متن دعای هفتم صحیفه سجادیه
دعا یادت نره مامان جون🤲🏻
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
#قصه_های_خوب_برای_بچه_های_خوب
🐤 مرغ ناقلا
✍ نویسنده: محبوبه دشتی
👇🏻👇🏻👇🏻
مرغ ناقلا.mp3
زمان:
حجم:
1.76M
🎀قصه های خاله سمیرا
#مرغ_ناقلا
🕰 ۳:۳۹ دقیقه
@yekiboodyekinabood
"مامان باید قصهگو باشه "
#فرنگیس
قسمت هفتاد و پنجم
از همانجا، پیچ چهارزبر را نگاه کردم. انگار ماری بود توی دل دشت. دستم را روی خاکهای کنارم کشیدم و به علیمردان گفتم:《 از من نرنج. بگذار برگردم و سری به خانه بزنم. سری به پدرم و بچهها میزنم و برمیگردم. دلم طاقت نمیآورد. دارم جان میدهم. علیمردان، اینجا جای من نیست. بقیه شاید راحت باشند، اما به خدا من نمیتوانم. انگار دارم خفه میشوم. بگذار بروم.》 علیمردان نگاهم کرد. چشمهایش پر از اشک بود. وقتی چشمهایش را دیدم، انگار چیزی به دلم چنگ انداخت. اشکهایش را پاک کرد و گفت:《 برو!》
بعد مکثی کرد و ادامه داد:《 ولی زود برگرد.》
با تردید گفتم:《 سهیلا را ببرم؟ اینجا طاقت نمیآورد.》
با بغض گفت:《 سهیلا را هم ببر.》
دستم را روی دستش گذاشتم و گفتم:《 زود برمیگردم علیمردان. تو فقط مواظب رحمان باش. قول میدهم که بچه را صحیح و سالم برگردانم.》
آرام دستم را فشار داد و دیگر سرش را بلند نکرد. میدانستم برای یک مرد کلهر خیلی سخت است، اما پا روی دلش گذاشته بود. همانجا پشتش را به من کرد.
رحمان را به طرف خودم کشیدم. صورتش را بوسیدم. چشمهایش را بوسیدم و گفتم:《 رحمان، مواظب خودت و پدرت باش.》
دهانش باز مانده بود. نگاهی به پدرش کرد. انگار می.خواست چیزی بپرسد، اما چیزی نگفت. شوهرم از توی گندمزار بلند شد. دست رحمان را گرفت و گفت:《 برویم پسرم.》
دیگر نگاهم نکرد. سهیلا را بغل کردم، پشتم را به ماهیدشت دادم و به طرف جاده به راه افتادم. یک لحظه برگشتم. رحمان در حالی که دستش توی دست پدرش بود، سرش را به عقب برگزدانده بود و ما را نگاه میکرد. توی دلم گفتم:《 رحمانم، مادر، طاقت بیاور، برمیگردم.》
سهیلا را روی کولم محکم کردم و به راه افتادم. تنها چیزی که داشتم، چاقویم بود.
سوار یک تویوتای سپاه شدم. چند پاسدار و پیشمرگ کُرد، پشت تویوتا بودند. پرسیدم:《 تو را به خدا چه خبر است؟》
یکی از پاسدار ها که مسن بود، گفت:《 خواهر، چه خبر... منافقین و عراقیها از مرز تا سرپلذهاب آمدهاند و دارند به طرف ما میآیند.》
مردها توی ماشین داشتند با خودشان حرف میزدند. انگار غم دنیا روی دلم سنگینی میکرد. خسته بودم. دلم میخواست بروم توی روستایم؛ همانجا بنشینم و تا آنجا که میتوانم، بجنگم و بعد بمیرم.
سهیلا زیر تیغ آفتاب بیتابی میکرد. وسط راه، وقتی تویوتا پیچید، پیاده شدم و کنار جاده ایستادم. مینی بوس به سمت گیلانغرب میرفت. سوار شدم .همه مرد بودند. با تعجب به من و بچه روی کولم نگاه کردند. اما چیزی نگفتند. روی صندلی جلو نشستم. دوازده نفر توی مینیبوس بودند. سرم را به طرف بیرون چرخاندم تا مجبور نباشم اگر کسی سوالی کرد، جواب بدهم.
به داربادام رسیدیم. درختها همه سبز بودند. توی ماشین، داشتم دره و کوهها را نگاه میکردم که یکدفعه فریاد راننده بلند شد:《 یا ابوالفضل...》
پا روی ترمز گذاشت و ماشین کنار دره ایستاد. با تکان ماشین، نزدیک بود سهیلا از بغلم بیفتد. تکان سختی خوردم. مرد راننده، از شیشه جلو به آسمان خیره شده بود. هنوز گیج بودیم چه خبر شده که با صدای وحشتناک هواپیماها، زمین و زمان لرزید. از شیشه جلوی مینیبوس، هواپیمای عراقی را دیدم که شیرجه زد و به سمت ما آمد. راننده فریاد زد:《 بروید پایین... خودتان را نجات دهید.》
با فریاد راننده، همه به طرف در هجوم آوردند. دستم را به چادرم گرفتم و از در مینیبوس خودم را پرت کردم پایین. باید به سمت کوه میرفتیم و لای درختها قایم میشدیم. توی جاده، علاوه بر مردم عادی، ماشین نیروهای نظامی هم بود که میخواستند عبور کنند. فهمیدم هواپیماها آمدهاند آنها را بمباران کنند. ما هم که قاطی آنها بودیم؛ برایشان فرقی نمیکرد.
#ادامه_دارد
"مامان باید شهید پرور باشه "
@madaranee96
683.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای مهربون،
به ما بردباری، فروتنی
و تسلیم و رضا
در برابر خواست خودت
عطا کن
و بر ما منت بذار و تمام
گرفتاریها، سختیها و غمها
رو از همه بندههات دور کن
شبت نورانی خانومی 🌙
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
💠 مدرسه مجازی والدین 💠
♻️ یه گفتگوی مجازی
ویژه والدینی که دغدغهی انتخاب مدرسه مناسبی واسه فرزندانشون رو دارن:👇👇👇
🔰مدرسهی مناسب فرزند من
🔸چطوری باید یه مدرسه خوب واسه کودکم انتخاب کنم؟
🔸اون مدرسه، چه ویژگیهایی باید داشته باشه؟
🔸واسه شناخت یه مدرسه، چه کارهایی باید انجام بدم و چه سوالاتی باید بپرسم؟
🔸تحصیل بچهها توی مدرسه بیشتر اهمیت داره یا تربیتشون؟
🔸نقش والدین توی یه مدرسه خوب چی باید باشه؟
🔸و ...
👨🏫با ارائه آقای رسول زارع
🗓جمعه-١۴٠٠/٣/٧
⏰ساعت: ١٩:٠٠
📌پیوند(لینک) ورود به جلسه:
https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroom/view.php?id=10437
📣این جلسه واسه مخاطبین ما رایگان برگذار میشه.
"مامان باید شاد باشه"
@madaranee96
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در روز ظهورش چه شگفت است مراسم
چون همره مهدیست، ابومهدی و قاسم🚩
#مرد_میدان
#به_وقت_حاج_قاسم
#ما_ملت_امام_حسینیم
هدیه محضر شهدا و امام شهدا صلوات.🌷
"مامان باید شهید پرور باشه"
@madaranee96
•منبہامیدزندهام....
ڪہاربعینمنومیبری به حرم...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🌷
#شبجمعه🌙
بفرمایید هیئت
👇🏻👇🏻👇🏻
@Maddahionlinمداحی آنلاین - زائرین - استاد عالی.mp3
زمان:
حجم:
1.96M
زائرین...
🎤حجت الاسلام عالی
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
@Maddahionlin1_445544228.mp3
زمان:
حجم:
2.43M
داغ جوان
🎤حجت الاسلام عالی
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃کربلا دلم دوباره بیقراره
🍃هوای دیدن تو داره
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله🌷
#شبجمعه🌙
#هیئت_مجازی_مادرانه 🌴🌴