#امام_صادق
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا؟
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفته ی محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
وحید قاسمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود
مدینه باز هم امروز بی قرارش بود
اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد
ولی دقایق آخر پسر کنارش بود
ملایکه همه پوشیده اند رخت عزا
برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود
نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش
کسی که عالم هستی در اختیارش بود
شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس
به مجلسی که فقط آه، غم گسارش بود
امامِ طاهرِ ما را تعارفِ مِیْ کرد
همان کسی که نجاسات، زهرِمارش بود
سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش
پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود
ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر
که خواهرش نگران بود و داغدارش بود
رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد
همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود
رضاباقریان
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
پيرِمردى كه بينِ سجاده
همه دم ذكرِ او خدا میبود
كنجِ اين خانهى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مىبود
روضههاى مدينه را مىخواند
روضهى كوچه و درو ديوار
در خودش سخت میشكست آقا
تاكه میگفت از در و مسمار
ناله میزد از تَهِ جگرش
گريههايش چه گريه آور بود
نفسش حبس میشد و میگفت
مادرم نوبهارِ حيدر بود
شبى اما به ناگهان دشمن
به درِ خانهاش شراره كشيد
او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود
شعلهها را به چشم خود مىديد
سر سجاده دورهاش كردند
در دلش اضطرابِ عالم بود
كودكانش به گريه اُفتادند
چهرهاش بى قرار و دَر هم بود
دورِ دستش طناب را بستند
نه عبايى و نه عصايى داشت
پا برهنه بدونِ نعلينش
به دلش يادِ ماجرايى داشت
كه همه جانِ او به درد آورد
به گمانم خراب مولا شد
اين مدينه چقدر بى رحم است
تازه داغِ طناب مولا شد
نانجیبی به نام ابن ربیع...
به سرش نعره زد كه حركت كن
پشتِ مركب دوان دوان با من
تو بيا و اداى غربت كن
پشت مركب زمين فتاد آقا
اى حرامزاده ! كمى آرام
پا برهنه كه مىبری او را
از چه رو مىدهى به او دشنام؟
يادِ يك ماجرا دلش سوزاند
ماجرايى كه ماجرا دارد
ماجراى سه ساله و عمه
داغِ شام و خرابهها دارد
ياد آن لحظهاى كه عمهى او
بين نامحرمان گذر مىكرد
هر زمان كه سه ساله مىترسيد
عمهاش جسم خود سپر مىكرد
آرمان صائمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
باز هم نوبتِ مدینه شُد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچهیِ بنی هاشم
خانهای بینِ شعلهها میسوخت
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
به پَرِ دامنی ولی اینبار
آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شُکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت
نَفَسَش بند آمده نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش
شرم از رنگِ این محاسن کُن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده استخوانش را
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزایِ محسن داشت
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
حق بده که به یادِ او انداخت
عمهاش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگتر بردند
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلود اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاکها بودند
رویِ این کوچهای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
چادرش زیرِ پایِ او پیچید
بین نامحرمان زمین اُفتاد
از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال
با کَمَر میزدند زینب را
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میانِ گودال و
صد نفر میزدند زینب را
حسن لطفی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
باز روی سر تو ريخته اند
شعله پشت در تو ريخته اند
گريه ات را كه بهانه كردند
باز هم حمله شبانه كردند
ريسمان بسته به بازوی تو شد
باز زخمی روی ابروی تو شد
رحمی آن خصم پليد تو نداشت
حرمت موی سفيد تو نداشت
پشت مركب تن پاكت بردند
پا برهنه روی خاكت بردند
كو عبای تو و عمامه ی تو ؟
پر ز خاک است چرا جامه ی تو ؟
اشک چشم تر تو می ريزد
قلب اين دختر تو می ريزد
گيسويت از چه پريشان شده است
دخترت ديده و گريان شده است
ببريدش ولی با لشكر ،نه
می زنيدش ؟ جلوی دختر، نه
پيرمرد است مراعات كنيد
احترامی حق سادات كنيد
پيرمرد است زمينش نزنيد
تازيانه به جبينش نزنيد
گرچه آتش به سرايت زده اند
با لگد بر روی پايت زده اند
گرچه بردند تو را نيمه ی شب
سر برهنه شده پشت مركب
ولی هرگز تن تو تير نخورد
به خدا جسم تو شمشير نخورد
پيكرت پهن به گودال نشد
زير پا جسم تو پامال نشد
داغ فرزند تو را پير نكرد
نيزه ای بر دهنت گير نكرد
خيزران بر لب تو بوسه نزد
به رگت زينب تو بوسه نزد
كسی از پشت سرت را نبريد
جلوی ديده ی زهرا نبريد
ناگهان ولوله و غوغا شد
بر سر نعش حسين دعوا شد
يكی آمد كه عصا را ببرد
ديگری خواست عبا را ببرد
به كلاخود سرش رحم نكرد
به زره يا سپرش رحم نكرد
همه ی پيكر او غارت شد
پای تا به سر او غارت شد
رضا رسول زاده
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
می سوخت بین شعله ها بال و پر تو
آتش نشد شرمنده از موی سر تو
از نعره مستانه یک نامسلمان
آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو
دست خدا را باز بستند این جماعت
آقا چه خالی بود جای مادر تو
با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد
آن شب نبود عمامه ای روی سرتو
پای برهنه پشت یک مرکب دویدن
نگذاشت نایی در میان پیکر تو
در کوچه های خلوت شهر مدینه
تنها غریبی بود یار و یاور تو
دیدند خیلی داغدار کربلایی
شام غریبان شد به پا در محضر تو
جای هزاران سجده شکرانه دارد
خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو
محمد حسین رحیمیان
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
کاش میشد بگذارند مُهیا گردد
شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد
شبِ او صبح نشد ، نیمه شب او را بردند
تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد
شعله بر خانهاش انداخت حرامی تا زود
درِ این خانه به یک ضربهیِ پا وا گردد
درِ آتش زده کم بود بیاُفتد رویَش
باز کم بود که میخی به تَنی جا گردد
پیشِ طفلان پِیِ مَرکب پدر پیری رفت
تا که این کوچه پُر از نالهی بابا گردد
دو قدم راه نرفته به زمین میاُفتاد
که پُر از زخمِ تنِ خستهی مولا گردد
فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش
قبل از آنی که نفس تازه کُنَد پا گردد
گرچه میخورد زمین گرچه کشیدند به خاک
روضهای خواند غمش باز مُداوا گردد
روضهی غربتِ پیری که به زانو آمد
به امیدی که گُلِ گُمشده پیدا گردد
پیرمردی به سرِ نعشِ جوانش آمد
شاهدِ کَم شدنش وقت تَقَلا گردد
اِرباً اِربا بدنی دید به دستش فهمید
هرچه کردند نشد تیغِ دگر جا گردد
دشنه و تیغ و تبر دست به دستِ هم داد
بدنی باز شود مثل معما گردد
دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد
دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد
دست انداخت به دورِ بدنش ریخت زمین
دست انداخت دهانش نَفَسش وا گردد
چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود
کاش میشد نظرش قسمتِ بابا گردد
چند عضو از بدنِ اکبرش آنجا کَم بود
خواهرش بود ولی حلقهیِ نامحرم بود
حسن لطفی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
دارم هوای تربت شیخ الائمه
چشمم به دست رحمت شیخ الائمه
منت خدایی را که ما را خلق کرده
از خاک پای حضرت شیخ الائمه
اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست
جانم فدای نهضت شیخ الائمه
شاگردهای مکتبش روزی گرفتند
از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه
هرکس نمازش را سبک دارد بداند
بی بهره است از رحمت شیخ الائمه
"کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من
یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه
با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است
آقا شدم با عزت شیخ الائمه
می چسبد آخر یک جهادی در مدینه
خادم شدن با دعوت شیخ الائمه
یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش
تحت لوای "هیئت شیخ الائمه"
وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم
از دردها و غربت شیخ الائمه
دیروز حیدر دست بسته، بی عمامه
امروز آمد نوبت شیخ الائمه
پای برهنه پشت مرکب ها دویدن
برده توان و طاقت شیخ الائمه
بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست
کردند هتک حرمت شیخ الائمه
صاحب عزای روضه های کربلا بود
در روضه خم شد قامت شیخ الائمه
شکر خدا که دخترش اینجا ندیده
در بین مقتل غارت شیخ الائمه
شکر خدا که اهل بیتش را نبردند
بازی نشد با غیرت شیخ الائمه
محمد جواد شیرازی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
محیط غربت
ششم امام که ذریه ی پیمبر بود
زلال زمزمه اش آیه های کوثر بود
تمام عمر به ترویج علم ودین کوشید
پیام آور دین ، وارث پیمبر بود
زمعجزات نفس های روح پرور او
محیط مکتب علمش زُراره پرور بود
نماز خواندن او سیری از تکامل داشت
در این نماز که معراج او میسّر بود
برای چیدن این گل چه سخت کوشیدند
به جرم این که گل گلشن پیمبر بود
دمی که آتش کینه به گلشنش افتاد
میان هجمه ی دشمن، به یاد مادر بود
طناب ظلم به بازوی او اگر بستند
نداشت بیم زدشمن، که پور حیدر بود
درآن مسیر که او را کشان کشان بردند
تمام راه زعطرش فضا معطر بود
بهار گلشن اسلام را ضمانت کرد
گلی که هم نفس باغ فیض داور بود
شبی که خواند «وفایی» حدیث دردش را
محیط غربت او در دلش مصّور بود
#سید_هاشم_وفایی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع
سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
براى صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است
همانکه غربتش از قبر خاکى اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله ی زهراست
ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند
امان که روح سبکبال شیعه را کشتند
براى فاطمه از بى کسى سخن مى گفت
براى مادرش از غربت وطن مى گفت
بخاک حجرهاش از سوز سینه مى غلطید
پسر به مادر خود از کتک زدن مى گفت
از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع
دوانده در پی اش اندر مدینه ابن ربیع
فضاى شهر مدینه بیاد او تار است
هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است
هنور می کشد او را عدو به دنبالش
هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است
هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است
هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است
سید محمد میرهاشمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
نه رواقی، نه گنبدی،حتی
سنگ قبری سرمزار تو نیست
غیرمُشتی کبوتر خسته
خادمی، زائری،کنار تو نیست
بغضهایم کجا دخیل شوند
پس ضریحت کجاست آقاجان
روضه خوان ها چرا نمی خوانند
گریه ها بی صداست آقاجان
گنبدی نیست تا دلم بپرد
پابه پای کبوتران شما
کاش می شد که دانه ای گیرم
امشب از دست مهربان شما
حرف ِ گلدسته را نباید زد
تا حسودان شهر بسیارند
از شما خانواده آقاجان
درمدینه همه طلبکارند
حیف آن چاهها که حیدر کند
چقدر مادرت دعاشان کرد
عوض آن همه محبت ها
این مدینه چه خوب جبران کرد
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم،اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مُلک ری قبله ی ولا می شد
مثل مشهد برایتان اینجا
مشهد الصادقی بنا می شد
کاش ایران می آمدی آقا
قدمت روی چشم ما جا داشت
کاش خاک شلمچه و فکه
عطریاس عبایتان را داشت
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دلهای با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیر ِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند
کاش ایران می آمدی آقا
نوکری تو کم ثوابی نیست
همه جا از فضائلت گویند
صحبت ازمجلس شرابی نیست
وحید قاسمی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
فصل غم آمده زمان عزاست
کنج سینه شراره ها دارم
رخت ماتم به تن نمودم و باز
بین چشمم ستاره ها دارم
آسمان نگاه غمبارم
رنگ و بوی مدینه را دارد
هر چقدر آه هم اگر بکشم
از تب سینه باز جا دارد
آنکه یک عمر پای مکتب خود
روضه میخواند و عاشقانه گریست
گریه هایش شبیه باران بود
آن امامی که صادقانه گریست
ظلم تاریخ باز جلوه نمود
وقت تکرار قصه شومی ست
با تبانی آتش و هیزم
جاری از چشم، اشک مظلومی ست
آتش دشمنان به پا شده در
خانه ای در میان یک کوچه
میرود بی عمامه مردی در
غربت بی امان یک کوچه
داغیِ سینه میکند باور
بانفس هاش آه سردی را
خاک این کوچه ها نمیفهمند
غربت اشک پیر مردی را
پیر مردی که سوز آتش را
ساکت و بی کلام حس میکرد
پیرمردی که درد غربت را
مثل جدّش مدام حس میکرد
پیرمردی که تا زمین میخورد
نفسش در شماره می افتاد
دست خود میکشید بر روی خاک
یاد آن گوشواره می افتاد
یاد یک گوشواره خونین
یاد اشک نگاه طفلی بود
یاد آن مادری که زود گرفت
دست خود را به روی چشم کبود
نیمه شب تا که دشمن آقا را
میکشید او به ناله می افتاد
یاد یک کاروان و یک کودک
یاد اشک سه ساله می افتاد
یاد آن کودکی که حس میکرد
زخمِ زنجیرِ داغِ قافله را
شوری اشک او چه میسوزاند
زخم صورت ،و جای آبله را
مسعود اصلانی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#رباعی
#شهادت
#امام_جعفر_صادق
#یونسوصالیخوراسگانی
(آجرک الله یا بقیه الله)
این زخم زبان تو دلم را خون کرد
از آتش و تیغ هست بدتر این درد
آتش زده ای به خانه ی من دیگر ...
دشنام به مادرم نده ای نامرد
سروده از شاعر و مداح اهلبیت: #یونسوصالیخوراسگانی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
📲 http://t.me/souzeGhalam
📲 https://chat.whatsapp.com/LGkQnPszhr3FRsVQvoCfmo
📲 https://chat.whatsapp.com/Dxb8hjztTv3HAFJlqyLzXn
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#سینه_زنی
#شهادت
#امام_جعفر_صادق
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یونسوصالیخوراسگانی
( همراه با فایل صوتی سبک )
ای پیر ائمه
ای ناجی اسلام
تو کعبه عشقی
شیعه همه احرام
یک جرعه ز عشقت بده ای شاه بنوشیم
از عشق تو مولا همه در جوش و خروشیم
بر جان علی ای پسر فاطمه آقا
بر قاطبه شیعه نگاهی تو بفرما
ذکر همه ما یا حضرت صادق
آرامش دلها یا حضرت صادق
یا شیخ الائمه یا جعفر صادق(۴)
در ماتم و داغت
ما غرق عزائیم
از هجر مزارت
در سوز و نوائیم
قلب تو شکست از همه زخم زبان ها
از حرف بد و خنده پیدا و نهان ها
دل خون شدی از دست ربیع و همه شهر
در قلب تو آن حرف بدش ، تیغ پر از زهر
جانیم سَنَه قربان یا حضرت صادق
ای ناجی قرآن یا حضرت صادق
یا شیخ الائمه یا جعفر صادق(۴)
تا روز ابد هست
آوای تو در گوش
این ماتم جانسوز
کی شود فراموش
روزی همه در صحن شما سینه زنانیم
ای کاش که پای رهت ای شاه بمانیم
جان ها به فدای دل پر سوز آقا
تکرار به خانه تو شد روضه زهرا
ای نور هدایت یا حضرت صادق
جان ها به فدایت یا حضرت صادق
یا شیخ الائمه یا حضرت صادق(۴)
التماس دعا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجلفرجهم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سروده از شاعر و مداح اهلبیت : #یونسوصالیخوراسگانی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
سوزِقلم✍
تلگرام
📲 http://t.me/souzeGhalam
واتساپ گروه ۱
📲 https://chat.whatsapp.com/LGkQnPszhr3FRsVQvoCfmo
واتساپ گروه ۲
📲 https://chat.whatsapp.com/Dxb8hjztTv3HAFJlqyLzXn
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
من که کبوتر دلم،همیشه در هوای توست
همچو نسیم قدسیان،عازم آن سرای توست
دو چشم جان به سوی تو،کعبه ی کعبه کوی تو
قبله ی قلب خسته ام ،تربت دلربای توست
بقیع اگر چه خلوت از ، همهمه ی آدمیان
پر از حضور عرشیان ، به قبر باصفای توست
خیل ملک صف به صف از ، بارگه ات کند عبور
که بارگاه خاکی ات ، بهشت آشنای توست
هدیه هر فرشته بر ، جمع ملائک به جنان
ذره ای از خاک بقیع ، به عطر جان فزای توست
زائر قبر اطهرت ، زیارت خدا کند
که وجه بی بدیل تو،جلوه ای از خدای توست
مرا اگر که دعوتی ، بهر زیارتت کنی
جان دهم از شوق وصال،که این هم از عطای توست
ای که رئیس مذهبی،به مکتب خدای عشق
بقای دین احمدی،به لطف گفته های توست
جلوه ی رب ازلی،وارث غربت علی
معنی دین نبوی،تلالو ولای توست
به سن پیری ز پی،مرکب دشمنت روان
به کاخ آن که به لبش،طعنه و ناسزای توست
شرح نمی توان نمود،داغ تو را که گوییا
هر چه غریبی و غم است،جمع شده برای توست
رخت سیه به تن کند،مادر قد خمیده ات
اوکه همیشه گریه کن،به مجلس عزای توست
محمد مبشری
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تقدیم به شما بزرگوار*
*ضمنا دراین کانال منتظرشما هستیم*
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
رحلت امام خمینی رحمة الله_5877588140994068800.mp3
2.93M
◾️بیانات حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه پیرامون رحلت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در خرداد سال ۶۸
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوخط_منبر
با ناله هایِ امشبِ "زهرا" چه میکُنی؟
وقتی که گفت: بر سرِ نِی ها چه میکُنی
سرگرمِ روضه هایِ"شبِ جمعه ام" ولی
دل تنگِ "کربلا" شدنم را چه میکُنی؟
#شب_زیارتے_ارباب
#روضه_شب_جمعه
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#امام_صادق
مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد
میان راه،تن تو بی اختیار بیفتد
تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند
که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
دگر غرور تو را چاره جز شکسته شدن نیست
اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد
توقع اثری غیر آبله نتوان داشت
مسیر پای برهنه ت اگر به خار بیفتد
چه خوب شد که لباست به میخ در نگرفت و
چه خوب شد که نشد پهلویت ز کار بیفتد
اگر چه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت
ز گوش دخترکان تو گوشوار بیفتد
هنوز هم که هنوز است جلوه های تو جاریست
که آفتاب ،محال است در حصار بیفتد
علی اکبر لطیفیان
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
تلگرام👇👇👇
https://t.me/madahanesfahan
ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش👇👇👇
http://sapp.ir/maddahanesf
بله👇👇👇
https://ble.im/maddahanesf
گپ👇👇👇
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام👇👇👇
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄