سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر
باقر علم حق تعالایم
پنجمین حجت خدا هستم
یادگار امام سجادم
لاله ی باغ کربلا هستم
بس که قدرم رفیع می باشد
آمده از نبی سلام به من
حرمتم را کسی نمی داند
کینه توزی کند به من دشمن
زهر دادند اگر به من غم نیست
قاتلم خاطرات عاشوراست
آنچه دیدم ز زهر بدتر بود
وه چه غم ها که در دلم برپاست
آنچه دیدم به چار سالگی ام
تا ابد من نمی برم از یاد
همره عمه روی تل رفتم
دیدم از اسب جد من افتاد
دیدم از تل یکی جلو آمد
گره انداخت بین گیسویش
جد ما زنده بود در گودال
با لگد زد یکی به پهلویش
چه بگویم زبان نمی چرخد
یکنفر می برید حنجر را
دیگری می دوید و می خندید
بین دستش گرفته یک سر را
مثل عمه به خاک افتادم
هر دو دیده ز خون دل تر شد
وای من ده سوار آمده بود....
به روی پیکری که بی سر شد
بین گودال صحنه ای رخ داد
که به شدت به خویش لرزیدم
روی هر نعل تازه و میخش
تکه های لباس را دیدم
آه از آن لحظه ای که وقت غروب
تا شد آزاد آب در آنروز
شیر در سینه،شیرخواره نبود
دیدم اشک رباب در آنروز
آب آزاد شد ولی صد حیف
اهل بیت نبی اسیر شدند
بعد عباس نامسلمانان
بهر اطفال خسته شیر شدند
بعد گودال،مردم شامی
تن ما را مدام لرزاندند
وای بر من که عمه هایم را
بین بازار و کوچه چرخاندند
محمود اسدی(شائق)
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
من ز طفلی غم و اندوه مکرر دیدم
کربلا بود که لرزیدن دختر دیدم
سخت تر زآنچه حسن دیده در آن کوچه ی تنگ
من در این دشت بلا چند برابر دیدم
همره عمه به بالای بلندی رفتم
در کف شمر دنی کاکل و خنجر دیدم
موقع سوختن خیمه صدا زد عمه
زنده شد در نظرم آنچه پس در دیدم
یارب ای کاش نیاید به سر هیچ کسی
صحنه هایی که به این چشم زخون تر دیدم
عده ای در پی ششماهه به پشت خیمه
نیزه ها را به زمین در پی یک سر دیدم
کاش می مردم و آن صحنه نمی دیدم من
نیزه را من به دهان علی اصغر دیدم
🔸شاعر
#محمود_اسدی
_________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
با زهرِ کینه، تاب وتوانم گرفته شد
قوّت نماند و باز زبانم گرفته شد
ماندم در این حوالیِ غمها چه می شود؟
در این شرایطی که توانم گرفته شد
تا خاطرم رسید مراثیِ کربلا
ای وایِ دل که امانم گرفته شد
وقتی زدند عمّه ی مظلومه بر زمین
آوار شد زمین و زمانم گرفته شد
بر عمّه ی سه ساله ی من حرفِ بد زدند
حسّی غریب آمد و جانم گرفته شد
گودالِ قتلگاه دلم را شکسته است
با یک سری تمامِ بیانم گرفته شد
ای وای از اسارت و از زجرِ کوفیان
غیرت رسید واشکِ روانم گرفته شد
از شامِ پُر بلا چه بگویم چها گذشت
از صحبتش عجیب دهانم گرفته شد
بزمِ شراب و مجلسِ نامحرمانِ شهر
دیگر بس است نام و نشانم گرفته شد
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
الا یا ایها الشیعه منم نور
خداوند جلی را سرِّ مستور
من احسان خدا برکائناتم
تمام خلق را باب نجاتم
ز توحید و نبوت تا امامت
ز عدلم تا معادم در زعامت
منم اوصافی از سر الوصیین
نشانم؛باقر العلم النبیین
همه عالم به زیرسایه من
جنان تا عرش آیه آیه من
وصی پنجم آل رسولم
بهاری از گلستان بتولم
علی را افتخار عالمینم
عمویم مجتبی،سبط الحسینم
من آن عبدم که با مولا قرینم
گل دامان زین العابدینم
برای شیعه زهرا امامم
به آل کربلا حسن ختامم
به عالم اسوه اهل معادم
که من از نوجوانی در جهادم
تمام رازها سینه به سینه
شنیدم ازمدینه تامدینه
ازآن جایی که غم تقدیر مابود
حکومت درپی تحقیر مابود
به پشت ابر،مخفی ماه حج شد
به کُنه کعبه،بسته راه حج شد
به یوم ترویه محمل ببستند"
"خواتین در دل محمل نشستند
به سوی کربلا چون بار بستیم
همه برمرکب غربت نشستیم
ازاین پس می رسد بوی جسارت
گه از مقتل گه از بند اسارت
شما را نیست سهمی جز شنیدن
"شنیدن کی بود مانند دیدن"
مصائب را به چشم خویش دیدم
قیامت را ز پیشاپیش دیدم
مسلّم آنچه من دیدم به دیده
به غیر از عمه زینب کس ندیده
ز خیل کشته ها من پشته دیدم
عمو و جد خود را کشته دیدم
به معراج شهیدان با اشاره
شمردم زخمهای بی شماره
گلوی پاره پاره هیجده تا
به تعداد ستاره زخم پیدا
چه غمها پیش زهرا جمع کردم
چه اعضایی ز صحرا جمع کردم
سپاه کوفه سرها را که بردند
هزاران کشته از خود دفن کردند
رها کردند نعش بی کفن را
ز آل الله دهها پاره تن را
شهید بی کفن داغش فزون بود
چو کشتی غرق در دریای خون بود
چنان برعمه هایم شد جسارت
که دهها گوشواره رفت غارت
امان از شقوت آل امیه
سواری رفت دنبال رقیه
که دیده آل عصمت را فراری
که دیده معجر ونیزه سواری
که دیده زینت آل پیمبر
بدست جمع اوباشی مکرر
که دیده هجمه بیگانگان را
شتاب سیلی نامحرمان را
نگویم بیش ازاینهاکربلارا
نگویم کوفه وشام بلا را
بماند تا بیاید روز عهدی
بگیرد انتقام ازخصم مهدی
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام
بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام
از غروب روز عاشورای سال شصت و یک
بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام
حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا
عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام
در منا آب گوارا دست زائر ها دهید
حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام
زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟!
من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام
شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام
بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام
خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست
مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام
کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام
یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام
آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام
آن قدر در پای خود خوار مغیلان دیده ام
چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است
آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام
خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت
خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام
یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من
عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام
با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ
عمه ی هم بازی ام را کنج ویران دیده ام
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
_________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه،دم تیغ دو دمش افتاده
مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان
درشب حجره به روی شکمش افتاده
آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مَرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده
دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده
نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخمهای تن آقا رقمش افتاده
بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده
آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی شمر
که:خودم می کِشم و می کُشمش افتاده
دمش از بس که حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده
مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست...دراین سو حرمش افتاده
#مهدی_رحیمی
________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
ازشرار زهر کین پا تا سرم آتش گرفت
آه ای مادر بیا بال و پرم آتش گرفت
هر نفس از سینه ام شعله زبانه میکشد
سوختم از تب تمام پیکرم آتش گرفت
روز من با خاطرات کربلا شب می شود
بسکه گریه کرده ام پلک ترم آتش گرفت
هر طلوعی را غروبی عاقبت پایان دهد
ای امان از آن غروبی که حرم آتش گرفت
شعله بر جان همه اهل حرم افتاده بود
دختری فریاد میزد معجرم آتش گرفت
بعد داغ کربلا و تشنگی بچه ها
هر کجا که آب دیدم حنجرم آتش گرفت
🔸شاعر:
#نوید_طاهری
_________________________
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند
که دل سوخته را ناله مداوا نکند
چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد
کاش میشد خودش اینقدر تقلا نکند
زهر اینبار چه دارد متورم شده است
زهر با این تن بیمار مدارا نکند
این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین
چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند
اینهمه جایِ جراحات برای شام است
زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند
نَفَس آخر و با روضهی ویرانه گریست
نشد او یاد غمِ عمهی خود را نکند
یادش اُفتاد که هم بازیِ او میاُفتاد
سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند
گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند
پس از آن شِکوهای از آبلهی پا نکند
کاش میشد که سرِ بام کسی ننشیند
یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند
یاکه رَقّاصهشان موقعِ هُل دادنمان
خنده بر گریهی ذریّهی زهرا نکند
چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم...
چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند
....
زنِ غساله چه فهمید که میگفت به خود
بهتر این است که این مقنعه را وا نکند
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#حسن_اسحاقی
▶️
هم ریختن خون خدا را دیدی
هم آتشِ بین خیمه ها را دیدی
یک عمر به هر سو که نگاهت افتاد
یک گوشه ی داغ ماجرا را دیدی
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
منم که دل به غم و درد آشنا دارم
به دیده جام می ناب نینوا دارم
به سینه وسعت صحرای کربلا دارم
همیشه در همه جا روضه ی منا دارم
منم که بانی این روضه های پر شورم
تمام عمر، سروری نکرد مسرورم
کسی که باطن هر روضه را خبر دارد
کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد
کسی که خاطره ی وادی خطر دارد
ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد
منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله
حرارت غم جانان چشیده در شعله
منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم
شهادت همه ی آل مصطفی دیدم
به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم
به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم
به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم
بلا کشیده ی نسوات بارزات منم
کسی که دید امام زمان در آتش بود
کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود
کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود
کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود
به چار ساله غمم برتر از چهل ساله
که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله
منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم
هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم
به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم
ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم
جواهرات زنان بود و دست نامحرم
فرار کودک و فریاد پست نامحرم
هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد
ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد
ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد
بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد
من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس
روایت هنر عشق، نینواست و بس
بیا که باقرم و کاشف هُمومم من
هماره پشت و پناه بشر، عمومم من
به علم غیب شکافنده ی علومم من
بیا که با خبر از گردش نجومم من
به مدرسم همه تازه دروس می بینی
هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی
بگیر دست توسّل، تو را نظر از من
بساز همّت دانش، به دل اثر از من
مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من
فقاهت از من و طب از من و هنر از من
بیا که باقر اعلام اولیاء منم
به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
سوره ای که بدونِ بسم الله
در کتابِ خداست، یک سِلک است
سورۀ توبه را مرورکنید
محتوایش برائت از شرک است
اصلِ اعلامِ این برائت ها
ابتکار من است در مکه
دهۀ روضه در منا خواندن...
دهۀ سوگِ ماه ذیحجه
در وصایای خود نوشتم من
در منا روضه ای بپا سازند
این وصیت بهانه ای شد تا
همه جا یادِ کربلا سازند
روضۀ من، به روضه خوانان گو
روضۀ زهرِ کینه تنها نیست
حقِّ ما را ادا کند آنکه
فارغ از اصلِ روضۀ ما نیست
روضه های من از زبان من است
دردهایی ز نونهالی خود
بازگو میکنم برای شما
خاطراتی ز خردسالی خود
یادم آید ز روزهای خوشم
بارقیه که همزبان بودیم
پدرم، جدّم، عمه ام، عمویم
در مدینه کنارشان بودیم
از مدینه که راه افتادیم
کودکی چار ساله بودم من
از همان نیمه شب، کنار حرم
شاهدِ سوزِناله بودم من
از وداعِ حسین فهمیدم
روزگاری غریب در پیش است
عمه را دیدم و شنیدم گفت:
غربت از انتظارِ ما بیش است
سفرِ حج نصیب شد، اما
گوئیا مکه جای ماندن نیست
حرفِ بیعت چو با یزید آمد
شد عیان، چاره غیرِ رفتن نیست
گفت سالارِقافله، یاران!
حجِّ ما نیمه کاره می ماند
می رود جانِ ما به نزد رسول
جسمِ ما پاره پاره می ماند
کربلا حجِّ ما شود کامل
مسلخِ ما، منای ما آنجاست
آمد آنروز که خودم دیدم
خواستگاهِ خدای ما آنجاست
جدِّ ما را حرامیانِ لعین
سر بریدند پیش چشمِ همه
پدرِ دست بستۀ من را
میکشیدند پیش چشمِ همه
همه مردانِ ما شهید شدند
همه زنهای ما اسیر شدند
کربلا،صبح تا غروب از داغ
کودکانِ یتیم، پیر شدند
آه بعد از غروب عاشورا
هیجده سر به نیزه بالا رفت
عمه با خیلِ بانوانِ حرم
به اسارت میان اعدارفت
سیلی و تازیانه جای خودش
دست و پای امام را بستند
کوفیان با ربودنِ معجر
حرمت اهلبیت بشکستند
تا چهل منزل این بلا بود و
تا چهل منزل اشکها جاری
گاه زندان وگوشۀ ویران
گاه بازار و عصمت آزاری
بدتر از هر مصیبت و داغی
مجلس شام بود و بزمِ شراب
گفت بابای من خداوندا
اهلبیت حسین را دریاب
طفلِ شیرین زبان، چه غوغا کرد
خاک، آباد و کاخ، ویران شد
در کنار سرِ پدر جان داد
جاودان در تمامِ دوران شد
نهضتِ کربلا بجا ماند و
تا قیامت مسیر، خواهد ماند
رایتِ سرخِ عمّی العباس
پاسدار غدیر خواهد ماند
⏹
╭════•🍁•════╮
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯