eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
17.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️رخصت شاه کربلا ... رخصت ماه کربلا 🎙نماهنگ دلنشین بمناسبت محرم 📎 📎 📎 📲مرجع رسمی نغمه‌ های ماندگار
تا باد به موی سرت افتاد دلم ریخت تا اشک ز چشم ترت افتاد دلم ریخت . امروز میان تو و حُرّ ابن ریاحی تا صحبتی از مادرت افتاد دلم ریخت 🖤🖤🖤
۱۱ (ورود امام حسین ع به کربلا) کاروان حسین کرب و بلا آمده خون دل حضرت زینب کبری شده همه در شور و شین ذکرشان یا حسین آه از این غم۲ گفت زینب حسین جان به لبم آمده درد و رنج و ماتم در طلبم آمده غم شده مشکلم خون شده این دلم آه از این غم۲ ای که هستی مرا در همه دم هم نفس یا حسین جان به فریاد دل من برس قسمتم غم شده صبر من کم شده آه از این غم۲ زینبم همین جا خیمه گه ما بود جای اهل حرم دامن صحرا بود ای مرا پرده دار از چه ای بی قرار آه از این غم۲ علی اکبر همین جا اربا اربا شود یوسف فاطمه تنهای تنها شود شده وقت حضور باش زینب صبور آه از این غم۲ خون دل رباب است بهر علی اصغرش در همین جا شود پاره ز کین حنجرش می شود چاره اش حنجر پاره اش آه از این غم۲ می شوی دیده گریان اباالفضل من می شود جدا دستان اباالفضل من می شود جانفدا فرقش از کین دو تا آه از این غم۲ در همین جا شود گل ها ز کینه چیده در همین جا شود حنجر من بریده می کنی بهر ما گریه ی بی صدا آه از این غم۲
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
خداوندا علمدارم نیامد یگانه یاور و یارم نیامد کنار علقمه بابا چه دیدی عمود خیمه را از چه کشیدی عمو گوشوارم و کرده غارت عدو به قربون لبا ترک خورده عمو عمو جان العطش ۲ دلاور اشجع الناسی اباالفضل شجاعت را تو مقیاسی اباالفضل تو ساقی گلستان حسینی تو یک دریا گل یاسی اباالفضل ندیده آفرینش آنچه مردی امید یکه تاز هر نبردی به چشمت کهکشان عشق و ناز است ببین با قلب عشاقت چه کردی یه پهلوون فقط اونه روی زمین می دونه کی بوده یل ام البنین ابو فاضل مدد۲ تو ماه هاشمیونی اباالفضل امید فاطمیونی اباالفضل پناه میری و یار حسینی تو عشق زینبیونی ابالفضل تو بر دربار عشق صاحب مقامی حسینی مذهب و حیدر مرامی اگر چه پادشاه مردمانی ولی بر درگه زینب غلامی تو سقا و سپهدار حسینی امیری و علمدار حسینی ز داغت پشت شاه دین دو تا شد صدای قلب غمخوار حسینی به قربون چشات خال روی لبات الهی من بشم فدای خاک پات زور بازوی تو خم ابروی تو دیوونم می کنه چشم جادوی تو عمو جان العطش۲