دریای فضل
خورشید بود وماه به نورش نظاره داشت
درکهکشان علم هزاران ستاره داشت
عطر کلام وحی زلعل لبش چکید
فضل ومقام ومنزلتی بی شماره داشت
درمکتب فضیلت وجاوید دانشش
او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت
کس پی نبرده است براین نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر کناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی
بر جود وبرسجیّت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل بود
وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت
پوشانده است ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت
لرزید بند بند تنش درعزای او
وقتی به داغ وماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت
تنها نه دربقیع«وفایی» که این امام
درسینه های ماهمه دارالزیاره داشت
#سیدهاشم_وفایی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
۳
(امام جعفر صادق ع)
شد تیره جهان ز غم سراسر
از شور غم عزای جعفر
صادق الامین،رئیس مذهب
پیشوای دین،رئیس مذهب
از شور غم ولی داور
جعفر گل گلشن پیمبر
زهرا به فغان به ناله حیدر
کن ناله بگو ز غم مکرر
سبط مصطفی،رئیس مذهب
شبل مرتضی،رئیس مذهب
دید بس جفا،رئیس مذهب
فریاد ز جور چرخ گردون
وز کینه و ظلم فرقه ی دون
بس رفت جفا به نور بی چون
شد قلب شریف او پر از خون
شد دلش غمین،رئیس مذهب
خاطرش حزین،رئیس مذهب
دید جور و کین،رئیس مذهب
منصور دوانقی جفا کرد
بی حد ستم از ره عنا کرد
بس ظلم بر آن شه هدی کرد
خون قلب جمیع ماسوا کرد
دید بس تعب،رئیس مذهب
او به روز و شب،رئیس مذهب
آن شه عرب،رئیس مذهب
منصور لعین زشت کردار
در نیمه شبش نمود احضار
بیهوده سخن نمود تکرار
بر آن مه آسمان اطهار
رنج ها کشید،رئیس مذهب
جورها بدید،رئیس مذهب
گفته ها شنید،رئیس مذهب
منصور بر آن چه کرد طغیان
صادق بنمود صبر در آن
منصور هر آن چه کرد عنوان
صادق بنمود رد به برهان
نور کردگار،رئیس مذهب
مفخر کبار،رئیس مذهب
بد به غم دچار،رئیس مذهب
منصور کمر به قتل شه بست
پس برد به سوی تیغ کین دست
شه را دل زار از الم خست
آمد به خود و به جای بنشست
شاه بحر و بر،رئیس مذهب
بود سر به سر،رئیس مذهب
در غم و خطر،رئیس مذهب
منصور سه نوبت آن ستمگر
با تیغ نمود قصد جعفر
هر بار بدید او مکرر
ایستاده و خشمگین پیمبر
بیند به فغان،رئیس مذهب
زار و خسته جان،رئیس مذهب
دارد الامان،رئیس مذهب
ناچار گذشت آن بد اختر
از قتل شه و بخواند در بر
از غالیه ی عبیر و عنبر
بنمود محاسنش معطر
شد ز غم رها،رئیس مذهب
آن نور خدا،رئیس مذهب
آن شاه هدی،رئیس مذهب
بگشود دوباره باب کین را
مسموم نمود شاه دین را
صادق شه کشور یقین را
سرخیل و بزرگ متقین را
کشته شد ز کین،رئیس مذهب
مقتدای دین،رئیس مذهب
در بقیع دفین،رئیس مذهب
یا رب به شهنشه غریبان
صادق گل بوستان ایمان
ما را تو ز راه لطف و احسان
با مذهب جعفری بمیران
آذر این کلام،رئیس مذهب
گو علی الدوام،رئیس مذهب
شافع قیام،رئیس مذهب
زمینه:دست بالا جوابدار
#غلامرضا_حقیقی_آذر
#امام_جعفر_صادق_ع
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت
بر جان آفرینش منصور زد شراره
قلب امام را کرد با زهر پاره پاره
شوّال شد محرّم بالله قسم از این غم
باید که ناله خیزد از قلب سنگ خاره
بر آن عزیز حیدر این بود ارث مادر
کز خانه اش به گردون بالا رود شراره
در بین راه آن شب جانش رسید بر لب
از بس که دید آزار از خصم دون هماره
او روی زین نشسته این با دو دست بسته
این پشت سر پیاده او پیش رو سواره
یا مصطفی! نگاهی از دل بر آر آهی
بر پاره ی تن خود یک لحظه کن نظاره
با قتل صادق تو قرآن ناطق تو
داغ تو در مدینه تکرار شد دوباره
دشمن شراره اش ریخت در سینه لحظه لحظه
منصور بارها کرد بر قتل او اشاره
هر چند دخترانش دیدند داغ بابا
دیگر نبردشان خصم از گوش گوشواره
گردید ماه رویش در ابر خاک، پنهان
دیگر نداشت بر تن از زخم ها ستاره
«میثم» امام صادق مظلوم از این جهان رفت
با رنج بی حساب و با درد بی شماره
استادغلامرضاسازگار
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای یوسف آل مصطفی ادرکنی
ای بر همه شیعه مقتدا ادرکنی
یا حضرت صادق ای امید عالم
بردرگه تو منم گدا ادرکنی
ما بندگان خاص خداوند سرمدیم
بین تمام عالم هستی سر آمدیم
شکر خدا که از لطف وعنایات ذات حق
ما شیعیان صادق آل محمدیم
امروز روزحزن و ملال محمد است
درجان شیعه خوی و خصال محمداست
شال عزا به گردن موسی بن جعفر است
روز عزای صادق آل محمد است
عجب شام غم افزایی است امشب
مدینه در چه غوغایی است امشب
غم داغ ششم نور ولایت
به هر سینه چو دریایی است امشب
پر از غم آسمان ها و زمین است
شب داغ ششم نور مبین است
شهید زهر کینه گشته صادق
دل مازین غم عظمی حزین است
#شهادت_امام_صادق_
#علیه_السلام_
#مشهد_مقدس_
#رضا_یعقوبیان_
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
(##مدح ومرثیه امام صادق(ع)##)
چنان لبریز از علم است لبهای سخندانش
که انگشت فقاهت می مکد طفل دبستانش
بنازم قدرت علمی قال الصادق او را
که در دنیا تمام فرقه ها هستند خواهانش
عجب زیبا شناساند به عالم خلق خلقت را
مفصل گفته توحیدِ مفضل شرح عرفانش
یقین دارم که خود دستی بر آتش داشته ورنه
کجا اینقدر آگاه است کس از خلق یزدانش
چنان تصویر سازی کرده از آرایش افلاک
که گویا هست گردنبد دنیا در گریبانش
میان آن همه شاگرد پای درس خود مولا
کسی میخواست تا افشا کند اسرار پنهانش
خداوندا چه بود آیا ملاک حضرت صادق
که میشد نوجوانی چون هشام آرامش جانش
هشامی که به زانو آورد در بصره مفتی را
هشامی که تجلی میکند منطق ز برهانش
سخن از چشم و گوش آرد به اثبات ولی الله
کند مغلوب هر کس را به نور عقل و وجدانش
چنان زیبا که بر لب های مولا خنده می کآرد
چنان زیبا که منبرها شود تعریف جریانش
بعید اصلا نباشد اینچنین غواص هشیاری
در آن کشتی که دست حجت الله است سکانش
صفای مَدرسش عطر جنان دارد مگر مولا
به جای گل بهاران کاشته در خاک گلدانش
کتاب الله را قرآن ناطق اوست پس حتما
مصوّر میکند اسلام را تفسیر قرآنش
نبوت درکلاس درس او معنای کامل شد
غدیر از حلم او احیا شده جان ها به قربانش
پس از این گنج ها را در پس ویرانه میبینی
اگر دقت نمایی در بقیع و قبر ویرانش
پیاده، بی عبا در خلوت شب میبرند او را
چه می خواهند این قوم سراپامست از جانش
درِ آتش زده او را به یاد مادرش انداخت
پریشان بود مادر نیز از حال پریشانش
اگر چه از جفای دشمنان مسموم شد امّا
مدینه سر به سر غم بود در شام غریبانش
فدای آن تن پاکی که بعد ازقتل و غارت ها
میان آفتاب و خون رها کردند عریانش
فدای خواهری گردم که می بیند برادر را
به روی نیزه ها بنشسته و بشکسته دندانش
فدای دختری گردم که در دیدار بابایش
شکایت دارد از بی معجری با چشم گریانش
فدای مادری گردم که با یاد علی اصغر
شده در خاطراتش بازهم گهواره جنبانش
#سید_روح_الله_مؤید
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
محیط غربت
ششم امام که ذریه ی پیمبر بود
زلال زمزمه اش آیه های کوثر بود
تمام عمر به ترویج علم ودین کوشید
پیام آور دین ، وارث پیمبر بود
زمعجزات نفس های روح پرور او
محیط مکتب علمش زُراره پرور بود
نماز خواندن او سیری از تکامل داشت
در این نماز که معراج او میسّر بود
برای چیدن این گل چه سخت کوشیدند
به جرم این که گل گلشن پیمبر بود
دمی که آتش کینه به گلشنش افتاد
میان هجمه ی دشمن، به یاد مادر بود
طناب ظلم به بازوی او اگر بستند
نداشت بیم زدشمن، که پور حیدر بود
درآن مسیر که او را کشان کشان بردند
تمام راه زعطرش فضا معطر بود
بهار گلشن اسلام را ضمانت کرد
گلی که هم نفس باغ فیض داور بود
شبی که خواند «وفایی» حدیث دردش را
محیط غربت او در دلش مصّور بود
#سید_هاشم_وفایی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
السلام ای صادق آل علی
قلب شیعه یا ولایت منجلی
السلام ای صادق آل عبا
ششمین منجی دین مصطفی
السلام ای مظهرحی مبین
شیعیان را تا صف محشر معین
اسلام ای گلعذار فاطمه
دیده گریان بی قرار فاطمه
نجل زهرا جان پیغمبر تویی
غنچه ای از گلشن حیدر تویی
در کمال و در بلاغت حیدری
از تمام شیعیان دل میبری
در ره قرآن و عترت لایقی
رهبر شیعه امام صادقی
چون علی آموزگار مکتبی
مقتدایی ورئیس مذهبی
در صبوری چون امام مجتبی
نور چشمان همه اهل ولا
بر علی و فاطمه نور دو عین
رهرو مولای مظلومان حسین
در عبادت همچوزین العابدین
روشنیبخش قلوب مومنین
روشنی دیده ی باقر تویی
همچو بابت طیب و طاهر تویی
ای گل بستان سرای اهل بیت
منشالطف و عطای اهل بیت
در میان خلق عالم بی قرین
شیعه را حبل المتین حصن حصین
زینت شهر مدینه قبر تو
صبر هم گشته خجل از صبر تو
گرچه باشد قدر و جاه تو رفیع
مرقدت با خاک یکسان در بقیع
مهر تو بر شیعه عزت می دهد
مرقد تو بوی جنت می دهد
گرچه بودی بر همه یار و حبیب
لیک بودی بین شهر خود غریب
بارها قلب تو را آزرده اند
سوی مقتل پابرهنه بردهاند
آمده دشمن ز بام خانه ات
ازستم آتش زده کاشانه ات
گرچه از جور و جفا پژمرده ای
رهرو زهرای سیلی خورده ای
یاد زهرای حزینه کرده ای
یاد بازو ،زخمسینه کرده ای
یاد مسمار و در و ضرب لگد
خواست مادر از کنیز خود مدد
پشت در غنچه ز شاخه شد جدا
محسن شش ماهه ی او شد فدا
یاد اشک چشم حیدر بوده ای
یاد زینب ،داغ مادر بوده ای
زخم حیدر راعدومی زد نمک
فاطمه را پیش اومیزدکتک
مادرت را وحشیانه میزدند
با غلاف و تازیانه می زدند
با کتک بار ولایت میکشید
حیدر از زهرا خجالت می کشید
سوختی تو زان همه رنج و محن
اشک جانسوز حسین آه حسن
یا (رضا) در کام کن دیگر زبان
سوخت قلب مهدی صاحب زمان
گرچه گویی تو سخن بی واهمه
در مدینه گریه کن بر فاطمه
ما تو را با هر بدی هم میخریم
از کرامت در مدینه می بریم
#شهادت_امام_صادق_
#علیه_السلام_
#مشهد_مقدس_
#رضا_یعقوبیان_
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شهادت امام صادق علیه السلام
تو گل باغ ولایی مولا
یوسف آل عبایی مولا
صادق آلمحمد هستی
ششمین نور هدایی مولا
کرم از هر نگهت می بارد
صاحب جود و سخایی مولا
با احادیث پر از حکمت خویش
شیعه را راهنمایی مولا
ما همه درد، تو درمان همه
درد ما را تو دوایی مولا
شهر یثرب شده منزلگه تو
ساکن شهر صفایی مولا
هر گرفتار که سویت آید
گره از کار گشایی مولا
همچو جد و پدر و مادر خویش
تو معین الضعفایی مولا
علم پیغمبر اکرم در توست
شمع جان علمایی مولا
گرچه در غربتی همچون حیدر
مظهر صبر خدایی مولا
دارم امشب به دل سوخته ام
در غمت حال و هوایی مولا
من بمیرم به ره دین خدا
جان تو گشته فدایی مولا
همچو جدت به میان آتش
داشتی کرببلایی مولا
از غم آن همه ظلم وکینه
داشتی شور و نوایی مولا
دستگیر همه عالم اما
کشته ی زهر جفایی مولا
امشب از سوز جگر در غم تو
می کنم نوحه سرایی مولا
شاد درمحشرم از این همه لطف
که تو ارباب (رضایی) مولا
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا؟
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفته ی محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
وحید قاسمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود
مدینه باز هم امروز بی قرارش بود
اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد
ولی دقایق آخر پسر کنارش بود
ملایکه همه پوشیده اند رخت عزا
برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود
نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش
کسی که عالم هستی در اختیارش بود
شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس
به مجلسی که فقط آه، غم گسارش بود
امامِ طاهرِ ما را تعارفِ مِیْ کرد
همان کسی که نجاسات، زهرِمارش بود
سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش
پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود
ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر
که خواهرش نگران بود و داغدارش بود
رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد
همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود
رضاباقریان
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
پيرِمردى كه بينِ سجاده
همه دم ذكرِ او خدا میبود
كنجِ اين خانهى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مىبود
روضههاى مدينه را مىخواند
روضهى كوچه و درو ديوار
در خودش سخت میشكست آقا
تاكه میگفت از در و مسمار
ناله میزد از تَهِ جگرش
گريههايش چه گريه آور بود
نفسش حبس میشد و میگفت
مادرم نوبهارِ حيدر بود
شبى اما به ناگهان دشمن
به درِ خانهاش شراره كشيد
او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود
شعلهها را به چشم خود مىديد
سر سجاده دورهاش كردند
در دلش اضطرابِ عالم بود
كودكانش به گريه اُفتادند
چهرهاش بى قرار و دَر هم بود
دورِ دستش طناب را بستند
نه عبايى و نه عصايى داشت
پا برهنه بدونِ نعلينش
به دلش يادِ ماجرايى داشت
كه همه جانِ او به درد آورد
به گمانم خراب مولا شد
اين مدينه چقدر بى رحم است
تازه داغِ طناب مولا شد
نانجیبی به نام ابن ربیع...
به سرش نعره زد كه حركت كن
پشتِ مركب دوان دوان با من
تو بيا و اداى غربت كن
پشت مركب زمين فتاد آقا
اى حرامزاده ! كمى آرام
پا برهنه كه مىبری او را
از چه رو مىدهى به او دشنام؟
يادِ يك ماجرا دلش سوزاند
ماجرايى كه ماجرا دارد
ماجراى سه ساله و عمه
داغِ شام و خرابهها دارد
ياد آن لحظهاى كه عمهى او
بين نامحرمان گذر مىكرد
هر زمان كه سه ساله مىترسيد
عمهاش جسم خود سپر مىكرد
آرمان صائمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
باز هم نوبتِ مدینه شُد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچهیِ بنی هاشم
خانهای بینِ شعلهها میسوخت
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
به پَرِ دامنی ولی اینبار
آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شُکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت
نَفَسَش بند آمده نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش
شرم از رنگِ این محاسن کُن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده استخوانش را
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزایِ محسن داشت
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
حق بده که به یادِ او انداخت
عمهاش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگتر بردند
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلود اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاکها بودند
رویِ این کوچهای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
چادرش زیرِ پایِ او پیچید
بین نامحرمان زمین اُفتاد
از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال
با کَمَر میزدند زینب را
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میانِ گودال و
صد نفر میزدند زینب را
حسن لطفی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄