eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را این‌گونه می‌نامند .. و سرداران کربلا به نفس حاج ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّه" تو را این‌گونه می‌نامند مولای تلاطم‌ها و نامت غرش آبیِ آوایِ تلاطم‌ها تو را این ‌گونه می‌فهمند مجذوبان كه اربابی و نامت مونس هموارهٔ شب‌های بی‌خوابی تو را اينگونه مي سنجند با شأن خداوندي خدا ذات تو را با ذات عصمت داده پيوندي تو را پیغمبرِ بی‌سرترین پیغام می‌دانند تو را بنیان‌گذار اصلی اسلام می‌دانند و تو تكثیر حق در جانِ هفتاد و دو پیغمبر كه پیغام تو را بردند از لاهوت آن ‌سوتر تو میلادت شروع جنبش خونین آزادی‌ست تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادی‌ست نمی‌دانیم یعنی چه تلاطم از دل دریا نمی‌فهمیم یعنی چه تولد از دلِ زهرا تو را بر محملی از دل، از آن بالا فرستادند تمامِ آسمان و اهل آن بر پایت اُفتادند... زمين سر تا سرش چشم است وقتي جلوت اللهي قدم بگذار اي جانِ جهان هر جا كه ميخواهي تو را كه مصطفی همواره از جبریل می‌پرسید علی در قاب چشمِ فاطمه هرشب تو را می‌دید برایت قبل از آنی كه بیایی گریه می‌كردند برای تو شهیدِ كربلایی گریه می‌كردند براي تو زمين تنگ است ميدانم تحمل كن برايت زندگي ننگ است ميدانم تحمل كن براي توبلوري كه تراشيده شدي درعرش زمين و آسمان سنگ است ميدانم تحمل كن براي تو كه گوشت پر زآهنگ بهشتي هاست كلامِ من بد آهنگ است ميدانم تحمل كن زمين ميماند و تو ظهر شور انگيز عاشورا ويك روز حماسي و غرور انگيز عاشورا به پيش بادها اِستاده اي اي روح طوفاني نگاه تو عميق و ساده چون آيات قرآني خدا را هر چه با اثبات خود اثبات ميكردي تمام عقلها و روح ها را مات ميكردي كنون من مانده ام بين سرود و مرثيه حيران منم يك لحظه زيرِ آفتاب و لحظه اي باران كنون من مانده ام با عقده هاي تو گره خورده دلي كه با ضريح كربلاي تو گره خورده قلم از عشق تو آقا زيارت نامه ميخواند و فطرس در جوارتو برايت نامه ميخواند يكي از نامه ها خيس است همراهش سلام ماست و تو با مهرباني مينويسي اين غلام ماست شاعر: ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 🎤 به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور درمی آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگرچه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود «لافتی» به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواری اش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از «بحار مجلسی» و «الغدیر» معتبر به «شیخ حرّ عاملی» و هرچه کیمیا اثر به محضر «مفید»ها رسیده ایم تا مگر... «شیخ صدوق» وا کند پنجره‌ی «خصال» را من آن یتیم کوفی ام که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود شفاعت تو شامل آن دو نفر نمی شود «بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود» بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... شاعر: احمد علوی 👇
. 🎤 امین وحیِ طبعِ شیوای من معجزه کن بخوان به آوای من فضائل از کوثر زهرا بگو قصیده بر زینب کبری بگو دُرّ مدیحت به عقیق لب است بگو بگو زینب است در ملکوت عرش این زمزمه ست فاطمه ی فاطمه ست ( جلوه ی حُسن ازلی آمده دختر زهرا و علی آمده ) تکرار خون خدا زهی به هم سنگرت آمده میلاد پیام آورت زینت اُمّ و زینت اَب است این نایبة الامام، زینب است این بیان او ، شعله ی کار زار است زبان او تیغه ی ذوالفقار است آینه ی بتول عَذراست این حقیقت حضرت زهراست این مخزن اسرار خدا ، سینه اش تمام کربلا در آئینه اش زمزمه اش ، حکایت کربلاست فلسفه ی روایت کربلاست ختم رسل ، بوسه زند بر لبش خوانده به فرمان خدا ، زینب اش طلعتِ او بین حسین و حسن جلوه ای از جلالت پنج تن دختر پاک علی مرتضاست خواهر دین مادر صبر و رضاست نایبه ی چار امام هُمام دختر فاطمه ، علیکِ السّلام کِشیده از خاک قدوم تو ناز کوفه و کربلا و شام و حجاز ای ز ازل ، گشته اسیر حسین ای به زنی آمده شیرِ حسین زندگی شهید ، مَرهون تو « سفینة النجاة » ممنون تو مدال روی شانه ی فاطمه زنده ترین نشانه ی فاطمه اُسوه ی زنده ی روایات صبر به شأن تو تمام آیات صبر سینه ی جان، گشوده بر هر بلا زدامن فاطمه تا کربلا ای همه جا و همه دَم با حسین نفس نفس، قدم قدم، با حسین بخوان بخوان بخوان به دوش حسین قصّه ی کربلا به گوش حسین حسین را فروغ هر دو عینی تو نوری از حقیقتِ حسینی اگر چه هفتاد و دو داغ دیدی جان امامِ خویش را خریدی کمال ، با نطق تو کامل شده وحی به سینه ی تو نازل شده به جمله جمله خطبه ات این نداست : معلّمِ زینب کبری ، خداست حجّ تو ای سیّده ی عالَمین هفت طواف است به دور حسین دعای تو سوز دل و حال بود نماز تو کنار گودال بود مَروه ی تو دایره ی کربلا صفای تو کنار طشت طلا کوثر کوثر، ای بتول بتول فاطمه ی فاطمه ، حَجِّت قبول شُکر به هر لحظه ی روز و شبم که خاکبوس محملِ زینبم مذهب من ، مکتب من زینب ست همیشه وِرد لب من زینب ست (به مادرت فاطمه ، جدّت نبی زینبی ام ، زینبی ام ، زینبی ) تکرار کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود کسی که عشق از او شد پدید زینب بود نخست روز به بازار عشق آنکه ز جان متاع جور و جفا را خرید زینب بود ... کسی که قامتِ اسلام شد زد صبرش راست ولیک ، خود چو هلالی خمید زینب بود ... کسی که فاطمه او را به دامن از اول برای کرب و بلا پرورید زینب بود ... .👇
4_509976290648917386.mp3
4.25M
🎤 برای صبح قیامت بس است نام علی و رمز رفتن جنت فقط سلام علی به صبح روز قیامت بگو به صوت جلی علی امام من است و منم غلام علی به حال سجده بیفتم به احترام علی خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علی به گنبد و به ضریح و به حُرمت نجفش علی امام من است و منم غلام علی چه گویم و چه نگویم من از مرام علی چه دانم و چه ندانم من از مقام علی همیشه پیش قدوم تو سجده می آرم علی امام من است و منم غلام علی مرا چه قدرت خواندن زِ احتشام علی مرا چه قدرت گفتن بُود مرام علی به درگهش به خدا کمترم زِ مور اما علی امام من است و منم غلام علی .
. |⇦•قلم به دست گرفتم ... ویژۀ ولادت حضرت علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه به نفس سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── قلم به دست گرفتم دل از نفس افتاد که باز عشق رسید و نفس به این دل داد به پای عشق نشستن چقدر شیرین است شبیه تیشه زدنهای بی حدِ فرهاد خراب عشقم و اما به خویش می بالم کّزین خرابی عشق است خانه ام آباد من‌ و تمامی ایل و تبارم از اول غلام زاده وعاشق شدیم مادر زاد تمام صحبتم از عشق یک توسل بُود توسلی که زده شعله ها بر این بنیاد خداش بیامرزد آن کسی را که قسم به‌حق جواد الائمه یادم داد خدا به حُرمت چشمانش آفرید مرا میان‌حلقهٔ عشاق او کشید مرا زمین وشمس وقمر از تبار چشمانت ومَه به گردش دورِ مدار چشمانت وجودآیینه شد آب از خجالت تو‌همینکه آمد وآمد کنار چشمانت اگر که وعدهٔ محشر نبود ممکن بود شوند عالمین تارو‌مارِ چشمانت دلیل اینکه زمین دست وپای خودگم‌کرد قسم به نام‌ خودت بود کار چشمانت دل از امام ربودن که کار هرکس نیست ولی نبود همین افتخار چشمانت زِ راه آمدی وآسمانمان کردی شبیه چشم‌خودت بی کَرانمان کردی ــــــــــــــ امشب از شوق چشم دلبرها لب به لب میشوند ساغرها از اهالی آسمان هستی التماس دعا کبوترها دل عالم به شوق آمده است از سر خنده های خواهر ها چشم‌خود باز میکند طفلی وبه پا میشود محشرها چِقدر دل اسیر قُنداقش چِقدر زیر پای او سرها اصغر است ولبان کوچک‌او بوسه گاه لبان اکبرها پسر آفتاب آمده است بند جان رباب آمده نمک‌خانوادهٔ زهرا شده بابای باب حاجتها نمک از خنده هاش می ریزد طفل شیرین حضرت بابا گاهی اوقات بالش سر او میشود دست دختر زهرا یا که‌گاهی رقیه می آید تا بگیرد بغل برادر را او برای خودش علمداری است علمش دست حضرت سقاست روز اول حسین میدانست میشود قصه ساز عاشورا چقدر با وقار می آید نوه ی ذوالفقار می آید خنده اش اعتبار دنیا بود همهٔ دل خوشی بابا بود رتبهٔ بی نظیر قنداقش مثل چادر نماز زهرا بود هر زمانی که گریه سر می داد قبل هرکس رقیه آنجا بود ــــــــــــــــــ علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. دوباره بساط طرب شد مهیا  دوباره رسیده شب شور و غوغا شب می فروشی،شب باده نوشی  شب لب نهادن به لب های صهبا شب هو کشیدن، گریبان دریدن  شب پر کشیدن، پریدن به بالا  چه شب ها که زهرا دعا کرده تا ما  همه شیعه گردیم و بی تاب مولا   غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما  مسیرت مشخص، امیرت مشخص  مکن دل دل ای دل، بزن دل به دریا که دنیا به خسران عقبا نیرزد  به دوری ز اولاد زهرا نیرزد و این زندگانی فانی، جوانی  خوشی های امروز و اینجا  به افسوس بسیار فردا نیرزد اگر عاشقانه هوادار یاری  اگر مخلصانه گرفتار یاری  اگر آبرو می گذاری به پایش  یقیناً  یقیناً خریدار یاری بگو چند جمعه گذشتی زخوابت؟  چه اندازه در ندبه ها زار یاری؟  به شانه کشیدی غم سینه اش را؟  و یا چون بقیه تو سربار یاری اگر یک نفر را به او وصل کردی  برای سپاهش تو سردار یاری  به گریه شبی را سحر کردی یا نه؟  چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟ اگر اشک داری به شکرانه اش ، ها  که مست نگاه گوهربار یاری دل آشفته بودن دلیل کمی نیست  اگر بی قراری، بدان یار یاری  و پایان این بی قراری بهشت است  بهشتی که سرخوش زدیدار یاری نسیم کرامت وزیدن گرفته  و باران رحمت چکیدن گرفته  مبادا بدوزی نگاه دلت را به مردم  که بازار یوسف فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته خدایا به روی درخشان مهدی  به زلف سیاه و پریشان مهدی  به قلب رئوفش که دریای داغ است  به چشمان از غصه گریان مهدی  به لب های گرم علی یا علی اش به ذکر حسین و حسن جان مهدی به دست کریم و نگاه رجحیمش  به چشم امید فقیران مهدی به حال نیاز و قنوت نمازش  به سبحان سبحان سبحان مهدی  به برق نگاه و به خال سیاهش  به عطر ملیح گریبان مهدی به حج جمیلش، به جاه جمیلش  به صوت حجازی قرآن مهدی  به صبح عراق و شبانگاه شامش  به آهنگ سمت خراسان مهدی به جان داده های مسیر عبورش  به شهد شهود شهیدان مهدی  مرا دائم الاشیاقش بگردان  مرا سینه چاک فراقش بگران  تفضل بفرما بر این بنده ی بی سر و پا مرا همدم و محرم و هم رکاب  سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان   ندیدم شهی در دل آرایی تو  به قربان اخلاق مولایی تو  تو خورشیدی و ذره پرور ترینی فدای سجایای زهرایی تو نداری خمایری به مشتاقی من ندیدم نگاهی به صهبایی تو  نداری خرابی به بی تابی من  ندیدم سبویی به مینایی تو نداری به کویت ز من بی نواتر  ندیدم کریمی به طاهایی تو نداری گدایی به رسوایی من ندیدم نگاری به زیبایی تو  نداری مریضی به بدحالی من  ندیدم دمی چون مسیحایی تو  نداری غلامی به تنهایی من  ندیدم غریبی به تنهایی تو نداری اسیری به شیدایی من  ندیدم کسی را به آقایی تو امید غریبانِ تنها کجایی؟ چراغ سرِ قبر زهرا کجایی؟  تجلی طاها، گل اشک مولا دل آشفته ی داغ آن کوچه غم  گرفتار گودال خونین  دل افکار غم های زینب  سیه پوش قاسم، عزادار اکبر گل باغ لیلا  پریشان دست علم گیر سقا  نفس های سجاد، نواهای باقر  دعاهای صادق، کس بی کسی های شب های کاظم  حبیب رضا و انیس غریب جوادالائمه  تمنای هادی ، عزیز دل عسکری  پس نگارا بفرما کجایی ، کجایی؟ دلم جز هوایت هوایی ندارد  لبم غیر نامت نوایی ندارد  وضو و اذان و نماز و قنوتم  بدون ولایت صفایی ندارد دلی که نشد خانه ی یاس نرگس  خراب است و ویران، بهایی ندارد  مرا در کمندت بیفکن که دیگر گرفتار عشقت رهایی ندارد خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا  شب قدر ، دیگر دعایی ندارد  یداللهی و حق به جز دست مشکل گشای تو مشگل گشایی ندارد غلام تو هم از ازل تا قیامت  که این بندگی انتهایی ندارد  بیا تا جوانم بده رخ نشانم که این زندگانی وفایی ندارد نگارا نگاهی که جز نوش لعلت دل زخم خورده دوایی ندارد  بیا تا نمردم به فکر دوا باش  به فکر علاج دل بی نوا باش کریما! رحیما! رئوفا! عطوفا! نگارا! بهارا!  بیا جان مولا، بیا جان زهرا، بیا جان زینب، بیا جان سقا سحر خیز مکه، سحر خیز کوفه، سحر خیز مشهد  سحر خیز کرب و بلا و مدینه  سحر یاد ما باش ، سحر یاد ما باش.. 👇
‍ . |⇦•مثل مجنون عاشقی را سخت.. و توسل ویژۀ و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام _ حاج امیر کرمانشاهی ●━━━━━━─────── مثل مجنون عاشقی را سخت، آسان یافتیم در جنون خویش سستی نه، که ایمان یافتیم کعبه را در مکه نه، در خاکِ ایران یافتیم ما خدای عشقِ خود را، در خراسان یافتیم در اذان عشق، نامی آشنا را خوانده‌ایم اَشهدُ اَنَّ علی موسی الرضا را خوانده‌ایم عشق اگر لب تر کند، جانی فراهم می‌کنیم در مسیر یار مژگانی فراهم می‌کنیم پیشِ خاکِ پایش پیشانی فراهم می‌کنیم ما دَهِ ذی‌القعده قربانی فراهم می‌کنیم پای ظلمت را در این کشور را به زندان می‌کشد مِهر او خورشید را سوی خراسان می‌کشد ابتدایش نامشخص انتهایش بیشتر دل ز خَلقُ الله برده از خدایش بیشتر جود خواهد کرد سائل را دعایش بیشتر شاعران هستند مشتاقِ عبایش بیشتر در نگاهش لحظه‌ای رنجاندنِ دل رسم نیست در بین فرزندان زهرا نه به سائل رسم نیست هر زمان با غم طرف باشیم مشهد می‌رویم یا به دنبال شعف باشیم مشهد می‌رویم در پی چندین هدف باشیم مشهد می‌رویم سخت دل‌تنگِ نجف باشیم، مشهد می‌رویم یادِ ایوان نجف ایوان طلا داریم ما با رضا در کشورِ خود کربلا داریم ما زنده اند اموات در خاک مسیحا خانه اش پل زده جبرییل از عرش خدا تا خانه اش هر کسی نوشیده است از آب سقاخانه اش گر نشد دیوانه اش خالی است بالا خانه اش خانه ی سلطان ما حتی غبارش قیمتی است چاهِ زمزم تشنه ی یک جرعه آبِ حضرتی است جز علی و آل او شاهی نیامد بر زمین هست سلطانِ خراسان حامی این سرزمین پرچم وهابیت را میزند آخر زمین عاقبت غیر از علی نامی نماند در زمین فتح خواهد کرد شیعه مکه را با این شعار لٰا فَتی اِلا علی لا سیف الا ذوالفقار حرف آخر را کمی با چشم گریان می زنم حرفهایی را که آقا زد به رَیّٰان میزنم آتشی بر جان و چنگی بر گریبان می زنم آری آری حرف از ذبح پریشان می زنم قاتلی بی رحم و تیغی کُند و مقتولی غریب رأسِ جَدِّ من جدا شد از قفا، یابن الشبیب شمر به گودال رفته بیرونِ خیمه، عمه ام از حال رفته ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیه_السلام ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
MiladPayambar&ImamSadegh1402[02].mp3
22.02M
🎙ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا ( ) 🔺بانوای: حاج سید مجید بنی فاطمه
شعرخوانی.mp3
4.31M
🔊 | ایام ولادت رسول اکرم (صل الله علیه و سلم) و امام صادق (علیه السلام) 🎤
‍ ‍ ‍ . سلام خالق سلام خلقت سلام احمد سلام امّت سلام رضوان سلام جنّت سلام غلمان سلام حورا سلام آدم سلام حّوا سلام مریم سلام عیسی سلام یاسین سلام طاها به جسم زهرا به جان زهرا مهین صفیه بهین امینه نهال مکه گل مدینه رسول حق را سرور سینه ولی حق رایگانه همتا جلال منّان جمال سبحان روان قرآن زبان فرقان قرار امکان مدار ایمان رسوله حق بتول عذرا در اوست پنهان کمال سرمد از اوست پیدا جمال احمد ریاض حسنش گل محمّد بیاض رویش بهشت بابا نجات بسته به تار مویش حیات روشن به یاد رویش به عرض حاجت روان به کویش هزار مریم هزار عیسی دُرِ نبوت گل ولایت محیط رحمت یم عنایت رسل به نورش شده هدایت یکی به جودی یکی به سینه هزار یوسف به تخت شاهی هزار یونس به بطن ماهی به عصمت او دهد گواهی به مدحت او هماره گویا نیاز دارد نیاز بر او نماز آرد نماز بر او الا محمّد بناز بر او که او بود تو، تو او به معنا کجاست آدم کجاست حوا کجاست مریم کجاست عیسی کجاست رضوان کجاست حورا که سجده آرد به خاک زهرا ستاره اشک شب نیازش سپهر سجّادهۀ نمازش خداپرستان کشند نازش اگر نگاهی کند به ترسا به هر کلامش هزار حکمت به هر پیامش هزار حجّت به هر نگاهش هزار جنّت به هر قیامش هزار طوبی بتول اول رسول ثانی سپهر حکمت یم معانی خدای دادش خدا یگانی به اهل دنیا به خلق عقبی اگر تو داری به او محبّت و گر مرا هست از او مودّت تو را به باغ جنان چه حاجت مرا زقعر سَقَر چه پروا ضلالت از ما هدایت از او توسّل از ما عنایت از او اطاعت از ما ولایت از او ولایت از او اطاعت از ما زبان گشودم به مدحت وی سنائی ام گفت بگوش هی هی «به کنه ذاتش خرد برد پی اگر رسد خس به قعر دریا» وجود بسته به بود و هستش خرد، تفّکر، دو پای بستش الا محمّد ببوس دستش که اوست دست خدای یکتا خدا به قرآن کند ثنایش رسول خیزد به پیش پایش علی به حسن خدا نمایش جمال حق را کند تماشا فلک به کویش پناه دارد ملک به سویش نگاه دارد دو آفتاب و دو ماه دارد دو عالم افروز دو عالم آرا الا که روح مطهّری تو الا که جان پیمبری تو فرشتگان را تو رهبری تو به فیض الهام به نور سیما ائمه حجّت برای امت تو بر ائمه هماره حجت کنند از تو همه اطاعت چنان که از ذات حق تعالی بهشت وحی آشیانۀ تو صدای قرآن ترانۀ تو بدین جلالت زخانۀ تو شرار آتش گرفت بالا زگریه بسته ره گلویت زغصه گشته سفید مویت چو خورد سیلی به ماه رویت جهان سیه شد به چشم مولا قسم به قرآن عدو ترا کشت چه بی گنه کشت چه ناروا کشت یکی نپرسید از او چرا کشت یکی نگفتا چه کرده زهرا تو جان خود را به کف نهادی زدست رفتی زپا فتادی گه اوفتادی گه ایستادی رها نکردی امام خود را خزان جفا کرد به لالۀ تو که رفت از کف سلالۀ تو مدینه لرزید زناله تو پرید رنگ علی اعلا زچشم خود خون، ببار میثم زسینه آتش برآر میثم هر آنچه داری بیار (میثم) به پای عترت بریز یکجا ✍ .👇
. |⇦•غزل خوب است... و توسل ویژهٔ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۱ به نفسِ حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت که حتی ماورای دیده‌ی روح الامین باشد خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد علیٌ حُبّه جُنَّه ، قَسیم النارُ و الجَنَّه خدا می‌خواست آن باشد ، خدا می‌خواست این باشد علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد به جز نام علی در پهنه تاریخ نامی نیست که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان به جز او نیست وقتی صحبت از حبلُ المتین باشد مرا تا خطبه‌های بی‌الف راهی کن و بگذار که بعد از خطبه بی‌نقطه‌ی تو نقطه چین باشد مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن غزل‌های تو بی‌اندازه باید دلنشین باشد غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد شاعر: ✍️ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•کیستم‌من... و توسل به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ کربلایی حنیف طاهری ●━━━━━━─────── من همان شاهم، که هنگام سحر، با روی بسته با فقیران هم کلامم، با یتیمان همنشینم من همان شاهم که می‌خندم به روی دردمندان گرچه خود از غصه لبریز است قلبِ نازنینم روز یارِ خَلق و شب همبازی طفل یتیمم همنشینی با فقیری را به شاهی برگزینم من همان شاهم که مَشک پیرزن گیرم به دوش چون تنور او بُوَد در دلِ شرار آتشینم گر ببینم اشکِ غم می‌ریزد از چَشم یتیمی می‌رود تا عرش اعلی ناله از قلب حزینم *همه ی ماه رجب شب زیارتی سیدالشهداست، شب سیزدهم ماه رجبه دیگه ایام اعتکافه و ایام البیضه و داریم به نیمه ی رجب نزدیک میشیم. از کنار همین شعر بریم درِ خانه ی بابَ الحوائج..* ای گنهکاران، بشارت باد زهرا روز محشر آورد بهر شفاعت دست های نازنینم تشنه لب در آب رفتم، این سخن با آب گفتم: من چگونه آب نوشم، شاه را عطشان ببینم مَشک را پُر کردم از آب و به خود گفتم : که باید راه نزدیکی برای خیمه رفتن برگزینم راه نخلستان گرفتم لیک از شمشیرِ دشمن قطع شد دست علمگیر از یسار و از یمینم *دیگه مثل عباس نمیبینه عالم، در اوج فداکاریه، دستاش بریده ولی تو فکرش داره این میگذره..* فکر کردم: دست دادم ،آب دارم، غم ندارم سرفرازم ساقی اطفال شاهنشاه دینم ناگهان دیدم که در ره، ریخت آب و سوخت قلبم تیر زد بر مَشک آن خصمی که بود اندر کمینم دیگر از دیدار با لب تشنگان شرمنده بودم تیر زد دشمن به چَشمم تا که طفلان را نبینم *اوج خجالت برای کسی که شرمندگی میکشه، چشم تو چشم شدنه، گفت: حالا که تیر به چشم خورده میتونم برگردم خیمه...* گفتم اکنون خوب شد خوب است برگردم به خیمه *شاید یه دلیلش این بود، گفت خودم برگردم به خیمه، آخه دیگه حسین دست تنهاست، با کی میخواد بیاد بدن منو برگردونه..* گفتم اکنون خوب شد خوب است برگردم به خیمه ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شكر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب كیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانۀ عشق كاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه است با تو پُر از قصیده‌ام، با تو غزل سرا شدم "ای كه ملول می‌شوی از نفس فرشته ها" باور من نمی‌شود، همنفس خدا شدم سفرۀ دل برای من باز كن آیه‌ای بخوان حرف بزن كه مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیدُالبشر! سیدةالنّساء شدم پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام كرده است از تو اگر جدا شدم لحظۀ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم (سید حمیدرضا برقعی)✍ 🎤 👇
AudioCutter_fadaeian-haftegi960916 (9).mp3
20.88M
|⇦• لیلی لیلای دلها.. ولادت پیامبر رحمت و مهربانی مصطفی صلوات الله علیه و علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
. |⇦•ما در این دنیا.. ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته‌ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرفمان خالی شود هم دست خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده‌ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده‌ایم با عنایت زیر باران محبت مانده‌ایم تشنه و بی‌کس زمان خشکسالی نیستیم گشته‌ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه‌های ما همه یک‌جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی‌کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک‌گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم باطن سیر به سوی حق همان سیر علی‌ست بیشتر از ما خدا گوینده‌ی خیر علی‌ست هرکجا باشیم راه حق مگر غیر علی‌ست؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده‌ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده‌ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده‌ایم ما علی داریم٬ بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی‌الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سیدعلی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم همچنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم میرسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه میکشیم بی‌خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می‌آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می‌آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می‌آوریم بنده‌ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم :محمدجوادشیرازی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ز یک‌ مشرق.... حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ز يک مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق، دو درياي کمال حق دو نور لايزال حق، دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله رباني، دو سرّ الله سبحاني دو رخسار سماواتي، دو انسان خدا سيما دو عيسي دم، دو موسي يد، دو حُسن خالق سرمد يکي صادق يکي احمد يکي عالي يکي اعلا يکي بنيانگر مکتب، يکي آرنده ي مذهب يکي انوار را مشعل، يکي اسرار را گويا يکي از مکه انوار رخش تابيد در عالم يکي شد در مدينه آفتاب طلعتش پيدا يکي نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر يکي نور ولايت را ز نو کرد از دمش احيا رسد آواي قال الصادق و قال رسول الله به گوش اهل عالم تا که اين عالم بود بر پا يکي جان گرامي در دو جسم پاک و پاکيزه دو تن اما چو ذات پاک يکتا هر دو بي همتا محمد کيست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت که گر نازي کند، در هم فرو ريزد همه دنيا محمد کيست؟ روح پاک کل انبيا در تن که حتي در عدم بودند بي او انبيا يک جا محمد کيست؟ مولايي که مولانا علي گويد: «منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا» محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق محمد از مکان پيموده ره تا اوج اَو اَدني محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا محمد کيست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غير از قادر دانا محمد را کسي نشناخت جز حق و علي هرگز چنان که جز خدا و او کسي نشناخت حيدر را وضو گيرم ز آب کوثر و شويم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا، ششم هادي، ششم رهبر، ششم سرور که هم درياي شش گوهر بود، هم دُرّ شش دريا صداقت از لبش ريزد، فصاحت از دمش خيزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا بسي زهّاد و عبّادند بي مهرش همه کافر بسي عالم، بسي عارف، همه بي نور او اعمي دو خورشيد منير او هشام و بو بصير او دو کوه حکمت و ايمان، دو بحر دانش و تقوي مرا دين نبي، مهر علي و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد، چه در دنيا چه در عقبي در ديگر زنم غير از در آل علي؟ هرگز! ره ديگر روم غير از ره اين خاندان؟ حاشا! بهشت من بود مهر علي و مهر اولادش نه از محشر بود بيمم، نه از نارم بود پروا سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پيکر اگر گردم جدا يک لحظه از ذرّيه ي زهرا از آن بر خويش کردم انتخاب نام «ميثم» را که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 🌹 🌹 🌹 🎤کربلایی جبرئیلی که از او جلوه‌ی رب می‌ریزد به زمین آمده و نُقل طَرَب می‌ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می‌ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می‌ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته‌ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته‌ای پیش گهواره‌ی خورشید ، قمرها جمع‌اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع‌اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع‌اند جلوی بتکده‌ها باز تبرها جمع‌اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّیٰ و هُبَل ، سجده‌کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه‌قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه‌ای ، خُلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست ای که در دلبری از ما ید طولیٰ داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه‌ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یکْ‌دانه‌ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده‌ی پیغمبری‌ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می‌نوشیم تا تو هستی به دل هیچ‌کسی غم نرسد از کرمخانه‌ی تو هیچ زمان کم نرسد به مقام تو که درک بنی‌آدم نرسد پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی چه بلایی به سر اهل هنر آورده ذوالفقارش که دمار از همه در آورده پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما درماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه‌هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است می نویسم که اویس قرنت را عشق است بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی زندگی تو که انواع بلاها را داشت با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت بُت‌پرستی که برای تو رجز می‌خوانَد به خدا مال زدن نیست خودش می‌دانَد ای که در شدّت غم «چهره‌ی بازی» داری چون مسیحا چه دم روح‌نوازی داری تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟! کوری چشم حسودانِ زمین خورده و پست افتخار تو همین بس که کلامت وحی است ✍ 👇
. |⇦•آیه آیه همه جا... ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌ ●━━━━━━─────── آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه با نفسهای الهی تو جان می آید بس که در هر نفست جذبه توحیدی توست ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت به زمین افتاده قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می آید نور توحیدی تو در همه جا پیچیده است از فراسوی جهان بانگ اذان می آید خاکِ از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لبهای تو سر لوحهٔ تسبیحاتست عرش با نور نگاه تو چراغانی شد خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد از ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جنتی از همه ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سورهٔ کوثر داری دیدن فاطمه ات دیدن وجهُ الله است چه نیازی است که تا عرش قدم برداری عالم از هیبت تو شوکت سرشاری داشت اسداللهی چون حضرت حیدر داری اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند روشن بخش جهان قبله دنیا هستند ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمی و نور هدایت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست آنکه دارد به دلش نور ولایت با توست بی ولای علی این طایفه سرگردانند دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست باید از باب ولای علی آید هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست کاش میشد سحری طوف مدینه آن گاه نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارُالله .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•آیه آیه همه جا... ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌ ●━━━━━━─────── آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه با نفسهای الهی تو جان می آید بس که در هر نفست جذبه توحیدی توست ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت به زمین افتاده قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می آید نور توحیدی تو در همه جا پیچیده است از فراسوی جهان بانگ اذان می آید خاکِ از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لبهای تو سر لوحهٔ تسبیحاتست عرش با نور نگاه تو چراغانی شد خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد از ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جنتی از همه ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سورهٔ کوثر داری دیدن فاطمه ات دیدن وجهُ الله است چه نیازی است که تا عرش قدم برداری عالم از هیبت تو شوکت سرشاری داشت اسداللهی چون حضرت حیدر داری اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند روشن بخش جهان قبله دنیا هستند ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمی و نور هدایت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست آنکه دارد به دلش نور ولایت با توست بی ولای علی این طایفه سرگردانند دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست باید از باب ولای علی آید هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست کاش میشد سحری طوف مدینه آن گاه نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارُالله .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
. |⇦•حسنی هستی و کرم داری .. ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی اجرا شده به نفس کربلایی محمد حسین پویانفر ●━━━━━━─────── حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری!   میروم بی تو رو به حیرانی ملجا مردمان تهرانی   نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان   سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه   شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم   آبروی تمام «ایران» است نفس تازه ای به هر جان است   داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را   ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفرۀ پهنت   بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست   حرف کرببلاست یاالله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله   بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته تر   تا که او را نشانه میکردند سنگ ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند   تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه… مدینه… یک مادر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
مدیحه سرایی شب ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) 16-07-1403.mp3
13.6M
شب ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) شاهی که امتدادِ شه عالمین شد 🎤 📆 ۱۶ مهر ۱۴۰۳ 🕌حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله 🌻|↫‌ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
YEKNET.IR - madh - milad hazrate zeinab 1402 - seyed mahmuod alavi.mp3
3.22M
|⇦•حیدر که بوده.. ولادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید محمود علوی