eitaa logo
🧕🏻 🏴مامان‌ باید‌ شاد‌ باشه 🇱🇧🇮🇷🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
61 فایل
. 🌻﷽🌻 اینجا مادران میدان دار عرصه تربیت اند. استفاده از مطالب کانال با ذکر سه صلوات بر محمد و آل محمد آزاد است. 💌ارتباط با ما: @ShiraziSNSF @madarane96
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 ۴ روز تا میلاد بانوی دو عالم🌟 وعده ما هرروز بعد از نماز صبح صلوات خاصه حضرت مادر 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
راه ۵۷ اندر حکایت حذر از ظلم 💠امام حسین علیه السلام 🔰از ظلم به کسی که در برابر تو، هیچ یاری کننده‌ای به جز خداوند ندارد، بر حذر باش 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
خاطرات ۷۴ سبک زندگی‌ شهدا... بعد از شهادت حسن رفتیم اتاقی که توی دزفول ‌کرایه‌ کرده بود. وسایل زندگی حسن توی اتاق، یه موکت بود و چند تا پتو... چند تا لباسِ بچه‌گونه هم داشتن برای تنها بچه‌ی پنج ماهه ‌اش؛ و تعدادی ظرف و وسایل جزئی و مایحتاج اولیه. دوستاش بهش می‌گفتن: لااقل واسه راحتیِ مهمونات، یه قالی تهیه‌ کن. آخر سر حسن با اصرار زیاد دوستان، یه موکت واسه پذیرایی از مهمونا خرید ... این بود زندگی یک فرمانده 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حسن باقری « غلامحسین افشردی» هدیه محضر شهدا و امام شهدا صلوات.🌷 🇮🇷"مامان باید شهید پرور باشه"🇮🇷
سلام و درود خدا بر امام 🌹 سلام و درود خدا بر شهدا🌷 و سلام و درود خدا بر همه مردمان سرزمین مادری... ببینیم قطراتی از دریای سربازان حاج قاسم رو: 👇👇👇
اینجا ایران🇮🇷 بر مدار عشق...❤️ 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
این همه لشگر آمده...✊ 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
ما همه سرباز تو ایم...✌️ 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
سرفراز باشی میهن من 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 ۳ روز تا میلاد بانوی دو عالم🌟 وعده ما هرروز بعد از نماز صبح صلوات خاصه حضرت مادر 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
راه ۵۸ اندر حکایت عشق به وطن🇮🇷 💠امیرالمؤمنین علیه السلام با عشق به وطــــــن، کشورها آباد میشود. 🇮🇷 📙بحار، ج75، ص45 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
۳۷ ‌ مامان جون، آقا میگن: ‌ در این راهپیمایی‌ها ، وقتی‌ دوربینها میرود روی چهره خانمهایی که با حجاب کامل، فرزندانشان را هم در بغل گرفته‌اند و در شرایط دشوار به راهپیمایی آمده‌اند، یا برای اعلام موضع سیاسی، یا در نماز جمعه شرکت‌کرده‌اند و یا برای کار عبادی، سیاسی به پای صندوقهای رأی رفته‌اند، برای ما افتخار است. ٧١/٠٩/٢۵ ‌ ‌🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
خاطرات ۷۵ 👤 برخورد تأمل برانگیز و جالب شهید چمران با چاقو کش بزرگ مشهد (رضا سگه ) ✅ خواندن این خاطره‌ی ناب رو از دست ندین 👇👇👇
خاطرات ۷۵ یکی اون بالا هست... یه چاقو کش توی مشهد بود که به دو علت بهش می گفتند «رضا سگه» یکی اینکه سگ خرید و فروش می کرد. دوم اینکه می گفتند رضا توی دعوا مث سگ پاچه می‌گیره. کلا مرامش این بود که قبل از غذا خوردن باید دعوا می کرد و چاقو می کشید ،تا غذا بهش بچسبه. یه روز داشت می رفت کوه سنگی مشهد تا دعوا کنه و غذایی بخوره ، که متوجه شد یه ماشین داره تعقیبش می کنه ... یه کم قدم هاش رو بلندتر برداشت اما دید ماشین هنوز داره دنبالش میاد. زیر چشمی نگاه کرد ، دید روی ماشین آرم ستاد جنگهای نامنظم نصب شده و راننده اش هم دکتر مصطفی چمران است به روی خودش نیاورد و رفت . دکتر چمران پیاده شد و چند قدم شونه به شونه با رضا راه رفت ، اما رضا به روی خودش نیاورد و به راهش ادامه داد. چمران مچ دست رضا رو گرفت و چند قدم دیگه کنارش راه رفت، اما رضا انگار نه انگار کسی دستش رو گرفته، همینجور رفت. تا اینکه یهو چمران مچ دست رضا سگه رو فشار داد ، یعنی وایسا... رضا ایستاد و زل زد توی چشمای چمران چمران بهش گفت: خیلی مردی؟ رضا گفت: بر و بچ اینجوری میگن... چمران گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه ... خلاصه کمی حرف زدند و رضا راضی شد بیاد جبهه مدتي بعد شهيد چمران توی اتاق نشسته بود و کارهايش را انجام می‌داد. يک‌دفعه صدای داد و بیداد شنيد. بعد از چند دقيقه رزمنده‌ها رضا رو با دست‌ِ بسته آوردند و انداختند جلو چمران و گفتند: آقاي چمران اين کيه آورديد جبهه؟ رضا که عصبانی بود شروع کرد به فحش دادن، اونم فحشای رکیک! شهيد چمران هم سرش پايين بود، هيچی نمی‌گفت و کار خودش رو انجام می داد‌. رضا که از خونسردی و بی توجهی چمران عصبانی شده بود، خطاب به او گفت: هی کچل! با توأم ... شهيد چمران با مهربانی سرش را بالا آورد و گفت: بله عزيزم! چی شده آقا رضا؟ رضا از این برخورد دکتر چمران شوکه شد... چمران پرسيد چه اتفاقي افتاده؟ حالا قضيه چي بود؟ آقا رضا داشت مي‌رفت بيرون براي خريد. دژبان هم گفته بود بايد برگه تردد داشته باشي و دعوايشان شده بود. شهيد چمران وقتي قضيه را فهميد، گفت برويد برايش بخريد و بياوريد. شهيد چمران و آقا رضا توی سنگر تنها شدند. نيروها که رفتند رضا به چمران گفت: «ميشه دو تا فحش بهم بدی؟! يه چيزی به من بگو. يه کشيده‌ای، تنبیهی! تو رو خدا اينجور ولم نکن» شهيد چمران: چرا؟ رضا جواب داد: «من يک عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده. فحش داده‌ام، فحش شنيدم. اگه زدم، خوردم... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اينطور برخورد کنه و بگه بله عزيزم و بهم خوبی کنه.» شهيد چمران گفت: «اشتباه فکر می‌کنی. يکی اون بالاست، که من هر چی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب می‌ده ... يک عمر به خدا بدی کردم، او خوبی کرده. آبرو بهم داده ... تو هم يکی رو داشتي که هی بهش بدی می‌کردی، او بهت خوبی می‌کرده ...! اما حواست نبوده... منم گفتم بذار يه بار يکی بهم فحش بده بگم بله عزيزم ... يک کم مثل خدا بشوم.» آقا رضا جا خورد. تلنگر خورد. می‌گويند رفت توی سنگرش و شروع کرد زار زار گريه کردن. با خودش می‌گفت: «عجب! يکی بوده من هر چی بدی می‌کردم، به من خوبی کرده؟ إ... من چطور حواسم به خدا نبود؟ يکي هست که يک عمر بهش دهن‌کجی کرده‌ام و او دهن‌کجی نکرده؟» اذان شد ... آقا رضا اولين نماز عمرش رو می خواست بخونه ... رفت وضو گرفت ... سر نماز، موقع قنوت صدای گريه‌اش بلند بود. دیگه اون رضا سگه ی بی سر و پا نبود... حالا دیگه با خدا رفیق شد و آقا رضا بود وسط نماز، صداي سوت خمپاره آمد. خدا آقا رضا را برد پيش خودش و شهيد شد. هدیه محضر شهدا و امام شهدا صلوات.🌷 🇮🇷"مامان باید شهید پرور باشه"🇮🇷
۲۱ ♨️چطور میتونیم با رد شدن از پلِ تنبلی و بی حوصلگی؛ ابدیّتی آروم و دلخواه داشته باشیم؟ @ostad_shojae با هم بشنویم👇👇👇
💞 همسر صبور 📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی ✊ در بیان شرح مبارزات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای علیه رژیم ستمشاهی، کمتر به نقش همسر مکرمه‌ی ایشان در آن دوران پرداخته شده است. هر روز یک برش تاریخی از نقش خانم منصوره خجسته باقرزاده در مبارزات رهبر انقلاب رو با هم بخونیم. منبع این تاریخ‌نگاری‌ها، کتب "خون دلی که لعل شد" و "شرح اسم" است 👇 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
💞 همسر صبور 📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی فقر ... ✊ عواقب مبارزه با دستگاه حاکم یکی از مصائب بود، فقر و نداری گرفتاری بعدی. بی‌پولی دوره اقامت در قم، در مشهد هم ادامه یافت؛ و این‌بار در کنار همسری که با طعم تلخ آن آشنا نبود. سختی‌های بی‌پولی همچنان پابرجا بود. 🕌 سیدعلی خامنه‌ای پس از بازگشت به مشهد، مباحث فقهی خود را با پدر پی‌گرفت. صبح‌ها راهی منزل قدیمی خود می‌شد و پس از پایان محفل علمی در اتاق باستانی پدر، برای تدریس به مدرسه نواب می‌رفت. 🌸 اوایل زندگی مشترک بود. صبح که می‌خواست از خانه بیرون آید، همسرش گفته بود که برای ظهر چیزی نداریم؛ فکری کن. و اکنون در کوچه پس‌کوچه‌های منتهی به مدرسه نواب یادش آمد که چه سفارشی به او شده‌است. 🔅 «دست کردم توی جیبم. جیب‌های بالا که هیچ نداشت... جیب پایین... حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده شاهی... بود... بی‌اختیار خنده‌ام گرفت... و گفتم الحمدلله... واقعاً هیچی نداشتم... این طور نبودم که مثلاً از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم، نه. نه یک ریال ذخیره، نه یک امکان... در چنین مواقعی خیلی به من فشار می‌آمد.» ❗️روزی نبود که دغدغه معاش نداشته باشد. همیشه مقروض بود و اعداد این دیون دائم افزایش می‌یافت. گاه اگر منبری می‌رفت و صاحب مجلس کرامتی نشان می‌داد، صرف پرداخت قرض‌ها می‌شد، و «باز هم پولم تمام می‌شد، باز هم وضع زندگی‌ام همان‌طور بود.» 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز هم همون سرباز کوچولو که توی نماز به سردار گل داد...🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینبار گُل رو برد سرِ مزارِ🥀 ...😭 🇮🇷"مامان باید شهید پرور باشه"🇮🇷
عکسای داغ و تازه رسید از سرباز کوچولوهای آقا🇮🇷❤️ 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊بازسازی لحظه‌ی آسمانی شدن سردار دل‌ها تا انتقام سخت... 🎥 انیمیشن دیدنی «» 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷
؟ ۱۶ (خاطرات یه بچه ی بیست ساله) سینه خیز برو توی جاهای تنگ و باریک😱 تا دست مامان بهت نرسه🤪🤪 🇮🇷"مامان باید شاد باشه"🇮🇷