eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم محمد جواد شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ گر برات ڪربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم چون قسم دادم تو را بر نام زهرا مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم
مهربانی به طرف کرببلا 📝امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید : زائرامام حسین علیه‌السلام در روز قیامت برای صد نفر از‌کسانیکه بواسطه اعمالشان در دنیا از گناهکاران بوده و حکم‌ به جهنمشان شده است شفاعت می‌کند. (📚 مستدرک الوسائل جلد۱۰صفحه۳۵۳) ✅▫️شب جمعه؛ ⛳️شب زیارتی اباعبدالله ⚘با گفتن سه مرتبه (⛳️صَلَی اللهُ عَلَیک یا اَباعَبدِالله⛳️) 🥀🌷نام خودرادرزُمره زُوّارالحسین ثبت کنیم...
💔 با تیر جفا خانه خرابش کردند او در پی آب بود و آبش کردند عباس که شیر سربلندست ؛ ولی شرمنده‌ی بی‌شیر ربابش کردند
PTT-20210121-WA0027.opus
639.3K
ذکر توسل کوتاه شب جمعه بعد زیارت عاشورا...اسدی
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می‌رود