#معرفی_کتاب
صلح امام حسن علیه السلام
پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ
✍🏻 نویسنده: آیت الله شیخ راضی آل یاسین
🔸 ترجمهی حضرت آیت الله العظمی خامنهای (حفظه الله)
پویشکتابمادرانشریف
#معرفی_کتاب صلح امام حسن علیه السلام پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ ✍🏻 نویسنده: آیت الله شیخ ر
کتاب صلحالحسن تألیف عالم جلیلالقدر شیخراضیآلیاسین از علمای حوزهی نجف است که سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) در سن سیسالگی با عنوان «صلح امام حسن؛ پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ» به فارسی ترجمه شد.
از نظر رهبر معظم انقلاب، این کتاب پرارزش و نامی، جامعترین و مستدلترین کتاب دربارهی صلح امام حسن علیه السلام است. در این کتاب، به شرح و تحلیل زمینهها، علل، عوامل و ابعاد گوناگون ماجرای صلح امام مجتبی (علیهالسلام) پرداخته شدهاست.
معظمٌله در مقدمهی کتاب، انگیزهی خویش را اینگونه بیان میکنند:
«اینک که با فراهم آمدن ترجمهی این کتاب پر ارزش و نامی، جامعترین و مستدلترین کتاب دربارهی «صلح امام حسن» در اختیار فارسیزبانان قرار میگیرد، اینجانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده مییابم و جبههی سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار میسایم.
پیش از اینکه به ترجمهی این کتاب بپردازم، مدتها در فکر تهیهی نوشتهای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پارهای یادداشتهای لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب، مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمهی این اثر ارزشمند وادار کرد.
مگر که جامعهی فارسیزبان نیز -چون من- از مطالعهی آن بهره گیرد و هم برای اولین بار دربارهی این موضوع بسی بااهمیت، کتابی از همهرو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»
🌼🌼🌼🌼
خرید نسخه الکترونیک کتاب صلح امام حسن علیه السلام در اپلیکیشن فراکتاب:
🔗 http://www.faraketab.ir/b/26679?u=82039
🟣 کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran
📌 نسخه صوتی 🎵 کتاب در اپلیکیشن و سایت ایران صدا موجود است.
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام دوستای کتابخون
حال و احوالتون چطوره؟ 😊
ما داریم همخوانی کتاب #امسال_قبول_میشویم رو تموم میکنیم و إن شاءالله از اول هفته بعد کتاب دوم مرداد ماه یعنی #نیمه_پنهان_ماه_۷ رو شروع خواهیم کرد.
❗️فراموش نکنین که اگر #امسال_قبول_میشویم رو کامل مطالعه کردین برای شرکت تو قرعهکشی اسمتون رو اینجا ثبت کنین:
👇🏻
🔗 https://digiform.ir/c9c762fe0c
و البته به اونایی که هنوز کتاب رو شروع نکردن هم بگم که واقعا کتاب #امسال_قبول_میشویم یکی از قشنگترین و جذابترین کتابهایی هست که از ابتدای پویش مادران شریف با هم خوندیم.
باور کنین از آشنایی با زندگی بانو عفت نجیب ضیاء لذت میبرید و به این شخصیت بزرگ و مقاوم غبطه خواهید خورد. 🥹
این روزها نویسنده و محقق محترم کتاب هم توی گروه همخوانی حضور دارن و همینطور که کتاب رو دورهمی میخونیم از توضیحات جانبی ایشون هم داریم بهره میبریم.
برای شروع کتاب اصلا دیر نیست 😉
یکی دو روزه هم میشه این کتاب پرمحتوا و قشنگ رو خوند و با یکی از گمنامترین و غیورترین زنان این سرزمین آشنا شد. 😌
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#امسال_قبول_میشویم
#عفت_نجیب_ضیا
📘📘📘
فهمیدم بیمارستان امام رضا (ع) بخش بزرگی از سوانح را اختصاص داده به مجروحهای جنگ و غیر از کادر پرستاری، خانمهای علاقهمند هم میتوانند برای خدمت داوطلبانه بروند آنجا. غیر از بیمارستان امام رضا (ع)، بیمارستان قائم (عج) هم مجروح جنگی پذیرش کرده بود. از وقتی این خبر را شنیده بودم، دلم طاقت نمیآورد کاری از دستم بر بیاید و در خانه بمانم؛ چون واقعا اعتقاد دارم ارزش انسان بالاتر از این است که کاری بلد باشد، اما بنشیند کنار خانه و دست روی دست بگذارد. رفتم بیمارستان خودم را معرفی کردم و گفتم: «من میخواهم کمک کنم.» همین!
از فردایش، هر روز صبح که کار خانه تمام میشد، یک چادر چیت سرم میکردم راه میافتادم سمت بیمارستان امام رضا(ع). اصلاً برایم مهم نبود که به ظاهرم برسم و از دار دنیا همین چادر چیت برایم کافی بود. روز اول، در بیمارستان یک خانم بهیار به ما گفت کجا برویم و چه کار کنیم. واقعاً برایم مهم نبود که همین چند سال پیش خودم مدیر داخلی بخش و سرپرستار چندتا بیمارستان بودم. هر کاری که میگفتند انجام میدادم؛ برای مریضها لگن میگذاشتم و به کارهایشان میرسیدم. معنی دنیا برایم فرق کرده بود. بی اینکه کسی متوجه بشود، به هر کاری برای آسایش مجروحها تن درمیدادم؛ یواشکی میرفتم مستراحها را میشستم تا وقتی مجروحها میروند آنجا، تمیز باشد. حاضر بودم هر کاری انجام بدهم؛ آنقدر مجروحین را با تخت شان بردم رادیولوژی و برگرداندم داخل بخش که دوباره درد وحشتناک دیسک کمرم شروع شد. درد میکشیدم ولی دم نمیزدم؛ چون داشتم برای خدا کار میکردم و حاضر بودم جانم را هم بدهم و حرف نزنم.
📚 برشی از کتاب #امسال_قبول_میشویم
زندگی #عفت_نجیب_ضیا
تدوین: آزاده فرزامنیا
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#نظرات_شما
#امسال_قبول_میشویم
❇️ من بسیار تحت تاثیر شخصیت پویا و پرکار خانم ضیاء قرار گرفتم و خلوص نیتشان ستودنی بود. واقعا خود را مدیون این مادران شهدا میدانم و امیدوارم بتوانم از ایشان الگو بگیرم و با برنامهریزی بهتر اوقاتم، در جاهایی که جامعه به حضور فعال زنان احتیاج دارد، به نوبه خودم فعالیتهای جهادی فی سبیل الله داشته باشم.
❇️ شروع و ابتدای کتاب برایم زیاد جذاب نبود اما کتاب را ادامه دادم. عفت خانم داستان از ابتدا روحیهی مطالبهگری داشتند، اما تحول بینش و نگرش ایشان که عمدتاً تحت تاثیر پسر خانواده بود برایم جالب بود. سختیهای که ایشان در جریان مجروحیت فرزندانشان کشیدند و صبر و تحملشان بسیار درس آموز بود. داشتن چنین فرزندان امام زمانیای که صاحب فکر، اندیشه و عمل و مجاهدت باشند آرزوی هر مادری است.
❇️ چقدر خانم ضیا پرتوان و پرانرژی بودند، چه خوب بود که هسرشون همراهشون بودن.
وضع مالی خوبی داشتن که در راه انقلاب و اسلام هزینه کردن، هر چی فکرش رو میکنم فقط میتونم بگم شهدا شرمندهایم. 😔
❇️ واقعاً کتاب بسیار عالی بود.
خدا رحمت کنه خانم نجیب ضیا رو، من با خوندن این کتاب یاد خانم عصمت احمدیان افتادم که کتاب مادر ایران در مورد ایشون نوشته شده. چقدر هر دو بانو عجیب پرتلاش هستند.
خانم نجیب ضیا عجب صبری داشتن در جریان شهادت الهه و مجروحیت مریم خانم. روحیه بسیار بالایی نیاز هست که اینطور برخورد کنیم با اتفاقات.
روحشان شاد.
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف
#نیمه_پنهان_ماه_۷ مثل باقی کتابهای این مجموعه، با مشخصات کلی شهید شروع میشود:
شهید ناصر کاظمی
ازدواج با منیژه ساغرچی: ۲۸ اسفند ۱۳۶۰
شهادت: ۶ شهریور ۱۳۶۱
یعنی فقط ۶ ماه زندگی مشترک!؟
یک لحظه از ذهنم گذشت که اصلا چرا شهید که فرمانده سپاه کردستان بوده و قطعا احتمال شهادتش بالا، ازدواج کرده تا یک دختر بیچاره را به خودش وابسته کند و چه بسا او را با یک یادگاری هم تنها بگذارد!؟
اما وقتی زندگی منیژه را خواندم که چقدر به دنبال یک مراد در زندگیش بوده به این نتیجه رسیدم که حتما میارزیده ...
ناصر نيمهٔ وجود منیژه نبود، بله تمام وجود او بود، هم حرکت دهنده و هم مکمل او.
با روحيهٔ خوبش حال و هوايی در زندگی منیژه ايجاد کرد که حتی يکبار هم احساس نکرد پشتش خالیست.
منیژه هميشه فکر میکرد يک نفر که از نظر روحی و اخلاقی آدمی محکم و قویست بايد به زندگیاش پا بگذارد و دوست داشت از کسی اطاعت کند و مطيع و فرمانبردار او باشد که ارزشش را داشته باشد. ناصر دقیقا همین خصوصيات را داشت؛ کسی که گفته و علمش يکی بود.
طبيعتا آدم اگر از چنين شخصيتی اطاعت کند نهتنها ضرر نمیبيند بلکه همهٔ زندگیاش منفعت است. به همين دليل چشم بسته او را قبول داشت و هنوز هم نااميد نيست. خيلیها به او گفتند مگر ۶ ماه زندگی خاطره هم دارد که چيزی در خاطرت مانده باشد؟ اما برای منیژه اين زندگی کوتاه بهقدری ارزشمند است که تک تک خاطرههایش را به ياد دارد.
کتاب خیلی عاشقانه و صادقانه بود و البته خیلی هم ترغیبم کرد که بیشتر دربارهٔ این فرماندهٔ دلاور کردستان بخوانم و بدانم. کسی که مردم کرد خیلی بیشتر و بهتر از هر کسی او را میشناسند و هنوز، هم عکس کاک ناصر را روی طاقچههای خانه دارند و هم داغ او را بر دل ...
🥀🥀🥀
سلام و رحمت بر شما عزیزان 💕
دومین کتاب پویش مرداد ماه، کتاب هفتم از مجموعهی نیمهٔ پنهان ماه هست به قلم
✍🏻 خانم نفیسه ثبات
زندگی شهید ناصر کاظمی
به روایت منیژه ساغرچی، همسر شهید
خوشبختانه هر دو نسخهی صوتی 🎵 و الکترونیک 📱کتاب موجود هستن و ضمنا کتاب هم، خیلی سبک و جذابه و خیلی راحت تو چند ساعت میشه تمومش کرد. حتی اگر راهی زیارت اربعین هستین میتونه همراه خوبی برای سفرتون باشه ☺️
روش تهیه نسخههای مختلف کتاب با تخفیف، عضویت تو گروه همخوانی و سایر اطلاعات همه در کانال پویش کتاب مادران شریف:
🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویشکتابمادرانشریف
#نیمه_پنهان_ماه_۷ مثل باقی کتابهای این مجموعه، با مشخصات کلی شهید شروع میشود: شهید ناصر کاظمی ازد
#بریده_کتاب
#نیمه_پنهان_ماه_۷
📘📘📘
حملهٔ هوایی بود. همه جا شلوغ شده بود. همه میدویدند سمت پناهگاه و زیرزمین، ولی من دویدم طرف پشتبام. پلهها رو دو تا یکی کردم رفتم بالا.
مادر از پایین داد میزد: «منیژه کجا میری؟ بیا پایین، مگه نمیبینی همه دارن فرار میکنن، الآن میزننت، هواپیما اومده روی خونهٔ ما ...»
صدای کسی را نمیشنیدم. ایستادم روی پشت بام. هواپیما درست بالای سرم بود. احساس کردم میخواهد چیزی برایم بیندازد. چشمهایم را بستم، سرم را بالا گرفتم، دستهایم را باز کردم، مثل اینکه میخواستم بغلش کنم، چیزی مثل راکت از هواپیما جدا شد و افتاد توی بغلم، یک ماهی بزرگ و سفید بود.
از خوشحالی نمیدانستم چه کار کنم، آن قدر ذوق کرده بودم که مدام مادرم را صدا میزدم. میگفتم: «مامان بیا ببین، ببین چه ماهیِ بزرگی به ما داد، دیدی کاری باهاشون نداشت.»
آمدم پایین و ماهی را دادم به مادر. دوباره دویدم طرف پشتبام، هواپیما چرخ زد، دوباره آمد بالای سرم، یک برّهٔ سربریده انداخت توی بغلم.
📚 برشی از کتاب #نیمه_پنهان_ماه_۷
شهید ناصر کاظمی به روایت منیژه ساغرچی همسر شهید
✍🏻 نفیسه ثبات
انتشارات روایت فتح
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
🛒 خرید نسخه الکترونیک و صوتی کتاب #نیمه_پنهان_ماه_۷ در فراکتاب:
🔗 www.faraketab.ir/b/21556?u=82039
🟣 کد تخفیف ۳۰ درصد: madaran
📌 دوستانی که اشتراک نوار دارند میتونن نسخهٔ صوتی کتاب رو در نوار گوش کنن.
دوستانی هم که اشتراک فیدی پلاس دارن، نسخهٔ الکترونیک کتاب اونجا موجوده.
❗️قبلاً اینجا 👇🏻
🔗 https://eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab/1292
توضیح دادیم که چطور میتونین از طریق پیامرسان آیگپ اشتراک یک ماهه رایگان نوار 🤩 رو دریافت کنین و به کلی کتاب صوتی بصورت رایگان دسترسی داشته باشین.
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
شروع همخوانی کتاب #نیمه_پنهان_ماه_۷ در گروه همخوانی پویش کتاب مادران شریف از امروز
عضویت در گروه ❗️مختص خانمها❗️:
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#بریده_کتاب
#نیمه_پنهان_ماه_۷
📘📘📘
دموکراتها اگه بخوان عروسیشون خیلی مجلل بشه، حتما دو سه تا پاسدار رو زیر پای عروس قربونی میکنن، شبها میریزن توی پایگاه سر بچهها را میبرن، مثلهشون میکنن.
سرش را بالا آورد و صاف نشست، بعد نگاهش کرد و پرسید: «با این همه خطر حاضرین با من بیاین؟»
منیژه نمیدانست چه زندگی خواهد داشت؟ حتی نمیدانست مثله کردن یک پاسدار یعنی چی؟ نفهمید این حرفها را چهطور سر هم کرد و گفت: «آدم ناچاره بعضی از سختیها رو تحمل کنه. نمیتونه ازشون فرار کنه. شما هیچ فکر کردین که چهطور جون میدین؟ تحملش سخته، نه، اما یه روزی مجبورین باهاش روبهرو بشین. من هم این سختی رو همینطور تحمل میکنم.»
📚 برشی از کتاب #نیمه_پنهان_ماه_۷
شهید ناصر کاظمی به روایت منیژه ساغرچی همسر شهید
✍🏻 نفیسه ثبات
انتشارات روایت فتح
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab
#نظرات_شما
#نیمه_پنهان_ماه_۷
🖋🖋🖋
🔸 صبح خریدم، نتونستم بذارمش کنار، خط به خط با منیژه اشک ریختم.
بسیار متأثر و شرمنده شدم
چطور جواب شهدا و سختیهایی که خانوادههاشون کشیدن و میکشن رو بدیم!؟
ما کجا و اونها کجا ...
خدایا دستمون رو بگیر تو این وانفسا غرق نشیم
🔸 دیشب کتاب رو خریدم تا شروع به خوندن کردم نتونستم تحمل کنم، کل کتاب رو خوندم.
چقدر اشک ریختم با داستان زندگی منیژه مخصوصا وقتی که تنها زایمان کرد ...
🔸 کتاب خیلی دلنشین بود 🌸 و خوشحالم این کتاب رو خوندم و با این شهید گرانقدر و خانواده گشون آشنا شدم.
چقدر ما مدیون هستیم به آنها و چقدر گمنام هستند بین ما... 😞😞😞 خداوند حقشون رو بر ما حلال کنه
🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف:
@madaran_sharif_pooyesh_ketab