8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴اذا زلزت الارض به میدان آمد علی
به همراه متن🍃
🎤کربلایی امیربرومند
🤲اَٖللّٰهُٖمَ َعَٖجِّلِ َلِوَلیٰٖڪَٖ ٰٖالْفَٖرَجٰٖ
33.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴تموم عالم بنده رقیه خاتونه...
🎤کربلایی حسن عطایی
شور🍁🍂🥀
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صابر خراسانی و محمد حسین پویانفر
🍂صابر_خراسانی
محمد_حسین_پویانفر
🍃🍂حضرت_ام_البنین
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
🍁🍁🍁🍁🍃🍁🍁🍁🍁🍃
بازگشت به مدینه
.
حاج محمود ژولیده
.
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من
.
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
.
مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد
که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من
.
چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی
غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من
.
خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند
به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من
.
دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد
ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من
.
چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو
چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من
.
دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم:
نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من
.
به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما
دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من
.
منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم
چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من
.
قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه
مصیباتِ تُرا، از شام تا کوفه چشیدم من
.
به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد
جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من
.
مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره
مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من
.
چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم
از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من
.
در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند
فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من
.
قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر
قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من
.
بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم
سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من
.
دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده
پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من
.
خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر
به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من
.
ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد
و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من
.
اولسون اطبادن اگر ناامید
🌾🍁🍃🌾🍁🍃🌾🍁
🥀بحر_طویل حضرت ابوالفضل (ع)
.
🌾سبک_نطقه_گل_ای_شاه_شهیدان_حسین
.
مرحوم ناصر اردبیلی
.
اولسون اطبادن اگر ناامید
دردیوه آل چاره ابوالفضلیدن
معجز جانبخش مسیحا گلور
دمبدم اظهار ابوالفضلیدن
.
.
باب الحوائجدور او کان وفا
مه لقا مظهر شیر خدا
بحر سخا معدن جود و عطا
برج شرف پور شه اولیا
مظهر حق آئینۀ حق نما
شیر خدا تک آدی مشکل گشا
دلربا، جان فزا
اولسون اونون آدینه جانلار فدا
بذل اولونور اذن حقیله شفا
جملۀ بیماره ابوالفضلدن
.
.
.
حق اونا وئرمیش ایله شأن و مقام
احتشام، احترام
شأنینه تعظیم ایلیور خاص و عام
صبح و شام، تا قیام
سبط رسوله اوزون ائتدی غلام
اولدی علمدار امام همام
بیر آدی سقای شه تشنه کام
منشی و مستوفی شاه انام
عقل لر حیرتده قاللار مدام
کشف اولان اسراره ابوالفضلیدن
.
.
قویدی فراته قدم اول نامدار
مه عذار، ضیغم دشمن شکار
یاده دوشوبدور او سوسوز شیرخوار
ایچمدی اصلا سو او کان وقار
تشنه جگر نهردن اولدی کنار
آب فراتی ایلدی شرمسار
نام وفانی او صداقت شعار
لوح جهاندا ایلدی پایدار
درس وفا اولدی ز بس آشکار
جمله وفاداره ابوالفضلیدن
.
.
مشکینی دولدوردی او کان کرم
بحر سخا ساحله قویدی قدم
گوردی کسوب یوللاری فوج ستم
تیغنی عریان ائدوب حیدر شیم
وئردی اوزین لشگر شیر دژم
اولدی عیان کفاره برق عدم
وحشته دوشدی او سپاه ظلم
لشگر کفری ایلدی زیر و بم
ظاهر اولوب شورش محشر او دم
فوج ستمکاره ابوالفضلدن
.
.
.
.
آه او زمان نوفل ائدوبدور کمین
شیری قویوب پنجه سیز اول خصم دین
شیر خدانی ایلدی دل غمین
قویدی شه تشنه لبی بی معین
اوخلادی سو مشکینی هم قوم کین
اولدی عمود الده عیان بیر لعین
قولسیز علمداره آچوب ظلم الین
دولدی فغانیله سما و زمین
یتدی همین وقته صدای حزین
سرور ابراره ابوالفضلیدن
طوفان خون، ز چشم جهان جوش می زند
🍁ترکیب_بند در مرثیهٔ حضرت سید الشهدا (ع)
حزین لاهیجی
.
طوفان خون، ز چشم جهان جوش می زند
بر چرخ، نخل ماتمیان، دوش می زند
.
یا رب شب مصیبت آرام سوز کیست
امشب که برق آه رَهِ هوش می زند؟
.
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست
صبحی که دم ز شام سیه پوش می زند؟
.
آیا غم که، تنک کشیده ست در کنار
چاک دلم که خندهٔ آغوش می زند؟
.
بسی نوشداروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش می زند
.
ساکن نمی شود نفس ناتوان من
زین دشنه ها که بر لب خاموش می زند
.
گویا به یاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش می زند
.
.
تنها نه من، که بر لب جبریل نوحه هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
.
.
شاهی که نور دیدهٔ خیرالانام بود
ماهی که بر سپهر معالی تمام بود
.
شد روزگار در نظرش تیره از غبار
باد مخالف از همه سو بس که عام بود
.
آب از حسین بُرّد و خنجر دهد به شمر
انصاف روزگار ندانم کدام بود؟
.
آبی که خار و خس، همه سیراب از آن شدند
آیا چرا بر آل پیمبر حرام بود؟
.
خون، دیدهها چگونه نگرید بر آن شهید
کز خون به پیکرش کفن لعل فام بود
.
دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را
زان رخنه ها چو صید مرادش به دام بود
.
آن خضر اهل بیت به صحرای کربلا
نوشید آب تیغ، ز بس تشنه کام بود
.
.
تفتند، زآتش عطش آن لعل ناب را
سنگین دلان مضایقه کردند آب را
.
.
ای مرگ زندگانی ازین پس وبال شد
جایی که خون آل پیمبر حلال شد
.
مهر جهان فروز امامت به کربلا
از بار درد، بدرِ تمامش هلال شد
.
شاخ گلی ز باغ امامت به خاک ریخت
زین غم، زبان بلبل گوینده لال شد
.
افتاده بین به خاک امامت ز تشنگی
سروی کزآب دیدهٔ زهرا نهال شد
.
تن زد درین شکنج بلا تا قفس شکست
بر اوج عرش، طایر فرخنده بال شد
.
شبنم به باغ نیست،که از شرم تشنگان
آبی که خورد گل، عرق انفعال شد
.
از خون اهل بیت که شادند کوفیان
دلهای قدسیان، همه غرق ملال شد
.
.
آن ناکسان، ز رویِ که دیگر حیا کنند
سبط رسول را، چو سر از تن جدا کنند؟
.
.
خونین لوای معرکهٔ کارزار کو؟
میدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟
.
واحسرتا، که از نفس سرد روزگار
افسرده شد ریاض امامت، بهار کو؟
.
زان موجها که خون شهیدان به خاک زد
طوفان غم گرفته جهان را، غبار کو؟
.
اشکی که گرد کلفت خاطر برد کجاست؟
آهی که پاک بِسترد از دل غبار کو؟
.
تا کی خراش دیده و دل، خار و خس کند
آخر زبانهٔ غضب کردگار کو؟
.
کو مصطفی؟ که پرسد ازین امّت عنود
کای جانیان، ودیعت پروردگار کو؟
.
کو مرتضی؟ که پرسد ازین صرصر ستم
بود آن گلی که از چمنم یادگار، کو؟
.
.
ای شور رستخیز قیامت، درنگ چیست؟
آگه مگر نیی که به عالم عزای کیست؟
.
.
ای دل چه شد که از جگر افغان نمی کشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمی کشی؟
.
سرها جدا فتاده، تن سروران جدا
در کربلا سری به بیابان نمی کشی؟
.
در ماتمی که چشم رسول است خون فشان
از اشک، غازه بر رخ ایمان نمی کشی؟
.
کردند بر سنان سرِ آن سروران تو
لخت جگر به خنجر مژگان نمی کشی؟
.
دستت رسا به نعمت الوان عشق نیست
تا آستین به دیدهٔ گریان نمی کشی
.
هامون، چرا نمی کنی از موج اشک پُر؟
این فوج را به عرصهٔ میدان نمی کشی؟
.
شرمی چرا نمی کنی از خون اهلبیت؟
ای تیغ کین، سری به گریبان نمی کشی؟
.
.
داد از تو، ای زمانهٔ بیدادگر که باز
شرمنده نیستی ز ستمهای جانگداز
.
.
نخل تری به تیشهٔ عدوان فکنده ای
از پا، ستون کعبهٔ ایمان فکنده ای
.
ازتشنگی سفینه آل رسول را
در خاک و خون، به لجّهٔ طوفان فکنده ای
.
ای خیره سر، ببین که سر انورکه را
در کربلا، چو گوی به میدان فکنده ای
.
از خنجر ستیزهٔ هر زادهٔ زباد
بس رخنه ها به سینهٔ مردان فکنده ای
.
شرمت ز کرده باد، که گیسوی اهل بیت
در ماتم حسین، پریشان فکنده ای
.
آتش به دودمان رسالت زدی و باز
خصمی به خانوادهٔ ویران فکنده ای
.
دامان خاک تیره، ز خون شد شفق نگار
طرح خصومتی به چه سامان فکنده ای!
.
.
جانهای مستمند، نگردند شادکام
قهر خدا اگر نکشد تیغ انتقام
.
.
خون از زبان خامه حزین، این قدر مریز
دستی به دل گذار، درتن شور رستخیز
.
خامش نشین دلاکه به جایی نمی رسد
با روزگار خصمی و با آسمان ستیز
.
آسودگی محال بود در بسیط خاک
مرّیخ دشنه دارد و رامح سنان ستیز
.
تن زن دببن شکنج تن و صبرپیشهکن
گیرم که پای سعی بود، کو ره گریز؟
.
عبرت تو را بس است ز احوال رفتگان
زندانی حیات بود، یوسف عزیز
.
یا رب به جیب پاک جوانان پارسا
یا رب به نورسینهٔ پاکان صبح خیز
.
یا رب به اشک چشم یتیمان خسته دل
یا رب به خون گرم جگرهای ریز ریز
.
.
کز قید جسم تیره، چو جان را رها کنی
حشر مرا به زمرهٔ آل عبا کنی؟
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀استوری
🍃☀️امام_حسین
زبانحال خانم ام البنین( س ) بعداز واقعه کربلا
🍁🍁🍁🍁🍁
کاروانیم یولدا لنگ اولدی حجازه گلمدی
جانمازآچدیم ولی اوغلوم نمازه گلمدی
الله الله دورداوغولدان بیرجنازه گلمدی
ای مدینه عیبی یوخ اخبار غم بسدور منه
من جنازه نیلورم قانلی علم بسدورمنه
"زبانحال حضرت زینب"
غملی قارداش غمووی اهل یقینه دئمه دیم.
التماس ایلدی نسوان مدینه دئمه دیم.
بعضی سین خلقه دئدیم، ام بنینه دئمه دیم.
بیلدی آتدان یخیلوب قانه بورونموشدون سن.
بیلمدی دشمن اراسیندا سورونموشدو
سن
🍁🍁🍁🍁🍁
ناصراسدی