«ماجرای گفتگوی توی تاکسی درباره کمک به فلسطین!»
#پ_شکوری
(مامان #عباس ۷، #فاطمه ۵.۵، #زینب ۲.۵ ساله)
سهشنبه هفته پیش بود که با بچهها رفتیم گردهمایی میدون فلسطین.
عباس رو به سختی راضی کردم، به بهونهٔ اینکه بیاد خیابون ده بیست متری از گلهایی که مردم به یاد سید حسن نصرالله هدیه کردن، رو ببینه.
البته وقتی رفتیم متوجه شدیم گلها جمع شده و اون برنامه مال چند روز قبل بوده🥲.
معمولاً عباس دوست نداره جایی بریم، مخصوصاً جاهای شلوغ، و میخواد بمونه خونه! هر چند فاطمه و زینب به شدت پایهٔ هر مدل بیرون رفتنی هستن😉.
(یکی از جاهایی که عباس بدون هیچ چون و چرایی سریع حاضر شد بریم، نماز جمعهٔ ۱۳ مهر بود، چون فهمید خیلی مهمه که خود آقا قراره بیان😍)
بعد از همایش، بابای بچهها اومد میدون فلسطین و بچهها رو برد خونه. سه تاشون راضی شدن برن مشروط به اینکه باباشون از کنار میدون براشون بادکنک بخره.🎈
من هم تنهایی راهی کتابخونهٔ پارک شهر شدم تا یکی دو ساعتی آخر شبی بتونم در سکوت کتاب بخونم.
با تاکسی رفتم
همینکه سوار شدم، سه مسافر قبلی و راننده بحث قبلیشون رو ادامه دادن دربارهٔ مشکلات اقتصادی و آخرش خانم کم حجاب کناریم گفت همهش تقصیر اینهاست که همهٔ پول ما مردم رو دارن میدن به فلسطین و لبنان🥴. در حالیکه اینقدر خودمون فقیر داریم و مشکل داریم و...
بقیه هم حرفش رو تایید کردن و در عرض یکی دو دقیقه، به این نتیجه رسیدن که مشکلات اقتصادی ناشی از کمک ایران به کشورهای منطقهست!😶🌫
#بخش_اول 👆🏻
ادامه دارد ...
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif