eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
آزمون بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد بعید نیست که چشمش به خاک و خون بنشیند کسی که خون شهید تو را ندید بگیرد کسی که دل بدهد به قرار و قولِ غریبه چه هیچ‌ها که از این وعده و وعید بگیرد اگر که عقل سلیم است غیر پند ز تاریخ چه می‌تواند از این ماضی بعید بگیرد؟ حرم کجاست؟ همین کوچه که به نام شهید است بگو به رهگذرش حاجت و امید بگیرد بگو به رهگذر چارراه بی‌طرفی‌ها همیشه فاصله از دشمن پلید بگیرد در آزمون غمت مرگ از شروط قبولی‌ست خوشا که نقش به خون برگه‌ای سفید بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
آزمون بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد بعید نیست که چشمش به خاک و خون بنشیند کسی که خون شهید تو را ندید بگیرد کسی که دل بدهد به قرار و قولِ غریبه چه هیچ‌ها که از این وعده و وعید بگیرد اگر که عقل سلیم است غیر پند ز تاریخ چه می‌تواند از این ماضی بعید بگیرد؟ حرم کجاست؟ همین کوچه که به نام شهید است بگو به رهگذرش حاجت و امید بگیرد بگو به رهگذر چارراه بی‌طرفی‌ها همیشه فاصله از دشمن پلید بگیرد در آزمون غمت مرگ از شروط قبولی‌ست خوشا که نقش به خون برگه‌ای سفید بگیرد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
. کاشی ساز کفشداری ماند و کفشی که دهانش باز بود در دهان باز هرکس واژه ی پرواز بود* دستچینش را شهادت تا حرم آورده بود بی که پوتینی به پا راه پریدن باز بود قصه ی نذری که در صحن حرم آزاد شد بال در آوردن مردی کبوتر باز بود زندگی دل کند و بوسید و رها کرد و گذشت مرگ هم جامانده ای کوچک در این پرواز بود آن پیمبر با کتابِ خط خون بر خاکها لاله ها از سنگ رویانید و این اعجاز بود لخته های خون به دیوار تو کار دست کیست؟ کی چنین طرح غمینی کار کاشی ساز بود بلبلی خون دلی خورد و گلی از دست رفت فکر می کردند پایان است و این آغاز بود نور را لاجرعه خورد و جام را وارونه کرد چشم نیمه باز او بر گنبد شیراز بود * از رفتنت دهان همه باز... انگار گفته بودند: پرواز! پرواز! قیصر امین پور .
. ببین! از مال دنیا چشم ظالم پر نخواهد شد بگو! مظلوم تا لال است اشکش دُر نخواهد شد به جرم هفت خط جام بر این گُرده خط افتاد ولی با تازیانه چوب خطم پر نخواهد شد به حالِ زاهد افسرده دائم اشک می ریزم که تطهیر دلش جز با شراب کُر نخواهد شد مگر دور برم را بی تفاوت‌ها قُرق کردند؟ که از اشکم کسی  سرحال یا دلخور نخواهد شد. بیابان در بیابان در پی ات دنبال خود بودم که رزق مردم آزاده در آخور نخواهد شد که عشق سر به زیر  و منفعل کاری نخواهد کرد که بی آزادگی هر خود گریزی  حر نخواهد شد غمم غالب ترین قوت است، نعمت هم فراوان است خدا را شکر هرگز نان ما آجر نخواهد شد ✍ .
. به شهید محسن فخری زاده و ی دانشمندمون شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی تو که هر روز  و هر جا زندگی هایی بنا کردی شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود همان که هر سحر با خنده هایش گریه ها کردی عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی اگر گاهی کتابت بسته شد ، سجاده وا کردی دلت میخواست جنگیدن  کنار حاج قاسم را ولی در دفترت ماندی و دِینت را ادا کردی _شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را_ به این امید عمری، عشق بازی در خفا کردی تمام روزهایت رازهای سر به مهری بود تو  با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی شگفتا زخمهای نانجیبی از خودی خوردی شکایت هات را از بی خودی ها با خدا کردی سرِ تنهاییت را کوه بر دامن گرفت آخر کجا اینقدر غربت در مسیرت دست و پا کردی درختا از تنت یک سیب سرخ بیگناه افتاد به فکر شعر گفتن بودم از دستم سلاح افتاد ✍ .
. دلبری آمد و ناز قدمش دل، دل شد آمد، انگار که قرآن به علی نازل شد علی و احمد زهرا، _کرم و رحمت و نور_ جمع بودند و حسن گرمی آن محفل شد رحمت عامه ی حق منتظر واسطه بود که حسن آمد و ماه رمضان کامل شد سفره ای داشت که دنبال گداها می گشت آنچنانی که در آن شهر گدا کاهل شد و به اطعام فقیران جهان بیرون زد هر گدایی به کرمخانه ی او داخل شد ++++ نیزه در دست که افتاد که در جنگ جمل شتر کینه ای از خون خودش در گل شد ناکثین صوت انا بن العلی اش را دیدند و خیالات انالحقی شان باطل شد سحرم دولت بیدار به بالین آمد، که غزل گفتن از او با من ناقابل شد.. ✍ .
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمنت کشته و نمی‌داند تازه این یک شروع طوفانی است همه ی بچه های کوچه ی ما. نامشان قاسم سلیمانی است ✍شاعرآیینی کربلایی 📅 شب سوم مراسم ایام فاطمیه ١۴٠٢