eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
کوفه در هلهله ها گم شده است کوچه ها غرق ترنم شده است جامه ی دختر تو پاره ولی رخت نو بر تن مردم شده است چند روزی ست ز تو بی خبرم در دلم سخت تلاطم شده است خواهر خون جگرت زخمی از نان و خرمای ترحم شده است سرِ عباس شد انگشت نما قلب من کوه تألم شده است کوفه در سنگ زنی استاد است روی ما سنگ، تراکم شده است اشک و خون می چکد از چشم رباب حرمله مست تبسم شده است بسکه سر نیزه بزرگ است حسین روی نی اصغر تو گم شده است از سرِ نیزه ی تو در دل من نوک مسمار تجسم شده است نوبتی شمر و سنان می آیند بینشان خوب تفاهم شده است بر لب سوخته ات قاری من سنگ ها مزد تکلم شده است شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد) پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اُسکُتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرّا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها شاعر: گروه شعری *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم شده آب از فراقِ تو  تنِ بی جانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند   شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد بد اُفتاد ببین از درد خوابیده  رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد  تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم  دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی* را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی  بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد... ✔️سر شریف سیدالشهدا با نامه ابن‌زیاد به شام فرستاده شد و اهل بیت علیهم‌السلام  تا رسیدن پاسخ نامه در کوفه زندانی شدند. *قضیب دسته‌ تازیانه مَرکب از چوب و فلز شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینه انگشتری قافله سالار روی نیزه ها بگو منو داداش کجا میبری غنچه ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بست سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌برن من سند آیه تطهیر مو من و سوی بزم شراب میبرن پرده نشین خیمه ی عفاف و میون محملی بی پرده بردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لبهای من تو رو قسم میدم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه ها آیه نور شدی تو شکسته شیشه غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو شاعر: حجت الاسلام *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست باید بسوزم در میان گریه کن ها چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست با دست خالی آمدم دستم بگیری گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست حاجت نده که بیشتر آواره باشم چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست از چشم زهرا و علی حتماً می افتد شب های جمعه هر گدایی در به در نیست یک السلام ارباب می گویم بخر باز روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟ شرمندهء خیرات و احسان حسینم در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست دنبال نیزه می روند اشرار کوفه دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست از نان و خرما دادن مردم بفهمید اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست معجر سر هر کس که بوده نیست دیگر عباس، از این ماجراها بی خبر نیست شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد آشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایبن نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم ام‌ حبیبه آمد و‌ نشاخت زینبم! من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم‌ و همه کوفه لال شد من‌ ناخدای کشتی کرببلا شدم شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
آمد به گودال ابتدا بال و پرت را بست نیزه شکسته دور تو دور و برت را بست با خنجر کندش سرت را تند می برّید ای کاش میشد چشم های مادرت را بست تا شهر کوفه چند باری شد زمین خوردی این نیزه دارت آنقدر که بد سرت را بست سر نیزه ای پیدا نشد کوچکتر از اینها روی همین سر نیزه رأس اصغرت را بست آنقدر بابا گفت بابا گفت بابا گفت با ضربه ی سیلی دهان دخترت را بست آب آور خیمه کجایی چشم تو روشن نا محرم آمد دست های خواهرت را بست هر کار میکردند از نیزه زمین میریخت که دست آخر آمد از پهلو سرت را بست شعر از گروه *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🏴خطاب به امیرالمومنین... یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده چشمان شور،آینه ات را نظر زدند در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد نیزه نشین تو همه را پیر کرده است شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت این حرمله کنار رباب تو آب ریخت از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند کوفه که زیر پاش نهاد احترام را... باید خدا بخیر کند شهر شام را شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست باید بسوزم در میان گریه کن ها چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست با دست خالی آمدم دستم بگیری گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست حاجت نده که بیشتر آواره باشم چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست از چشم زهرا و علی حتماً می افتد شب های جمعه هر گدایی در به در نیست یک السلام ارباب می گویم بخر باز روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟ شرمندهء خیرات و احسان حسینم در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست دنبال نیزه می روند اشرار کوفه دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست از نان و خرما دادن مردم بفهمید اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست معجر سر هر کس که بوده نیست دیگر عباس، از این ماجراها بی خبر نیست شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماه تمامم، خسته و مهجور ماندم ای وای از آغوش گرمت دور ماندم خسته شدم از بس که طفلان را شمردم جای تمام بچه ها شلاق خوردم اطراف محمل قاتلانی مست بودند بی رحم هایی پست و سنگین دست بودند دیدی که در گرمای سخت و بی امانم فورا سرت از روی نی شد سایه بانم سختی هجرانت چه کاری داد دستم دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم از بس مرا این داغ ها پیر و کمان ساخت اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت کوفه نگو شهر مریدان دروغی کوچه به کوچه هی شلوغی هی شلوغی شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد وادی سخت دختران مرتضی شد طاقت نیاوردم وجود لات ها را با گریه برگردانده ام خیرات ها را تسبیح می گفتم به لب، شد نیمه کاره با دست، سوی خواهرت کردند اشاره خیلی هوای غیرتت را کرده بودم وقتی میان محملِ بی پرده بودم هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟! همسایه ی دیروز، بر ما انگ می زد شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می زد من که به روی دامنت سر می نهادم آشفته حال از مجلس ابن زیادم با ذوالفقار خطبه ام پیکار کردم ابن زیاد بد دهان را خوار کردم وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز زندان ندیده بود زینب، دید امروز بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟! قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر در قلب خواهر تا ابد هستی برادر شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان صوت قرآن سر تو سربلندم می‌کند تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود این مصیبت را نمی‌کردم گمان؛ قرآن بخوان هرکه هرچه دارد، از این خاندان دارد حسین تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان شاعر: استاد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای کوفه از نوای خوشت نینوا حسین ای درد عالمی به نگاهت دوا حسین تا دست پیش آرم و گیرم سرت به بر با پای نیزه دار جلوتر بیا حسین خواهم که خون کنم ز رخت پاک حیف، حیف دستم نمی رسد به سر نیزه ها حسین تو در تنور و من به قنوت نماز شب از سوز دل به جان تو کردم دعا حسین ای کاش می برُید سر خواهر تو را تیغی که کرد رأس تو از تن جدا حسین این غم مرا کُشد که به گودال قتلگاه قاتل برید رأس تو را از قفا حسین جای تو روی دوش نبی بود از چه رو در زیر تیغ شمر زدی دست و پا حسین دردا که شد سیه عوض جامه سیاه از تازیانه پیکر صاحب عزا حسین سر بشکنم به چوبۀ محمل که خون از آن گردد روان به حرمت خون خدا حسین آن خنجری که حنجر پاک تو را برید خون گریه کرد و ناله زد و گفت یا حسین هر کس به وقت مرگ کلامی است بر لبش «میثم» تو رازند دم مردن صدا حسین شاعر: استاد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینه انگشتری قافله سالار روی نیزه ها بگو منو داداش کجا میبری غنچه ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بست سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌برن من سند آیه تطهیر مو من و سوی بزم شراب میبرن پرده نشین خیمه ی عفاف و میون محملی بی پرده بردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لبهای من تو رو قسم میدم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه ها آیه نور شدی تو شکسته شیشه غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو شاعر: حجت الاسلام *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
همین که بانگ "یاقَوم اُسْکُتُوا" شد بر فضا غالب "فَقامَت زَینَبُ بِنتَ عَلی‌بن ابی‌طالب" به منبر رفت، دنیا از سکوت مهلکی پر شد زمین ساکت، زمان ثابت، جهان غرق تحیر شد نه تنها از صدای او زبان‌ها از صدا افتاد که حتی زنگ‌های کاروان‌ها از صدا افتاد به منبر رفته و می‌خواند با صوت جلی خطبه ولی گویی که می‌گوید بر آن منبر علی خطبه به "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز گفتن کرد که او تکلیف را از ابتدای کار روشن کرد شکوه تازه‌ای با خطبه‌اش بر واژه‌ی زن داد به "اشباه‌الرجال" شهر درس مرد‌بودن داد در اثنای سخن بعد از ثنای ایزد منان قرائت کرد - مانند برادر - آیه‌ی قرآن به آنان گفت: ای هم‌کاسه‌های هرشب شیطان! که گوش خویش را دادید هردم بر لب شیطان همیشه سست‌عهد و ساده‌لوح و بی‌خرد بودید که راه کفر را از راه حق بهتر بلد بودید ولی حق از همان روز ازل در خدمت ما بود شبیه پرچمی در دست ما همواره بالا بود در این پاییز چیزی جز شکوفایی نمی‌بینم سراسر زخم‌ها را غیر زیبایی نمی‌بینم قتیل عشق را خون جوهر امضای پیمان است کسی که پای عهدش کشته شد، پیروز میدان است نمایان می‌شود خورشید صبحی زود از کعبه همان دم که می‌آید مهدی موعود از کعبه شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تمام باور زینب حسین بود حسین همیشه یاور زینب حسین بود حسین چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز کلام آخر زینب حسین بود حسین عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت که نیم دیگر زینب حسین بود حسین در آن خزان که  زمین غرق حُسن یوسف بود گل معطر زینب حسین بود حسین کشید شعله آهی ز دامن محمل که در برابر زینب حسین بود حسین دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا شکسته شد سر زینب حسین بود حسین به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد خطاب منبر زینب حسین بود حسین شاعر: مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها سروده گروه شعری مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗    https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
ماهِ تمامم، خسته و مهجور ماندم ای وای از آغوش گرمت دور ماندم خسته شدم از بس که طفلان را شمردم جای تمام بچه‌ها شلاق خوردم اطراف محمل قاتلانی مست بودند بی رحم‌هایی پست و سنگین‌دست بودند دیدی که در گرمای سخت و بی امانم فوراً سرت از روی نی شد سایه‌بانم سختی هجرانت چه کاری داد دستم دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم از بس مرا این داغ‌ها پیر و کمان ساخت اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت کوفه نگو، شهر مریدان دروغی کوچه به کوچه، هی شلوغی، هی شلوغی شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد وادی سختِ دختران مرتضی شد طاقت نیاوردم وجود لات‌ها را با گریه برگردانده‌ام خیرات‌ها را تسبیح می‌گفتم به لب، شد نیمه کاره با دست، سوی خواهرت کردند اشاره خیلی هوای غیرتت را کرده بودم وقتی میان محملِ بی پرده بودم هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟! همسایه‌ی دیروز، بر ما انگ می‌زد شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می‌زد من که به روی دامنت سر می‌نهادم آشفته حال از مجلس ابن زیادم با ذوالفقار خطبه‌ام پیکار کردم ابن زیاد بد دهان را خوار کردم وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز زندان ندیده بود زینب، دید امروز بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟! قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر در قلب خواهر تا ابد هستی برادر ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی پایانِ باشکوه، به کابوسِ بد بده زینب رسیده کوفه..، پدر جان مدد بده چشمان شور، آینه‌ات را نظر زدند در پیش خانه‌ی تو سرم را به در زدند در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد پنجاه سال پرده‌نشین..، کوچه‌گَرد شد تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت این کوفیان به نسل تو، گمراه  گفته‌اند خیلی به دخترت بد و بیراه گفته‌اند بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد از بس که سنگ خورد، حسین‌ات.. کبود شد نیزه‌نشینِ تو همه را پیر کرده است شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است این حرمله به کامِ همه زهرِ ناب ریخت این حرمله کنار رباب تو آب ریخت از دست این مصیبت جانکاه.. ،داد..، آه زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...، آه در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند با چوب‌دست روی لب قاری‌ام زدند کوفه که زیر پاش نهاد احترام را... باید خدا بخیر کند شهر شام را ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
من از بیگانگان هرگز ننالم که هرچه کرد با من آشنا کرد بزرگ کوفه بودم روزگاری اسیری با وقار من چه‌ها کرد! خدا لالش کند آن ساربان را... میان خلق اسمم را صدا کرد کنار نیزه‌ی تو شمر آمد اراذل را به دور ما رها کرد سرت از روی نیزه هی می‌افتاد سرت را روی نی با زور جا کرد همان‌جایی که قرآن درس دادم زنی آمد جلو، توهین به ما کرد کنیزم آمد و نشناخت من را برایم سفره‌ی خیرات وا کرد الهی خیر از عمرش ببیند برایم چند معجر دست‌وپا کرد... اگر سر را زدم بر چوب محمل سر من به سر تو اقتدا کرد ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
گفت راوی که در سپاه یزید دل بدتر ز خاره* هم دیدم غارت مال دیده بودم من غارت گاهواره هم دیدم از غم و اضطراب، در طفلان گفت و گو با اشاره هم دیدم در پی کودکی به حال فرار ظلم چندین سواره هم دیدم آن چه دیدم به کربلا ز ستم من به کوفه دوباره هم دیدم بر در شهر کوفه با خورشید ماه دیدم، ستاره هم دیدم بر سر نی کنار چندین سر سر یک شیرخواره هم دیدم نه همین گوش‌های خون‌آلود مُشتِ پُر گوشواره هم دیدم پای سرهای روی نیزه به شام دف و چنگ و نقاره هم دیدم سخت‌تر ز آن‌چه شد به کرببلا من به دارالاماره هم دیدم ✍مرحوم استاد * سنگ خاره یا سنگ خارا 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
؛ یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینِ انگشتری قافله‌سالارِ روی نیزه‌ها بگو منو داداش کجا میبری! غنچه‌ی ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه‌ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بسته سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌بَرن من سند آیه‌ی تطهیرم و من و سوی بزم شراب می‌برن پرده‌نشینِ خیمه‌ی عفاف و میون محملی بی پرده بُردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می‌خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حُرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لب‌های من تو رو قسم می‌دم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه‌ها آیه‌ی نور شدی تو شکسته شیشه‌ی غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو... ✍حجت‌الاسلام 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
؛ غبار کوی تو را توتیای دیده کنم شِکَر کلام تو را نقش صد قصیده کنم اگرچه بر جگرِ دیده، داغِ دیدن توست ولی خیالِ جمالِ تو قابِ دیده کنم دلم چو میوه‌ی کالی‌ست در فراق رُخت به وصل، عاقبت این میوه را رسیده کنم تو شهریاری و عالم گدای درگهِ تو به آستانِ تو عمری قدم خمیده کنم برای اینکه مرا فتنه با خودش نبرد به دور پیله‌ی دل، مِهر تو تنیده کنم منم چو شام سیاه و تویی چو صبح سپید به ماه روی تو این تیرگی، سپیده کنم برای اینکه به قلب تو جا کُنم خود را قسم به چادر خاکیِ آن شهیده کنم منم شبیه تو عمری میان خلوت خود چو ابر، گریه برای سرِ بُریده کنم ** منم شبیه تو دارم عزای زینب را همیشه یادِ غمِ آن بلا کشیده کنم چه روضه‌ای! دَخَلَت زینبُ علیَ ابنِ زیاد به جایِ اشک بر این روضه، خون چکیده کنم ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 14 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠