eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
133 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
#شب پنجم محرم بن الحسن علیه السلام این لحظه های واپسین - دلواپسی هامو ببین عمه بذار برم به میدون چشمای من بارونیه - عمو رو خاکا، خونیه عمه بذار برم به میدون (تو قتلگاه غوغا شد ای وای - عمو حسین تنها شد ای وای)۲ (نفس نمونده دیگه - براش که نیمه جونه سخته برام ببینم - عمو غریب بمونه)۲ (عمو حسین مظلوم)۴ * من یادگار مجتبام - من نوجوان کربلام من ارغوان فاطمیّ ام تا راضی از من شه بابام - جونم فدای تو امام عبداللَّهَم من حیدریّ ام (چه سخته که عمو تو گودال - بشه جلو چشام لگد مال)۲ (خیلی دلم می سوزه - عمو فدات بشم من نامردا بین گودال - تو رو احاطه کردن)۲ (عمو حسین مظلوم)۴ * دستم بریده شه اگه - بازم برای تو کمه باید رو سینه ت جون بدم من «واللهِ لا اُفارقُ ... » - میگم تو این دقایق و تا بشنوه حرفامو دشمن (دشمن بدونه مرد رزمم - فرزند زهرا و علی ام)۲ (گرچه که کودکم من - اما برا ولایت آماده ام آماده ، آماده ی شهادت)۲ (عمو حسین مظلوم)۴ شاعر : وحید ولوی @rozevanoheayammoharramsoghandi
#شب پنجم محرم بن الحسن علیه السلام این آخرین نیزه ها رو - (نزنید۳) عموی تشنه لب مو - (نزنید۳) بهش بدید آب یه کم و - (نزنید۳) (دارم می بینم - بین گوداله لبهاش خشکیده - خیلی بی حاله)۲ (باید برم برا عمو یه کاری کنم باید برم عموجونم رو یاری کنم نمیشه من فقط که آه و زاری کنم (باید برم۳))۲ من عبداللهم - قربانی ثاراللهم۲ * تنش رو خاکاس پر خون - (نزنید۳) نداره پاش دیگه توون - (نزنید۳) تو رو خدا زخم زبون - (نزنید۳) (دستامو میدم - در راه دینم خوشحالم از این - مرگ شیرینم)۲ عمو برای من مثه بابام می مونه زندگی بی عمو برام مثه زندونه تموم هستی من این یه ذرّه جونه (جونم فدات۳) باید برم برا عمو یه کاری کنم باید برم عموجونم رو یاری کنم نمیشه من فقط که آه و زاری کنم (باید برم۳) مـَـــن، عبداللهم - قربانیِّ، ثاراللهم۲ * صلابت و برق چشام - (حسنی است۳) نبرد من مثل بابام - (حسنی است۳) طنین ذکر رو لبام - (حسنی است۳) (کوریه دشمن - مرد میدانم پای این مکتب - بی شک می مانم)۲ اگرچه کودکم ولی شبیه بابام منم مدافع حرم، فدای امام میخوام بشم شهید راه سرخ قیام (عموی من)۳ باید برم برا عمو یه کاری کنم باید برم عموجونم رو یاری کنم نمیشه من فقط که آه و زاری کنم (باید برم)۳ مـَـــن، عبداللهم - قربانیِّ، ثاراللهم۴ شاعر : وحید ولوی @rozevanoheayammoharramsoghandi
#زمزمه پنجم محرم بن الحسن علیه السلام پناهی شلوغی گودال کرده پریشونم نگو نیام پیشت عمو نمی تونم الان که دارم این صحنه رو می بینم انگاری که پاشو گذاشته رو سینم دیدن اشک و گریه ی عمه برام عذاب و رنجه برات بمیرم چرا موهات و گرفته توی پنجه عمو حسین جان ۳ دلم پر از خون شد هزار دفه مردم تا برسم پیشت چندجا زمین خوردم کاش شبیه قاسم برات می دادم جون ای کاش نمی دیدم میغلتی بین خون گریَم گرفته اینجا دچار غمی عظیمم کردن تو هم بحالم گریه کن آخه دوبار یتیمم کردن عمو حسین جان ۳ نفس بکش تا که نفس بگیرم من گلوت چرا زخمه برات بمیرم من رحمی توی قلب این قوم ظالم نیست رو بدن پاکت یه جای سالم نیست صدات گرفته از بس تو گودال فریاد زدی وای مادر تا نیزه رو زد به عمق پهلوت تو داد زدی وای مادر عمو حسین جان ۳ کی قبل من اینجا بالاسرت بوده محاسن خاکیت چرا خون آلوده برای یک بوسه رو بدنت جا نیست خوب شدعموجونم رقیه اینجا نیست یوسف زهرا پیراهنت کو هرچی که داشتی بردن دیدم یه لشکر ریخته سر تو غریب گیرت آوردن عمو حسین جان ۳ @rozevanoheayammoharramsoghandi
ضرب پنجم محرم بن الحسن علیه السلام نگاهی بنداز تو میدون ببین شده غوغا عمه درست می بینم یا که نه عمو شده تنها عمه ببین ـ عمو رفت و با رفتنش یه دفه دوره کردنش نبینم تنهاییشو ببین ـ پرِ گرگه دور عمو با یه لشگر شد روبرو دیگه عمه راضی شو دق میکنم ازم نخواه / که واستمو نگاه کنم دق میکنم ازم نخواه / که رو به خیمه ها کنم دق میکنم ازم نخواه / عمو جونو رها کنم غریب کربلا حسین دوون دوون سمت مقتل میام که پیش مرگت باشم تو بارش سنگ و نیزه میون آغوشت باشم عمو ـ مگه مردم تنها بشی هدف این تیرا بشی میکنم آه و زاری عمو ـ نبینم افتادی زمین چشاتو وا کن تو ببین هنوزم یاور داری دستمو میکنم سپر / عمو جونم فدا سرت دستمو میکنم سپر / برای جسم پرپرت دستمو میکنم سپر / فدای دست مادرت غریب کربلا حسین دل زمینو خون کرده اونی که رفته از دستم تو این نفس های آخر خدارو شکر پیشت هستم عمو ـ خیالم دیگه راحته که سرم روی سینته پیش چشمات جون میدم عمو ـمی خرم با جون زخمارو آخه معنی بابارو زیر سایت فهمیدم تنها غمم عمو اینه / که با تنت چه ها میشه تنها غمم عمو اینه / که بی کفن رها میشه تنها غمم عمو اینه / سر از تنت جدا میشه غریب کربلا حسین شاعر : وحید نادری@rozevanoheayammoharramsoghandi
با امام عجل الله فرجه الشریف تا کی غریبانه در این کنعان بمانم؟! در انتظار دیدنت گریان بمانم تا کی منِ قحطی زده بین بیابان محروم از باریدن باران بمانم؟! خیلی زیان دیدم از این دوران هجران نگذار بیش از پیش در خسران بمانم وقتی دلت را با گناهانم شکستم حق من است آواره و حیران بمانم ای وای اگر بی درد هجرانت بمیرم ای وای اگر در جهل خود پنهان بمانم بالاتر از بی دردی اصلا محنتی نیست من دوست دارم بی سر و سامان بمانم مُشتم همین که باز شد آواره گشتم باید همیشه دست بر دامان بمانم ریزه خورت هستم، به من نفرین اگر که خیره به دست لطف این و آن بمانم بین حسینیه فقط جریان گرفتم تا آخرش بگذار در جریان بمانم خواب و خوراکم درد دوری از حرم شد تا کی به فکر مرقد جانان بمانم؟! پیراهنش غارت شد و باید همیشه گریه کن آن پیکر عریان بمانم @rozevanoheayammoharramsoghandi
با امام علیه السلام تو راهم دادی و دارم دو چشمانِ تر از اینجا کجا را دارم آقاجان؟! کجا را بهتر از اینجا؟! نوشتی سردرِ هیئت؛ نجاتم میدهد عشقت رسیدم توشه بردارم برای محشر از اینجا خدا را شکر در کارم گره افتاد و برگشتم به لطفت سردرآوردم دوباره آخر از اینجا پرِ پرواز لازم داشتم محضِ طوافِ تو گرفتم مثل فطرس عاقبت بال و پر از اینجا میانِ روضه تحویلم گرفتی بینِ خوبانت قسم خوردم نخواهم رفت جایِ دیگر از اینجا تو هستی «سیدالعطشان» و من سیراب از داغت دلم آتش گرفت و آب؛ شد شعله ور از اینجا به دستانت سپردم حاجتم را...که شنیدم رفت؛ به عرش ِ بیکران، خونِ علیِ اصغر(ع) از اینجا امان از عصرِ عاشورا، تنت افتاد در گودال تو را می دید روی تل چه مضطر خواهر از اینجا جسارت شد به اهلِ خیمه و حرف از اسارت بود طناب آورده و آغاز شد دردسر از اینجا! @rozevanoheayammoharramsoghandi
#شب پنجم محرم بن الحسن علیه السلام یازده سال است دستت هست در دستم عمو یازده سال است در آغوش تو هستم عمو هر کجا افتاده ام از پا صدایت کرده‌ام بارها جای عمو بابا صدایت کرده‌ام تو هوای بچه های مجتبی را داشتی هیچ فرقی بین من با دخترت نگذاشتی راحت و آسوده در آغوش تو خوابیده‌ام گاه دلتنگ پدر بودم تورا بوسیده‌ام مینشستی مینشستم زود روی دامنت داشت عطر فاطمه بوی خوش پیراهنت بعد بابای شهید خود شدم دلبند تو تو شدی بابای من، من هم شدم فرزند تو بین آغوشت عموجان جای عبدالله شد اینچنین شد کنیه‌ات "بابای عبدالله" شد تو بغل کردی مرا هروقت که خسته شدم اینچنین شد من به آغوش تو وابسته شدم پس چرا حالا میان قتلگاه افتاده‌ای؟ پس چرا بر سینه خود شمر را جا داده‌ای؟ پس چرا منرا از آغوشت جدا کردی عمو؟ به دلم افتاده دیگر برنمیگردی عمو عمه! دارد تیر می آید به سوی سینه‌اش وای دارد مینشیند شمر روی سینه‌اش عمه! جان مادرت دست مرا محکم نگیر دست‌های کوچکم را هیچ دست کم نگیر گفته بابایم که تا آخر بمانم با حسین گفته بابایم که "لا یومَ کیومکْ یاحسین" سینه ام را روبه روی تیرها می‌آورم دست خود را زیر این شمشیرها می‌آورم تیری آمد بین آغوشت سرم را قطع کرد "دوستت دا..." تیر حرف آخرم را قطع کرد عمه‌ام گفته گلویت را ببوسم ای عمو حرمله نگذاشت رویت را ببوسم ای عمو از میان اینهمه لشگر به سختی آمدم آخرش هم بین آغوش تو دست و پا زدم زیر سم اسب هاشان پیکرم پاشیده است مثل قاسم سینه‌ام به سینه‌ات چسبیده است شاعر : آرش براری @rozevanoheayammoharramsoghandi