eitaa logo
آموزش مداحی/اشعار مناسبتی
8.4هزار دنبال‌کننده
338 عکس
641 ویدیو
178 فایل
آموزش تحریر و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها صفر تا صد مداحی رو با ما باشید تبلیغات سفیــــر 313 @tablighat_safir313 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا (علیه السلام) خوشم که شاه رئوفم مرا صدا کرده میان این همه مردم مرا سوا کرده مرا کشانده به اینجا دگر عوض بشوم به بی پناهِ گنهکار، اعتنا کرده *امام رضا! ممنونم آقا جان دستم به حرمت که نرسیده اما همین که راهم دادی از مهربونیته..امام رئوف* زِگوشه ی حرمش تا به عرش راهی نیست مرا امام رضا، عاشقِ خدا کرده *غم داری میری سراغ در امام رضا خوشحالی میری در امام رضا..* اگر گره به دلم خورده چاره اش اینجاست گره ز کار دلم با نگاه وا کرده یقین کنید که سلطان نگفته می بخشد همین که زائرِ اویی به تو عطا کرده به زیر سایه ی ایوان باصفای رضا دلم هوای نجف صحن مرتضی کرد صدای پای محرم به گوش می آید چه آتشی به جگر روضه ها به پاکرد عمه قسم به ناله‌‌ی شب‌های جمعه‌ی زهرا دلم هوای سحرهای کربلا کرد صدا زند پسری که کدام بی‌انصاف تنش بدون کفن بر زمین رها کرده *وقتی جواد الائمه اومد یه نگاه کرد یه صحنه ای دید خیلی عجیبه مقتل میگه "یَتَمَلمَلُ" یعنی،یه صحنه ای دید جواد الائمه نمیدونم رو پاها نشست دید عین مارگزیده، بابا به خودش میپیچه..امام رضا هی صدا زد دم جون دادن جوادش رو اومد. اما یه لحظه ای اومد سر بابا رو بغل کرد که گفت: بابا دیدم صورت رو خاک گذاشته بودی فرش های حجره رو هم‌جمع کرده بودی ..بابا میخوای عین جد غریبت بری؟بابا میخوای منم تنها بذاری مگه چند سالمه...امام رضا قربون میوه ی دلت جوادالائمه، انتظارت بسر نرسید جوونت اومد سرت رو بغل کرد.دیدی بعضی ها وقتی روح از بدنشون میره بالاسرشون میرسی چشمها بازه.. چشم انتظار نموندی جَوونت اومد صورت روخاک گذاشته بودی صورت رو از خاک بر داشت رو زانوش گذاشت جوادالائمه...اما کربلا یه جا سراغ دارم یه صورت رو خاک بود. حسینِ داره عبادت میکنه.. آیا کسی میخواد سرِحسین رو برداره؟ زینب اومد؟ نه والله..زین العابدین اومد؟ نه به خدا..اربابتون حسین چشما رو باز کنه ببینه سینه سنگینه نفس به شماره افتاده..* روضه رسیده به گودی قتلگاه میخونه خواهری با سوز و اشک و آه دیدم به نیزه اش برسینه ات نشست اینقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست حسیـــــــن.... دقیق میزد،عمیق میزد نیزه شو به پیکرت میدیدم داداش! میکشید تیغ، میزدش جیغ توی خیمه دخترت میدیدم «ای وای حسیـــن غریبم...» هر کسی یه قطعه ای از این تنت رو برد گرگی رسید حسین، پیروهنت رو برد دیدم‌ مقابلم بر سینه ات نشست موی تو را گرفت ای وای به روی من از جفا زد بی هوا زد، ضربه هاشو از قفا میدیدم با سوز و آه رسید از راه مادر رو با قد تا میدیدم «ای وای حسین غریبم....» *گفت جمعیتی که بود به گودال جا نشد روبه رو چشم زینب، روبه رو چشم فاطمه، پیغمبر ایستاده بود امیرالمومنین ایستاده بود انبیا و اولیا اومده بودن* جمعیتی که بود به گودال جا نشد یک ضربه و دو ضربه ولی سر جدا نشد (ع) (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا (علیه السلام) اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان *خوب حالا چی می‌خوای؟ دو ماه گریه کردی که چی، خوب آقا حرف دارم..* اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردیم پس از محرمتان آقا جان! لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل بکنم از آن چگونه از غمتان؟ بگیر امانتی ات را، خودت نگهدارش که چند وقت دیگر می‌شویم محرمتان برای سال دگر نه، برای فاطمیه برای روضه ی مادر، برای ماتمتان هزار شکر که از لطف ملجاء مولا میان پردهٔ ماتم شدیم محرمتان آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته بند می‌آید زبانم تا به صحنت می‌رسم گویا ظرف عسل روی زبانم ریخته یا امام رضا! جنس من جور است کوهی از گناه آورده‌ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم می‌فروشم می‌خری؟ پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته پهن کردم سفره ای از عرش تا کنج خانه‌ات روی سنگ صحن هایت خورده نانم ریخته مستطیعم،حاجی‌ام،چون آمدم بیت الرضا دور تا دور حرم اشک لبانم ریخته *قربونت برم که حج فقرایی یا امام رضا..* من نمی‌بینم تو هر دفعه بغل کردی مرا *حواست هست یهو کارت جور میشه میری حرم امام فکر کردی خودت رفتی* من نمی‌بینم تو هر دفعه بغل کردی مرا عِطر دستان تو لای گیسوانم ریخته *امشب آقا به اندازه دو ماه که کم برات گریه کردم تلاشمو می‌کنم با تمام وجودم گریه کنم..* صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت بوی سیب از هر کجایی من تکانم ریخته در میان صحن هایت عشق من باب الجواد صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته هر کسی کرب و بلایی‌گشت مدیون شماست این حکایت در میان دوستانم ریخته آخر ماهی جواب ناله‌هایم را بده جان بابای غریبت کربلایم را بده *مستحق مزد نیستم آقا چون کاری برات نکردم اما میدونم شما نمیذاری عرق کارگر خشک بشه همونجا مزدشو میدی آقا جان..* (ع) (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا (علیه السلام) "لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" *یکی یکی تیرها رو به جان میخرید سعید حواسش هست تا نماز امام تمام بشه سجده آخر رو که ابی عبدالله رفت همینجوری داره تیرها میاد با دست و صورت و سینه میگرفت. تا ارباب ما فرمودند: السلام علیکم و رحمت الله‌ ‌و برکاته.. دیدن سعید با صورت جلوی حسین خورد زمین.. ابی عبدالله سراسیمه سرش رو از رو زمین برداشت داره نفس های آخرش رو میکشه یه نگاه تو صورت ارباب کرد. آقا وفا کردم یا نه؟ آقا جان راضی شدی یا نه ؟ امیری حسین و نعم الامیر...* عشق رسوایی محض است که حاشا نشود عاشقی با اگر و شاید و اما نشود *حبیب اومد بره رفیق خوب چقدر خوبه مسلم ابن عوسجه تو صف ایستاده بود حبیب صداش زد گفت بیا اومدم حنا بخرم گفت بیا بری.کجا؟ نامه برام اومده "من الغریب الی الحبیب"* شرط اول قدم آن است که مجنون باشيم هر کسی در بدر خانه ی لیلا نشود دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم سر بازار که او منتظر ما نشود لذت عشق با این حس بلاتکلیفی است لطف تو شاملم آیا بشود یا نشود آقا جان ! من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود *دلم برا بالا سر امام رضا تنگ شده...* مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت کار اعجاز شما با دم عیسی نشود آقا جان بارها حاجتی آوردم و هر بارش پاسخی آمده از سمت تو الا نشود امتحان کرده ام این را حرمت دیدم که هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود *خیلی آقا مادریه از بس مادری بود بچه نگاه به بابا میکنه جوادش چهار پنج سال داشت هی مشت رو زمین می‌کوبید.مفضّل دوید امام جواد رو بغلش کرد آورد محضر آقا. چیه بابا ؟ چرا انقدرهی مشت رو زمین میکوبی؟ کی و میکشی ؟کی و آتیش می زنی؟ گفت: بابا اونهایی که مادرم و بین در و دیوار شهید کردن...* معلوم بود آقای ما را زهر دادن آخه وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود دختر ندارد تا که دستش را بگیرد پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود *شکر خدا این خواهر نرسید به حجره امام رضا ..شکر خدا لحظه آخر خانم جان تا نبود آخه میگن امام رضا هی به خودش می‌پیچید هی میگفت جگرم داره میسوزه این خواهر نبود لحظه ی آخر..اما یه خواهری سراغ دارم..* از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین *همچین که رسید دید شمر با چکمه سیاه با خنجر برهنه می‌برن..دارن از پشت، سر تو ...* والشمر و جالسٌ نفس مادرش گرفت سر را برید و جلوی خواهرش گرفت (ع) (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
محرم تا صفر از آغاز محرم تا به پایان صفر باران نشسته بر نگاه اشک‌ریز ما عزاداران محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل صفر با رفتن خیرالبشر، دل می‌سپارد جان محرم زخم‌های جاودان بر دل مکرر زد صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بی‌پایان محرم کاروان زخم‌ها مهمان صحرا شد صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان محرم هفت‌گردون روضه‌خوان آل طاها شد صفر شد هفت‌دریا غرقِ خون دل در این طوفان محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد صفر شمس‌الشموس عشق شد تفسیر الرحمان محرم تا صفر مشکی‌ست یکسر رنگ شهر ما حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان نغمه مستشار نظامی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
حضرت سکینه خاتون (س) نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه‌دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منوّرت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟ رضا حاج حسینی (ع) به کانال آموزش و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
علیهاالسلام وقتی مرا سکینه لقب داد، مادرم فهمیدم از تمام جهان رنج می‌برم.. باید برای واقعه آماده‌تر شوم باید که از احاطۀ اندوه بگذرم باید که کوه کوه، غم و التهاب را در رستخیز فاجعه طاقت بیاورم آهسته قد کشیده از انبوه داغ‌ها هفتاد و دو مصیبت عظمی، برابرم در من هزار خیمه صبوری به پا کنید من سوگوار داغ بزرگ برادرم من چارده بهار خزان می‌کشم به دوش من لحظه لحظه، شاعر گل‌های بی‌سرم نامم سکینه است، قرار دل پدر زین رو مرا «سکینه» لقب داده مادرم خدیجه پنجی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
(ع) نرفته است دل از روضه اش پی غم دیگر چگونه اشک بریزم به پای ماتم دیگر؟ نخورده گندم ری، حُر شدم به طالعِ سعدم حسین ساخت از این روسیاه، آدم دیگر بهشت مال همینجاست، کربلای حسین است بگو خدا ندهد وعده ام به عالم دیگر به غیر پرچم مشکی روضه، فطرسِ چشمم نرفته ثانیه ای زیر هیچ پرچم دیگر هنوز زنده ام، ای ننگ بر تو دل، دلِ از سنگ به روضه خوان بسپارید، یک محرّم دیگر... مسعود یوسف پور (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
داشت در چشمش همیشه اشکهای بیهوا صبح میشد هر شبش با گریه های بیصدا گُر گرفت و قلبش از غم؛ باز هم آتش گرفت یادش آمد لحظه ای که شعله ور شد خیمه ها آب خورد و سخت دلتنگِ عمو عباس(ع) شد گفت با خود زیر لب گاهی: عمو رفتی کجا؟!! عطرِ بابا؛ لحظه لحظه بر مشامش می رسید لحظه ای که بوسه میزد دستهایِ عمه را در خرابه روی خاک افتاد و دیگر نا نداشت داشت مانند رقیه(س) خون به دل...تاول به پا زنده میشد داغِ شش ماهه همینکه میگذاشت سر به زانویِ رباب ِ(س) غرق در حالِ عزا شاهدِ عینیِ شام و خیزران بود و غروب- یادِ مقتل می‌سرود از غربتِ خونِ خدا از تنِ بابایِ عطشان رویِ خاکِ قتلگاه از فرودِ تیر و نیزه، از عصایِ بی حیا عمه زینب(س)‌ روضه خوانی کرد و بعدش بیقرار شد سکینه(س) شاعرانه؛ راویِ کرب و بلا واژه واژه گریه کرد و خط به خط سردرد شد شعر گفت از آنچه دیده بود در تشت طلا! مرضیه عاطفی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار اربعین بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
علیهاالسلام مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را مرهم نهادی آن جگر داغ‌دیده را... با واژه‌های سبز تسلّا و دست مهر ساحل شدی نگاه به طوفان رسیده را اینک تو می‌روی و من اما یتیم‌تر... باید چگونه آن سر در خون تپیده را... بگذار قدری اشک بریزم به دامنت تا حس کنم حرارت شعری شنیده را شعر من آتش است، عطشناک و ناتمام باید به انتها ببرم این قصیده را پروانه نجاتی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
(علیه السلام) 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتید اقا... داغ بابا رو به دلتون گذاشتند... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل بریم... خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... بگید پسرم بیاد... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... (الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد... نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری... همه تنهات میگذارند... خدا ميدونه... خیلی سخته برا فرزندی ببینه... جلو چشمانش بابا داره جان میده... نتونه کاری کنه... اما هر طوری بود لحظات آخر... حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخوام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم.. من از شما سوال میکنم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند... یک طرف علی اکبر... با بدن قطعه قطعه... روی زمین کربلا... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری... با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله... دید کسی نمیاد کنارش... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین... خنجر برهنه کرده... تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت آجرك الله يا صاحب الزمان... امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی... برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و... اشک میریزی... 🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت 🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت داغ پدر.. خیلی سخته... مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره... مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره... 🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو 🔸در خون نشسته است دل درد پرورت 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره... 🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس 🔸سیراب گشته است به دست مطهرت یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند... اون موقعیه که... بابا در بستر احتضار باشه و... فرزند نتونه کاری کنه... امام زمان آمد کنار بابا نشست... هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد... گریه میکرد... یک وقت امام عسکری فرمودند... پسرم... مهدی جان... تشنه ام بابا... سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند... خود امام زمان... با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند... پدر رو سیراب کردند... عرضه بداریم... یا صاحب الزمان... خوب شد شما... لحظه آخر کنار پدر بودید... حضرت رو سیراب کردید... نگذاشتید امام عسکری... با لب تشنه از دنیا بره... اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا... گودال قتلگاه... با لب تشنه... سر از بدنش جدا کردند... 🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است 🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است فقط همین رو بگم... وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها... دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح... صدا زد... ذوالجناح... میدونم بابام رو به شهادت رسوندند... میدونم سر از بدنش جدا کردند... فقط بهم بگو... آیا بهش آب دادند یا نه... یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً 🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد 🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم این جسم و جان زخمی‌، با صد رفو رسیده حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده ممنون مادرم که دست مرا گرفته خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده آلودگی من را با یاعلی خریدند این بار هم به داد من ذکر هو رسیده کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛ حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده رضادین پرور (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313