✅روضه حضرت مسلم علیه السلام
✅گریز به حضرت ابوالفضل علیه السلام
مسلمم من سفیر حسینم
بیشه حقده شیر حسینم
اهل کوفه کمنده سالوبلار
قاچمارام من اسیر حسینم
ای منیم سروریم یا حسین گل
حجت داوریم یاحسین گل
بی وفالر منی ئولدورولر
یولدادی گوزلریم یاحسین گل
گلمسن مسلمه کیم ویرر سس
قالمشام کوفه شهرینده بی کس
گردنیم قالدی جلاد الینده
ای باشیم صاحبی هارداسان گل
عاشق خسته دلداری سسلر
بی قرارم دلیم یاری سسلر
مسلم بن عقیل عاشقانه
جان ویرنده علمداری سسلر
آی منیم یاوریم آی ابوالفضل
قالمشام من غریب آی ابوالفضل
مسلمی قبلیه دوندرن یوخ
باشیوه گل دولانم ابوالفضل
(اوچ نفرین جنازه سین اوجایردن یخدلار یره،
بیری امام جواد علیه السلامدی
راوی دییر کوچه دن رد اولوردم گوردوم دامن اوستوندن بیر عده قوش انیر قالخیر کنیز دن خبرآلدم اودامدا نخبروار جواب ویردی مگر خبرین یوخدی فاطمه بالاسنین جنازه سی گون قاباقندا قالب ملعونه همسری زهر ویرمیشدی جنازسین قویموشدی دامن اوستونده اله کی بولدی مردم خبردار اولدولار امام جوادن جنازه سین دامن اوستوندن آتدی یره
ایکمجی جنازه جناب مسلمون جنازه سیدی
دارالعماره نین اوستونده اول باشین بدنینن آیردلار آتدلار یره دالسیجا جنازه نی آتدیلار یره
اوچومونجی جنازه کیمیدی)
گوردی باش آچخ قولسوز آتدان یخلیر سقا
تاب ایتمدی بو حاله خاتون بهشت آرا
رد اولجاق آت اوستوندن عباسی دوتوب زهرا
گلدی عباس آدی سو صحبتی یاندی اورگیم
گوزده حی جلوه لنوب کرب وبلا میدانی
گوردی عباسی باسوب باغرنا اسلام علمین
مشکی ساقدی هله ایستیر چخا نخلستانی
چخدی امانجه چخماق نه صاق ال وار نه صول ال
نجه چخسون هارا گیتسون یارادی هریانی
حرمله ایتدی کمین گوردی عجب فرصتدی
اوخلارینان سچیب اوچ شعبه لی بیر پیکانی
سجده آثاری اولان آنی نشانه دوتدی
گوردی نه واردی حریفین الی نه قلخانی
اوخ دیوب قالدی هدفده یازیرام یازهرا
سن کی اوردیدون ئورون گورموسن اول بحرانی
ال اگر اولسا مین اوخ دیسه ده انسان چخادار
ال اگر اولماسا بیر اوخدا یخار انسانی
گوردولر ام بنین اوغلونی مشکلده قالوب
اشک آخور مشکه باخور ضعف دوتوب اعضانی
ایکی دیز دوتدی اوخی باشینه ویردی حرکت
دوشدی عمامه عیان اولدی سر عریانی
گور سپرسیز باشا نیلر دیه بیر آهن عمود
قالدی بیر حاله دولوب گوزلرزنه القانی
یل اسوب گوزلرینین قانینی پرچم سیلدی
گوردی مشکینده سویوخدی اوجالوب افغانی
دیدی گل سیدی شرمنده علمداریوی تاپ
یخلدی سقا یره باش یارالی قان گلور
اوسسلنور یاحسین داده اوخ وران گلور
یاحسین یاحسین گل هرایه هارداسان
گلدی زهرا ننم کربلایه هارداسان
گوزل آقام ئوز آقام واراورکده سوز آقام
من سنسیز دوزنمیرم سن بودرده دوز آقام
حیدر اوپن الره دوشمن وردی گوز آقام
آختاریردیم بوحالی هرگئجه گوندوز آقام
وای منه وای منه وای ربابه وای منه
گل یولون گوزلورم گوزلریم قربان سنه
بانوای گرم حاج محمد عاملی اردبیلی
🥀🥀◾️🥀🥀◾️🥀🥀◾️
voice-۲۰۱۹-۰۷-۳۰-۰۹-۳۴_5908890708755875267.mp3
6.25M
مسلمم من سفیر حسینم
بیشه حقده شیر حسینم
مداح#حاج محمد عاملی اردبیلی
🥀🥀◾️🥀🥀◾️🥀🥀◾️
مداحی آنلاین - کــــربــــلا همه از نسلِ نعیمُ مسلمُ حرُ حبیبیم - مهدی رسولی.mp3
6.78M
🔳 #شهادت_حضرت_مسلم(ع)
🌴کرببلا همه از نسلِ نعیمُ مسلمُ حرُ حبیبیم
🌴کرببلا ما همه طلیعه ی ظهورِ آقایِ غریبیم
🎤 #مهدی_رسولی
#حضرت_مسلم
بر یارهایِ مختصرت گریه میکنم
چون هست آخرین سفرت گریه میکنم
رفته ست پیکرم سرِ دارالاماره و
خون می شود چنین جگرت؛ گریه میکنم
اینها هنوز در دلشان کینۂ علی ست(ع)
هر شب به غربتِ پدرت گریه میکنم
برگرد! می شناسمِشان که در آفتاب؛
از داغ های ِ مستمرت گریه میکنم
بد چشم زخم می خورَد و رو به علقمه
از حالِ حضرت قمرت گریه میکنم
جان می دهد مقابلِ تو! گریه میکنی...
من هم برای چشم ِ ترت گریه میکنم
«أدرک أخاک» میشنوی بعدِ سال ها
از «مُنکسِر» شدنِ کمرت گریه میکنم
شش ماهه با عطش چه هماغوش می شود
محض تلظّیِ پسرت گریه میکنم
لب تشنه ام! فدای سرت أیهاالامیر
چون می رود به نیزه سرت، گریه میکنم
سهم ِ یکی پیرهن و دیگری عبا...
بر ازدحام ِ دور و برت گریه میکنم
هستند کوفیان همه خنجر به دست و من
بر حال سختِ محتضرت گریه میکنم
در خاک و خون به خواهرِ خود خیره میشوی
بر خیمه های شعله ورت گریه میکنم!
مرضیه عاطفی
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀
«کاروان در دل صحراست .... خدا رحم کند»
وقت دل داری زهراست....خدا رحم کند
می رود قافله تا کرب و بلا،، پیشرو اش
ناقه ی زینب کبرا ست،،،خدا رحم کند
خواهری دلهره دارد به دل و می بینید
شاه مشغول به نجواست،،،خدا رحم کند
بچه هم هست در این قافله اما آنجا
صحبت از آبله و پاست،،،خدا رحم کن
می رود شاه به صحرای عطش، در دستش
دست جان بر کف سقاست،،،خدا رحم کند
شیر مردان همه جمعند ، و نام آورشان
شبه پیغمبر لیلاست ،،،خدا رحم کند
دست و دندان به کمک گیر ،گره محکم کن
صحبت از معجر زنهاست...خدا رحم کند
حرف از پیرهنی کهنه و انگشتر شد
خواهری غرق تمناست ،،،خدا رحم کند
مرد و زن ،پیر و جوان همره هم ،اما یک
طفل شش ماهه هوید است،،،خدا رحم کند
مادری نغمه ی لالایی اش آید بر گوش
راستی حرمله آنجاست،،،خدا رحم کند
آفتاب ، آتش و گرما و عطش در صحرا
صحبت از خشکی دریاست،،،خدا رحم کند
هر شب از فاصله تا کرب و بلا کاسته و
ماه هم محو تماشاست،،،خدا رحم کند
شاعر : محمد جواد شاه بنده ( مهدیار )
سالروز حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به سمت کربلا
امام حسین علیه السلام حجش را ناتمام گذاشت تا تمام هستی اش را به قربانگاه ببرد
🌷یاحسین
🥀یارب_الحسین_اشف_صدرالحسین_بظهورالحجة
#حضرت_مسلم
از اعتبار حُرمَتِ گفتارهایشان
مغرب شکست بیعتِ بسیارهایشان
یک پیرزن فقط به سَفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است
سر می زنم ز غُصه به دیوارهایشان
جای سلام، بر دهنم مشت می زدند
اینجا همه عوض شده رفتارهایشان
محصول باغ ها همه خرج سپاه شد
از خار و سنگ پر شده انبارهایشان
خرما فروش یک شبه خنجر فروش شد
تغییر کرده کاسبی و کارهایشان
سکه شده فروختن چکمه هایشان
رونق گرفته دکه يِ نجارهایشان
بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند
لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان
اینجا سر ِ برادر ِتو شرط بسته اند
غوغا شده میان کماندارهایشان
اینجا برای غارت خلخال و روسری
خُرجین خریده اند خریدارهایشان
محمدجواد پرچمي
◾️◾️◾️◾️
#حضرت_مسلم
شکنجه دیده ام و خسته و پریشانم
از اینکه نامه نوشتم بیا پشیمانم
تو را به جان رقیه(س)؛ حسین(ع) کوفه نیا
فدای تو بشوم ای پسرعمو جانم
بیا و فرض کن اصلا که نامه ها گم شد
بیا و فرض کن اصلا که سست پیمانم
سرم به سردرِ دارالإماره نذر توست
ببین! فدای سرت که شکسته دندانم
نیا، تو را قَسَمت میدهم به جان رباب(س)
برای حالِ رقیه(س) عجیب حیرانم
برای طفلِ رضیع ِ تو حرمله(لع) امروز-
سه شعبه داده سفارش! اگر که گریانم
عصایِ کهنۂ پیرانِ کوفه نو شده است
دلیلِ این همه تغییر را نمیدانم
چه نقشه ها نکشیده برای پیکر تو
من از نگاه غضبناکِ شمر(لع) میخوانم-
که وعده داده به خنجر سرِ تو را ای وای...
خدا کند که نیایی! امیرِ عطشانم
به روی تل نزَند روی صورتش زینب(س)
به خون کشیده نبیند تو را... پریشانم!
مرضیه عاطفی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#شب_اول_حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
#زمزمه
#محرم_۹۸
◾بنداول
من شدم سفیر بر حسین اسیر
من غلامم و او مرا امیر
یا حسین بیا دستم و بگیر
سیدی حسین سیدی حسین(۲)
◾بنددوم
آشنای تو بینِ کوفیان
شد اسیرِ غم بینِ ظالمان
حامیِ توام با تمامِ جان
سیدی حسین سیدی حسین(۲)
◾بندسوم
کوفه شد حسین قتلگاهِ من
این دو کودکم شد سپاهِ من
راهِ عاشقی گشته راهِ من
سیدی حسین سیدی حسین(۲)
◾بندچهارم
بینِ کوفیان حرفِ معجر است
حرفِ ساقی و حرفِ اکبر است
شیرخواره و عون و جعفر است
سیدی حسین سیدی حسین(۲)
◾بندپنجم
سوی کربلا شاهِ من میا
کشته میشوی ماهِ من میا
یادِ اصغرِ شیرهخوارهام
یادِ حنجرِ پاره پارهام
سیدیحسین، سیدیحسین (۲)
◾بندششم
مانده ای غریب بینِ کوفیان
اولین فدایی و قهرمان
در دلت چنان درد اشتیاق
هر نگاهِ تو شعله ی فراق
ای سفیر عشق، ای سفیر عشق(۲)
#هستی_محرابی
🍁🥀🍂🍁🥀🍂🍁🥀🍂
#حضرت_مسلم
ای داد بیداد از غریبی از اسیری..
من روی بام قصرم و تو درمسیری
منمَردم اما پیش هر نامرد رفتم
آواره شب تا صبح با پادرد رفتم
چه زود عهد خویش را با ما شکستند
یاد حسن کردم نمازم را شکستند
نان تورا خوردند و دنبال یزیدند
مثل علی من را به هرکوچه کشیدند
این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست
من تشنگی را دوست دارم عاشقانه ست!
اینها که میگفتند عبد خانه زادند..
از شیعیان مخلص ابن زیادند..
با چوب دستی زد به لبهای کبودم
اقا فقط من فکر لبهای تو بودم
اینقوم از کینه دلی لبریز دارند
در دستهاشان سنگهایی تیز دارند
دادم عقیقم را که فکر شر نباشند
تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند
خیلی مراقب باش این کوفه سراب است
هرکوچه اش مثل بنی هاشم عذاب است
پایین میوفتم تا که تو پایین نیوفتی!
از بام می افتم که تو از زین نیوفتی!
من شمر را دیدم که دنبال خطر بود
چشمم به آن خنجر که بسته بر کمر بود
آقا خلاصه من به جرم عشق مردم
یاد تنور افتادم اصلا نان نخوردم..
سید پوریا هاشمی
🍃🍂🥀🍃🍂🥀🍃🍂🥀
#حضرت_مسلم
در پیشِ تو از شرم ، آبم کرد کوفه
من آبرو دارم خرابم كرد کوفه
لبریزِ خون کردند رویم را ، عزیزم
بُردند اینجا آبرویم را عزیزم
مجبور بودم بچههایم را سپردم
با دستِ خود دستِ حرامیها سپردم
باور نمیکردم مرا از پا درآورد
من مَرد بودم کوفه اشکم را درآورد
باور نمیکردم برایم چال کندند
اینجا برای کُشتنم گودال کندند
من فکر میکردم وفا دارند افسوس...
یا لااقل قدری حیا دارند افسوس...
در کوچههایش که غم یکریز دارد
دیوارهایش سنگهای تیز دارد
در شامِ کوفه آفتابت را نیاور
جانِ علیاصغر ، رُبابت را نیاور
من فکر میکردم تو را چاره بیارند
ششماهه آید چند گهواره بیارند
تا تَرکههای خیزران میسازد این شهر
از چوبِ گهواره کمان میسازد این شهر
کوفه هوایِ میهمانش را ندارد
دندان که تاب خیزرانش را ندارد
از شانهات پایین نیاور دخترت را
این راه پُر خار است جانش را ندارد
در دستشان هم وزنِ او زنجیر دارند
زنجیر تنگ است استخوانش را ندارد
یک پا به ماه است آه همراهت ، نیاریش
یک پا به ماه است و توانش را ندارد
ای وای از تیرِ سهشعبه بدتر اینکه
جُز حرمله دستی کمانش را ندارد
معجر برای دخترت کم دارد این شهر
من خوردهام سیلیِ محکم دارد این شهر
گیسوی من از کوچههایش خاک خورده
لبهایم از سیلیِ محکم چاک خورده
اینجا که میآیی کمی معجر بیاور
از دستِ خود انگشترت را در بیاور
حسن لطفی
🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂