eitaa logo
کانون مداحان
27.1هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
22.8هزار ویدیو
215 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قلم در دست می گیرم، به اذن ذوالقلم حیدر به حق والقلم مایسطرون، صاحب قلم حیدر فتی الا علی کلا،عطا الا علی حاشا فتی حیدر. عطا حیدر، سخا حیدر، کرم حیدر محب کش تیغ آبرويش، عدوکش ذوالفقار او نمی باشد به جز او، صاحب تیغ دودم حیدر علی حبه جنة، قسیم النار و الجنة امام الانس والجنة،به عالم از قدم حیدر بهشت حق به نام دوستان او سند خورده جهنم بهر خصم او همیشه پر الم، حیدر چه آرد بر زبان شاعر، خدا در مدح او ذاکر، ملایک بر در ش چاکر، شه عالم خدم حیدر بلاغت را، فصاحت را، ببین در نطق گویایش بود فرمانروای شهر گفتار و کلم حیدر تمام عالم امکان، بود در تحت فرمانش امیر مومنان در هر زمان بر هر امم حیدر گهي نان ورطب بر دوش، گه ایتام در آغوش فقيران درش را می کند صاحب کرم حیدر بخوان ناد علی بر گیر دامان ولی، بی شک بود دافع، بود رافع، به کل هم و غم حیدر خدا نبود، جدا نبود، یکی باشد، دوتا نبود که بعد از لا اله از لفظ الا زد علم حیدر تعالی الله که در صورت بود نام علی منقوش و چون آیینه هر قطره به چشمان ترم حیدر الا ای حاجيان دور علی گردید نی کعبه که او باشد حرم ،صاحب حرم،روح حرم حیدر خوش آن لحظه که در مستی از می خم کوثر گهي فریاد حق و هو گهي نعره زنم حیدر غلام ریزه خوار سفره شاهانه اش باشم به اذن الله باشد، رازق کل نعم حیدر ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): خوبان روزگار مسلمان زینبند دیوانه حسین و پریشان زینبند آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند حتما کنیز و پیر غلامان زینبند در جنت الحسین تمام حسینیان هستند غرق ناز که مهمان زینبند مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان بیچاره طنین حسین جان زینبند هفتاد و چند کشته آقای کربلا مردان آسمانی گُردان زینبند عباس با تمام جلال و ابهتش بوده غلام حلقه به گوش و رعیتش مدیون او کرامت صاحب کمال ها شد نام او اجازه پرواز بال ها یک شب بدون نافله از عمر او گذشت این جمله را نوشته خدا در محال ها کوری چشم خیره ابن زیاد ها زیباست در نگاه ظریفش ملال ها او مثل مادر و پدرش بی قرینه است شرمنده می شوند ز وصفش مثال ها شعرم به درد مدح و مقامش نمی خورد زینب کجا و بازی این قیل و قال ها دنیا شوند شاعر او باز هم کم است مکتب نرفته عالمه ی هر دو عالم است کعبه رقیب حرمت زینب نمی شود عالم حریف هیبت زینب نمی شود این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها یک قطره از کرامت زینب نمی شود تنها به احترام حسینش اسیر شد هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا در هر مکان که صحبت زینب نمی شود باید به سوی عرش خدایش سفر کند روی زمین رعایت زینب نمی شود زینب اگر نبود محرّم نداشتیم هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم استاد حفظ منزلتش مجتبای او ارباب ما ز ملتمسین دعای او تا لحظه ی شهادت پیغمبر حرم نشنیده اند غیر محارم صدای او فرعون شام را سر جایش نشاند و رفت موسی شد و شجاعت او شد عصای او بوده سه سال حضرت ریحانه الحسین شاگرد درس عفت و حجب و حیای او حتی ز کودکان شهیدش نبرد نام قربان نذر دادن بی سر صدای او ما بندگان بی سر و سامان زینبیم دیوانه ی نگاه دو طفلان زینبیم وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود هرکس که هست مرد خطر بی جگر شود او دختر علی است همین جرم کافی است تا در میان خیره سران در به در شود تنها پیمبری است که باید چهل مسیر با شمر ها و حرمله ها همسفر شود بین حرامیان سپر هر اسیر شد اما کسی نبود برایش سپر شود با دست های بسته نمی شد به سر زند سر را شکست تا کمی آرام تر شود نفرین به دست آن که به او وحشیانه زد ای خاک بر سرم به تنش تازیانه زد 🔸شاعر: _____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): کوری چشم دشمن آل پیمبری نسلش ادامه یافته از فیض دختری نسلی که بهتر است بگویند شاعران مِن بعد از این قبیله سادات مادری موضوع بعد روحی این خانواده است دیگر چه فرق میکند ابعاد پیکری یک وقت جلوه میکند از باطن زنی یک وقت ابوالعجائبی از جنس حیدری تا گوش جان به عزت این قوم بسپریم باید برای روح الأمین ساخت منبری شبنم کجا و ظرفیت درک آفتاب دریا کجا و کاسه ي وارونه ی حباب زینب همان کسی است که وقت رسیدنش از عرش جبرئیل هم آمد به دیدنش با خلقتش خدا به تمام فرشتگان همواره فخر میکند از آفریدنش قنداقه اش بغل به بغل میرود ولی آغوش کیست منظره ي آرمیدنش انگیزه ای به نام حسین آفریده شد بعداً وِرا به ورطه دنیا کشیدنش ما که دلیل بهتری از این نیافتیم سخت است از حسین دل بریدنش آخر دعای حضرت زهرا نتیجه داد بار دگر خدا به محمد خدیجه داد اصلاً عفاف چیست به جز معجر شما پوشیدگی کجاست به جز محضر شما تا قبل از این کدام زنی این گونه بوده است؟ جز حضرت خدیجه و جز مادر شما بانو قسم به جان حسینت بهشتی است هرکس شود کنیز شما نوکر شما تفسیر آیه های خدا موج میزند در برکه های منظره باور شما وقتی به جز اهالی این خاک ؛جبرئیل هم استفاده میکند از منبر شما ما فهممان به درک شما قد نمیدهد توحید هم اجازه در آن حد نمیدهد خورشیدها مقابل تان مثل شبنم اند اصلاً زیادها همه پیش شما کم اند بانو برای خاک قدم هایتان شدن تنها فرشتگان خداوند مَحرَم اند این اسم های آمده از جانب خدا زینب حسن حسین همان اسم اعظم اند خون حسین صلح حسن صبر زینبی ارکان استواری قیام مُحَرَم اند صد مرده زنده میشود اما به اذن تو با یا حسین توست که در صور میدمند عمرم تمام و مدح تو مانده ست ناتمام معنای عشق زینب کبری ست والسلام آنکه مرا برای غلامی خریده است از ما بقی خاک شما آفریده است بانو نگاه کن چقدر خوب دست حق عکس تو را به نگاهم کشیده است از لحظه ولادت تو شیر مادرت با طعم یاعلی به دهانت چکیده است با گریه تا محله سادات هاشمی امشب گدای شهر مدینه دویده است از خانه علی به همه کوچه های شهر بوی غذای نذری زهرا رسیده است امشب نگاه من به در خانه شماست روزی من به دست کریمانه شماست سخت است پا به عرصه دلبر گذاشتن سخت است واژه بر خط دفتر گذاشتن وقتی سری بریده شد امکان پذیر نیست آن را به روی دامن مادر گذاشتن در پیش چشم هرزه ي نامحرمان دشت سخت است بوسه بر رگ حنجر گذاشتن جسم تو رفت با سرش اما چه سخت بود جان را کنار جسم برادر گذاشتن تصویرهایی است که هرگز نمیشوند گاهی به جاش صحنه دیگر گذاشتن تصویر دست و پا زدن از خاطرت نرفت تصویر نیزه و دهن از خاطرت نرفت 🔸شاعر: ؟؟؟ ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هوا به یمن قدومت ببین که بارانی است و بوی عطر عجیبی گرفته روحانی است دلم به سوی دمشق و گاه کرب وبلا کبوتری شده و محو این چراغانی است میان صحن شما تا حریم اربابم ز آسمان به زمین پر ز نور افشانی است نشسته ام به در خانه ات نگاهی کن کریمه ای که شکوهت بلند و طوفانی است برای راه خدا تویی تویی معنا تویی که بی تو جهانم همیشه ظلمانی است 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هر که به هر جا رسد از کرم زینب است بوی خوش کربلا از حرم زینب است طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است آنچه به عرش خدا حک شده با خط عشق نام متین و خوش و محترم زینب است جن و ملک نوکرش ، طائر در محورش شیعه ی اثنی عشر ، هم قسم زینب است ظهر عطش ، قتلگاه ، آه ، نوائی رسید ... حضرت ارباب، خود ، محتشم زینب است روضه بخوان روضه خوان روضه ی قدّ کمان اوج همین روضه ها قد خم زینب است 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شادی علی ازشوق اگرما نغماتی داریم درسینۀ خود تعلقاتی داریم همراه فرشتگان به شادی علی درمقدم زینب صلواتی داریم
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حضرت زینب(س) ولادت -( امشب که از شکوفه ی باران لبالب است ) امشب که از شکوفه ی باران لبالب است امشب دلم به تاب و سرم گرم این تب است شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است شامی که روشنایی روز است امشب است امشب شب ملیکه ی دادار زینب است این جلوه جلوه های شبی بی کرانه است این جذبه جذبه ی حرمی پر نشانه است این سجده سجده بر قدمی جاودانه است این شعله شعله ی نفسی عاشقانه است از هر لبی که می شنوی این ترانه است عالم محیط و نقطه ی پرگار زینب است چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد نوری دمید و قبله ی هر آفتاب شد سِّری رسید و معنی ام الکتاب شد زیباترین دعای علی مستجاب شد زهراست این که در دل گهواره قاب شد امشب تمام گرمی بازار زینب است بر عرش دست سبز نبی تا که جا گرفت نورش زمین و هرچه زمان را فرا گرفت حتی بهشت سرمه ازآن خاک پا گرفت از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت آئینه ای مقابل رویش خدا گرفت تصویر جلوه های خدا وار زینب است این کیست اینکه سجده کند عشق در برش این کیست این که سینه درد در برابرش این کیست این که از جلوات مطهرش عالم نبود غیر غباری به محضرش فرموده از برکاتش برادرش آئینه دار حیدر کرار زینب است تا کوچه اش قبیله ی لیلا ادامه داشت تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت در چشم او طلالوء دریا ادامه داشت در قامتش قیامت مولا ادامه داشت زینب نبود حضرت زهرا ادامه داشت خاتون خانه دار دو دلدار زینب است سوگند بر شکوه دل مرتضایی اش سوگند بر تقدس کرببلایی اش سوگند بر نماز شب کبریایی اش بر ریشه های چادر سبز خدایی اش تا روز حشر کعبه ی ایثار زینب است سر چشمه های پُر تپش کوهسار از اوست دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست تیغ کلام حیدری اش آبدار از اوست آری تمام هیمنه ی ذوالفقار از اوست تفسیر آیه های غم و انتظار از اوست از کربلا بپرس علمدار زینب است آن شانه ی صبور صبوری ز ما ربود وان قامت غیور قیامت به پا نمود یک شیر زن حماسه ی عباس را سرورد با دست خویش بیرق کرببلا گشود بر بالهای زخمی اش افسوس جا نبود غم را بگو بیا که خریدار زینب است پشتش شکست بسکه بر او آسمان گریست حتی به حال روز دلش بی امان گریست آرام بین حلقه ی نامحرمان گریست از خنده های حرمله و ساربان گریست بر گیسوان شعله ور کودکان گریست شرح حدیث کوچه و بازار زینب است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): راهِ دل جُز به بی کران نخورَد جز به کویِ"حسین جان" نخورَد سر فرازی نصیبِ سر نشود تا که بر خاکِ آستان نخورد رفت لیلی،به محملش ای‌کاش گردی از شوقِ کاروان نخورد حِسِ پرواز را نمیفهمی بال وقتی به آسمان نخورد هست اینجا بهشت و ما هستیم تا به آن آفتِ خزان نخورد دلِ تو قرص ما قسم خوردیم در دلت آب هم تکان نخورد ما قسم خورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب دل سرا پرده‌ی محبت اوست دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست  نجف از او مدینه هم حتیٰ کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست چادرش را بگو تکان بدهد هست محشر اگر ، قیامتِ اوست این حسین است یا که آینه اش این علی هست یا که قامتِ اوست هر که سر داد در رهش فهمید گردنش زیرِ بارِ منت اوست خواست تا بارِ ما سبک گردد کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست همه پرورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب می نویسم بر آسمانِ حرم خوشبحالِ مدافعانِ حرم آه یادش بخیر می شُد کاش بشنوم باز هم اذانِ حرم خوشبحالِ کسی که در این راه جا نمانَد زِ کاروان حرم ما که باشیم؟رویِ گنبد هست پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم تو که هستی؟فقط از آنِ حسین من که هستم؟فقط از آنِ حرم دلِ ما تنگِ زینبیه شده دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم جگر آورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب او حسن او حسین با هم شد تا که زهرا چنین مجسم شد از بقیع رفتنش به ما فهماند که نگینِ امام ها هم شد سایبانش برادرش شد تا عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد در نزولش قیامِ عباس است در جلوسَش تمامِ مریم شد زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز شانه یِ شهر های ما خَم شد یک نفر وصل شد به اقیانوس یک نفر از میانِ ما کم شد رگ اگر داده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب من از نامش که زینت بر علی گشته ست فهمیدم زمانی زینت الله اکبر می شود زینب زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس به کشتی نجات خَلق لَنگَر می‌ شود زینب خودش یک لشکر است از کربلا تا شام، دروقتش؛ دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛ برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر که یک آن فاطمه یک آنِ دیگر می شود زینب 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آب زنید راه را آب حیات آمده کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند چه زینبی حسین را امیر خویش می کند حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد در این سرا هزارها فضه جلیله می شود ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود به دست های او اگر طناب گیر کرده است شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود 🔸شاعر: ____________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): جلوه گاه شهر مدینه نور گرفت ازنگاه تو روشن شد ازفروغ رخ همچو ماه تو ای زینب ای شکوفه گلزار مرتضی ای آن که هست باغ ولا جلوه گاه تو چون بوی گل که دامن گل هست جای او دامان پاک فاطمه شد جایگاه تو درگوش تو چه گفت که لب بستی از فغان افتاد چون بروی حسینت نگاه تو تا پرده دار عصمت وشرم وحیا شدی حق درعفاف وشرم وحیا شد گواه تو اندیشه را به درک مقام تو نیست راه تا عرش کبریاست چو معراج جاه تو فدا که نامه عملم را کنند باز با اشک شرم خویشتنم عذرخواه تو روزی که آفتاب قیامت کند طلوع ای کاش جا دهند مرا درپناه تو تا رشته ای زچادر تو آورد به دست چون خاک ره نشسته «وفایی» به راه تو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر ولادت حضرت زینب از حسن لطفی -(آستان دیدیم و پیشانی شدیم) آستان دیدیم و پیشانی شدیم آسمان دیدیم و بارانی شدیم عشق آمد باز طوفانی شدیم بعد از این عُمانِ سامانی شدیم نوبتِ گنجینه الاسرار شد حرفِ زینب شد علی تکرار شد باز شورِ موجِ این دریا علیست باز جانِ این مسمط‌ها علیست تا تپیدن‌های دلها یا علیست حرفِ اول حرفِ آخر با علیست مرتضی امشب سلامش زینب است فاطمه اینبار نامش زینب است ناگهان جانِ جهان را دیده‌ای رویِ دستی آسمان را دیده‌ای بیکران در بیکران را دیده‌ای چار دریا تو اَمان را دیده‌ای گرچه این خانه پُر از نیلوفر است دختر اما باز چیزی دیگر است در تنَزل حق تعالی زینب است این خدایم نیست اما زینب است این حسین است این حسن یا زینب است تا علی زهراست زهرا زینب است آمد و جامِ خدا بر لب رسید اولین و آخرین زینب رسید ■ کیست زینب کیست این مرد آفرین کیست زینب یک تنه فتح‌ُالمُبین "زن مگو خاکِ درش نقش جبین زن مگو دست خدا در آستین" زن اگر این است مردی چیست چیست "فاطمه داند که زینب کیست کیست" کیست این خورشیدِ فردای حسین ما رایت الّاجمیلای حسین عین و شین و قاف در حایِ حسین آمده تا پُر کند جای حسین اینکه زیرِ شهپرش عباس بود پله‌های منبرش عباس بود کیست این روح شکوه ذوالفقار کیست معنیِ علی در کارزار کیست او "بِنتُ‌الجلال اُختُ الوقار" کیست او باید بگوید سازگار: "ای که در تصویرِ انسان زیستی کیستی تو کیستی تو کیستی" از نجف گفتیم مدهوشِ تو بود از عَلَم گفتیم بر دوشِ تو بود از حرم گفتیم آغوشِ تو بود از دلت گفتیم در جوشِ تو بود گرچه در ابعادِ عالم گفته‌ایم هرچه گفتیم از شما کم گفته‌ایم آفرید از دل تو را از جان تو را ریخت حق در قالبِ انسان تو را قبله وقتی هست سرگردان تو را سجده باید کرد هر دوران تو را تو خودت بِیتُ‌الحرامی کم که نیست عمه جانِ نُه امامی کم که نیست کعبه‌ی شش گوشه شش در داشتی خوش بحالت شش برادر داشتی از محبت شش برابر داشتی چار پَر اما دو شهپر داشتی نوری و عالم نمی‌بیند تو را چشمِ نامحرم نمی‌بیند تو را هیچ کس اینگونه حیدر را ندید در حجابِ حق پیمبر را ندید بر جحاز ناقه منبر را ندید زیر پایی کاخِ کافر را ندید هیچ کس اینگونه سرداری نکرد هیچ کس اینسان جگرداری نکرد کربلا برشانه‌هایت بود و دید شاهد پروانه‌هایت بود و دید خیمه‌ها گُلخانه‌هایت بود و دید نوبتِ دُردانه‌هایت بود و دید بی حسینت زود پیرت کرده‌اند ریسمانها دست‌گیرت کرده‌اند آه ای دل از پریشانی بخوان روضه‌ای از آنچه می‌خوانی بخوان از وداعی سخت بارانی بخون اندکی عُمانِ سامانی بخوان گرچه عمان مُنزوی شد روضه شد این مسمط مثنوی شد روضه شد "خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت تا گیرد برادر را عَنان سیلِ اشکش بست بر وِى راه را دودِ آهش کرد حیران شاه را در قفاىِ شاه رفتى هر زمان بانگِ مَهلاً مهلااش بر آسمان کاى سوار سرگران کم کن شتاب جان من لَختى سبک تر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوى تو تا ببویم آن شکنج موى تو شه سراپا گرمِ شوق و مستِ ناز گوشه‌ی چشمى بدان سو کرد باز دید مشکین مویى از جنس زنان بر فلک دستى و دستى بر عَنان پس زِ جان بر خواهر استقبال کرد تا رُخَش بوسد الف را دال کرد همچو جانِ خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشید کای عِنانگیرِ من آیا زینبی؟ یا که آهِ دردمندان در شبی؟ پیشِ پایِ شوق زنجیری مکن راه عشق است این عَنان گیری مکن با تو هستم جان خواهر همسفر تو به پا این راه کوبی من به سر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش جانِ خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجر از سر پرده از رُخ وا مکن آفتاب و ماه را رسوا مکن" (حسن لطفی) شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯