eitaa logo
آموزش مداحی/اشعار مناسبتی
8.2هزار دنبال‌کننده
226 عکس
535 ویدیو
159 فایل
آموزش تحریر و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها صفر تا صد مداحی رو با ما باشید تبلیغات سفیــــر 313 @tablighat_safir313 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
30.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🎞 شور | خُرم دل آن کس که عزادار حسین است (محرم ۱۴٠۲) 🎤حاج مهدی سلحشور (علیه السلام) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
به خدا سخت است بر من که ببینم تو از عطش بال‌ بال می‌زنی... در نقلی آمده است: ظهر عاشورا وقتی که سیدالشهداء علیه‌السلام به جهت وداع به خیمه مخدّرات قدم گذاشتند، هر یک را به نوعی تسلی می‌دادند؛ در آن اثناء، دختر سه ساله آن حضرت از شدت عطش فریاد بر آورد: يا أبتاه العطش العطش... آن حضرت از بی تابی آن طفل،به گریه در آمد و او را در آغوش کشید و صورتش را بوسید وفرمود: اِصبري يٰا بُنيّة حتّى أتيكِ بِالماء ▪️ای دختر من! صبر کن تا من بروم و برای تو آبی بیاورم. پس آن حضرت وداع کرد و پا به سوی میدان گذاشت ؛ آن دختر بر در خیمه به انتظار نشست؛ چون آن حضرت از میدان برگشت و به خیمه‌ها رسید، آن دختر مضطر همینکه چشمش به بابای خودش افتاد، بی‌اختیار خود را بر دامن آن بزرگوار انداخته و عرضه داشت: يا أبَتاه لعَلّكَ اٰتَيتَنی بِالماء! ▪️ای پدرجان! امیدوارم از برای من جرعه آبی آورده باشی؛ در اینجا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام دیگر نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد و صدای گریه حضرت بلند شد؛ آن دختر هم با گریه پدر گریه‌اش گرفت. سیدالشهداء علیه‌السلام او را در برگرفت و روی او را بوسید و اشک چشمش را پاک کرده و فرمود: وَاللّه‌ِ يَعِزُّ عَلَىَّ تَلهّفُكِ ▪️به خدا قسم، بر من سخت است ببینم که از عطش، بال بال می‌زنی! پس آن حضرت انگشت خود را در دهان آن صغيره تشنه‌کام گذاشت و او را تسلی داد. 📚مخزن البکاء ص۶۴۳ 📚بحرالمصائب،ج۵ ص۹۹ (علیه السلام) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🎞 زمینه | باز موسم غم اومده ماه محرم اومده (محرم ۱۴٠۲) 🎤کربلایی علی اکبر سلحشور (علیه السلام) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
Fadaeian_Shab01Moharam1402_06.mp3
15.65M
🎧 واحد | من ماندم و غم فقط غم تو (محرم ۱۴٠۲) 🎤بانوای: سید رضا نریمانی (علیه السلام) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
1402042703.mp3
26.56M
🎧 مناجات با امام زمان (عج) محرم ۱۴٠۲ 🎤 حاج محمدرضا طاهری (علیه السلام) (عج) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
نوحه سنتی (محرم ۱۴٠۲) زیر بار ستم، نمی‌رود یک دم هر کسی آید، به زیر این پرچم خیمه آزادی و آزادگی اینجاست غیرت شمشیر ما میراث عاشوراست تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست بانگ «هل من معین»، آید از آن صحرا یا أباالأحرار، لبیک یا مولا خون تو سرچشمه‌ی بیداری دنیاست تا قیامت در رگ عشّاق تو غوغاست تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست راه و رسم حسین، قیام لله است نقش این پرچم، «نصر من الله» است حرف حق را می‌زند هر کس حسینی شد شیعه تو بت‌شکن مثل خمینی شد تا قیامت از قیامت در جهان غوغاست جان به قربانت حسین جان پرچمت بالاست شاعر: دکتر محمدمهدی سیار (ع) (س) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
Shab03Moharram1402[03].mp3
12.97M
🎧 راه و رسم حسین قیام لله است (نوحه سنتی محرم ۱۴٠۲) 🎤بانوای: حاج میثم مطیعی (ع) (س) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فوری اشعار جانسوز مناسبتی شب چهارم دهه محرم بارگذاری شد ماه محرم شما هم می توانید از این کانال استفاده کنید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3287613725C4c501a2c8c
غزل امام زمان (عج) ای واسط فیض دو سرا آجَرَکَ‌الله وی حجّت حق؛ صاحب عزا آجرک‌الله با ناله‌ی زهراست عجین سوز صدایت هم‌ناله‌ی اُمّ‌النُّجَبا آجرک‌الله دریاب مرا در غم سالار شهیدان ای منتقم خون خدا آجرک‌الله اذنی بده تا گریه‌کن جدّ تو باشم هرجا که شود روضه به‌پا آجرک‌الله ما روضه گرفتیم قدم‌رنجه نمایی تا جلوه کنی بر دل ما آجرک‌الله ما هرچه که داریم از آن گوشه‌ی چشم است تو روی مگردان ز گدا آجرک‌الله راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است کی می‌شوی از شیعه رضا؟ آجرک‌الله با اشک بشوئیم دل از زنگ معاصی باشیم سرِ خوان ولا آجرک‌الله ای بانی هرساله‌ی روضه مددی تا در روضه بیابیم تو را آجرک‌الله بر عاشق جامانده‌ی ارباب عطا کن یک تذکره‌ی کرب و بلا آجرک‌الله 🗣 احسان محسنی فر (ع) (عج) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
مناجات با امام حسین (علیه السلام) اشکِ ما پاره دلی بود که آبش کردیم چشمِ ما خانه‌ی ما بود خرابش کردیم تکه‌ای سنگ در این سینه‌ی ما بود ، شبی روضه‌اش بُرده و با آه مذابش کردیم بارها خواست که دنیا ببرد ما را از... درِ این خانه که هربار جوابش کردیم مَلکی خواست که ما را ببرد باغِ بهشت در حرم مانده و با گریه مُجابش کردیم آنکه زد طعنه به احوالِ پریشانی ما شَمّه‌ای از تو نوشتیم و کبابش کردیم عمر آن نیست که از روز و شب ما رفته گریه کردن به تو را عمر حسابش کردیم... 🗣 حسن لطفی (ع) (س) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای مداح نگو الان حضرت زهرا سلام الله علیها در مجلسه ، این بی احترامی به اهل بیت ، اینا میشه دکان داری 🗣 استاد فاطمی‌ نیا (ع) (س) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313
✍ حر ریاحی 🔘 یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه‌السلام... ⚡️ کرامتی از حضرت حرّ ریاحی «حَشَرنا اللهُ مَعهُ‌ فی دار النعیم» عالم ربانی مرحوم مولوی قندهاری گوید: زمانی که در کربلا بودم، به مرض تب مزمن و اختلال حواس مبتلا شدم. رفقا مرا برای تفریح و تغییر هوا به سمت قبر جناب حر شهید‌بردند. در حرم حرّ بودم و قدرت ایستادن نداشتم، نشسته زیارت مختصری خواندم. 🔻 در این اثناء دیدم زن عرب بیابانی وارد شد و نزدیک ضریح نشست و انگشت خود را در حلقه ضریح گذارد و این دعا را خواند: یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ مَوْلانَا الْحُسَیْنِ علیه السّلام اکْشِفْ لَنَا الْکُرَبَ الْعِظامَ بِحَقِّ مَوْلانَا اَلْحُسَیْنِ علیه‌السلام 🔹 ای کسی که غم‌ و اندوه را از چهره مبارک مولای‌مان حسین علیه‌السلام برداشتی، گرفتاری‌های بزرگ‌مان را نیز به حق مولای‌مان حسین علیه‌السلام از ما بردار. پس انگشت خود را برمی داشت و در حلقه متصل به آن گذاشته و آن ذکر را می‌خواند و همینطور می‌خواند و دور می‌زد؛ دور پنجم یا ششم او بود که من هم آن جمله را حفظ کردم، چون توانائی ایستادن نداشتم که از بالا شروع کنم خود را کشان کشان به ضریح رسانده و انگشتم را به حلقه پایین ضریح گذاشتم و همان جمله را خواندم. و بعد در حلقه دیگر و چون در حلقه سوم مشغول خواندن شدم، گرمی مختصری از داخل ضریح به انگشتانم رسید به طوری که به داخل بدن و تمام رگهای بدنم سرایت کرد مانند دوای آمپولی که تزریق می‌کنند، حس کردم می‌توانم برخیزم، پس برخاستم و بقیه حلقه‌ها را ایستاده خواندم و بکلی آن مرض برطرف گردید و دیگر اثری از آن پیدا نشد. 📚داستان های شگفت،عبدالحسین دستغیب،ص۲۰۵ (ع) (س) به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313