🌿▪️#حضرت_زینب علیها سلام
دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد
تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد
تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم
شده آب از فراقِ تو تنِ بی جانِ من ای داد
به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم
تماشاچیِ من هستند شاگردانِ من ای داد
یتیمت بِینِ راه از ناقهاش اُفتاد بد اُفتاد
ببین از درد خوابیده رویِ دامان من ای داد
سرم بر چوبِ محمل خورد تا مثلِ سرت باشد
چه میشد میشکست از سنگ هم دندانِ من ای داد
تنورِ خانهی خولی برای پُخت روشن بود
وگرنه کم نمیشد از سرت سامانِ من ای داد
به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند
به من خیرات میشد بارِ نخلستانِ من ای داد
حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو
زد و پاشید از هم صفحهی قرآنِ من ای داد
رُبابت دید اُفتادی بغل کردت در آغوشش
نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد...
سر شریف سیدالشهدا با نامه ابنزیاد به شام فرستاده شد و اهل بیت علیهمالسلام تا رسیدن پاسخ نامه در کوفه زندانی شدند.
قضیب دسته تازیانه مَرکب از چوب و فلز
حسن لطفی
🔴حضرت محمد (ص)فرمودند
✍سه کس ازآتش جهنم دور نمی ماند
1⃣منت گذار
2⃣عاق پدر ومادر
3⃣شرابخوار
📚نهج الفصاحه
گریه ها کردم، "با اسم محزونت
هرشب به یاد تو، چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو، توو روضه سر کردم
باز آبرومو خریدی میدونم
درمون دردامی دردت به جونم
خیلی بدهکار آقاییاتم
میخوام همیشه کنارت بمونم
آقام حسینه حسینه حسینه
مولام حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی، بازم کَرَم کردی
آدم نبودم من، تو آدمم کردی
دور از تو دنیارو، میخوام چیکار آقا
باز هم دلم تنگه، تنهام نزار آقا
نیمه شبها سر رو تربت میزارم
میگم حسین آروم آروم میبارم
از تو به غیر از محبت ندیدم
من هیچکس و جز تو آقا ندارم
آقام حسینه حسینه حسینه
مولام حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم ،مست اباالفضله
روزیِ هرسالم، دسته اباالفضله
کارم گره خورده، ای باوفا عباس
ماه بنی هاشم، مشکل گشا عباس
از بچگی گریه کردم برا تو
از من نگیر اشک توو روضه هاتو
اسمت شده مرهم هرچی درده
هیچکی توو قلبم نمیگیره جاتو
سقا ابالفضل ابالفضل اباالفضل
آقام ابالفضل ابالفضل اباالفضل
دانلود+مداحی+میثم+مطیعی+مخصوص+دهه+دوم+محرم.mp3
4.74M
#مداحی #دهه دوم محرم
حاج#میثم مطیعی
▪️▪️🍁▪️▪️🍁▪️▪️
حروف مقطع در آن صحرا، چه می گویند چه می گویند
چنین حا و سین،یا و نون با ما چه می گویند چه می گویند
همه، روضهی گریهدار من، همین اسم است، همین اسم است
قرار دل بی قرار من ، همین اسم است
همین اسم است
نخواهم گفت، که انگشت و انگشتر او چه شد
نخواهم گفت، در ان معرکه پیکر او چه شد
نخواهم گفت ز سیلی رخ خواهر او چه شد
«حسین جانم، تو را کشتند تشنه لب حسین جانم»
نمی خوانم از روضهی گودال، نمیخوانم نمی خوانم
نمیخوانم از ناحیه امسال، نمیخوانم نمی خوانم
ز شیب خضیبش نخواهم گفت نخواهم گفت نخواهم گفت
ز خد تریبش نخواهم گفت نخواهم گفت
نخواهم گفت، که اهل حرم هتک حرمت شدند
نخواهم گفت، مهیای رنج اسارت شدند
نخواهم گفت، از آن بانوان که اهانت شدند
«حسین جانم، تو را کشتند تشنه لب حسین جانم»
چگونه بگویم سرت بر نی، چه خوش میخواند چه خوش میخواند
چگونه بگویم تنت عریان به صحرا ماند به صحرا ماند
نمیگویم از وحشت طفلان، نمیگویم نمی گویم
نمیگویم از یورش اسبان نمی گویم نمی گویم
چه سنگین است، ز تاراج آن پیرهن دم زدن
چه دشوار است، از آن رأس دور از بدن دم زدن
از آن خورشید، از آن ماه دور از وطن دم زدن
«حسین جانم، تو را کشتند تشنه لب حسین جانم»
@rozevanoheayammoharramsoghandi