#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب
کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب
گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی
تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب
به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست
نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب
لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم
نفس وحشی بشود وحشی و رامت ارباب
بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام
نتوانم که پرم از سر بامت ارباب
دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد
کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب
تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری
تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب
جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم
سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب
مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر
قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب
تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت
تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب
غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب
گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب
لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم
جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین
شعلۀ حُبِ علی ،در دلم اَفروخت حسین
هر کسی عبد حسین است ،همان عبد خداست
با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین
آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش
مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین
با صدای سخنِ عشق ، به دنیا فرمود:
ذره ای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین
با ستمکار ، سخن از درِ تذلیل نگفت
ذلت و خواری و لبخند ! نیاموخت حسین
تَهِ گودال اگر زمزمۀ یارب داشت
زیرِ شمشیر و سنان ، دیده به ما دوخت حسین
کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت
بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین
آتشِ عشقِ خدا و عطشِ کشته شدن
آنقدَر داشت ،که لب تا جگرش سوخت حسین
کربلایی نشود ، هر که فدایی نشود
بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین
محمود ژولیده
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یاحسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام
هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام
از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا
من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام
آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال
از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام
هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات
یا به یمنِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام
روز و شب داغِ علمدارِ حرم سینه زنم
یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام
تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه
همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام
تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش
من برای ناله های بیصدایت....زنده ام
زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم
گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت.....زنده ام!
🔸شاعر: هستی_محرابی