روضهٔ سوزناک حضرت علی اصغر(ع)
به گلزار حسینی جنب وجوش است
گل زهرا گل لیلا فروش است
در این سودا ملائک در خروش است
چو سودا کرد گلها را به داور
ندا آمد حبیبم گل دیگر بیاور
بگفتا ای یگانه حی داور
شده پرپر همه گلهای احمر
ندارم گرچه گل یک غنچه دارم
فروشم غنچه را با آنچه دارم
بیاور غنچه را هستم خریدار
نباشد غنچه را از گل جدا کرد
گلاب گلدن اولار غنچه نی اوب توکوب اوخ
جهاندا کیمدی آلان غنچه دن گلاب الینه
لشکر
بوقان آخور آنامون سینه سینده کی یارادان
اوغول اونوندی امانت ویروب رباب الینه
ایستوردی گله خیمه لره چوخ اوتانوردی
علت اویودی گاه گیدوب گه دایانوردی
خیمه دالیسندا اله آغلوردی یانوردی
شاهی حرم اهلی تانیدی آغلاماقوندان
چخدی باجیلار قیزلار اودم غم اتاقوندان
گوردولر او مظلومین آخور قان دوداقوندان
اولده سوزی زینب والا گوهر آچدی
عرض ایلدی دینمور نیه اوغلون قوجاقوندا
سولدوردولار یوخسا گلومی ئوز بوداقوندا
زینب باجون ئولسون بو نه قاندی دوداقوندا
آلان یوخ بیر نفر بو قانلی قونداقی قوجاقیمدن
منه معلومیدور حالی ربابین ئوز سیاقیمدن
یوزوندن اوپموشم اصغر آخور قانی دوداقیمدن
القصه زینبیله شه کربلا ئوزی
گلدی رباب خیمه سینه کشف ایدوب سوزی
دنیا محل حادثه دور خوش گذر دیور
سالکلری یولان یولونار معتبر دیور
بیر صود امر اوشاقه گوره پوزما حالیوی
نینک رباب غم گئجه سی بی سحر دیور
قانلی قنداقی جگر قانی اولوب آل ترابه
بیر بوش بشیگه قویدولار گتدیلر ربابه
قانلی قنداق اله نیسکل اولوبدی او جنابه
بیر عمر دیولر گئجه بوکدی سحر آچدی
سن سیز علی روز و شب ذکریم اولوب وای اوغول
من سنه لای لای دیوم یا دیوم ای وای اوغول
لای لای اوغلوم(۴)
اوچ گیجه گوندوز علی هر نه دیدیم یاتمادون
باشدا کی سو فکرینی باشدان اوغول آتمادون
ویرمدیلر سو سنه مقصدیوه چاتمادون
من سنه لای لای دیوم یا دیوم ای وای اوغول
لای لای اوغلوم(۴)
گیتمز علی سینه دن دیرناقیوون یرلری
حشره گلنده آنون تک بو یری گوستری
فاطمه نی یاندیری آغلادی پیغمبری
من سنه لای لای دیوم یا دیوم ای وای اوغول
#شور
حضرت علی اصغر(ع)
یتیشوب گلشن عمرون نه گلون درمدیلر
یاران اوسته آپاروب معجریمی سرمدیلر
قرمزی دوشلوگیوی هیچ منه گورستندیلر
باشا قرا سالمشام
دردون جانا آلمشام
دشمن آلوب اوغلومی
یامان گونه قالمشام
الیم گوزون اویمادی ننون سنن دویمادی
ایاق دوتوب قاچماقا فلک سنی قویمادی
آدامسیزام من ،کمکسیزم من ، منی قوجاتما ملر بالام
رقیه سنسیز، سنی سراغلار ، بو گوز یاشینی الر بالام
آلابولسم یارالی سینمه بیر یولدا سنی
اله لایلای چالارام آغلادارام حرمله نی
آتارام محنت هجرانی داخی آغلامارام
سینمی یاره لسنده الیوی باغلامارام
یارالیام یاتمارام
گونی گونه ساتمارام
بوغازدا اوخ یاروی
هیچ یاروه قاتمارام
اورک باشین داغلارام
گه ایلشوب آغلارام
باشدان آچوب معجروم
یاره لرون باغلارام
آدامسیزام من ،کمکسیزم من ، منی قوجاتما ملر بالام
رقیه سنسیز، سنی سراغلار ، بو گوز یاشینی الر بالام
احوالات حضرت علی اصغر
دل یوخ سوزون دیسون گوروموش لبلرین علی
ایستور اشاره ایله ایده مطلبین ادا
امام دیورگوردوم بوبالاجا بالا الرین قویور آغزنایعنی ننه یانیرام
بالیا بیر باهم لایلای چالاخ
علی لایلای بالام لایلای
رخسارینه ایتدیم بالامین گوز یاشی جاری
بونحویله دل دوداقی ایسلانا باری
داسوکی یوخومدی بالامی سیراب الیم
بالانه دوتدی گوزلرینین قاباقینابلکه گوز یاشی بالانی سیراب اله دی
ور اشاره ایله ایده مطلبین ادا
امام دیورگوردوم بوبالاجا بالا الرین قویور آغزنایعنی ننه یانیرام
بالیا بیر باهم لایلای چالاخ
علی لایلای بالام لایلای
رخسارینه ایتدیم بالامین گوز یاشی جاری
بونحویله دل دوداقی ایسلانا باری
سواولمادی بالامین حالینه یاندیم
مجبور اولوب من دیلیمی آغزنا سالدیم
ایندی بولرسن رباب نه حاله قالوبدی
دردو غم اوتوندا گینه قلبیم آلشبدی
احساس الدیم کی دیلیمه اوت یاپشبدی
علی لایلای بالام لایلای
پروانه تک دورور دولانیر باشینه
دییر شمع بزم عیشیم آزالسین
هردن یوزون دوتور گویه عرض ایلیور خدا(یاندی بالام)
قوریوب سینم سویا یوخ گمان بالام آغلاما گلوم آغلاما
بو قدر کباب ایلمه آنان بالام آغلاما گلوم آغلاما
با نوای سوزناک استاد حاج ابراهیم رهبر

موضوع: مداحی همراه با متن
عنوان: امام حسین علیه السلام
سبک: شور
مداح: کربلایی محمود عیدانیان
متن مداحی
شعار نیس اعتقادمه / بُریدم جز تو از همه
کربلایی محمود عیدانیان
بند اول
شعار نیس اعتقادمه
بُریدم جز تو از همه
میدونی خیلی بی کسم
نگام کن یابن فاطمه
با کی بگم ب جز تو دردامُ
کسی برام مثل تو مَحرم نیست
خیلی پیِ رفیق خوب گشتم
تو بودی پس چرا حواسم نیست
یا رفیق من لا رفیق له یا ابا عبدالله
بند دوم
ب دردم التیام حسین
مدد کن یا امام حسین
تموم دلخوشیِ من
رفیق بامرام حسین
تو میدونی چقد دعا کردم
کنار تربت سر سجاده
خدا بیامرزه کسی رو که
حسین حسینُ یاد من داده
یا رفیق من لا رفیق له
بند سوم
پناه زندگیم حسن
گداتم از قدیم حسن
میدونم راضی حسین
که هرشب بنده ایم حسن
محال دست خالی برگرده
هرکی غلام حضرت یارِ
چشم امیدمون ب هیچکس نیس
امام حسن هوامونو داره
ای امیر خوبان
عزیز منّان
حسن جان ای جان
◾️شب_هشتم_محرم
🥀روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستاره سحرم دست کشیدم
زبان حال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سید رضا موید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁
چه كسى براى حسینم گریه مى كند؟؟؟
هنگامى كه پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم شهادت حسین علیه السلام و سایر مصیبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه علیهاالسلام سخت گریه نمود و عرض كرد:- پدر جان! این گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟رسول خدا فرمود:- زمانى كه من و تو و على در دنیا نباشیم.آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض كرد:- چه كسى بر حسینم گریه مى كند، و به عزادارى او قیام مى نماید؟پیامبر فرمود:- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه مى كنند و در هر سال، عزادارى او را تجدید مى كنند. روز قیامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان، و هر كه بر گرفتارى حسین گریه كند، دست او را مى گیریم و داخل بهشت مى كنیم. فاطمه جان! تمام دیده ها روز قیامت گریان است، مگر چشمى كه بر مصیبت حسین گریه كند! آن چشم براى رسیدن به نعمت هاى بهشت خندان است!
بحارالانوارجلد۱