«۱۵ سال پیش، تصورات جالبی از آیندهام داشتم!»
#ام_البنین
(مامان #محمد ۱۳، #علی ۱۰، #هادی ۸ و #مهدی ۳ ساله)
دانه دانه برنجهایی را که در سرتاسر فرش پخش شدهاند، جمع میکنم و نگاهی به ساعت میاندازم.
حوالی ۴ بعد از ظهر را نشان میدهد و هنوز یک ساعتی مانده است!!
محمد با اینکه دو ساعت قبل نهار خورده، قابلمهٔ برنج را آورده گذاشته روی زمین و خوابش برده و در ده دقیقهای که من سرگرم مرتب کردن اتاق بودم و فکر میکردم مهدی مشغول ماشین بازی است، در حال تمرین پرتاب برنج به سمت اهداف فرضی بوده!!!🥴
علی و هادی هم شیفت بعد ازظهر هستند و خانه نیستند.
به این فکر میکنم که ۱۵ سال قمری پیش اگر از من میخواستند زمان کنونیام را توصیف کنم، احتمالاً خودم را در یک مرکز پژوهشی نجوم یا لیزیک تصور میکردم😎 و اگر میخواستم خیلی تهورانه ایده بدهم، در یک پژوهشگاه حوزوی مشغول کار بر روی شاخصههای الگوی یک زن مسلمان بودم!😌
در تصورات ۱۵ سال قمری پیشم، که مصادف میشد با شب میلاد امام حسن عسکری (علیهالسلام) و بیستمین سال تولد قمری من و ساعت ۵ بعد از ظهرش خطبهٔ عقدم جاری شده بود، بچهای وجود نداشت!!
نه اینکه قصدی برا بچهدار شدن نداشته باشم، ولی این فکر هیچ کجای ذهن من را اشغال نکرده بود!😉
تصورم از بچه همان تصویری بود که در برنامههای تلویزیونی نشان میدادند!
یک یا نهایت دو بچهٔ آرام و ساکت که هیچ وقت برنامهٔ زندگی بزرگترها را مختل نمیکنند و معمولاً در اتاقشان مشغول کشیدن نقاشی هستند.😃
اگر هم بیرون باشند، با یک تذکر کوچک والدین سریعاً به اتاق رفته و مشغول بازیهای آرام خود میشوند و یا به تخت رفته و سریعاً به خواب فرو میروند!!😂
یعنی فکرش را هم نمیکردم که بچه احیانا بخواهد برنامهٔ زندگی و تصمیمهای من را تحتالشعاع خود قرار دهد! محوریت همهٔ برنامهها خودم و خودم بودم!!🙂
۱۵ سال قمری پیش ساعت ۵ عصر در حالی خطبهٔ عقد ما جاری شد که من و همسرم هر دو دانشجوی فیزیک شریف بودیم و صرفاً به دروس حوزوی هم علاقه داشتیم!
اگر میخواستم برنامهٔ امشبم را به تصویر بکشم، حتماً به دلیل رند بودن تاریخ ازدواجمان یک برنامهٔ غافلگیر کننده و شام و کیک خوشمزه تدارک دیده بودم تا از این شب به یاد ماندنی خاطره خوشی بسازم!🤭
و قطعاً لحظهای به ذهنم خطور نمیکرد که ممکن است بین فلسطین و اسرائیل جنگی رخ دهد و حوزهٔ کاری همسر بنده هم دقیقاً مرتبط با همین حیطهها باشد و برای مدت بیش از ۴ هفته خارج از ایران مشغول کمک رسانی فکری و... به فلسطینیان باشد!
منِ الانم به منِ ۱۵ سالِ قمری پیشم میخندد و به سیب در هوایی که هزار چرخ میخورد میاندیشد و مشغول آماده کردن غذایی جدید برای پسرانی میشود که تا یک ساعت دیگر گرسنه از مدرسه باز خواهند گشت.
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif