هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#امام_رضا_مدح
#صابر_خراسانی
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هوای دولتِ مشرق سفیر ِباران شد
و چترهای دل ما سریر ِباران شد
كویر سربههوای به آسمان محتاج،
دچار مرحمت سربهزیر باران شد
قناتِ مردهی ما را دوباره احیا كرد
و دشتهای تركخورده، سیرِ باران شد
و چشمها -كه همه در مسیر او خیساند-
شگفت بدرقهای در مسیر باران شد
چه رنگها كه به هم دستِ بیعت آوردند
كمانی از بركات غدیرِ باران شد
ترانههای بهاری دل مرا بردهست
صدای سوت قطاری، دل مرا بردهست
مسافرم به دیاری؛ ببند بار مرا
به عزم دیدن یاری، ببند بار مرا
سفر، شروع فراق است، باخبر هستم
اگرچه دوست نداری؛ ببند بار مرا
بیان قصّه دراز است؛ اندكی بنشین
بگویمت به چه كاری ببند بار مرا؟
مرا هوای گُلی در سر است، میبینی
برای منصب خاری، ببند بار مرا
ببین درون دلم شوق و بیقراری را
به قصد كسب قراری ببند بار مرا
تمام راه، من و جاده حرفها زدهایم
غریب گرچه، ولی سر به آشنا زدهایم
پس از سلام، جواب سلام لازم نیست؟
برای زخمی راه التیام لازم نیست؟
رسیدنم به تو واجببترین نیازم بود
وگرنه باقی درخواستهام، لازم نیست
برای حاجی احرام بستهی حَرَمت
دگر زیارت بیتالحرام لازم نیست
كبوترانه، هوای تو را به پر دارم
برای كفتر جَلدت كه دام لازم نیست
اگرچه زشت و سیاهم، ولی مگر آقا
در این عمارت شاهی، غلام لازم نیست؟!
اگرچه ساكن اینجام، خانهام آنجاست
كبوتری شدهام كآشیانهام آنجاست
چه بارگاه قشنگی! چه مرقدی داری!
عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری!
که گفته است غریبی میان ما؟ وقتی
همیشه دوروبرت رفتوآمدی داری
جناب گلپسر هفتم از قبیلهی یاس
شمیم روحنواز محمّدی داری
به آبروی تو شرمنده آبرومندست
رئوف هستی و الطاف بیحدی داری
میان این همه خوبان که دورتان جمعاند
خودم که معترفم نوکر بدی داری
و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد
ضریح نیست؛ که کندویی از عسل دارد
سپاس آن که به دنیا ابا الجوادم داد
سپس گداشدن خانهزاد یادم داد
ورودم از در باب الجواد واسطهایست
همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد
به من چه شاعرم اصلاً خودش که میدانست،
نه دعبلام نه فرزدق نه باسوادم، داد
جهان سراغ ندارد رئوفتر از او
هنوز کاسهی دستم نشان ندادم داد
در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند
فدای آنکه چنین حُسن انتخابم داد
کشید دست مرا ثامنالحجج رفتم
فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم...
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#امام_رضا_مناجات
#محمد_رسولی
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم
سرِ بازار که او منتظر ما نشود
لذت عشق به این حسِّ بلا تکلیفی ست
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟
من فقط رو به روی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر درِ خانه ی تو تا نشود
هر قَدَر باشد اگر دورِ ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود
بین زوّار که باشم کرمت بیشتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود
مُرده را زنده کُنَد خوابِ نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دَمِ عیسا نشود
امن تر از حرمت نیست، همان بهتر که
کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود
بهتر از این؟!که کسی لحظه ی پابوسیِ تو
نفس آخر خود را بکِشد پا نشود
دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود!
من دخیلِ دلِ خود را به تو طوری بستم
که به این راحتی آقا گره اش وا نشود
بارها حاجتی آورده ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو، الّا نشود
امتحان کردم و دیدم میان حرمت
هیچ ذکری قسم حضرت زهرا نشود
آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کُشت
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#امامرضا_جشن
سرود میلاد امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
آمد به دنیا ، مهر هشتمین
الحمدلله ، ربِّ العالمین
آمده ،مظهرِ، یا حیّ و یا هو
مبارک ،میلادِ ، ضامن آهو
آمد به دنیا ، شمس ولایت
امام هشتم ، جانم فدایت
مولا رضا جان...
غنچه زد گلِ ، موسی بن جعفر
تبریک ِ ما بر ، زهرا و حیدر
ما عشاق غریب الغُرباییم
از همینجا زائر آن مولاییم
ای عادت تو ، احسان و کرم
ما را دعوت کن ، یک شب به حرم
مولا رضا جان...
یا امام رضا ، ما بی پناهیم
رو سیاهیم و ، غرق گناهیم
ای درگه لطف تو باب المراد
دست ما را بگیر به حقّ جواد
ببین که حاجت ، دارد گدایت
اُمیدش باشد ، لطف و عطایت
مولا رضا جان...
انّا انزلناه فی لیلة القدر
برس به دادم در تاریکی قبر
نور ایمانم از ولایت تو
ای تنها امیدم عنایت تو
فقط تویی که ، بر دل امیری
بیچاره ام گر ، دستم نگیری
مولا رضا جان...
حاج امیر عباسی
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#امام_زمان
#دوبیتی
#غلامرضا_سازگار
ای خالق ثامن الحجج یا الله
معبود صلاة و صوم و حج یا الله
سوگند به احمد و علی و زهرا
عجل لولیک الفرج یا الله
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#مدح
#میلاد_امام_رضا
#جواد_مقدم
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
گلدسته های مرقدتان پایه های عرش
فانوس های ساحل بی انتهای عرش
بر ساحت ضریح تو انس و ملک دخیل
آئینه کاری حرمت کار جبرئیل
زوار خاکی حرمت کبریایی اند
سرگرم کار و کسب شریف گدایی اند
لاهوتیان مقلد احکام عشقتان
مِی خوارگان دائمی جام عشقتان
ای قبله ی نماز سماواتیان رضا
پیر مغان دِیر خراباتیان رضا
هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما
طفلی همیشه مانده پرش زیر دست و پا
صدها ستاره مست شراب نگاهتان
بال فرشته های سماء فرش راهتان
پیغمبران زِ محضرتان فیض میبرند
بهر کبوتران حرم دانه میخرند
روح الامین به لطف شما دل سپرده است
او با کبوتران حرم دانه خورده است
امشب دخیل پنجره فولاد میشوم
در بیستون عشق تو فرهاد میشوم
ای نور لایزال بگو با دلم سخن
شد بقعه ی مطهرتان کوه طور من
شیرین دهن حدیث تو طعم عسل دهد
زیبا سخن کلام تو عطر غزل دهد
آقا نگاهتان به گِلم روح داده است
تأثیر چشمهای شما فوق العاده است
من کافر نگاه اهورایی تواَم
مجذوب طرز خنده ی زهرایی تواَم
در بین پیروان تو ملحد ترین منم
زندیقی رسیده به مرز یقین منم
تا بت پرست کعبه ی خال شما شدم
زاهد ترین خلیفه ی مُلک خدا شدم
از زیر قبه ی تو به معراج میروم
دیوانه وار در پی حلاج میروم
قرآن مقام شامختان را ستوده است
گنجینه ی حقایق خود را گشوده است
با گوشه چشم فاطمی خود چه ها کنی
سنگ سیاه قلب مرا کهربا کنی
من از پل صراط جزا پرت میشوم
دستم اگر که روز قیامت رها کنی
آقا چه میشود که مرا در صف حساب
از لا به لای آن همه آدم سوا کنی
آقا چه میشود که شوم مَحرَم و شما
من را برای دیدن زهرا صدا کنی
آقا سعادت دو جهان قسمتم شود
یک بار اگر برای غلامت دعا کنی
شاعر : #وحید_قاسمی
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر
بر بانوی با کرامت قم صلوات
بر شاه خراسان صلواتی دیگر
#سید_محمد_جواد_شرافت
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
شاعر: قیصر امین پور
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
چشمه های خروشان ترا می شناسند
موجهای پریشان ترا می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگ های بیابان ترا می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران ترا می شناسند
هم تو گلهای این باغ را می شناسی
هم تمام شهیدان ترا می شناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان ترا می شناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن ترا می شناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان ترا می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان ترا می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
شاعر: فاطمه نانی زاد
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
مثل نسیم صبح و سحرگاه می رود
هرکس میان صحن حرم راه می رود
از هرچه غصه دارد و غم می شود رها
هر سائلی که خدمت این شاه می رود
وقتی فرشته های حرم بال می زنند
از سینه های شعله زده آه می رود
این جا بهشت روی زمین فرشته هاست
از این زمین فرشته به اکراه می رود
خورشید در طواف حرم وه! چه دیدنی ست
هرشب به پای بوسی آن ماه می رود
«باب الجواد» راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه می رود
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
میان این همه غوغا، میان صحن و سرایت
بگو که می رسد آیا صدای من به صدایت؟
منی که باز برآنم که دعبلانه برایت
غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت
من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم
هنوز شعر نگفته توقع صله دارم
منی که شعر نگفتم مگر به لطف دعایت
چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟
دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظهء تردید بین ماندن و رفتن
و باز مثل همیشه در آستانهء در من ـ
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت
سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو
نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو
و می روم به امید دوباره های من و تو
میان این همه غوغا میان صحن و سرایت
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
هر چند كه درشهر تو بازار زياد است
بايد برسم زود... خريدار زياد است
من در به درِپنجره فولادم و دیریست
بين من و آن پنجره ديوار زياد است
آنقدر كريمي كه بدهكار تو كم نيست
آنقدر كريمي كه طلبكار زياد است!
پاييز رسيدم به حرم با همه گفتم:
اينجا چقدر چادر گلدار زياد است!
با بار گناه آمده ام مثل هميشه
با بار گناه آمدم اين بار زياد است!
خورشیدی و ماهی و طلوعی و غروبی
پس در حرمت روزۀ شکدار زیاد است!
گندم به كبوتر بدهم؟ شعر بگويم؟
آخر چه کنم در حرمت؟! كار زياد است!
نوروز به نوروز... محرم به محرم...
سرمست زياد است،عزادار زياد است
هرگوشۀ ايران حرم توست كه با تو
همسايۀ ديوار به ديوار زياد است
از دور سلامي و تو از دور جوابی
اين فاصله انگار نه انگار زياد است
یک شب که به رؤیای من افتاد مسیرَت
دیدم چقَدر لذت دیدار زیاد است...
درخواب سرِ سفرۀ اطعام، توگفتی:
هرقدر كه ميخواهي بردار... زياد است
شاعر: علیرضا قنبری
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
هدایت شده از آموزش مداحی بیرجند
#امام_رضا
یاعلی بن موسی الرضا
https://eitaa.com/joinchat/1922105609C04e295f4fc
جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیر زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را
سگ های اطراف حرم را میپذیرند
تحویل میگیرند وقتی آهوان را
یکبار می آیم سه دفعه او میاید
یعنی که تضمین میدهد سود کلان را
من از رفاقت با کریمان سود بردم
هر موقعی رفتم خراسان سود بردم
صدشکر برگ دعوتم داده همیشه
پیش همه حیثیتم داده همیشه
حج فقیران آمدم دارا شدم من
محتاج بودم ثروتم داده همیشه
مستانه گشتم صحن هارا فیض بردم
جنت به جنت نعمتم داده همیشه
طعم غذای حضرتی مانده به کامم
آقا دراین صف نوبتم داده همیشه
من پای این سفره غذارا دوست دارم
ته مانده لطف رضارا دوست دارم
سلمانی شهرش سلیمان شد در آخر
از یمن او قبرش گلستان شد در آخر
خیلی فلج آمد به اینجا راه افتاد
خیلی مریض آمد که درمان شد درآخر
یکبار آمد درحرم یکبار رو زد
بی خانمان طوس سلطان شد در آخر
وقتی که در پای ضریحش گریه کردیم
جان دادن ما نیز آسان شد در آخر
گفته میاید در کنار ما سه دفعه
چه عزتی داده به ما آقا سه دفعه
داریم کل خیرها را در کنارت
دیدیم ما عرش خدارا در کنارت
باید که دور تو قیامت باشد اینقدر
وقتی نشاندی هرگدارا در کنارت
خیراز دو دنیایش ببیند حق زینب
هرکس که آوردست مارا در کنارت
حس میکنم پیش رضا پیش حسینم
حس میکنم کرببلا را در کنارت
گفتم حسینو تا به اینجا آمدم من
از کربلاییهای راه مشهدم من
ای روضه خوان با دیده تر روضه خواندی
هرخطبه ای گفتی در آخر روضه خواندی
ابن الشبیب آمد به پابوست برایش
از غربت ارباب بی سر روضه خواندی
گفتی از آن سرنیزه هایی که رسیدند
گفتی ازان صدپاره پیکر روضه خواندی
از خیمه هایی که پراز نامحرمان شد
با ماجرای قحط معجر روضه خواندی
گفتی نمازش را نشسته خواند عمه
درگوشه گودال تنها ماند عمه