ناله ي دوم فضه رو صدا زد"یا فِضَّةُ خُذینی "...يا رسول الله!...* به حَسَن از همه کس ظلم فزون‌تر گردید *جلو چشمش باباش رو فحش ميدادن، به خودش هم جسارت مي كردن، مي گفتن:"يا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین" عصاي زهر آلود به پاش زدن، خنجر به پايِ مبارك آقا زدن، سجاده ي نماز رو از زيرِ پاش كشيدن...يا رسول الله!...* به حَسن از همه کس ظلم فزون‌تر گردید دومين اَجرِّ تو زخمِ سَرِ حيدر گرديد بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند اَجرها بود که امت به حسینت دادند *گاهي كنارِ بدنِ اِرباً اِربايِ علي اكبرش ناله ميزد:"وَلَدي!..عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا" گاهي شش ماه اش رويِ دستش با گلويِ پاره صدا ميزد:" هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ الله"...حسين بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند اَجرها بود که امت به حسینت دادند *گاهي كنارِ بدنِ قاسم ناله ميزد، گاهي كنارِ نهر علقمه" أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي"حسين...لحظات آخر هم صورت رويِ خاك گذاشت، لباش مثلِ دو چوبِ خشك از تشنگي بهم ميخورد، صدا ميزد" إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ،صبراً عَلَي بَلائك، تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ" بعد از آن زهر که بر نورِ دو عینت دادند اَجرها بود که امت به حسینت .👇
3. میرزا محمدی 19.8.96.mp3
2.4M
حجه الاسلام والمسلمین السلام علیک یا اباعبدالله همه منتظرند ببینند عمه جانشون چه جوری زیارت میکنه ، دیدند دیگه رمق به زانوای عمه نمونده رو زانواش چند قدم راه اومد ، بوی برادر به مشامش میرسه ... همه منتظرند ببینند ، زینب با تربت برادر چه میکنه ؟ دیدند یه پارچه ای روی قبر پهن کرد ، این پارچه همون پیراهن خونینِ برادره ... داداش چهل منزل کتک خوردم ، طعنه و ناسزا شنیدم ، اما همه امانتیاتو پس گرفتم ، این عمامه ایه که روسرت گذاشته بودی ... دونه دونه را نشون داد به ابی عبدالله ... این همون پیراهنیه که مادرم برات آماده کرده بود ، ببین این گلاوند مادرم زهراست ، این پیراهن مادرمه ، مقنعه ی مادرمه ، داداش همه رسالتامو به انجام رسوندم ، همه بچه هاتو آوردم ... اما یه امانتی رو گوشه ی خرابه جا گذاشتم ، حسیییین ...
. 🎤 می آییم از هر سوی دنیا تا برگردیم سوی تو مولا دیگر دنیا باور خواهد کرد چشم انداز فردای ما را تو نصر من الله، می خوانی و عالم حیران تو خواهد شد ای رهبر دل ها، اینک همه دنیا مهمان تو خواهد شد «لبیک یا ثارالله» لبیکَ یا ثارالله ای عشق ای زیبا ای مهر و ماه ای عشق هر اربعین با شوق دیدار می آییم ان شاءالله ای عشق بارزق حلالم، با اهل و عیالم بار سفرم بستم با گریه و توبه، با خوف و رجا به دریای تو پیوستم «لبیک یا ثارالله» این رزمایش راز فتح ماست آغاز یک عصر بی همتاست عصر عشق و آزادی آمد عشقت آزادی‌بخش دنیاست این گریه‌ی شوق است، این آیه نور است بر گونه‌ی زائرها هر ذکر حسین جان، چاووش ظهور است در موکب عاشورا «لبیک یا ثارالله» شاعر: میلاد عرفان پور نغمه پرداز: مرتضی حبیبی * * * * حرم الله حرم تو شدم آواره صحرای غم تو من و این راه، من و این آه دل من سر به هوای علم تو راه عشق است این راه عاشقان بسم الله موکب به موکب آه تا صحن ثارالله «یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله» من و گریه به هوایت من و باران غم مرثیه هایت من و این دل که سپردم به نسیم سحر صحن و سرایت تشنه دیدارم تشنه کربلا! مهمان نمیخواهی؟ سفره دار دنیا! «یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله» همه عالم پر نامت چه قیامتی به پا کرده قیامت که بیاید پسر تو ز یزیدیان بگیرد انتقامت در دستش ذوالفقار او می آید از راه بر لبش نغمه اناابن ثارالله «لبیک یا ثارالله» شاعر: محمد مهدی سیار✍ نغمه پرداز: مرتضی حبیبی🎼 👇
1. مدینه ای.mp3
4.64M
( صلی الله علیه وآله ) مدینه ای ، شهر پیغمبر، ای شهر غربت و غم مدینه ای ، حسرت و غربت ای قبله گاهِ عالَم تو شهر دلتنگی زهرا، به سوگ مصطفایی تو در داغ دوری زهرا انیسِ مرتضایی عزادار بی قراری بر مزار مجتبایی آآآآی ... مدینه بگو راز پنهان را مپوشان ز ما ، آتش جان را بپا کن ز نو ، بیت الحزان را آآآآی ... تو و صادق و باقر و سجاد تو و مجتبی ، خلوتت خوش باد مرا میدهد غربتت بر باد ( مدینه ای ، شهر پیغمبر) تکرار بقیعم من ، تربتِ عشقم همزادِ کربلایم بیا و از این همه غربت روضه بخوان برایم منم آنکه از مصیبت ها همیشه رفته از هوش مزار خوبان عالَم را گرفته ام در آغوش سراپا صبر و سکوت تویی حماسه های خاموش آآآآی ... نه خاکم ، که من آسمان هستم که با عرشیان ، همزبان هستم زیارتگهِ عاشقان هستم آآآآی ... چراغانی از ، اشک و آهم من شبستانِ خورشید و ماهم من اگر بی پناهی ، پناهم من ( بقیعم ، خاک غریبم من ) تکرار
1. پوشیده رخت سیاه.mp3
1.7M
( صلی الله علیه وآله وسلم ) پوشیده رخت سیه جمله آلُ الله ... گریان فلک ، در عزای رسولُ الله ذکر لبِ اهلِ ، زمین و سما سّیدُنا یا نبی ، یا مصطفی واویلا واویلا ، آه واویلا شهر مدینه شده دارُ المصیبت کشته ز کینه شده شمسِ نبوّت دست فتنه از نخل حق ثمر چید حضرت فاطمه داغ پدر دید واویلا واویلا ، آه و واویلا به اهل بیت نَبَوی چه جفا شد ؟ حقّ رسالت عجب نیکو ادا شد دلِ عالَم با غصّه گشت آغشته بین دیوار و در محسن شد کُشته واویلا واویلا ، آه و واویلا
2. در مدینه.mp3
914.3K
( صلی الله علیه وآله وسلم ) در مدینه ، محشر کبری ، به پا شد ذکر دلها ناله ی وا ، احمدا شد ( وامصیبت ) 3 آفتابِ ، حق روان سو یِ شفق شد حضرت ختمی رُسُل مهمان حق شد ( وامصیبت ) 3 قلب عالَم ، زین مصیبت پُر فغان شد چون عزای، خاتم پیغمبران شد ( وامصیبت ) 3 مرغ روحم ، روی بامِ گریه بنشست حضرت زهرا پدر را داده از دست ( وامصیبت ) 3 بعد احمد ، دشمنان ، کافر او خوش بگفتند تسلیت بر ، دختر او ( وامصیبت ) 3