«معجزهها شنیدم از این ماجرا...»
#مامان_نرگس
(مامان #علی آقا ۲۵، آقا #محمدمهدی ۲۰، #زهرا خانم ۱۰، آقا #احسان ۵ ساله)
روغن ریخته
تمام حرکات و سکنات و ریز و درشت زندگی ماست؛
اگر
خرج آقاجانمان نشود.
شخصی به امام رضا گفت:
«آقا جان دعایم کنید»
امام مهربان ما فرمودند:
«روزی ۱۰۰ بار!!!!! دعایت میکنم»
امام
حواسش به من هست،
به ما
به شما
با اسم شناسنامهایمان
اما ما طفلان گریز پایی هستیم که نمیدانیم.
همیشه خودم را مثل بچههای ۴ ساله در حرم مشهد میبینم که
بچه میرود،
از پدر و مادر دور میشود،
و ذوق میکند ازین دوری...
غافل ازینکه پدر و مادر مهربان قدم به قدم مراقب او هستند و لحظهای چشم از او بر نمیدارند.
ایمان دارم که آقا جانم حواسش به من هست به بچهٔ من،
به سفرهٔ من،
وگرنه دراین روزگار پر فتنهٔ بلاخیز آخرالزمان
من چکاره ام اگر دستگیری امام نباشد؟!
یادم باشد!
میشود فرزندم ارتباط دلی تمام وقت با امام داشته باشد.
وقتی من خانهام را موکب ببینم و از کارهای روزانه غر نزنم.
و فرزندم تفاوت این دو را از من مادر ببیند چه حس قشنگی نسبت به امام خواهد داشت؟!
پدر شهیدی پسر ۱۱ سالهاش را دعوا کرده بود.
نمیدانم کتک هم زده بود یا فقط تندی کرده بود.
شب خواب حضرت ولیعصر را دیده بود
که:
«چرا با سرباز من تندی کردهای؟»
من مادر اگر فقط شک کنم،
اگر فقط احتمال بدهم،
این افراد حاضر در جامعهٔ خانوادهٔ من از من بیشتر و بهتر یار امام هستند،
چه زیبا خدمت میکنم.
راستی
کسی را میشناسم که
ایام حج که میشود،
بهویژه روز یکم ذیالحجه،
آش پشت پای حضرت ولیعصر را در خانهاش میپزد...
با ذوق به بچههایش میگوید:
«ما امسال حاجی داریم...
اماممان به حج مشرف میشوند
این آش پشتپای حج امام است...»
هر روز صبح بچهها صدقه میدهند تا مسافر عزیز به سلامت باشند.
زنان و مادرانی را سراغ دارم که
هر صبح که بیدار میشوند،
حضرت را به منزلشان دعوت میکنند
و بعد طوری به کارهای خانه میپردازند که گویی مهمان عزیزی دارند و
اما معجزهها شنیدم از این ماجرا...
#سهشنبههای_مهدوی
#حرف_دل_طور
#مادری_به_توان_چهار
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif