#ارسالیمادران
#روایتیکیازاعضایمادرانهسبزوار
چند وقتی بود کمتر سر کار میرفت و بیشتر توی خانه بود.
کمتر میخندید و بیشتر توی خودش بود.
ذرهبین سرزنش دستش گرفته بود و تمامِ قد و بالای رفتار من و بچهها و مسائل خانه را با آن برانداز میکرد.
می دانستم که مسالهای در محل کار او را به این روز انداخته ولی کاری از دستم برنمیآمد.
دیگر به راحتی قبل نمیتوانستم به فعالیتهایم بپردازم. نمیتوانستم برای جلسات و کارهای مادرانه بیرون بروم. نباید کاری از کارهای خانه یا امور بچهها و خودش را روی زمین میگذاشتم.
جلسات را مجازی شرکت میکردم و سعی میکردم نظرش را جلب کنم. چند بار سر صحبت را با او باز کردم ولی این کلاف سردرگم خیال باز شدن نداشت. تنها کاری که از دستم برمیآمد، توکل و توسل بود.
میگفتم: خدایا! یعنی همین الآن که مادرها ایدهپردازی برای کارهای انتخاباتی امسال را شروع کردهاند، همسر من باید بنای ناسازگاری با فعالیتهایم را بگذارد؟!
حضرت زهرا (س) را واسطه قرار دادم که با دستان مادرانهاش این گره را باز کند. گفتم: مادر جان! ما این درس را از خودت گرفتهایم که سرمان را در لاک بیتفاوتی فرو نبریم و نسبت به مسائل جامعهمان بیتفاوت نباشیم. مساله مهم انتخابات را در پیش داریم و شرایط همسرم دست و پایم را بسته. هم حال خراب همسرم را تاب نمیآورم، هم حال خراب جامعه راحتم نمیگذارد. راههایی را رفته و به در بسته خوردهام. خودت راهی پیش پایم بگذار.
یک روز همسرم از محل کار تماس گرفت و بر خلاف روال این روزهایش با صدایی پرنشاط سلام و احوالپرسی کرد و بدون مقدمه گفت: ..... جان! من با ورودت به فعالیتهای انتخاباتی مشکلی ندارم. هر کجا که لازم میدانی وارد شو. من مانعت نمیشوم.
دیگر صدای شوهرم را نمیشنیدم. بغضم سر باز کرده بود و اشک امانم نمیداد. فقط توانستم توی دلم بگویم: ممنونم مادر جان!😭
از روزی که حضرت مادر، چادر مادریاش را روی سر خانواده من پهنتر گسترده، شوهرم از این رو به آن رو شده. حتی همراهتر از قبل.
پس عهد میبندم برای تعجیل در ظهور، مردم را به مشارکت در انتخابات فرا بخوانم و باعث قدرت نظام و انقلاب شوم. محکمتر و مطمئنتر از قبل. انشاءالله💪
#مادرانمیدانجمهوری
#انتخابات
#آحادمردم
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
#ارسالیمادران
#روایتیکیازاعضایمادرانهسبزوار
واسه ما مامانا اینجوریه که وقتی بچه ها خوابن یا یکم ولت میکنن تو سرت یه عالمه علامت سوال سبز میشه الان ظرفمو بشورم لباس بشورم جارو کنم دستمال بکشم بخوابم یا بخورم به خودم برسم شونه ای کرمی یا به معنویتم برسم قرانی دعایی کتابی یا مجازی گردی. بعضی وقتا طبق برنامه هستی بعضی وقتا طبق حال دلت.
ولی دیروز یه دوراهی عجیب واسم پیش اومد بچه رو پام بود مدت طولانی یا باید قرآنمو میخوندم یابا گوشی میرفتم سراغ کار انتخاباتیم هی باخودم حرف زدم کلنجار رفتم خواستم اهم ومهم کنم اخرش تصمیم گرفتم قرآنمو بخونم جالب بود بعده قرآنم تو کار انتخاباتیم یه جامونده بودم که چندتاراه تو ذهنم واسش باز شد.
#مادرانمیدانجمهوری
#انتخابات
#آحادمردم
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
#ارسالیمادران
#روایتیکیازاعضایمادرانهسبزوار
واسه ما مامانا اینجوریه که وقتی بچه ها خوابن یا یکم ولت میکنن تو سرت یه عالمه علامت سوال سبز میشه الان ظرفمو بشورم لباس بشورم جارو کنم دستمال بکشم بخوابم یا بخورم به خودم برسم شونه ای کرمی یا به معنویتم برسم قرانی دعایی کتابی یا مجازی گردی. بعضی وقتا طبق برنامه هستی بعضی وقتا طبق حال دلت.
ولی دیروز یه دوراهی عجیب واسم پیش اومد بچه رو پام بود مدت طولانی یا باید قرآنمو میخوندم یابا گوشی میرفتم سراغ کار انتخاباتیم هی باخودم حرف زدم کلنجار رفتم خواستم اهم ومهم کنم اخرش تصمیم گرفتم قرآنمو بخونم جالب بود بعده قرآنم تو کار انتخاباتیم یه جامونده بودم که چندتاراه تو ذهنم واسش باز شد.
#مادرانمیدانجمهوری
#انتخابات
#آحادمردم
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *