eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. به مناسب ۱۷ شوال روز نبرد تاریخی مولا با ای اخمِ تو جهنم ، لبخندِ تو بهشتم عشقِ تورا خداوند آمیخت با سرشتم خورده گره نگاهَت با کل سرنوشتم مست از خُم تو بودم این بیت را نوشتم حتیٰ اگر علی را از بُعدِ دین نبینی مانند اوگُلی نیست در هیچ سرزمینی آه ای دمَت مسیحا من خُشکی کویرم صدبار زنده ام کن تا پای تو بمیرم عمریست مستِ مستم ، مست از خُمِ غدیرم حالا منم غلامت حالا تویی امیرم پیش از ازل تویی تو ، بعد از ابَد تویی تو اول کسی که در عرش ، میخانه زد تویی تو اسلامِ بی تو یعنی : شهری که رویِ آب است با فکرِ ابن ملجم ، قتل ِ علی ثواب است در مذهبِ خوارج ، کشتار ، دین ناب است لعنت به مذهبی که از بیخ وبن خراب است نه عاشقِ علی نیست بی شک مرید غیر است آن خشکه مذهبی که چون طلحه و زبیر است یک عده از همه دین فکر زیان و سودند آنان که راه دین را با زور میگوشودند از دختر یهودی خلخال می ربودند ای کاش در مروّت یک ذره چون تو بودند لبخندِ تو تمامِ فرهنگِ پهلوانیست اسلامِ حیدرانه اسلامِ مهربانیست پاشید دشمنِ تو آب دهان به رویَت اما تو خم نکردی ابرو از این خصومت بَه بَه به این مرام و بَه بَه به این مروت حتی زره نبردی از دشمنَت غنیمت بی آبرو نکردی عَمروبن عَبدود را درسِ گذشت دادی مردان نابلد را جانم علی سکوتم , جانم علی کلامم جانم علی شروعم , جانم علی تمامم جانم علی قعودم , جانم علی قیامم جانم علی امیرم , جانم علی امامم بگذارامشبی را بی پرده مَست باشم بعداز خداپرستی حیدر پرست باشم ای عطرهای دنیا یک تارِ گیسووانت شیرانِ هر قلمرو در چنگ آهووانت خیبر دخیل بسته بَر دورِ بازووانت روزی که غرقِ خون شد محرابِ ابرووانت گفتند مردم شهر او فتنه ساز بوده آخر مگر علی هم اهل نماز بوده؟ تنها رفیقت عمری ،بعد از خدا خدا بود در خانه ی یتیمان نفرین به تو دعا بود پاداش نان و خرما ، دشمنام و ناسزا بود کوفه چه دیر فهمید رسمِ علی چه ها بود از علم و دانش تو ،از فهم تو نگفتیم از جنگ تو نوشتیم ،از رحم تو نگفتیم در هیچ دوره عشاق دور از خطر نبودند دلداده گان حیدر افراط گر نبودند دنبال هر امیرِ نامعتبر نبودند غیر از علی مریدِ شخصی دگر نبودند حالا جهان اسلام باید که خون ببارد وقتی سه چارم آن بوی علی ندارد گفتم علی و باید مثل تو مَرد باشم در هر سکوت سردم گرم نبرد باشم در پشت خنده هایم یک کوه درد باشم غرق غمِ یتیمان یک کوچه گرد باشم یکروزدلبری از نسل شما میاید بوی تو باردیگر از کوچه ها میاید...! .
. 🏴 اشعار _____ وقتَش رسیده مستی ما باز رو شود هر استکانِ چاییِ روضه سبو شود وقتش رسیده بارِ دگر با گلابِ اشک روی سیاهمان کَمکی شستشو شود از تیر و طعنه ها دلمان پاره پاره است باید لباسِ مشکیِ مان هم رفو شود ای رنگ و روی ما به فدایش ، عزای او ننگا اگر که این دهه بی رنگ و رو شود ما ملتِ امام حسینیم پس بخوان باید تمامِ زندگی ام مثلِ او شود بر سینه می زنم که نفاق از دِلَم رود سینه زنِ حسین مبادا دورو شود دریای استقامت و کوه اراده ایم بی وقفه پای کار حسین ایستاده ایم...! 🔸شاعر: ________________ 🔹
. خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است این آل سعود است که در حال سقوط است هستند شیاطین همه درگیر تبانی ایران شده آماده ی  یک جنگ جهانی آماده شده لب بزند جام جنون را صادر کند از نفت عرب بشکه ی خون را بیزار ز جنگیم ولی مرد جهادیم دادیم سر و دست ولی باج ندادیم ما با احدی نیز نداریم سر جنگ لعنت به بلادی که شد آغازگر جنگ ما هیچ زمان حمله نکردیم به "جایی" ما مرد دفاعیم ولیکن چه "دفاعی" ! شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است مکه بشود مرکز ایران چه قشنگ است ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم یا حیدر کرار  زند نقش به زودی بر پرچم سبز عربستان سعودی از روضه ی عباس شرف یاد گرفتیم یک عمر از او یکسره امداد گرفتیم ما غیر کفن بر تن خود جامه نداریم ای شمر برو شوق امان نامه نداریم با سرور و پیغمبر خود هم وطنی شد هر کس که در این برهه اویس قرنی شد مرشد به طرب ضرب بزن وقت حماسه ست مداح بخوان وقت غم و سینه زنی شد دُر نجف سینه ی ما از غم یاران خونین شد و مانند عقیق یمنی شد ! یا فاطمه گفتیم گذشتیم ز طوفان گفتیم "علی" ناشدنی هم شدنی شد آماده ی آنیم بپوشیم کفن را ایران که نمرده ست بگیرند یمن را هر شاه سعودی شده یک نوکر دربست در پشت لباس عربی فتنه ی غرب است ننگی که به پیشانی شاهان سعودیست زیر سر یک مشت مسلمان یهودیست ! چشمان جهان در پی آن یکه سوار است این عطر یمانیست که لبریز بهار است از نام علی ، واله و مستیم همیشه ای خاک یمن پشت تو هستیم همیشه! 🔸شاعر: _______________________ .
. کار داریم در این شعر فراوان با دَر گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر خستگی های پیمبر همه شد یکجا در شهر علم است نبی شهرِ طرب انگیزی که برایش به خدا هست علی تنها در می نشستند یتیمان همه شب منتظرش خیره بر در همگی تا بزند بابا در چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی کَنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در شُد دَرِ قلعه ز جا کَنده ولی مرغِ دلم ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟! آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه فکر کردند که دیوار یکی شد با در آه! سادات ببخشند ولی خورد زمین در همین فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر اندکی تاب میاورد در آن غوغا در آه! ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه تا کمی باز کند روی همه دنیا در... .
. عاریست از معنای آزادی بیان هاتان افتاده بر جانِ خیابان ها زیان هاتان ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم خط می دهد دشمن به این خط و نشان هاتان ما هفت خوان ها دیده ایم و این فراخوان ها این بارهم خط می خورد با خونِ خان هاتان عُمری شرابی رنگ شد پیراهنِ عشاق تا که مبادا بشکَنَد تاک از تکان هاتان این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال بَهرِ شکستِ ما به هم خورد استکان هاتان آنقدْر ناچیزید که حتی نیاندازیم چینی به ابرو از چنین ها و چُنان هاتان ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم با «آرمان»هامان مَگو از آرمان هاتان دریای میهن را رها کردید و افتاده ست گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهان هاتان آه ای سخنران هایِ دورِ حجله ی مهسا هنگامِ اشکِ آرتین ها کو زبان هاتان آری همان ها که براشان دُم تکان دادید یک روز می سازند کوه از استخوان هاتان این راه روشن تر شَوَد وقتی که بنشیند گرد و غبار گله ی جُفتَک پران هاتان مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند زیر قدومِ پهلوانان قهرمان هاتان ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم ما را بپرس از منبرِ تاریخ خوان هاتان... . . ✍ 🇮🇷
. ▪️ خطبه یعنی؛ در اوجِ غم ها هم چشمه سارِ کرامت و فضلی خطبه یعنی میانِ جنگ و نبرد پایَش افتَد ،خودَت ابالفضلی... ✍ ◾️
. کعبه اگرچه قبله ی ما تا به محشر است اما طواف صحن نجف چیز دیگر است شاعر بگو که حُبّ علی حج اکبراست ماهرچه گفته‌ایم ازآن هم فرا‌تر است هفت آسمان به قدرت بازوش متکیست خیبر برای وصف علی چیزکوچکیست ! ✍ .
. ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام ای با غریب های جهان آشنا حسین ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست: ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا : حسین امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین آری برای یاری او استخاره ها کردند مومنان و نماندند با حسین معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش تنها نبود این همه اربابِ ما حسین ننگا به ما که بی ادبانه برایمان گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین من از حسینِ معرکه گیران گریختم از این حسین راهِ زیادیست تا حسین او را اگر که زنده شود باز می کُشند یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین! ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…   ✍ .
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا، حسین ای دل بُریده از همه ی رنگ ها، حسین بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بِداد رأی ای کُشته ی شیوخِ مقدس نما، حسین سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام ای با غریب های جهان آشنا، حسین ای بی کفن رها شده‌ی دشتِ کربلا ما را به حالِ خود تو نکردی رها، حسین مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست: ای عهده‌دارِ مردم بی دست و پا، حسین در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها کردی به جای لعنت و نفرین دعا، حسین با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت گویند اگر جهنمیان یک صدا: حسین امیدِ عابدان شده بعد از نماز، حج امیدِ عاشقان شده بعد از خدا، حسین آری برای یاری او استخاره ها کردند مومنان و نماندند با حسین معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش تنها نبود این همه اربابِ ما حسین ننگا به ما که بی ادبانه برایمان گشته خلاصه در عطش و کربلا، حسین من از حسینِ معرکه گیران گریختم از این حسین راهِ زیادیست تا حسین او را اگر که زنده شود باز می کُشند یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین! ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان… ✍️ .