✍
حکایت جانسوز جاماندن حضرت سکینه عليهاالسّلام از قافله...
شبی از شب هایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه عليها السّلام به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
شتربان او وقتی که دید گریه اش تمامی ندارد ، گفت:
اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک!ساکت شو! مرا با گریه ات آزار میدهی.
اما حضرت سکینه علیهاالسلام گریه اش تمام نشد بلکه چنان ناله ای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود.
آن شتربان ملعون گفت:
ای دختر خارجی!ساکت شو دیگر!
حضرت سکینه عليها السّلام با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت:
ای وای من!آه ای پدرم!تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتران دیگر به غضب آمد و دست آن مخدره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
وقتی که به هوش آمد ،همه رفته بودند و اثری از قافله نبود.
با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد.گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمه اش را صدا میزد.
ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر آن بود،در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت:
از علي بن الحسین علیهما السلام سؤال کنید.
آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
حضرت فرمودند:
بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچه ها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
خبر به زینب کبری علیها السلام دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا اینکه صدا زد:دخترم! سکینه! کجایی؟ جوابی نشنید.
فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن عَلىٰ ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! وا ضَيعَتاهُ! وا رِجالاهُ! وا حُسيناهُ، بُنَيَّة سكينةُ، في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد:وا غربتاه! وا ضيعتاه! وا رجالاه! وا حسيناه؛ دخترم سکینه! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند.
فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد.زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک خانمی روی ریگ ورمل بیابان نشسته و سر حضرت سکینه را به دامن گرفته است و گریه میکند.
زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند:
شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟
آن خانم ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا. تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
#ماه_صفر
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
saffat 04.mp3
4.24M
🎧 معجزه امام رضا (محمد علی ملبوبی)
🎤 سید رضا متقی
#ماه_صفر
#امام_رضا (ع)
#شهادت_امام_رضا (ع)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
این کنیزک را به من ببخش...
🖤 ساعَدَاللهُ قلبَکَ یا صاحب الزمان🖤
در نقلها آمده است:
وقتی زنان امام حسین علیه السّلام را نزد یزید بن معاویه وارد کردند، زنان آل یزید و دختران و اهل بیت معاویه صدا به شیون و ولوله بلند و ماتم به پا کردند.
سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در مقابل یزید نهادند. سکینه دختر امام حسین علیه السّلام میگوید:
من شخصی را سنگدل تر، کافر و مشرکی را شرورتر و جفاکارتر از یزید ندیدم!
🩸یزید همچنان به سر مبارک امام حسین علیه السّلام نظر میکرد و میگفت:
لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا / جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ
▪️کاش پدرانم در جنگ بدر بودند و جزع قبیله خزرج را از واقع شدن نیزه بر ایشان میدیدند!
🩸از فاطمه دختر امام حسین علیه السّلام نقل شده که فرمود:
وقتی ما نزد یزید بن معاویه نشستیم، مرد سرخ چهره ای از اهل شام برخاست و به یزید گفت:
هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ
▪️ این دختر را به من ببخش
و منظورش من بودم و من دختری نیکو بودم؛ پس ترسیدم و گمان کردم او این کار را خواهد کرد.پس لباس خواهرم را گرفتم و او از من بزرگ تر و عاقل تر بود. پس گفت:
به خدا قسم که دروغ گفتی و ملعون شدی. آن برای تو و یزید نیست!
یزید در غضب شد گفت:
به خدا قسم که دروغ گفتی، اگر بخواهم میتوانم این کار را انجام دهم.
خواهرم گفت: ابدا! به خدا قسم که خدا این اختیار را به تو نداده است، مگر این که از ملت و دین ما خارج شوی و دین دیگری را برگزینی.
یزید غضبناک شد و گفت:
آیا تو در مقابل من یک چنین سخنی را میگویی؟ جز این نیست که پدرت و برادرت از دین خارج شدند.
🩸خواهرم گفت:
تو و پدرت و جدت به وسیله دین پدر و برادر من هدایت شدید، اگر تو مسلمان باشی. (ولی از کجا معلوم که تو مسلمان باشی)
یزید گفت: ای دشمن خدا! دروغ میگویی.
خواهرم گفت:
آیا امیری ظالمانه فحاشی میکند و به وسیله قدرتی که دارد خشم و غضب میکند؟
راوی میگوید:
گویی یزید لعنه الله خجل و ساکت شد! آن مرد شامی لعنه الله سخن خود را برای دومین بار تکرار کرد و به یزید گفت:
این دختر را به من ببخش.
یزید به او گفت: دور شو! خدا مرگت بدهد!
📚 الامالی شیخ صدوق ص١۶۵
📚 بحارالانوار ج ۴۵ص١۵۴
#ماه_صفر
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه امام حسن عسکری علیه السلام
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
#امام_زمان (عج)
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
حضرت سکینه سلام الله علیها
تو یادگارِ زینب و صوتِ حزینه ای
چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای
پیرِ تمام گریه کنانِ مدینه ای
از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای»
هفتادوچند سال؛ سکوتِ تو حرف داشت
بی شک حسین؛دست به قلب توهم گذاشت
از کودکی روایت تو اعتبار داشت
شاگرد زینبی و کلامت وقار داشت
هر خطبهٔ تو طنطنهٔ ذوالفقار داشت
زینب کنار خویش شبیه تو یار داشت
در ذات حق چنان علی اکبر فنا شدی
مستغرق جمال و جلال خدا شدی
تعظیم در برابر تو کرده آفتاب
یک لحظه هم رخ تو نبوده است بی حجاب
روز وصال از طرف آل ِبوتراب
تو داده ای به دست اباالفضل مشک آب
در هر کجا کنار علمدار بوده ای
مشگل گشای کار علمدار بوده ای
وقت وداع بوسهٔ آخر به تو رسید
ارثیه های کوچه و مادر به تو رسید
از آن همه بدن ، تنِ بی سر به تورسید
رگهای ما مرتب حنجر به تو رسید
تو با گلوی پاره شده هم سخن شدی
باضرب تازیانه جدا از بدن شدی
بازارهای شام غرور تورا شکست
راهِ عبور قافله را تا غروب بست
برنیزه ها سر پدرت رفت روی دست
چشمانِ خیره ای به تماشایتان نشست
عباس با نگاه ِ به تو سر به زیر شد
بر نیزه از خجالت چشم تو پیر شد
🗣 قاسم نعمتی
#وفات_حضرت_سکینه سلاماللهُعَلَیها
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشعار غافل گیر کننده و اعتراضی به برخی مسئولان و آقازاده های آنها، در یادواره #شهدا که برخی حاضران از شنیدن آن جا خوردند!
#دفاع_مقدس
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
حضرت سکینه بنت الحسین
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند
از جدایی سر و تن ها حکایت می کند
شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین
بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند
چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش
تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند
راوی کرب و بلا با روضه های مستند
تازه در روز قیامت او قیامت می کند
نام زیبایش برای بردن قلب حسین
با رقیه با علی اصغر رقابت می کند
تا رقیه می رسد محو سکینه می شود
هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند
آه «اَیْنَ عمِّیَ الْعباس» او هم نکته ای ست
که خیال بچهها را آه راحت می کند
شمر یک بیماری سخت است که در قافله
به تمام مردها دارد سرایت می کند
درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها
شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند
🗣 مهدی رحیمی زمستان
#وفات_حضرت_سکینه (س)
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
حضرت سكينه سلام الله علیها
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
🗣 یوسف رحیمی
#وفات_حضرت_سکینه (س)
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
Marker 15.mp3
7.85M
🎧 شور | مهمون آشنای توام
🎤 کربلایی محمد جواد احمدی
#اربعین
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
فراق یار و جمعه
به سبک : دوباره مرغ روحم
دوباره جمعه اومد از تو خبر نیومد
ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد
آقا دلم گرفته از دست این زمونه
برای دیدن تو هِی می گیره بهونه
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
از آسمون قلبم بارون اشک می باره
دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره
دلبر من تو هستی توی دلم نشستی
گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
بذار که من گدای در خونت بمونم
تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم
آقا منو دعا کن برای خود سوا کن
این دل مضطرم رو راهی #کربلا کن
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
🎤 کربلایی مرتضی شاهمندی
#امام_زمان (عج)
#شب_جمعه
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
روضه حضرت سیدالشهدا در شب جمعه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند
لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب
ای کاش تو را به قصد قربت نکشند
شب جمعه شب زیارتی مخصوص ابی عبدالله است اگه میخوای کنار گریه کردن زائر هم باشی بگو
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
علی بن مظاهر میگه ابی عبدالله منو صدا زد فرمود هرکی ناموسشو با خودش آورده خیلیا با مادراشون اومده بودن مثل عبدالله بن عمیر بعضی ها هم همسرهاشون و آورده بودند مثل زهیر مسلم بن عوسَجه
حضرت فرمود علی برو به همه بگو هرکی ناموسش را با خودش آورده
امشب امانت ناموسش و نزد بنی اسد بزاره
پرسیدم آقا برای چی باید این کار را بکنیم فرمود فردا اینها به خیمه ها حمله میکنند ناموس منو به اسیری میبرن من دوست ندارم ناموس شما به خطر بیافته الله و اکبر
آقا جان شب آخر عمر نگران نوامیس ما شدی از خیمه خودش بیرون اومد خیمه ها رو برای باراخر بررسی کرد
دید بعضیها بین خیمه هاشون فاصله گذاشتن
فرمود طناب ها را در هم تنیده کنید مبادا تو همین فاصله دشمن از بین خیمه ها عبور کنه
مخصوصاً خیمه و اطراف خیمه های زن و بچه رو داره وارسی می کنه
زین العابدین فرمود عمه جانم کنار من بود من تو بستر افتاده بودم
صدای پدرم را می شنیدم از تو خیمه خودش اشعاری را در مذمت دنیا می خواند
يا دَهرُ أُفٍّ لَكَ مِن خَليلِ · كَم لَكَ في الإِشراقِ وَالأَصيلِ
دو سه مرتبه این اشعار را خواند
من فهمیدم یعنی شب آخره گریه گلوم فرا گرفته بود به خاطر عمه جانم تحمل کردم
اما دیدم عمه جانم بی قرار از خیمه ها بیرون آمد آمد کنار خیمه ابی عبدالله گفت داداش
هَذَا كَلَامُ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَتْلِ
این زبان حال کسی که یقین داره میکشنش
فرمود آری خواهرم این همون شب آخر عمر و این سرزمین سرزمین موعود اینجا بود یه وقت دید زینب صدا زد
ای کاش خواهرت زنده نبود
زین العابدین ادامه دادند اینجا بود عمه جانم چنان با سیلی به صورتش زد گریبان پاره کرد
اخ یک مرتبه دیدیم عمه جانمون خورد زمین از حال رفت
ابی عبدالله سراسیمه خواهر و به حال آورد آرامش کرد
من می خوام بگم بی بی جان اگر این است تاثیر شنیدن اینجا هنوز عباس هست ابی عبدلله هست بنی هاشم هستن محارم هستند
شما اینجوری بی قراری می کنی پس چه گذشت به شما اون ساعتی که
افتان و خیزان به سمت گودال
وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ
حسین دیدی شمر دو سینه ی حسین نشسته😭😭😭
هر کجای مجلس نشستی شب جمعه س به نیابت شهدا و اموات سه مرتبه ناله بزن یا حسین😭😭😭
#ربیع_الاول
#امام_حسین (ع)
#شب_جمعه
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
saffat 06.mp3
6.51M
🎧 معجزه امام رضا (بچه دار شدن جوان مسیحی)
🎤 سید رضا متقی
#صفر
#امام_رضا (ع)
#شهادت_امام_رضا (ع)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
شور:کجا جای این عاصی تو روضت بود - حاج محمدرضا بذری.mp3
10M
🎧 شور | کجا جای این عاصی
حاج محمدرضا بذری
#شب_جمعه
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
فضیلت دعای کمیل در #شب_جمعه
کمیل گفت: با مولایم علی علیه السلام در مسجد بصره نشسته بودم و گروهی از اصحابش گرد او جمع شده بودند. یکی از آنها عرض کرد معنای فرمایش خدای تعالی که فرموده: فیها یفرّق کلّ امر حکیم چیست؟ آن حضرت فرمود: شب نیمه شعبان است به آن کسی که جانم به دست اوست بنده ای از بندگان خدا نیست مگر اینکه آنچه از نیک و بدبر او جاری می شود در شب نیمه شعبان بر او مقرر شده است و هیچ بنده ای آن شب را احیاء ندارد و دعای خضرع را نمی خواند مگر اینکه دعای او مستجاب گردد!
هنگامی که حضرت به منزل بازگشت من شبانه به خدمتشان رفتم و درب را کوبیدم فرمود: ای کمیل! تو را چه مطلبی است؟ عرض کردم یا امیرالمؤمنین! مطلبم دعای خضرع است. فرمود: ای کمیل! بنشین و هنگامی که این دعا را حفظ کردی در هر شب جمعه یا در ماهی یک مرتبه یا در سالی یک مرتبه، یا در عمر خودت یک مرتبه آن را بخوان خداوند از تو چاره سازی و یاریت کند روزیت دهد و هرگز مغفرت خود را از تو باز ندارد.
🔹 سپس فرمود بنویس: اللهم انی اسئلک برحمتک الّتی وسعت کل شی ء....
📚 المراقبات، ص ۱۹۳ به نقل از اقبال الأعمال
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇
🆔 @madahi313
زمینه:عظم بلایی - حاج محمدرضا بذری.mp3
12.43M
🎧 زمینه | عظم بلایی برح خفایی
🎤 حاج محمدرضا بذری
#امام_زمان (عج)
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
شهدای دفاع مقدس
ما دردها و داغها را میشناسیم
غوغای باد و باغها را میشناسیم...
نام علی را زینت سربند کردیم
اروند و بهمنشیر را دربند کردیم...
ما هفت دریا بینشانیم و غریبیم
ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم...
ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم
ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم
هر کس که آنجا بود بینام و نشان بود
آنجا زمین دلبازتر از آسمان بود...
ای چفیههای مانده در باران کجایید؟
سجّادههای روشن ایمان کجایید؟...
در هر رواق سنگری عطر خدا بود
تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود
آنان که در این امتحان پیروز بودند
در کربلای پنج، دشمن سوز بودند...
ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم
کاری که ما در فتح خونینشهر کردیم
ققنوسها بودند و آتش میخریدند
تنهای عاشق زخم ترکش میخریدند
خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند
سنگرنشینان آبروی خاک بودند
فریادهای خفته را خاموش بردیم
یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم...
جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم
ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم
اینجا پر از اسطورههای جاودانیست
این سرزمین خاکیست، امّا آسمانیست
هان ای بلاجویان دشت کربلایی
آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی
من در شما دیدم جهانی بیکران را
بعد از شما بستند راه آسمان را
بعد از شما ماندیم ما و زندگانی
شرمندهایم ای روحهای آسمانی
رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم
میخواستید از عکستان شرمنده باشیم...
شعر بلند عشق را با خون سرودید
اصلا شما انگار این جایی نبودید...
🗣 عباس شاهزیدی
#هفته_دفاع_مقدس
#امنیت
#دفاع_مقدس
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
✍
غزل امام زمان (عج)
ما که دلتنگ ترینیم کجایی آقا؟
خسته در چنگ زمینیم کجایی آقا؟
تا دمی زنده بمانیم نفس می خواهیم
پر پرواز از این تنگْ قفس می خواهیم
حال آشفته ی ما را که خبر می گیرد؟
جز تو ما را چه کس آقا به نظر می گیرد؟
کار ما بی تو در این شهر فقط تنهایی ست
عاشق سوخته دل عاقبتش شیدایی ست
سایه ات کم نشود از سرم ای حضرت عشق
پارکابت برسانم حرم ای حضرت عشق
🗣 حسن کردی
#جمعه
#امام_زمان (عج)
#شب_جمعه
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
✍
شهیدا نگاه کنین به حال ما
شهیدا نگاه کنین به حال ما، شما رو به حق خاک جبههها
ایشالله، ما هم بریم مثل شما ... تا کربلا
دل خوشیمون از این دنیا، پلاک و سربند و چفیه
خسته شهر زرق و برق، زمزمه داریم با گریه:
کجایید ای شهیدان خدایی... بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبکبالان عاشق... پرنده تر ز مرغان هوایی
دل من مقیم کربلای تو، جوونیم به پای روضههای تو
رسیده، نسیم جانفزای تو... تو این صحرا
شهید روز عاشورا، لاله عطشان زهرا
تشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشن واویلا
اگر کشتند چرا آبت ندادند ... چرا زان درّ نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند ... کفن بر جسم صد چاکت نکردند
غم ما، شراره های اون دره، هنوزم صاحبزمان خون جگره
دل ما پی مزار مادره... مادر زهرا
راز ولایت یا زهرا... رمز شهادت یا زهرا
ذکر مدام لبهای... حضرت حجت یازهرا
سحرخیز مدینه کی میآیی ... امیر بیقرینه کی میآیی
عزیزم مادرت چشم انتظاره... شفای زخم سینه کی میآیی
شاعر: روح الله اسماعیلی (بند اول و دوم)
میلاد عرفان پور (بند سوم)
#هفته_دفاع_مقدس
#امنیت
#دفاع_مقدس
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
VafatHazratOmolbanin1400[01].mp3
8.07M
🎧 شهیدا نگاه کنید به حال ما (روضه)
🎤 بانوای : حاج میثم مطیعی
#هفته_دفاع_مقدس
#امنیت
#دفاع_مقدس
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
✍
دو مادرِ دلباختهای که سرنوشتشان،
مثل هم بود ... «مادر موسی» و «حضرتنرجس» سلاماللهعلیهما ...
🩸در زیارتنامه والده ماجده امام زمان علیهماالسلام حضرت نرجس خاتون میخوانیم:
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسی وَ ابنَةَ حَوارِیّ عیسی.
🔹سلام بر تو ای آنکه مانند مادر موسی و دختر حوارّی عیسی هستی.(۱)
🩸به روایت مرحوم شیخ صدوق:
پس از به دنیا آمدن امام زمان علیهالسلام مرغان بسیاری نزدیک سر مبارک آن حضرت جمع شدند؛ سپس امام عسکری علیهالسلام یکی از آن مرغان را صدا زد و فرمود:
احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَیْنَا فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّیْرِ
🔸این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور؛ مرغ آن نوزاد مبارک را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز به دنبال او پرواز کردند.
سپس امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: سپردم تو را به آن کسی که مادر موسی علیهالسلام، موسی را به او سپرد.
فَبَکَتْ نَرْجِسُسلاماللهعلیها
🔹تا که آن مرغ، این نوزاد مبارک را به سمت آسمان بُرد، مادرش حضرت نرجس سلاماللهعلیها به گریه افتاد.
امام حسن عسکری علیهالسلام به او فرمودند:
آرام باش؛ که شیر از غیر تو نخواهد خورد و بهزودی آنرا به سوی تو برمی گردانیم چنانچه حضرت موسی را به مادرش برگردانیدند. و پس از چهل روز آن مرغان، حضرت مهدی سلاماللهعلیه را به نزد مادرش برگرداندند.(۲)
📚(۱) مصباح الزائر؛ ص ۶۳۶
📚(۲) کمال الدین؛ ص۳۹۱
✍ ای کاش ، سرنوشت یک مادرِ دلباختهٔ دیگر هم، شبیه «مادرموسی» و «حضرتنرجس» بود و طفلش به سلامت برمیگشت...
و ای کاش سرنوشت یک پدر دیگر هم مثل امام حسن عسکری علیهالسلام بود و دیگر شرمنده از اهل و عیالش نمیشد...
🩸... ظهر عاشورا، مادر، طفل شیرخوارش را از شدت عطش به پدرش سپرد، تا شاید اندکی آب برایش فراهم آورد.
فإنّها واقفةٌ بِبابِ الخِيمة تَنظرُ إليه
▪️و خودش بیقرار در کنار خیمهها ایستاد و نظارهگر بود تا که طفلش ، سیراب گشته و برگردد.(۱)
اما ساعتی نگذشت که دید پدرش،با حال گریان، راه را کج کرده و به پشت خیمهها میرود...
ثُمَّ نَزَلَ الْحُسينُ عَن فَرَسِهِ، و حَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و زَمَّلَهُ بِدَمِهِ، و صَلّىٰ عَلَيْهِ
▪️سپس امام حسین علیهالسلام از اسب پیاده شد و با شمشیرش قبری برای علی اصغرش حفر کرد و بدن او را با خون گلویش، خون آلود کرد و بر او نماز خواند. (۲)
📚(۱)إبصار العين،ص۱۳۰؛ وسيلة الدّارين،ص۴۱۶
📚(۲)مقتل الحسين علیهالسلام، خوارزمي،ج ۲ ص۳۲
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لب های خواهرت
هرکس که دید رأس تو بر روي نیزههاست
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
تا بیشتر به گریهی من خنده سر دهند
آوردهاند محمل من را برابرت
از دوش نیزهدار تو فهمید کاروان
خون میچکد هنوز ز رگهای حنجرت
یک تیر بوسهات زد و شد روز من سیاه
حالا چه کرد بین سفر نیزه با سرت
هرگز نمیرود ز خیال من این سه داغ
رنگ پدر... گلوی تو... لبخند آخرت
#امام_زمان (عج)
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
🤳 آوای انتظار ویژه هفته دفاع مقدس
🎤 بانوای حاج مهدی سلحشور
#هفته_دفاع_مقدس
#امنیت
#دفاع_مقدس
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بُنَیَّ قتلوک عطشانا...
🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#ماه_صفر
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
4_5796429610040166930.mp3
17.21M
🎧 سید رضا متقی معجزه امام رضا (شفا یافتن دختر بهشهری)
🎤 سید رضا متقی
#صفر
#امام_رضا (ع)
#شهادت_امام_رضا (ع)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
🆔 @madahi313
✍
به فدای آن آقایی که بسیار او را در زندان، اذیت و آزار دادند و به میان حیوانات وحشی انداختند...
در ادعیه ساعات هر روز که مرحوم شیخ بهایی در «مفتاح الفلاح» آن ادعیه و توسّلات را نقل کرده است، در ساعت یازدهم هر روز اینگونه به درگاه الهی عرضه میداریم:
وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیهالسلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّوآبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها؛
🔹یا الهی! متوسل شدم به امام حسن عسکری علیه السلام؛ آن آقایی که او را افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی، و آن حضرت به جنبدگان سرکش و حیوانات چموش امتحان شد پس رام کردی برای او سوار شدن بر آن ها را.
📚مفتاح الفلاح ص۱۳۴
🩸خلفای وقت، مکرّر امام حسن عسکری علیهالسلام را به بهانه های مختلف به زندان میانداختند تا اینکه یک روز، آن حضرت را به شخص سنگدل و نانجیبی به نام «نِحریر» سپردند.
به روایت «کافی» و «ارشاد»:
سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیهالسلام إِلَی نِحْرِیرٍ وَ کَانَ یُضَیِّقُ عَلَیْهِ وَ یُؤْذِیهِ
▪️امام حسن عسکری علیهالسلام را به نِحریر که مردی بد جنس بود، تحویل دادند. او خیلی بر آقا سخت میگرفت و آن حضرت را اذیت میکرد.
🔻یک روز زنش به او گفت: از خدا بترس! میدانی چه شخصی در زندان تو است؟ آن زن عبادت و پرهیزگاری امام علی را برایش نقل کرده و گفت:
من میترسم که به واسطه آزار او به عذاب مبتلا شوی.
نحریر در جواب زن خود گفت: به خدا او را پیش درندگان میاندازم.
در این مورد از خلیفه اجازه گرفت و امام علیهالسلام را پیش درندگان انداخت. هیچ کس شک نداشت که اکنون او را پاره پاره میکنند.
فَوَجَدُوهُ علیه السلام قَائِماً یُصَلِّی وَ هِیَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَی دَارِهِ
▪️از بالا نگاه کردند، دیدند امام علیه السلام به نماز ایستاده و درندگان اطرافش را گرفته اند. دستور داد آن جناب را خارج کنند و به خانه اش ببرند.
📚الارشاد،ص ۳۲۴
📚الکافی ج ۱ ص ۵۱۳.
ای سراپا حُسن حَیّ ذوالمِنَن
سوّمین اِبن الرّضا دوّم حسن
ای هزاران آفتاب مشتری
یا اباالمهدی امام عسکری
با همه درد و غم و عمر کمَت
تا ابد مرهون احسان، عالَمت
از نماز و از دعای متصل
بردی از دشمن کنار حبس، دل
با خدا پیوسته در راز و نیاز
روزها را روزه، شب ها در نماز
رنج هایت در ره توحید بود
سال ها یا حبس یا تبعید بود
روزگارت شعله ها بر جان فکند
دشمن ات در برکه ی شیران فکند
ایستادی بین شیران در نماز
شیرها را جانبت روی نماز
الله الله گرد تو درّندگان
سر فرو بردند همچون بندگان
نور عِلمت از درون حبس ها
کرد از ظلمت جهانی را رها
ای دمت جان داده بر روح الامین
آسمانِ خفته در خاک زمین...
#ربیع_الاول
#امام_حسن_عسکری (ع)
#سامرا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
4_5902133608507769318.mp3
33.67M
🎧 روضه هنده
🎤 حاج محسن منوچهریان
#ماه_صفر
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار مناسبتی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313