eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد باتیرگی اش نورخدا داشته باشد معجر شدو میخواست بها داشته باشد تابرسر خورشید نما داشته باشد آمد بشود سایه روی سر زینب میخواست که نامش بشود معجر زینب با نور نماز شب او نور گرفته تا ستر شده رتبه مستور گرفته درخلوت بی بی شرف طور گرفته به به به چنین قرب که اینجور گرفته از عطر نفس های علی تافته باشد این تافته باید که جدا بافته باشد هرچند حجاب است به سنگر زده کارش تا حشر وقارست بدهکار وقارش تقوا و حیا ریخته در تاربه تارش از طایفه ی چادر زهراست تبارش یک پارچه اما زره محکم پیکار نه اینکه زره،معجره اعظم پیکار الحق و الانصاف مهیای خطر شد در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد سوگند به این کوه گسستی نرسیده به سوره توحید شکستی نرسیده سوگند به او پنجه و دستی نرسیده یا چشم بد مردم پستی نرسیده باید که خلایق ز رخش دور بمانند هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند هرچند که عمریست شده همدم زینب دارد به دلش داغ ز قد خم زینب گریان شده و سوخته پای غم زینب انگار که او نیست دگر محرم زینب امروز بنا کرده که آرام بماند وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند یکسال فراغت صد و ده سال گذشته از زینب تو گفتن از حال گذشته سخت است بگویم به چه منوال گذشته با یاد تو و روضه ی گودال گذشته من صابره ام باز ولی تاب ندارم باور بکن از روز دهم خواب ندارم رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد امنیت این قافله احساس خطر کرد کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد آیات حجاب از سر بازار گذرکرد تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب شهر پدری خوب محل داد به زینب درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد اسلام معاویه به اسلام خدا خورد سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد من بت شکنی کردم و جایش دهنم سوخت از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت حالا شده ام خیره به این در تو بیایی خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی ای بی سر من کاش که با سر توبیایی این پیرهن توست که برسینه فشردم یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم سید پوریا هاشمی 🌾▪️🍁🌾▪️🍁🌾▪️🍁
آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم محمد جواد شیرازی 🍁▪️✨🍁▪️✨
رسيد روضه به جايي كه ديدنش سخت است به حنجري كه يقيننا بريدنش سخت است تني كه مثله شود پاكشيدنش سخت است صداي واي بني شنيدنش سخت است اگرچه سخت سرت را ولي جدا كردند چنان كه فاطمه را از علي جدا كردند همين كه تير رها كرد تيغ مي بُرد رفيق مي زند و نارفيق مي برد و بوسه گاهِ نبي را دقيق مي برد عميق بوسه زده پس عميق مي برد چنان پرنده كه هي بال را به هم زده است صداي فاطمه گودال را به هم زده است خدابخير كند لحظه هاي اخر را خدا بخير كند رفتن برادر را يكي بگيرد از ان دور چشم خواهر را كه شمر بين دو دستش گرفته يك سر را به نيزه زلف كمند است ساعتي ديگر سري به نيزه بلند است ساعتي ديگر بلند گفت یکی آن وسط، سرش با من ولی مزاحممان است خواهرش، با من! تو پا گذار به گودال، خنجرش با من شروع کار قتال از تو، آخرش با من! بریدن سر او مثل آب خوردن بود جداشدن ز قفا، ظلم بر سر و تن بود ز قتلگاه، اگر بوی سیب می آید حبیبه ای به مزار حبیب می آید صدای ناله ی زهرا عجیب می آید که آخرین پسرم عنقریب می آید در آن زمان سر خون حسین من جنگ است به هر کجا بروید آسمان همین رنگ است سعید پاشازاده ✨✨▪️✨✨▪️✨✨▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. #🍃▪️🍁رحلت_حضرت_زینب سلام الله علیها 🌾سبک_من_علی_مظلوم 🍃حاج_رضا_یعقوبیان ام المصائب زینب رفته از دنیا راحت شده ازرنج وازدردوغمها واویلا واویلا واویلا واویلا(۲) شیعه دوباره به غم مبتلا گشته روز رحلت زینب کبرا گشته واویلا واویلا واویلا واویلا دیده زینب مادر و کوچه و سیلی باضرب دست دشمن شدرخش نیلی واویلا واویلا واویلا واویلا دیده زینب مرتضی ودست بسته دیده زینب مادر را پهلو شکسته واویلا واویلا واویلا واویلا دیده زینب مولا به خانه نشسته دیده زینب فرق بابا را شکسته واویلا واویلا واویلا واویلا دیده زینب درد و محن در مدینه در لگن خون دل حسن از کینه واویلا واویلا واویلا واویلا دیده کرب و بلا و عاشورای خون دست وپامیزد حسین دردریای خون واویلا واویلا واویلا واویلا دیده زینب کربلا و کوفه و شام برسرشان می زدند سنگ ازلب بام واویلا واویلا واویلا واویلا دیده او داغ سه ساله و خرابه مرگ رقیه دیده، دفن شبانه واویلا واویلا واویلا واویلا #🍃🍁▪️🍃نوحه_رحلت_حضرت_زینب سلام_الله_علیها 🔰مشهد_مقدس
. #🥀زمزمه #▪️رحلت_حضرت_زینب سلام الله علیها 🍃حاج_رضا_یعقوبیان ای امید همه. دختر فاطمه بود از لطف حق. بر لبم زمزمه بار دیگر هستم به تاب وتب سوزم از یاد حضرت زینب حضرت زینب(۴) گل باغ ولا. دختر حیدری هستی حسنین جان پیغمبری ای گل گلزار ولا زینب نور چشمان مرتضی زینب حضرت زینب ما همه ذره و ماه تابان تویی زینبا مظهر جود و احسان تویی شکر حق هستم از محبانت تو کرم کردی گشته مهمانت حضرت زینب ای گل فاطمه همه مفتون تو تا صف محشراست شیعه مدیون تو توچنان زهرا حامی دینی در جهان زینب یار مسکینی حضرت زینب فاطمه در کمال حیدری در جلال صبر تو حسنی چون حسین درخصال زینت عالم گشته نام تو همچو زهرا خوی و مرام تو حضرت زینب دختر کوثری. برعلی زیوری چون مه انوری. برحسین خواهری بهر زهرایی گوهر نایاب کن نظر بر ما خواهر ارباب ای گل باوفا. شاهد کربلا هستم ازلطف حق. بر در تو گدا در سخا و جود بی نظیری تو آمدم دستم را بگیری تو حضرت زینب شب سوز دل و. رحلت زینب است از غم کربلا جان او بر لب است می شود راحت از غم دنیا میرود سوی حیدر و زهرا حضرت زینب بوده در کربلا در غم و ابتلا ذکر لبهای او. آه و واویلتا دیده زینب آتش بر خیمه پیکر خونین سر بر نیزه حضرت زینب همره اسرا دیده کوفه و شام بر اسیران زدند. سنگ کینه زبام جای بوسه بر قاری قران زد به لبهای پاک اوخزران حضرت زینب 🌾سبک_همه_جا_بروم 🔰مشهد_مقدس
#▪️🥀▪️رحلت_حضرت_زینب سلام الله علیها 🍃حاج_رضا_یعقوبیان در سینه ام غم دارم امشب جانم دگر رسیده بر لب با دل سوی شهر دمشقم افتاده ام به یاد زینب واویلتاآه و واویلا(3) زینب رود از دار دنیا راحت شود از درد و غم ها از سوز داغ زینب خود سوزد دل حضرت زهرا واویلتا آه و واویلا شنیده ای از پشت آن در از سوز دل ناله ی مادر همچون حسین و مجتبایت تو دیده ای خجلت حیدر واویلتا آه و واویلا دیدی پدر را دست بسته مولای در خانه نشسته دیدی که در محراب کوفه از تیغ کین فرقش شکسته واویلتا آه و واویلا حس کرده ای رنج و محن را پاره جگر دیدی حسن را وقت سحر دیدی تو خواهر خون گلوی در لگن را واویلتا آه و واویلا در رنج و درد و ابتلایی سرتابه پا مهر و وفایی با آن همه داغ و مصیبت پیغمبر کرب و بلایی واویلتا آه و واویلا غم را به دوش خود کشیدی العطش طفلان شنیدی پیکر پاره ی حسین را غرق به خون غلطان بدیدی واویلتا آه و واویلا دیدی زد آتش خیمه ها را با کعب نی زد بچه ها را غلتیده در خون بر روی خاک دیدی حسین سر جدا را واویلتا آه و واویلا حس کرده ای عطر گل یاس اشک تو ریزد همچو الماس در علقمه دیدی زکینه دستان ببریده زعباس واویلتا آه و واویلا دیدی بریده حلق اصغر پیکر صد پاره ی اکبر در گودی مقتل بدیدی پیکر در خون، تن بی سر واویلتا آه و واویلا غم دیده ای در کوفه و شام خوردی ز کین سنگ از لب بام با این همه رنج ومحن ها تو بوده ای محکم و آرام واویلتا آه و واویلا گریه و آه و ناله دیدی پرپر زکینه لاله دیدی کنج خرابه، شام ویران جان دادن سه ساله دیدی واویلتا آه و واویلا ای آنکه نور عالمینی امشب زچه درشورو شینی بمیرم این لحظه ی آخر یاد برادرت حسینی واویلتاآه و واویلا 🔰مشهد_مقدس
. #🍁▪️🍁رحلت_حضرت_زینب سلام الله علیها 🍃حاج_رضا_یعقوبیان دوباره ماتم عظما به پا شد جهان سرتابه پا ماتمسرا شد بوداین ذکر هرلب زدنیا رفته زینب مصیبت وا مصیبت(2) دگر راحت شد ازغم های عالم رود نزد حسین ،زهرا و خاتم گل پرپرزغمها برفته نزد بابا مصیبت وا مصیبت به جنت ذکر ماتم دارد حیدر شده گریان اوزهرای اطهر جهان را غم گرفته حسین ماتم گرفته مصیبت وا مصیبت همه عالم شده غمگین امشب ز سوز و داغ جانکاه تو زینب گل پژمرده زینب زغم افسرده زینب مصیبت وا مصیبت تو دیدی مادر و غصب فدک را تو دیدی آتش ومیخ وکتک را بدیدی روی نیلی. بدیدی زخم سیلی مصیبت ما مصیبت تودیدی حیدر در خون نشسته که فرقش را عدو از کین شکسته تودیدی غربتش را شکسته حرمتش را مصیبت وا مصیبت تو دیدی غربت و درد و محن را به طشت ازکینه هاخون حسن را شهید اززهرکینه حسن شددرمدینه مصیبت وا مصیبت تو دیدی که عدو خنجر کشیده سر فرزند زهرا را بریده حسینت دست وپازد تورادرخون صدا زد مصیبت وامصیبت تو دیدی کربلا و کوفه و شام تو دیدی میزدند سنگ از لب بام امان ازدل زینب که خون شددل زینب مصیبت وا مصیبت تو دیدی سر به روی نیزه ها را تو دیدی چوب وسردرتشت زررا که زدباچوب خزران لب قاری قرآن مصیبت وا مصیبت 🔰مشهد_مقدس