eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
10هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
sibsorkhi babolharam.mp3
1.4M
زیبا ویژۀ میلاد امام جواد علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین
⬛️ ⚫️ 🔺بهشت رفتن اگر مایلی ز باب نجات 🔻بفرست بهر حسین شاه کربلا صلوات 🔻رخسار شهید کربلا را صلوات 🔺سالار قیام نینوا را صلوات 🔻جان ها به فدای نام والای حسین آ🔺ن نور دو چشم مصطفی را صلوات ☑️((السلام‌علیک‌یااباعبدالله)) ☑️ ▪️فلک از کف ربودی پدرم را ◾️ شرار غم زدی این پیکرم را ▪️گلم‌را ای فلک بردی ز دستم ◾️به هجران تو ای بابا نشستم ▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره ◾️ندارم از فراقت راه چاره ▪️عزیز جان من بابا کجایی ◾️چرا کردی زما بابا جدایی ▪️مرا با خون دل تو پروری ◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی ▪️نخواهی رفت از این قلب زارم ◾️خدا داند زداغت داغدارم ▪️ دعای خیر کن بابا برایم ◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم ▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم ◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم ▪️بیا بار دیگر در خانه بابا ◾️دلی از غصه چون خوناب دارم ⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا... ز آن نالم که بابا در برم نیست صفا و سایهٔ او بر سرم نیست یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود، ای عزیز بابا... مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه پدرم نیست ⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا... آخ چرا از من جدای جون بابا ز تو نایدصدای جون بابا بابا... گره افتاده در کارم پس از تو بگو با من کجای جون بابا ⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم، ای بابا بابا.. ببین بی تو دلم را غم گرفته به درد ما دوایی جون بابا آخ منو این جای خالی وامصیبت چنین آشفته حالی وامصیبت چه باید کرد و با داغ تو بابا بگو با من کجای جون بابا ⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا می‌زد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله، همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین، می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه، شام غریبان امیرالمومنین، اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه امروز برای غربت علی گریه کن، امروز برای غربت علی ناله بزن، ⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید، کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند، میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده ( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه ) یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه، همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه، هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا ( دختر بابا رو خیر دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه... هی زیر لب میگفت.... بابای خوبم بابای مظلومم ⬅️ بابای خوب و مهربون ⬅️حرفامو از چشام بخون ⬅️من التماست می کنم ⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2 اما بدن علی رو شبانه غسل دادن، شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن، ⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان، قربون غربتت برم علی جان بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن، تو تابوت گذاشتن، جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن، آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن... اما آی حسینیا... میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی.. آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که... رو خاک گرم کربلا تشییع کردند.. اما تشییع جنازه اش ویژه بود... ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها.. رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند الهی نبینی داغ برادرتو،... الهی سایه داداشت بالا سرت باشه... مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه..... یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها روکنار زد... نیزه شکسته هارو کنار زد... هی میگفت... ▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را ▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا ▪️گل من یک نشانی در بدن داشت ▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت 🔺 حسینم به کجایی 🔻 که مُردم زجدایی هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین..... ⏬لطفا در هنگام نشر صلوت حذف نشه تشکر🙏 🔹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) .
. 📚قصیدۀ توحیدیه از عطارنیشابوری برای مداحی 📂بخشی از قصیده‌ای که در ابتدای انجمن ادبی مداحان اهل‌البیت(علیهم السلام) تاریخ دوشنبه 28بهمن1398 خوانده شد تقدیم می‌شود: این قصیده از عطار نیشابوری در اصل144بیت بوده و بیش از 40 آیۀ قرآن کریم را تضمین نموده است؛ اما برای مجالس اهل‌البیت(علیهم‌السلام) این ابیات برگزیده شد: چشم بگشا که جلوۀ دیدار متجلی‌ست از در و دیوار «نَحنُ اَقرَب اِلَیه» آمده است دورافتاده‌ای تو از پندار «کُلُّ شَیءٍ مُحیط» می‌بینم آنچه می‌بینمش به نقش و نگار او به پیش تو ایستاده چو سرو سر فرو برده‌ای تو نرگس وار سرمه‌ای گر ز نور، بی‌بصری نکشی در دو چشم بر سر کار اندرون و برون، نشیب و فراز از پس و پیش و از یمین و یسار شاهد لااله الاهو پیش تو پرده گیرد از رخسار کاروانِ«نَفَحتُ مِن روحی» به سرای تو برگشاید بار «تَمّ وَجهُ‌الّه»آیدت به نظر «وَهُوَمَعَکُم» نمایدت دیدار این تماشا چو بنگری گویی «لَیسَ فِی‌الدّار غَیرُهُ دیّار» احدیّت اگر تو بشماری احدیّت رساندت به هزار همه یک قطره‌یی‌ست از دریا همه یک دانه‌یی‌ست از خروار گر تو عین‌الیقین به دست آری سوی عین‌الیقین بیابی بار روی عین‌الیقین عیان بینی شوی از کائنات برخوردار پس به خود گویی و به خود شنوی «لِمَنِ‌الملُک واحدِالقهار» عشق او در دلت کند منزل روز روشن نمایدت شب تار محو گردی چنان که از مستی نشناسی همی سر و دستار به همین دیده بنگری ظاهر صورت خویش را زصورت یار گر به این بال و پر کنی پرواز شاهبازی تودر جزیل شکار هر که اینجا ندید محروم است در قیامت ز لذت دیدار «مَن عَرَف رَبّهُ» نمی‌فرمود گر نمی‌دید حیدر کرّار «مَن رَآنی فَقَد رَآه ُالحَق» از چه رو گفت احمد مختار رمز «مَن کانَ هذهِ الاَعمی» بشنوید ای کران کودن کار این سخن درتو کی کند تأثیر دارد آئینۀ دلت زنگار «مَن طَلَبنی وَجَدنی» آمده است عاشقان را به دست، دست‌افزار کارکن کار پیش ازآنکه عجل بدرآرد زهستی تو دمار چند خواهی نشست صُمٌ بُکم پا به دامن چو صورت دیوار منزل تو نه دور نزدیکست پایمردی بکن قدم بردار «فَتَمَنّوُا المَوت اِن کُنتُم صادقین» آمدست در اخبار گر بمیری تو پیشتر زاجل نکند برتو تیر و خنجر کار ملک الموت را شود به یقین همچو سیماب کشتنت دشوار صید عنقا کجا تواند کرد بوالفضولی که او رود به شکار «دَع نَفسَک نِعال» را بشنو ای برادر ز گوش پنبه درآر دین احمد گزین مسلمان شو بگذر از خویش بُگسل این زُنّار خویشتن را تو در میانه مگیر سدّ اسکندر از میان بردار تا«اَمَلّ ُالّسان»شود خاموش تا«بَطَلّ‌ُالّلسان» کند اقرار هستی خویش را زکات بده بر سر دوستی بکن ایثار (عطار، 1397، 68) عطارنیشابوری، فریدالدین،(1397). دیوان عطار(به تصحیح سعید نفیسی)، چاپ اوّل، تهران:کتابسرای میردشتی .
. 🌺🔷🌺🔷🌺🔷🌺🔷🌺🔷🌺 بر عزت و اقتدارِ حیدر صلوات بر قامت با وقارِ حیدر صلوات بر حضرت سلمان و ابوذر، مقداد بر میثم سر به دارِ حیدر صلوات خاک کف پای قنبرش هم نشدیم بر قنبر بی قرار حیدر صلوات دشمن همه در فرار از تیغ علی بر قبضهء ذوالفقارِ حیدر صلوات از محضر او اگر نجف می طلبی... خواهی بروی کنارِ حیدر صلوات ایوان نجف اگر نشستی، بفرست... بر همسر بی مزارِ حیدر صلوات عالم سرِ انگشت علی می چرخد بر وسعت کار و بارِ حیدر صلوات زهرا همهء دار و ندار مولاست بر سیده و نگارِ حیدر صلوات یک عمر نخوردیم به دردش، شاید... آییم دمی به کارِ حیدر صلوات قرآن علنی مدح علی می گوید بر این همه اعتبار حیدر صلوات بر دشمن بی وجود مولا لعنت بر آنکه شده است یارِ حیدر صلوات مهدی است تمام آرزوی مولا بر منتقمِ تبارِ حیدر صلوات... مجتبی شکریان همدانی ☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️☘❤️ ۱. ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ) @emame3vom . . رباعی مدحی مدح (ع) ای نقش نگار آفرینش باقر. مشتاق عبادت و نیایش باقر. ای علم صحیفه ی الهی در دل. ای گشته شکافنده ی دانش باقر. 🌼🌼 رباعی بعد از اللهم کن لولیک یا * بر ما نظری اگر نمایی کافیست ازکارم اگر گره گشایی کافیست عیدی ولادت امام باقر در مجلس ما اگر بیایی کافیست سیدمجتبی شجاع رباعی صلوات 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ماه رجب است و ماه خیر و برکات شد باز به روی عاصیان باب نجات با توبه بگو برای درک حسنات بادا به علی و آل احمد صلوات طالع 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ماه رجب و پیک سعادت آمد در روز نخست با ولادت آمد یعنی گل گلزار محمد باقر آن قافله سالار عبادت آمد .
میلاد حضرت جوادالائمه و حضرت علی اصغر (علیهم السلام) بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات معشوق، به باد داده گیسو صلوات بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات نقّاره زدند، ماه پیدا شده است بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات بر دلخوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات بر روی جواد، باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت! بفرست بلندتر به حیدر صلوات ۱. ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )
میلاد حضرت جوادالائمه و حضرت علی اصغر (علیهم السلام) بر شادی پیغمبر و زهرا صلوات بر آینه ی علی اعلی صلوات هم مولد اصغر است و هم روز جواد بر کرب و بلا و طوس یکجا صلوات معشوق، به باد داده گیسو صلوات بر نوگل کربلا ز هر سو صلوات نقّاره زدند، ماه پیدا شده است بر جلوه ی آن هلال ابرو صلوات بر دلخوشی ضامن آهو صلوات جانم! بفرست باز بر او صلوات آمد دو علی دو جلوه از پیغمبر بر هر دل مشتاق علی گو صلوات بر روی جواد، باز بهتر صلوات بر ناز نگاه علی اصغر صلوات این نیست صدای این همه جمعیت! بفرست بلندتر به حیدر صلوات ۱. ( الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ )
🕊⚜ ذکر توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج حسن خلج⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ «اَلسَّلامُ عَلَیکم یا اَهلَ بَیت النُبوه» «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا اَبا صالِحَ المَهدی» نیارد خدا لحظه ای دوری از تو و در من نه اِمکان مَهجوری از تو نمی خواهم ای آفتابِ محبّت بتابد به جانم مگر نوری از تو *بِاَبی اَنتَ وَاُمی وَنَفسی وَمالی وَ اُسرتی ... دار و ندارم فدایِ شما آقاجان ....* نه کویت بهشت و نه رویت فرشته که زیباییِ جنت و حوری از تو رسد تا به مافوقِ شاهی گدایت رقیبِ سلیمان شود موری از تو *آقا سرت سلامت .. یابن الحسن .. بابابزرگت شهید شده امشب فصل بهار نزدیکه پسرِ نرجس خاتون گُلِ فاطمه .. همه میرن به بوستان ها به گلستان ها به چمن زار ها ، الحمدلله گُلِ زهرا مارو کشوند آورد کنارِ خودش ... به مجلسِ عزایِ بابا بزرگش ... عجب گُلی! عجب گلُی... کی میگه با یه گل بهار نمیشه! بیاید ببینید مجلسِ ما عجب بهاری شده ، عجب باران بهاری باریدن گرفته ، ابر چشمایِ دوستان امیرالمومنین داره میباره .. گلهایِ وجودتون شاداب باد الی الابد ان شاالله ، به ولای این ذوات مقدسه .. آقاسرت سلامت .. آقا تسلیت میگم .. اجازه میگیرم از محضر امام زمان(عج) چند لحظه ای بنشینیم کنار امام هادی علیه السلام. من چند جمله عرض ادب داشته باشم شما ارتباط خودتو داشته باش حواست به من پرت نشه ، سر بزار به پایِ امام هادی بگو؛ آقا یه جمله از زیارت جامعه کبیرتُ بنوشان به جان ما امشب کار هممون درست میشه ...*
🕊⚜ ذکر توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج حسن خلج⚜ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ چشمهایت فرات دلتنگی اشکهایت تلاطم غم هاست حال و روز دلِ شکستۀ تو از نگاهِ غریب تو پیداست *بیشتر عمرشُ تو یه پادگان ... بیشتر عمرشو محصور تو خونه .. حق این و نداشت یه دوست یه رفیق بیاد کنارش بشینه، یه دوکلمه حرف بزنه ...* آقای من؛ ای غریبِ مدینه دوم مردِ خلوت نشین سامرا التماسِ همیشه باران حضرتِ عشق التماس دعا *یعنی میشه آقا شما مارو دعا کنی ، دستتو بلند کنی ، آقا من بی ادبی میکنما پیش خودم بگم چه خواهشی دارم، همین و از خدا برام بخواید، به خدا عرض کن امام هادی، (خاک به دهان من که من دارم به شما میگم) به خداعرض کن خدایا اینا غرق حسین بشن .. لحظه ای از حسین جدا نشن .. بی حسین نفس نکشن .. چی شد، چرا اسم امام حسین میاد...* "حسین جانم .. حسین جانم .. حسین جانم جانم جانم .... « وَما اَهلی اَسمائَکُم .. چقد شیرینه نام شما .. » آه ؛ آقا تو خوب می دانی که دلِ بیقرار یعنی چه .. *نمیدونم بین شماها هست کسی کربلا نرفته باشه،هست واقعا؟ هرکی کربلا نرفته دستشو بگیره بالا!! نمیدونم واقعاً بگم خوش بحالتون ، یابگم آخ بمیرم براتون ، ولی بمیرم براتون که کربلارو ندیدین ...* امشب بیاکربلای هممون وامضا کن... پشت دروازه های شهر ستم آن همه انتظار یعنی چه چه به روز دل تو آوردند رمقِ ناله در صدایت نیست ...
. ذکر توسل ویژۀ شهادت علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ سر ما محفلِ سودایِ علی النقی ست جانِ ما نذرِ قدمهایِ علی النقی ست دلِ ما غرقِ تمنایِ علی النقی ست دینمان چیست تولایِ علی النقی ست ما که از روزِ ازل عاشق و خاطر خواهیم زیرِ دینِ کَرَمِ هادیِ آلُ اللهیم از هدایتگری اش ، اهلِ هدایت شده ایم لطفِ او بوده که اینقدر عنایت شده ایم خار راهش شده و صاحبِ عزت شده ام کاسه لیسانِ سرِ خانِ ولایت شده ایم عشقِ ما بر پسرِ فاطمه مادر زادیست هرچه داریم از الطافِ امام هادی ست دل ما گم شده در پیچ و خمِ سامرا چون کبرتر شده جلدِ حرمِ سامرا پر شده از نفس حق تو دنیایِ همه با تو تضمین شده آبادیِ فردایِ همه کوریِ چشم هر آن کس که خبیثُ شقی است مهر آن هم لکَ لبیک علی النقی است پسرِ حضرت جودی و سراپایت لطف میچکد از عرق چهرۀ زیبایت لطف ما که دیدیم فقط از یدِ طولایت لطف گشته صادر همۀ عمر ز لبهایت لطف جامعه با جملاتِ تو عَجب شیرین است حرف هایِ تو همه مثله رُطب شیرین است در غم دوریِ خود از حرمت میسوزیم سوم ماهِ رجب شد ز غمت میسوزیم با نفس هایِ تو از باز دمت میسوزیم پا برهنه مرو مثله قدمت میسوزیم پابرهنه شدی و موی پریشان کردی یادِ دردانۀ سالارِ شهیدان کردی میدواندن تو را از پی مرکب ، ای وای داغ میخورد به قلبِ تو مرتب ، ای وای پا برهنه و سط کوچه معذب ، ای وای چقدر سوخت دلت از غم زینب ، ای وای گرچه در بزم شرابِ متوکل رفتی شکر زیرا به سلامت سویِ منزل رفتی سینۀ سوختۀ سینه زنت شد پاره جگرِ مادرت از سوختنت شد پاره از درون آه ، تمام بدنت شد پاره چون کشیدن تو را پیرهنت شد پاره پیرُهَن چاک زدن تا حسنی زار زنم همرت بر بدنِ بی کفنی زار زنم تنِ صدپارۀ جدت به زمین افتادُ وسطِ گودیِ گودال ز زین افتادُ از رکابِ شه افلاک نگین افتادُ شمر زد قهقه در دشت طنین افتادُ نیزه ها کشتۀ خونین بدنی را بردن از تن بی سرِ او پیرهنی را بردن *وارد مجلس متوکل شد ، دلا بسوزه برا امامِ هادی .. عمقِ روضه رو اگه کسی فهمید دیگه روضه خوان نمی خواد .. همۀ تقوا ، همۀ خوبی ، همۀ خیر اومد مقابل همۀ بی ادبی قرار گرفت .. وقتی اومد پیشِ متوکل به حضرت شراب تعارف کرد ... خیسِ عرق شد حضرت .. سر پایین انداخت .. آقاجان کجا رفتی .. کجا بردنت .. فرمود والله گوشت و پوست و خونِ ما از این نجاسات به دورِ ، شروع کرد بی ادبی کردن به آقا ، حضرت فرمود کجان سَلاطینی که بالایِ قله هایِ مرتفع برا خودشون کاخ ها ساختن ؟ مرگ آنها را به زیر کشید ؟... کجان سلَاطینی که برای خودشان نگهبانان و قراولان بی شمار گذاشته بودن مرگ آنها را در خانۀ قبر کشاند ... اونقد کلمات حضرت تاثیر کرد ، مستی از سرش پرید افتاد رو پاهایِ امام هادی .. عذر خواهی کرد ، دستور داد برا حضرت هدیه آوردن ، گفت آقا رو با احترام ببریدش .. اما دیدن امام هادی داره گریه می کنه ... از مجلس متوکل که بیرون رفت گریه ش شدید شد ، می خوام بگم آقاجان شما امام بودید ، بزرگ بودید ، معصوم بودید ، ولی مرد بودید آقاجان ... عمۀ بزرگوارتونُ واردِ مجلسِ عبیدالله کردن .. دستایِ زینبُ بسته بودن .. سکینه خانم صدا زد عمه ببین دارن ما رو خیره خیره نگاه می کنن ... یه چیزی بده من سرم رو بپوشانم .. صدا زد عزیزِ برادرم ، عمه تم مثله توِ .... همه تو مجلس عبیدالله داشتن قهقه میزدن ، خنده میکردن فقط بین اونا یه نفر ، اونم سرِ بریده بود گریه میکرد .. یه نگاه کرد به خواهرش .... حسین .... .
فرمود خدا فرشته ها را صلوات اوّل به مدینه مصطفی را صلوات دوّم به شه نجف سلامی بکنیم رُخسار علی شیر خدا را صلوات زهرا که ندانیم کجا تربت اوست یاد آور بهترین نسا را صلوات از ما همه بر امام مسموم سلام مظلوم امام مجتبی را صلوات مظلوم دگر امام در خون خفته افتاده به خاک کربلا را صلوات گفتم ز حسین چون نگویم سجاد آن پاک امام پارسا را صلوات پس باقر علم آن امام معصوم دریای فضیلت خدا را صلوات صادق که رئیس مذهب شیعه بود آن حنجرۀ علم و ضیا را صلوات یاد آر امام کاظم زندانی زندانی زنجیر به پا را صلوات رو جانب مشهد الرضا کن و بگو در طوس غریب الغربا را صلوات یاد آر امام تقیِ صاحب جود هم هادی و عسکریّ ما را صلوات حالا تو بیا حضور مهدی برسیم آن روشنی و نور هُدی را صلوات افروخته عرش کبریا را صلوات یک بار دگر آل عبا را صلوات .
. دیدار مداحان اهل بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب   خانه > عمومی کد خبر : ۱۵۹۸۳ تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۲ پ 50غزل و رباعی درباره صلوات از "عین" علی عیون ما بینا شد * وز "لام" علی لسان ما گویا شد در "یای" علی نور خدا می بینم * زان نور محمد و علی پیدا شد عقیق:ذکر صلوات بر محمد و آل محمد از اذکاری است که به آن خصوصا در روز جمعه بسیار سفارش شده  و دارای اثرات بسیاری از جمله آمرزش گناهان، خوش اخلاقی و..... می باشد. در این نوشتار  50 رباعی درباره "صلوات" از شعرای مختلف آمده است.  1 بر روی زمین و آسمانها و کرات در بین مناجات برای حاجات زیباتر از این جمله ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمّد صلوات 2 از ازل بر همه ذرات جهان تا عَرصات رسد از آبروی آلِ محمّد برکات وه چه بدبخت وسیه روست هرآنکس که زِ جهل بشنود نام محمّد نفرستد صلوات 3 به امر ذات خداوند قادر ذوالمَن چهارده نفرند اولیای مذهب من بتول و چار محمّد، حسین و چار علی امام صادق و موسی بن جعفر و دو حسن 4 تا در پناه مصحف و در دين احمديم بر جمله خلايق عالم سر آمديم زير لواي آل علي صف كشيده ايم چشم انتظار مهدي آل محمديم 5 يا فاطمه اي منشاء خير و بركات مِهر تو بود قبولي صوم و صلوات فرمود نبي خدا گناهش بخشد هر كس كه براي تو فرستد صلوات 6 بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات 7 از "عین" علی عیون ما بینا شد وز "لام" علی لسان ما گویا شد در "یای" علی نور خدا می بینم زان نور محمد و علی پیدا شد 8 دل با صلوات مَحرم راز شود سیمرغ شود بلند پرواز شود فرمود : پیامبر که با هر صلوات درهای اجابت دعا باز شود 9 امروز بود توشه فردا صلوات یا ذکر خدا زمزمه کن یا صلوات ما زنده زخون شهداییم خوش است تا یاد کنیم از شهدا با صلوات 10 بر أحمد و بر آل محمّد صلوات بر هشت و چهار نور سرمد صلوات هر کس صلوات می فرستد یکبار ده بار خدا بر او فرستد صلوات 11 مذهب جعفری و ایده احمد داریم لله الحمد که این دولت سرمد داریم ما ز خود هیچ نداریم که بدان فخر کنیم هرچه داریم همه از آل محمّد داریم 12 هنگام نزول بركات است امشب اوقات گرفتن برات است امشب بفرست مدام بر محمد صلوات زيرا كه بهار صلوات است امشب 13 بر آئينه جمال داور صلوات بر روشني چشم پيمبر صلوات بر حضرت معصومه فروغ سرمَد بر دسته گل موسيِ جعفر صلوات 14 بر کوثرِ خاتم النّبیّن صلوات بر همسرِ سیّد الوصیّین صلوات بر فاطمه مَحبوبه ذاتِ ازلی بر حجّت حق، بر آلِ یاسین صلوات 15 چشمانِ علی دو چشمه خورشید است لبهای علی لبالب از توحید است سوگند به کعبه خانه میلادش اسلام محمّد از علی پیروز است 16 بر روح خدا پیر جماران صلوات بیش از قطرات ناب باران صلوات آن گوهر تابان به شهیدان پیوست تقدیم به أرواح شهیدان صلوات 17 ای نام تو جان بخشتر از آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثـت انبـیاء و ارسـال رُسُـل مقصود تو بودی به جمالت صلوات 18 خوشید چراغکی ز رُخسار علی است مَه نقطۀ کوچکی ز پرگار علی است هرکس که فرستد به محمّد صلوات همسایه دیوار به دیوار علی است 19 خواهی که در پناه کرامات سَرمدی ایمن شوی ز فتنه و ایمن ز هر بدی لبریز کن ز عِطر گلِ نور ، سینه را با ذکر سبز یک صلوات محمدی 20 بر جلوه روي ماه مهدي صلوات بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات ما را نَبود چو هدیه ای در خور او بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 21 با مهر نبي دولت سرمد داريم با عشق علي عيش موبّد داريم هر نعمتي امروز خدا داده به ما از مرحمت آل محمد داريم 22 خوانند فرشتگان مکرّر صلوات چون هست ز هر ذکر نکوتر صلوات توحید و نبوت و امامت هر سه چون درنگری جمع بود در صلوات 23 آیینه حُسن سرمدی بود حسین تک لاله باغ أحمدی بود حسین با نصّ روایت «حسینٌ منّی» سر تا به قدم محمّدی بود حسین 24 روشن جهان ز نور جمال محمد است خرم جهان ز خوشه هاي كمال محمد است ما دست كي زنيم به دامان ديگران تا دامن محمد و آل محمد است 25 توحید که " لا اله الا الله " است اسلامِ " محمد رسول الله " است با این دو سخن کسی به جایی نرسد گر بی خبر از " علی ولیّ الله " است .
Sazvar babolharam.mp3
5.11M
ذکر توسل و روضۀ جانسوز ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج حسین سازور
غم مانده بر اين دل وا نگردد غم مادر به قلبم جا نگردد اگر كل جهان را هم بگردم كسي چون مادرم پيدا نگردد حریم حریم امن زهرا را شکستند ز شاخه یاس مولا را شکستند خدا داند که با این ظلم عظمی دل پیغمبر ما را شکستند صبر به سر داری اگر سر بند زهرا به دل خون کرده‌ای دلبند زهرا در این ایام باشد این دعایم خدا صبرت دهد فرزند زهرا بی‌کفن زمان بغض و غسل و پیرهن بود چرا غ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود جرأت جهاد کوچه جنگی تن به تن داشت چهل مرد و علی یک شیر زن داشت اگر دستان حیدر باز می‌شد مگر کس قدرت زهرا زدن داشت گلبرگ دردت به دلم آتش افروخته مادر قلبم چو درِ خانه‌ی تو سوخته مادر گویند صدایم زده‌ای، غمزده وقتی گلبرگ تنت میخ به در دوخته مادر هیزم دوای مردمان خسته، هیزم كلیدِ خانه‌های بسته، هیزم چگونه، تسلیت دادند او را به جای دسته گل با دسته هیزم؟ دفتر اسرار فاطمه کیست؟ مددکار علی رازدار علی و یار علی تا عدو در به لگد باز نمود بسته شد دفتر اسرار علی گل یاس گل از ساقه پژمرده گل یاس گل ضربِ لگد خورده گل یاس گلی که دشمنی خاری ز کینه به گلبرگش فرو برده گل یاس زخم شرار زخم سوزد پیکرم را گرفته درد، پهلو تا سرم را نه دستم قوتی دارند نه پایم که بر زانو نشانم دخترم را تنهایی به دریای دلم غوغاست مادر دو چشمانم ز خون دریاست مادر همه گویند یار مهدی هستند ولی فرزند تو تنهاست مادر مزار دلم از این زمانه سرخ و داغ است سرم فکر خزان یاس و باغ است همه غمها به یک سو، ای مدینه چرا مادر مزارش بی‌چراغ است؟ عجل وفاتی الا مادر که ممنوع از حیاتی به حال کودکان کل التفاتی بیا امشب دعایی تازه سر کن مگو دیگر خدا عجل وفاتی یاس و لاله به طوفان وجودم موج ناله من و تاریکی و آب و پیاله عجین با خون شده هر برگ جسمت تو را من یاس گویم یا که لاله؟ گریه زهرا برای تاب و تبم گریه کرده است با اشک‌های نیمه شبم گریه کرده است تنها نه بر غریبی من بلکه دم به دم بهر حسین تشنه لبم گریه کرده است سؤال چرا با غصه‌ها خو می‌گرفتی؟ چرا پیش علی رو می‌گرفتی؟ زمان غسل تو فهمیدم ای گل چرا دستی به پهلو می‌گرفتی؟ خنده الا زهرا مرا شرمنده کردی تو جان دادی علی را زنده کردی نگفتی ماجرای دردِ خود را ز تو پرسیدم امّا خنده کردی الماس الا زهرا چه با احساس بودی به باغ عشق حیدر یاس بودی به قول کودکان داغدارت به قاب خانه‌ام الماس بودی بهار ای بهارم مرا خزان كردی همچو خود قامتم كمان كردی هر چه با این دلِ علی كردی با دلِ كودكان همان كردی صدف تا نگاه از بَرِ رخت چیدم مرگ خود را به چشمِ خود دیدم در صدف درِّ خود نهان كردم تا كفن بر تن تو پیچیدم مدینه مدینه دم فرو بستی، نشستی زمانی كه ز حیدر دست بستی تو كه سیلی زدی، آتش كشیدی چرا پهلوی زهرایم شكستی؟ صبور صبورِ بی ‌قرارم بود زهرا به فصل غصّه یارم بود زهرا ز خانه، بین كوچه تا به مسجد همه لحظه كنارم بود زهرا امید مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ كه امید علی بر دستِ زهراست شاعر: .
غم مانده بر اين دل وا نگردد غم مادر به قلبم جا نگردد اگر كل جهان را هم بگردم كسي چون مادرم پيدا نگردد حریم حریم امن زهرا را شکستند ز شاخه یاس مولا را شکستند خدا داند که با این ظلم عظمی دل پیغمبر ما را شکستند صبر به سر داری اگر سر بند زهرا به دل خون کرده‌ای دلبند زهرا در این ایام باشد این دعایم خدا صبرت دهد فرزند زهرا بی‌کفن زمان بغض و غسل و پیرهن بود چرا غ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود جرأت جهاد کوچه جنگی تن به تن داشت چهل مرد و علی یک شیر زن داشت اگر دستان حیدر باز می‌شد مگر کس قدرت زهرا زدن داشت گلبرگ دردت به دلم آتش افروخته مادر قلبم چو درِ خانه‌ی تو سوخته مادر گویند صدایم زده‌ای، غمزده وقتی گلبرگ تنت میخ به در دوخته مادر هیزم دوای مردمان خسته، هیزم كلیدِ خانه‌های بسته، هیزم چگونه، تسلیت دادند او را به جای دسته گل با دسته هیزم؟ دفتر اسرار فاطمه کیست؟ مددکار علی رازدار علی و یار علی تا عدو در به لگد باز نمود بسته شد دفتر اسرار علی گل یاس گل از ساقه پژمرده گل یاس گل ضربِ لگد خورده گل یاس گلی که دشمنی خاری ز کینه به گلبرگش فرو برده گل یاس زخم شرار زخم سوزد پیکرم را گرفته درد، پهلو تا سرم را نه دستم قوتی دارند نه پایم که بر زانو نشانم دخترم را تنهایی به دریای دلم غوغاست مادر دو چشمانم ز خون دریاست مادر همه گویند یار مهدی هستند ولی فرزند تو تنهاست مادر مزار دلم از این زمانه سرخ و داغ است سرم فکر خزان یاس و باغ است همه غمها به یک سو، ای مدینه چرا مادر مزارش بی‌چراغ است؟ عجل وفاتی الا مادر که ممنوع از حیاتی به حال کودکان کل التفاتی بیا امشب دعایی تازه سر کن مگو دیگر خدا عجل وفاتی یاس و لاله به طوفان وجودم موج ناله من و تاریکی و آب و پیاله عجین با خون شده هر برگ جسمت تو را من یاس گویم یا که لاله؟ گریه زهرا برای تاب و تبم گریه کرده است با اشک‌های نیمه شبم گریه کرده است تنها نه بر غریبی من بلکه دم به دم بهر حسین تشنه لبم گریه کرده است سؤال چرا با غصه‌ها خو می‌گرفتی؟ چرا پیش علی رو می‌گرفتی؟ زمان غسل تو فهمیدم ای گل چرا دستی به پهلو می‌گرفتی؟ خنده الا زهرا مرا شرمنده کردی تو جان دادی علی را زنده کردی نگفتی ماجرای دردِ خود را ز تو پرسیدم امّا خنده کردی الماس الا زهرا چه با احساس بودی به باغ عشق حیدر یاس بودی به قول کودکان داغدارت به قاب خانه‌ام الماس بودی بهار ای بهارم مرا خزان كردی همچو خود قامتم كمان كردی هر چه با این دلِ علی كردی با دلِ كودكان همان كردی صدف تا نگاه از بَرِ رخت چیدم مرگ خود را به چشمِ خود دیدم در صدف درِّ خود نهان كردم تا كفن بر تن تو پیچیدم مدینه مدینه دم فرو بستی، نشستی زمانی كه ز حیدر دست بستی تو كه سیلی زدی، آتش كشیدی چرا پهلوی زهرایم شكستی؟ صبور صبورِ بی ‌قرارم بود زهرا به فصل غصّه یارم بود زهرا ز خانه، بین كوچه تا به مسجد همه لحظه كنارم بود زهرا امید مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ كه امید علی بر دستِ زهراست شاعر: .
. 🌴29 جمادی الثانی 🍀سالروز وفات حضرت علیها السلام 🌺جناب امّ کلثوم علیها السلام چهار ماه پس از باز گشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. (1) 🌴پدرشان مولی الموحّدین امیر المومنین علیها السلام و مادرشان حضرت زهرای مرضیه علیها السلام می باشد. (2) صاحب ریاحین الشریعة به نقل از اعیان الشیعة می فرماید : امیر المومنین علیه السلام آن مخدّره را به عُون بن جعفر طیّار تزویج نمودند. (3) آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم علیها السلام با غیر از عُون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه ی جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحابشان، در کنار خواهرشان حضرت زینب علیها السلام از بانوان و یتیمان محافظت می نمود، و اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است. 🌱پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند، خطبه ی آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد، اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین، اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک، کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه ی شام، مرثیه های حضرت در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدّره دارد. 🌱سر انجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا بالاخص شهادت سیّد الشهداء علیه السلام رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه ی منورّه دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است. (4) 📚 منابع : 1. ریاحین الشریعة : ج 3 ـ ص 256 ـ 244. العقیلة علیها السلام و الفواطم : ص 75. 2. بحار الأنوار : ﺝ 42، ﺹ 74. تذکرة الخواص : ص 288. 3. اعیان الشیعة : ج 3، ص 484. و ... . 4. وقائع الشهور : ص 110. .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه «گندم به دست» نیّت احرام می‌کنم نذر کـبوتر سر این بام می‌کنم از زعفـران گنبدت آغاز می‌شود پائیز و فصـل نوبریه پرتقـالـهـا از آن زمان که چشم من افتاده بر ضریح رغبت نمی‌کنم به نگاه غزال‌ها کوه گناه و شستشوی قطره های اشک فیض شماست، حل شود اینجا محالـها شاید شما به موقف مرگم گذر کنی صددرصد است ممکن این احتمالها : بر ضامن غربتـــ غریبان صلوات بر پادشه مُلڪِ خراسان صلوات یارب به رضای تو رضا بود، رضا خشنودی جمله اهل ایمان صلوات صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع) .
. در علم و فضیلت و ادب، دریایی در عصمت و صبر و حلم، بی‌همتایی سجاده‌ي تو شمیم کوثر دارد تو آینه‌ي حقیقی زهرایی اي روح زلال! نور کوثر داري تو عطر گل یاس پیمبر داري در حجب و حیا آینه‌ي فاطمه‌اي در وقت خطابه شور حیدر داري * اي پشت و پناه قافله، چون زینب همراز نماز نافله، چون زینب در شام نیفتاده‌اي از پا، بانو! یک لحظه در این مقابله چون زینب * هر چند که بی‌صبر و قراري بانو! هرچند غریب و داغداري بانو! در کوفه‌ي بی‌کسی و شام غربت چون کوه وقار، استواري بانو! * در روز دهم چو شمع افروخته‌اي در آتش بی‌کسی و غم سوخته‌اي تا سر حد جان، حمایت از مولا را از مادر خود فاطمه آموخته‌اي * از دیده اگر چه خون دل افشاندي آن روز تمام کوفه را لرزاندي اي دخت علی! هیمنه‌ي کوفی‌ها می‌ریخت به هر خطابه که می‌خواندي * آن روز رسیده بود جانت بر لب می‌سوخت تمام پیکر تو در تب پروانه صفت گرم طواف عشق و ذکر لب خسته‌ي تو: زینب زینب *. آن ماتم بی‌کرانه را معنا کن آن غربت جاودانه را معنا کن یک‌بار براي زائرانت بانو! تو طعنه‌ي تازیانه را معنا کن * شش ماه شبیه روضه‌خوان می‌خواندي از غربت و داغ بی‌کران می‌خواندي از نیزه و قتلگاه و خون می‌گفتی از طشت طلا و خیزران می‌خواندی .
علیه السلام سبک خوانی حاج 🎤 🎤 آمدی ای امام پنجم ما آمدی ای یگانه بی همتا برف ها آب شد زمین خندید از بهار تو ای گل زیبا علم را آمدی که بشکافی مثل کشتی به سینه ی دریا تا ابد آسمان آبی تو می زند سایه بر سر دنیا تو در این صفحه های خالی دل نقش ها می زنی به رنگ خدا جوهر بندگی است در قلمت غیر توحید نیست در قلمت ای به دوشت همیشه رایت علم در بیان تو واقعیت علم روی منبر که درس می دادی زیر دِیْن تو رفت نهضت علم روز اول به اذن حضرت حق شاهکار تو بوده خلقت علم عقل ما قد نمی دهد هرگز به مقام تو ای حقیقت علم بی فروغ تو می رود از دست همه ی اعتبار دولت علم تا که نور کلام تو جاری است گلشن دین همیشه گلکاری است ای سرآغاز ناب ماه رجب وی شروع کتاب ماه رجب با غروب جمادی الثانی سر زدی آفتاب ماه رجب اشک های تو لحظه ی میلاد شده عطر و گلاب ماه رجب عکسی از حسن کبریا هستی جای تو قلب قاب ماه رجب یک مناجات بر لبم بنویس در شب مستجاب ماه رجب در هوای خدا رهایم کن بیشتر با خود آشنایم کن تو که بر چشم خلق جا داری نوری و جلوه ی خدا داری شاخ شمشاد حضرت سجاد ریشه در باغ هل أتی داری ثمر نخل احمدی... 2 که نصب ز حسین ز مجتبی داری پسر سید البکاء هستی سرنوشتی پر از بلا داری یادگاری ز لاله های اتش بر دلت داغ کربلا داری تو غروب سپیده را دیدی همه قد خمیده را دیدی همه جا گرد غصه پاشیدند با سر تیغ نیزه گل چیدند 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👆👆 امام باقر علیه السلام زمانی که حضرت ظهور می‌کند به خانة کعبه تکیه می‌دهد و در خدمتش سیصد و سیزده نفر (یاران به تعداد لشکریان بدر) حضور پیدا می‌کنند. اول سخن حضرت آیه شریفه است: «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنین». (اِعلام الوری، ص ٤٣٣) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: قسمت این بود از همان اول عاشقان پایِ هم کنند ایثار یک نفر صاحبِ حرم باشد یک نفر بی نشان، بدون مزار یک نفر شد خدیجه خانوم و قبر او مانده خاکی و تنها همه هستیِ خودش را ریخت پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا یک نفر نیمه هایِ شب رفت و مانده چون گوهری میانِ صدف یک نفر قبلگاهِ عالم شد صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا در بقیع و بدون صحن و سراست همه عزت و شکوه ِ او همگی نذر شاهِ کرببلاست در میانِ دو دخترِ زهرا یک نفر پایِ ماه، کوکب شد امِّ کلثوم با تمامِ وجود هستی اش نذر نامِ زینب شد در مدینه دو داغِ سنگین دید او عزادارِ جد و مادر بود آن دوشنبه که مادرش افتاد شاهدِ بی حیائیِ در بود دید مادر نفس نفس میزد دید مسمارِ نانجیب چه کرد دید سنگینیِ لگدها با شاخه باردارِ سیب چه کرد دید یک زن چگونه دوره شده دید زیرِ قلاف بازو را دید چادر چگونه خاکی شد کتکِ یک شکسته پهلو را دید وقت هجوم نامَحرم دردسرهایِ زن چه چیزی شد عاقبت هم رسید جایی که پیش او صحبت کنیزی شد پا به پایِ عقیله هر منزل بارِ ماتم کشیده این بانو دیده بر رویِ نیزه هجده تا یوسفِ سربریده این بانو با تمامِ مخدراتِ حرم سرِ بازارِ شام گیر افتاد پایِ راسِ بریده عباس وسط ازدحام گیر افتاد دید سنگی ز راه ِ دور آمد سرِ بر نیزه را تکانی داد بارها پیشِ چشم خواهرها همه سرها ز نیزه ها افتاد میشنید از کنارِ راسِ حسین هرقدم ناله هایِ زهرا را نالة یا بُنَی می آمد هر چهل منزل از دل صحرا مادری قد کمان صدا میزد تشنه لب جان سپُردی ای پسرم بین گودال من خودم دیدم چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم دست انداخت بر محاسن تو جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند چون گلو از جلو بریده نشد پیش چشمان من تو را چرخاند قاسم نعمتی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هر روز با بیقرا اصفهانی پند شماره ( سی  و  چهار ) کاسب   حبیب خدا ای که کاسب  هستی و اهل حساب تو  حبــیــب   خالقی   اهل     کتاب  بر    خلایق    محرمی     و  سازگار این سعــادت  بر   تـو داده   کردگار گفـته انــصاف و عدالت پیــشه کن با  خــدا   باش و   کمی اندیشه کن با   مروت    رزق  خود بنما   حلال غیر  از این بر   تو همی گردد ملال حال   مردم    را  ببین  بیچاره اند از پس    یک  لقمه  نان   آواره اند وقت  آن باشـد  که ما کاری کـنیم ما  به فکر   هم    شده یاری کنیم با مروت همدل و    همدم   شویم این دوروزه دور هم بی غم شویم می‌  رود    روز و شب ما بی امان  زندگی    باشد    برادر     امتحان تا به کی خوابیم  ازهم گشته دور زندگی     باشد     پلی  بهر  عبور ( بی قرارا ) کن  دعا  وقت   نماز تا  شویم  از غیر  یزدان  بی  نیاز (بیقرار اصفهانی) پرویز بیابانی
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیر سایه ی تاج سرت باشی صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی خودت میخواستی تحت الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب مدینه ازحسن هم یک نفر مظلوم تر دارد همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند ؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه ای دارد نمیداند مگر که هرکسی اندازه ای دارد دراین مکتب که حفظ شان کعبه می شود لازم تویی کعبه ، که گرد تو جوانان بنی هاشم برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوی قاسم چنان عباس ، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سر ها سوار ناقه خواهرها ، سوار نی برادر ها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادر ها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوتر ها گَمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم ، در شلوغی های شام آنچه نباید ، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد نه....از دروازه ی ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دایم آه حسرت می کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می کشد اینجاست مجید تال ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هر روز با بیقرار اصفهانی پند شماره ,(سی و سه ) دورنگی از   دورنگی    کن  حذر  ای با خرد چون   که   آخر   آبرویت   می برد همچو   آیینه   صداقت   پیشه کن لحظه ای  بر  حال خود اندیشه کن توکه هستی ؟تو چه هستی؟ آدمی اشرف     عالم     ز    نسل   خاتمی در    پی بادی   و   هر جا  می روی با   تملق  نام   و  عنوان   می خری بارکج    داری    به   منزل    میبری بر     تمام    جاهلان    حقا    سری عاقبت   گردی   پشیمان  چاره  کن دشمن   نفسِ   خودت     آواره  کن ( بیقرارا)   کن   تو   دوری  از   ریا تا    نگردی     بر     دورنگی   مبتلا بیقرار اصفهانی
⭕️👈اعمال ساده ومعتبربراي چندصد برابر كردن ثواب نمازها 🌹اذان واقامه : باعث ميشود دو صف از فرشتگان پشت سر مومن نماز بخوانند. ثواب الاعمال صدوق ص٧٢ 🌹ركوع كامل باعث نداشتن وحشت قبر ميشود ثواب الاعمال صدوق ص٧٣ 🌹انگشتر عقيق دو ركعت نماز با عقيق معادل هزار ركعت بدون آنست. عدة الداعي ابن فهدحلي ص٢٢٠ 🌹مسواك دو ركعت نماز با مسواك بهتر ازهفتاد ركعت نماز بدون مسواك من لايحضره الفقيه صدوق 🌹خواندن سوره قدر در يكي از نمازها باعث آمرزش گناهان مي شود. ثواب الاعمال ص٢٦٧ 🌹استنشاق و مزه مزه در وضو باعث آمرزش و غلبه بر شيطان است ثواب الاعمال صدوق ص٤٣ 🌹عطر باعث ميشود ثواب نماز هفتاد برابر شود. ثواب الاعمال ص١٢٠ 🌹تسبيحات حضرت زهراء سلام الله عليها بهتر از هزار ركعت نماز نزد خدا(حضرت امام صادق عليه السلام) فلاح السائل ص١٥
. در علم و فضیلت و ادب، دریایی در عصمت و صبر و حلم، بی‌همتایی سجاده‌ي تو شمیم کوثر دارد تو آینه‌ي حقیقی زهرایی اي روح زلال! نور کوثر داري تو عطر گل یاس پیمبر داري در حجب و حیا آینه‌ي فاطمه‌اي در وقت خطابه شور حیدر داري * اي پشت و پناه قافله، چون زینب همراز نماز نافله، چون زینب در شام نیفتاده‌اي از پا، بانو! یک لحظه در این مقابله چون زینب * هر چند که بی‌صبر و قراري بانو! هرچند غریب و داغداري بانو! در کوفه‌ي بی‌کسی و شام غربت چون کوه وقار، استواري بانو! * در روز دهم چو شمع افروخته‌اي در آتش بی‌کسی و غم سوخته‌اي تا سر حد جان، حمایت از مولا را از مادر خود فاطمه آموخته‌اي * از دیده اگر چه خون دل افشاندي آن روز تمام کوفه را لرزاندي اي دخت علی! هیمنه‌ي کوفی‌ها می‌ریخت به هر خطابه که می‌خواندي * آن روز رسیده بود جانت بر لب می‌سوخت تمام پیکر تو در تب پروانه صفت گرم طواف عشق و ذکر لب خسته‌ي تو: زینب زینب *. آن ماتم بی‌کرانه را معنا کن آن غربت جاودانه را معنا کن یک‌بار براي زائرانت بانو! تو طعنه‌ي تازیانه را معنا کن * شش ماه شبیه روضه‌خوان می‌خواندي از غربت و داغ بی‌کران می‌خواندي از نیزه و قتلگاه و خون می‌گفتی از طشت طلا و خیزران می‌خواندی .
علیه السلام سبک خوانی حاج 🎤 🎤 آمدی ای امام پنجم ما آمدی ای یگانه بی همتا برف ها آب شد زمین خندید از بهار تو ای گل زیبا علم را آمدی که بشکافی مثل کشتی به سینه ی دریا تا ابد آسمان آبی تو می زند سایه بر سر دنیا تو در این صفحه های خالی دل نقش ها می زنی به رنگ خدا جوهر بندگی است در قلمت غیر توحید نیست در قلمت ای به دوشت همیشه رایت علم در بیان تو واقعیت علم روی منبر که درس می دادی زیر دِیْن تو رفت نهضت علم روز اول به اذن حضرت حق شاهکار تو بوده خلقت علم عقل ما قد نمی دهد هرگز به مقام تو ای حقیقت علم بی فروغ تو می رود از دست همه ی اعتبار دولت علم تا که نور کلام تو جاری است گلشن دین همیشه گلکاری است ای سرآغاز ناب ماه رجب وی شروع کتاب ماه رجب با غروب جمادی الثانی سر زدی آفتاب ماه رجب اشک های تو لحظه ی میلاد شده عطر و گلاب ماه رجب عکسی از حسن کبریا هستی جای تو قلب قاب ماه رجب یک مناجات بر لبم بنویس در شب مستجاب ماه رجب در هوای خدا رهایم کن بیشتر با خود آشنایم کن تو که بر چشم خلق جا داری نوری و جلوه ی خدا داری شاخ شمشاد حضرت سجاد ریشه در باغ هل أتی داری ثمر نخل احمدی... 2 که نصب ز حسین ز مجتبی داری پسر سید البکاء هستی سرنوشتی پر از بلا داری یادگاری ز لاله های اتش بر دلت داغ کربلا داری تو غروب سپیده را دیدی همه قد خمیده را دیدی همه جا گرد غصه پاشیدند با سر تیغ نیزه گل چیدند 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👆👆 امام باقر علیه السلام زمانی که حضرت ظهور می‌کند به خانة کعبه تکیه می‌دهد و در خدمتش سیصد و سیزده نفر (یاران به تعداد لشکریان بدر) حضور پیدا می‌کنند. اول سخن حضرت آیه شریفه است: «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِنْ کُنتُم مُؤمنین». (اِعلام الوری، ص ٤٣٣) .