eitaa logo
کانون مداحان
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
21.6هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
جان ِ جانان جهان شد سیر از جان ، آه آه هم چنان جسم پسر ، بابا پریشان ، آه آه آنچه می ترسید یعقوب آخر آمد بر سرش یوسفش شد طعمه ی گرگ بیابان ، آه آه آنچه با شهزاده ی دین کرده اند این کوفیان کس نکرده تاکنون با نامسلمان ،آه آه کس نخواهد جا بماند از ثواب غارت و اربا اربا کردن ِ قاری قرآن ، آه آه از تمام کربلا آید صدای هلهله روز عاشوراست یا که عید قربان ، آه آه بر مسلمانی ِ اهل کوفه ، لعنت تا ابد لشکری خندید بر بابای گریان ، آه آه دست و پا گم کرد بابا ، دید تا در خاک و خون دست و پا می زد پسر با کام عطشان، آه آه من چگونه یک تنه جمعت کنم ، صد پاره تن ! ای علی جان ، ای علی جان ، ای علی جان ، آه آه یک تنه یک کربلا را لاله کاری کرده ای من بیابان آمدم یا که گلستان، آه آه زحمت ِ پنجاه سالم را ببین در دست باد خیز از جا خواهرم آمد به میدان، آه آه شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو کارهزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب شد اشکِ نم نمی داریم بین این سینه ها غمی داریم سایه ی زیرِ پرچمی داریم شبِ هشتِ مُحرَّمی داریم کاش کرب و بلا به ما بِدهند اِذنِ پائینِ پا به ما بِدهند تا زمان هست گریه باید کرد چشم را بست، گریه باید کرد نَده از دست، گریه باید کرد شامِ تیرهَ ست، گریه باید کرد بَر حسین و به حال و روزِ تنش بر همان زخمِ کاریِ بدنش کاش در روضه های اربابم کاش در کربلای اربابم پای پایینِ پای اربابم من بمیرم برای اربابم می کُشد ماتمت مرا آخر شب جمعه است و فاطمه مضطر... دلِ ما و صفای شش گوشه سر و جانم فدای شش گوشه کُشته ما را هوای شش گوشه این دو تا گوشه های شش گوشه دیگر از این چه می شود بهتر ما گدای توایم علی اکبر * * *** گام ها، گام های پیغمبر در صدایش ، صدای پیغمبر حیدری در هوای پیغمبر پشت سر ردپای پیغمبر این قدم ها ، قدم زدن دارد جامه ی حیدری به تن دارد اهل خیمه همه به دور و برش حرمی بی قرار و دربه درش عمه اش شانه می زند به سرش میوه ی قلب و حاصلِ پدرش قُوّتِ حیدری به دستانش می دَرَد ذوالفقارِ چشمانش رفت و یک محشری به راه افتاد یک تنه لشگری به راه افتاد ثانی حیدری به راه افتاد شِبهِ پیغمبری به راه افتاد هر که آمد جلو سرش را باخت لشگری را به دردسر انداخت زده یکباره تا دلِ لشگر شد فراری عدو به دور و بر کرده محشر به پا علی اکبر خواست برگردد و ولی دیگر ... خون به چشمان اسب بارید و مرکبش راه را نمی دید و ... چشم های عقاب شد بسته داشت می رفت نرم و آهسته می خورد ضربه ضربه پیوسته وای از دست نیزه ، از دسته ... پیکرش ذره ذره می ریزد از تنش ذره ذره می ریزد مثل تسبیح پاره ای هر جا هر طرف رفته زیر دست و پا پهن باید شود عبایی تا پدرش ، یک به یک علی ها را بعد تو می شود حسین تنها بعد تو خاک بر سر دنیا... ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حال بکاء و دیده ی گریانمان بده بغض مدام و اشک فراوانمان بده این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده همت برای توبه و ترک گناه نیست اما بیا و قلب پشیمانمان بده حال خراب این دل ما را درست کن در بین روضه حال پریشانمان بده دلمرده ایم بسکه حرم را ندیده ایم یک یا حسین دم بده و جانمان بده حالا که راه کرببلا بسته، لطف کن برگ برات شاه خراسانمان بده ما و پناهِ درگهِ سلطانِ عالمین خط امان ز بار گناهانمان بده جان مؤذن حرم، اذن زیارتِ پائین پای حضرت جانانمان بده قربان آن پدر که ز داغ پسر خمید داغی دگر شبیه علی اکبرش ندید ... ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم دیدن قامت تو لذت عمرم باشد در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند باغمت شادی این قوم فراهم باشد چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند دنده ی خورد شده شاهد حرفم باشد کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل یک پنجه که گیسوی رها جمع کند عطر دامان تو را باد صبا جمع کند جز عقیقِ لب سرخ تو لبی قادر نیست بوسه ها از دهنِ خونِ خدا جمع کند! بی سبب نیست چُنین بر بدنت جا شده اند... تیر ها را تنِ انگشت‌نما جمع کند! آن عمودی که سرت خورد..،کسی قادر نیست این بهم‌ریختگی را اَبدا جمع کند خواستی تا ببری لفظِ "پدر" را که..،نشد حنجرَت کُشت خودش را که قُوا جمع کند "قاب‌لبخندنبی"..،سنگ شکسته است تو را دست من آینه..،نه..،آینه ها جمع کند هر طرف دست به جسمت ببرم..،می ریزی یک‌نفر ، سخت تو را از سر و پا جمع کند! قدر يك دشت علی مانده به روی دستم کارِ یک تکّه عبا نیست تو را جمع کند سر نعش‌ات پدر از حال اگر رفت..،نترس... عمه از خیمه می آید که مرا جمع کند ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دق ام دادند جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم دادم آبش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حال ات مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت چه آهنگین چه با آواز کشتند تو را یک عده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جرّاحه بودی تو را با چندتا مقراض کشتند علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم " به هرجا بنگرم تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هر جا ردی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم صحرا تو بینم " بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا نخواهد کرد داغ تو رهایم بلرزد مثل دستانم صدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفته بوی تو دیگر عبایم ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مجلس ختم حسین است! علی محتضر است! داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است این علی نیست فقط احمد و حیدر هم هست روضه اش بین محرم رمضان و صفر است یا پسر مرده شده یا که برادر مرده.. هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است! پر شده کل بیابان ز علی بن‌ حسین سه پسر دیگر ازین‌ لحظه هزاران‌ پسر است سر زخمش سر مولاست که‌رفته به سجود پهلویش‌ پهلوی زهراست که در پشت در است یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد یکطرف کم‌شده و یکطرفش بیشتر است در عبا قطعه به قطعه علی اکبر چیدند یا که در طشت حسن اینهمه پاره جگر است صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا چه کند؟زینب کبرای حرم در خطر است ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید که دگر‌ موقع تشییع تن دو نفر است ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آخر ذبیح وحشت این رخش شد تنت نامت علی است یکصد و ده بخش شد تنت باید چگونه جمع کنم پیکر تو را؟! مثل انار دانه شده پخش شد تنت ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیش چشمان همه دست به زانو اُفتاد خواست تا پاشود ای وای که با رو اُفتاد باید او پاشود از خاک جگر جمع کند یک عبا پَهن کُنَد تا که پسر جمع کند پیرمَرد است عصا خواست ولی خندیدند او کم آورد عبا خواست ولی خندیدند این اَنارِ حرم است آه چرا ریخته است چقدر حضرت اکبر به عبا ریخته است تا علی رفت به دنبالِ دلش راه اُفتاد قبلِ شهزاده ببین رویِ زمین شاه اُفتاد یک "پدرجانِ"دگر از پسرش خواست نشد این جوانمُرده پس از این کمرش راست نشد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد بغلش کرد ولی حیف که بازو اُفتاد هیچکَس زیرِ بغلهایِ پدر را نگرفت دست تنهاست کسی جایِ پدر را نگرفت نیزه‌ای خورد تکان از جگرش داد کشید دست بر سینه که زد با پسرش داد کشید غارتِ قامتش اینجا صلواتی شده بود بدنش با شن و شمشیر چه قاطی شده بود ساعتی از بدنش از بدنش تیغ کشید با دو انگشتِ خودش از دهنش تیغ کشید لَخته لَخته زِ دهانش چقدر خون آورد تکیه می‌داد به آن نیزه که بیرون آورد بِینِ آغوش کشیدش تَنِ او بند نَشُد خواست تا بوسه بگیرد همه دیدند نَشُد کاش سمتِ حرم اکبر نَبَرَد برخیزد عمه‌اش دست به معجر نَبَرَد برخیزد از علمدار کمک خواست که خواهر را بُرد خواهری آمد و با خود دو برادر را بُرد پیشِ چشمان همه دست به زانو اُفتاد دید پَهلویِ علی را و به پهلو اُفتاد به عبا جمع نمود و به عبا پَهنَش کرد بُرد در خیمه کنارِ شهدا پَهنَش کرد عصر شد خیمه‌ی آتش زده با دختر سوخت هم عبا سوخت و هم خیمه و هم اکبر.... ⏹ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
حتی عبا به حال تنت گریه میکند بر خون جاری از دهنت گریه میکند سرنیزه های زائر این پاره پیکرت بر تکه های پیرهنت گریه میکند پاشیده ای قدم به قدم زیر پا علی چشم زمین به حال تنت گریه میکند خون گلوت راه نفس را بریده است بابا به دست و پا زدنت گریه میکند اصلا برای دفعه اخر بلند شو چشمم برای له شدنت گریه میکند پا بر زمین نکش که دلم پاره پاره شد بابا به جان مختصرت گریه میکند *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دگر بر چهره‌ی ماهَت قمر بودن نمی‌آید به من انگار باباجان پدر بودن نمی‌آید خیالش هم نمی‌کردم که از تو اینقدر ریزد به قد و قامتِ تو مختصر بودن نمی‌آید صدایت سویِ چشمم بُرد  به زین خوردم زمین خوردم که بر این پیرِ تنها بی پسر بودن نمی‌آید تورا اینسو و آنسو باد دارد می‌بَرَد با خود عزیزِ من به تو مانندِ پَر بودن نمی‌آید برای اولین بار است می‌خندند بر بابا به من در پیشِ لشکر خونجگر بودن نمی‌آید مرا عباس آورد و مرا زینب به خیمه بُرد به بابایِ غریبت دردِسر بودن نمی‌آید بمان ای غیرتی اینجا که بر ناموسِ این خیمه میانِ قاتلانت در به در بودن نمی‌آید عصایم شانه‌ات بود و عصایم بر زمین اُفتاد به این دستِ شکسته بال و پَر بودن نمی‌آید خدایا زحمتِ من را چه بد پاشیده‌اند از هم به تو اصلا به زیر دشنه و تیغ و تبر بودن نمی‌آید تو را باید که از دستِ سپاهی جمع سازم آه زِمن دنبال تیغِ صد نفر بودن نمی‌آید سرت را خوب شد نگذاشتم با نیزه بردارند به ما در بینشان دنبال سر بودن نمی‌آید ۴۰۰/۰۵/۲۵ *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
رفتی و خم شده علی کمرم چه بلایی است آمده به سرم نفسم رفت با نفس زدنت رفته بر باد بعد تو ثمرم می‌کِشم آه! پا نکش به زمین میزنم داد مثل تو... جگرم من مگر با یکی دوتا طرفم لشکر شام را ببین پسرم به زمین خوردنم چه می خندند با تواءم ای ستاره سحرم خبرت رفته تا حرم برخیز قبل از اینکه رود حرم خبرم یک عبا دارم و هزار، علی پیکرت را چطور من ببرم عمه از خیمه ها رسیده ببین... چشمها را که خیره شد به حرم حیدر کربلا تو رفتی و غارت خیمه هاست در نظرم شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
گرفته‌اند، جوان‌دارها جوان مرا شکسته‌اند، کمان‌دارها نشان مرا به ساقه‌ی گلِ‌سرخم زدند، اما نه تبر زدند شکستند، استخوان مرا غروبِ ظهرِ دَهم را زمینیان دیدند به خاکِ سرخ کشیدند، آسمان مرا به روی برگِ درختم قدم زدند، همه بهارِ لِه شده‌ی من ! ببین خزان مرا عصای پیریِ بابا ! نلرز، می‌لرزم ببین ستونِ ترک‌دارِ زانوان مرا شکستن از تو؛ صدای شکستنت با من کنار آینه‌ات گوش کن فغان مرا دواتِ خونِ تو جاری‌ست روی دفترِ خاک چقدر نیزه نوشته‌ست، داستان مرا تمام زندگی‌ام را کنار هم چیدم بغل گرفته عبایم تمامِ جان مرا دهان سرخ زمین گفت، هم‌نوا با من خدایِ من بکُشد مَردمِ زمان مرا نمازِ مغرب‌مان را بهشت می‌خوانیم بگو کنار رسول خدا اذان مرا رضا قاسمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
دق ام دادند جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم دادم آبش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حال ات مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت چه آهنگین چه با آواز کشتند تو را یک عده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جرّاحه بودی تو را با چندتا مقراض کشتند علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم " به هرجا بنگرم تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هر جا ردی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم صحرا تو بینم " بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا نخواهد کرد داغ تو رهایم بلرزد مثل دستانم صدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفته بوی تو دیگر عبایم علیرضا خاکساری *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
او وارث نام نامی حیدر بود گلواژه ی کربلا ولی پرپر بود هم «خَلقَاً» و هم «خُلقَاً» و هم در «منطق» آیینه ای از نمای «پیغمبر» بود *** «تلمیح» نبرد حیدر صفدر بود «هم قافیه ی» پدر ، علی اکبر بود در «شعر» بلند و راسخ کرببلا بی پرده «جناس تام» پیغمبر بود شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
مثل یک پنجه که گیسوی رها جمع کند عطر دامان تو را باد صبا جمع کند جز عقیقِ لب سرخ تو لبی قادر نیست بوسه ها از دهنِ خونِ خدا جمع کند! بی سبب نیست چُنین بر بدنت جا شده اند... تیر ها را تنِ انگشت‌نما جمع کند! آن عمودی که سرت خورد..،کسی قادر نیست این بهم‌ریختگی را اَبدا جمع کند خواستی تا ببری لفظِ "پدر" را که..،نشد حنجرَت کُشت خودش را که قُوا جمع کند "قاب‌لبخندنبی"..،سنگ شکسته است تو را دست من آینه..،نه..،آینه ها جمع کند هر طرف دست به جسمت ببرم..،می ریزی یک‌نفر ، سخت تو را از سر و پا جمع کند! قدر يك دشت علی مانده به روی دستم کارِ یک تکّه عبا نیست تو را جمع کند سر نعش‌ات پدر از حال اگر رفت..،نترس... عمه از خیمه می آید که مرا جمع کند بردیا محمدی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
چشم ها چون چشمه ای جوشید و دریا گریه کرد آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد ماه بر سر میزد و ابری پُر از فریاد شد در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد خیره شد وقتی به سوی خیمه آل عبا بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش نوح بر سر میزد اما خضرو موسی گریه کرد بند بند پیکرش ازهم جدا افتاده بود نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد تکه تکه بر زمین میریخت سَرو هاشمی در میان خیمه ها چشمان سقا گریه کرد لختهء خون گلو راه نفس را بسته بود زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد آنقَدَر پا بر زمین کوبید زیر دست و پا ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد فرق او شقّ القمر شد در بلای کربلا خنده های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد نیزه ای در بین پهلوی علی جامانده بود دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد سعید مرادی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد برای العطشت، کام تشنه ی من و تو ببین برادرم عباس سربزیر تو شد چقدر دور و بر تو شلوغ شد ناگاه چقدر دست اجل راهی مسیر تو شد چه آمده به سر من که خواهرم زینب ز خیمه آمده بیرون و مستجیر تو شد چه آمده به سر تو، علی اکبرمن کنار این تن پرپر، حسین پیر تو شد برای بدرقه ی شرحه شرحه‌ی جسمت ببین پیمبر خاتم عبابگیر تو شد امیر عظیمی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
کوفیان منتظر و در صدد آزارند نکند داغ تورا روی دلم بگذارند پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند پسرم دستِ خودَت نیست اگر تنهایی این جماعت همه از اسم علی بیزارند! این جماعت همه امروز فقط آمده اند داغِ هفتاد و دوتا گُل به دلم بگذارند سنگ ها...هلهله ها...پیکر تو...یک لشکر وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟ عصرِ امروز جوانان حرم جسمت را باید از هر طرفِ دشتِ بلا بردارند دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم باید انگار تو را پیش خودم بسپارند... محسن کاویانی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
هر کَس به کربلا نرود میکند ضرر شاید نداشته ز معانی حق خبر صدها کلام حضرت صادق چنین بُود دوری مکن ز فیض فراعقل این سفر این راه پُر نشیب رسد تا خودِ خدا عرش خداست خانهء خورشید وآن قمر ارباب اگر اراده کند بنده می شوی ظلمت کنار میرود و میشوی سحر پا پس نکش اگر به حرم راه دادنت با سر برو ، نمان که نیفتی تو در خطر آنقدر گریه کن که تورا هم دهند راه پا بر زمین بکوب در این خانه پشتِ در کربُ بلاست خانهء اَمنی که صاحبش آن کِشتی نجات خدا هست بر بشر به مادرش بگو که تو را دعوتت کند باشد دعای فاطمه والله مُعتبر امّا اگر شدی شب جمعه تو زائرش روضه نخوان کنار پدر از غمِ پسر بابا کنار نعش علی خورد بر زمین جانش به روی لب شد و اُفتاد مُحتضر گفت ای عزیز من تو چرا تکّه تکّه ای شد پاره پاره از غم تو از پدر جگر باید که جسم پرپر تو در عبا نهم گویی که ضربه خورده ای از هر که در گُذر این لخته خون اگر بگذارد ببوسمت گر چه نمانده از لب پُر خون تو اثر برخیز عمّه را ببر از بین این سپاه تا کم کنند بر قد و بر قامتش نظر مجتبی صمدی شهاب *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار ______ با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند تابه حالا نشده بود جوابم ندهی وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند چشم من تار شده به چه مداواش کنم یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند ابروان تو حسینی ست و چشمت حسنی ست این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند 🔸شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
شجاعت حضرت علی اکبر (ع) یا رب این طوباست؟ یا اکبر به رفتار آمده؟ این شکر یا لعلِ شیرینش به گفتار آمده؟ قَد تَجَلّی فیهِ ربُّ الله جَلَّت قُدرَتَه قدرتِ یزدانی از قدرش پدیدار آمده صورتِ زیباش را با چشمِ معنی هر که دید صورتِ مردم به چشمش نقشِ دیوار آمده تا بگیرد اذنِ جنگ ِکوفیانِ کفر کیش در برِ سلطانِ دین با چشمِ خونبار آمده کِی پدر : هنگامِ میدان رفتنِ اکبر رسید ساغرِ من از شرابِ شوق سرشار آمده تو خلیلی ، من ذبیح الله و این صحرا منا موسمِ قربانیِ این جان افکار آمده در میانِ جان و جانان گشته تن سدّی سدید جان سبک سِیر است ، لیکن از تن گران بار آمده اِنّما التّوحید اِسقاطُ الافاضات ای پدر پرده و کثرت میانِ ما و دلدار آمده راهِ عشق است این و تأخیر اندر او نَبوَد روا اِنّ فی التّأخیرِ آفات ز اخبار آمده دیده شد شهزادهء آزاده را کز فرطِ عشق پای تا سر مستِ شوق و محوِ دیدار آمده گشته غالب عشقِ او بر عقل و از خود بی خود است وصلِ جانان را به نقدِ جان خریدار آمده گفت بابا : گر چه هجرانِ تو بر من مشکل است باشد آسان ، چون که شرطِ وصلِ آن یار آمده رو به میدان ، لیک با دشمن مدارا کن که دوست کشته و آغشته در خونت طلبکار آمده چون گرفت اذنِ جهاد از شه ، به مَرکب شد سوار گفتی احمد بر براقِ برق رفتار آمده حول ارضِ الکربلا قَد اَشرَقَت مِن نورِهِ آن زمین از مِهرِ رویش پر ز انوار آمده کوفیان گفتند یابنِ سعدِ دون ، کی کفر کیش مصطفی' از بهرِ رزمِ خیلِ کفّار آمده داوری ما را دگر با احمدِ مختار نیست هر که با احمد ستیزد خصمِ دادار آمده گفت ابنِ سعد با لشگر که شد کارم به کام گوییا فرزندِ زهرا بی مددکار آمده این محمّد نیست ای لشگر ، علیّ اکبر است کز غمش مجنون صفت لیلا دل افکار آمده یاوری دیگر ندارد ، گوییا این نوجوان از پیِ یاریِ آن سلطانِ بی یار آمده یوسفِ مصرِ وجود است این جوانِ ماهرو کاین چنین در چنگِ ما گرگان گرفتار آمده خون بریزیدش به خاک ، از آبِ آتش گون ، که او در هوای دوست اینجا بهرِ این کار آمده دید آن شهزادهء آزادگان اشرار را دل تهی از مِهر و پر از کین ابرار آمده حمله ور شد بر سپه با کرّ و فرّ حیدری مرتضی' گفتی به جنگِ خیلِ اشرار آمده شد ز دورش منهزم چون زیبق فرّار خصم وز جسد روحِ عدو نزدش به زنهار آمده کوششِ بسیار کرد و آمد اندر نزدِ شاه کی پدر بنگر که جسمم زخمِ بسیار آمده سوختم از تشنگی ، بر آتشم آبی بزن رفته از جسمم توان چشم از عطش تار آمده بر لبش بنهاد خاتم ، شاهِ دین ، یعنی خموش وندر این رمزیست پنهانی کز اسرار آمده مست بود از جامِ عشق و تشنهء وصل آن جوان در برِ پیرِ مغان از بهرِ اظهار آمده خواست سازد فاش سرّ عشقِ جانان را بلی مست را افشای سِرّ آئین هنجار آمده بر لبش مُهرِ خموشی زد ز مِهر ، آن شاه و گفت عاشق از کتمانِ سرّ عشق ، ناچار آمده باری آمد سوی میدان ، بارِ دیگر بردبار سِرّ باری را دگر این بار ستّار آمده تیر بارانِ بلا را شد هدف بالای او عاشقی نخلیست کش درد و بلا بار آمده آن قدر کوشید تا جامِ شهادت نوش کرد نوش باد او را که این مِی را سزاوار آمده (عبرتت) را در گریبان ماند ، ای شهزاده ، دست دستگیرش شو که در نزدت به زنهار آمده. مرحوم عبرت نائینی  (محمد علی مصاحبی) *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
تو را به خیمه به این شانه‌ی خَم آوردم تو را به دستِ خودم حیف کم‌کم آوردم برایِ خواهرکانت کمی لباسِ تو را... برایِ گیسوی خود خاکِ عالم آوردم صدایِ گریه‌ی من تا مزارِ لیلا رفت برایِ مادرِ تو آیه‌ی غم آوردم شکسته اینطرف و آنطرف کشیدم دست هرآنچه از تو در این دشت دیدم آوردم هرآنچه رنگِ تو را داشت ای انارِ حرم هرآنچه بویِ تو می‌داد آنهَم آوردم رسید عمه و تا خیمه‌ها مرا آورد که پیش خنده‌ی نامحرمان کم آوردم تو را من از بغلم پاره پاره می‌چینم خدایِ من پسرم را چه دَرهَم آوردم حسن لطفی *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
شعر مدح حضرت قدري مِيِ طهور ز ته مانده سبو بر لب زدم به نيت تر كردن گلو تا آتش و شراره آن بر دلم نشست بابى ز عشق وا شد از اين دل به سوى او ديدم صداى هاتفى از غيب مى رسد أُدخل الي الحرم كه شده وقت گفتگو بالا بزن به عزم تقرب تو آستين با اشك ديده وقت سحر ساز يك وضو صورت بمال بر حرم و خاكِ پاى يار تا از غبار مقدم او يابى آبرو بر مِنبرى ز تور نشين ، وصفِ عشق كن بي خود ز خویش گشته فقط از على بگو امشب فقط به سوى حرم سجده جايز است مستانه رو به روى حرم سجده جايز است با يك سلامْ دل به هوايت روانه شد تسبيح اشك پاره شد و دانه دانه شد بر روى آب عكسِ ضريحى كشيده ام درياى گريه هام عجب بى كرانه شد گشتم دخيل گوشه اى از كَشتى نجات ديدم كه صاحبش پسرى ناز دانه شد از جانب بهشت نسيمى وزيد و بعد با عطر سيب موى كمندِ تو شانه شد بر بوسه هاى ممتد مولا ز صورتت اين روزها نبودنِ زهرا بهانه شد آهسته گفت گريه كنان اَيْنَ فاطمه؟ دردِ نبودنت به دلم جاودانه شد تو آمدى و دوباره پيمبر ظهور كرد قنداقه تو كعبه سيّارِ خانه شد نازم به اين جمال و كمال و خصالِ تو عاشق كُشَ است يك سحرى شرح حالِ تو مرآتِ كبرياست جمالِ خدائى ات بَدرُ المُنيرِ عشقْ رُخِ مصطفائى ات چشم تمام اهل حرم خيره مى شود بر شكل راه رفتنِ خير النسائى ات كردى حقوق حضرت استاد را ادا نازم به بخشش و كرمِ مجتبائى ات گم كرده راه بودم و تا خانه كريم من را كشانده جلوة نارُ القرائى ات صاحب دعا حسين ، مُريدانه تا سحر دل داده پاى زمزمه ربنائى ات الگوى هر چه عابد لله مى شود با اين وجود غرق به نور و خدائى ات بِيْنِ خطوط روی جبينت پُر از خداست اِبْنُ الحسينْ ليلى ليلاى كربلاست گيسو به باد مى دهى و دلبرى على پا در ركاب مى كنى و حيدرى على ابرو نهان كن از نظر خيره حسود آئينه دارِ صورت پيغمبرى على قامت نگو قيامت زهراست قامتت از بس كه قد كشيده اى و محشرى على گرم طوافِ روى تو آلِ بوتراب غرق عبادتى و خدا منظرى على وصف تو اين بس است كه وقت تجلى ات شه زاده حرم على اكبرى على در كربلا تجلّى فتاح خيبرى همنام شهريارِ عرب حيدرى على برقِ عرق به روى تو الماسْ اكبرا ای هم نشین حضرتِ عباسْ اكبرا از باده تو مستى دلها فراهم است كارِ دلم چو زلفِ تو پيچيده دَرهَم است لشگر كشيده ام به هوا خواهى ات على اين قطره اشكها چو سپاهي منظم است تو وارث تمام اولوالعزم ها شدى وصف تو امتداد رسولِ معظم است تركيبى از حسن و حسين است رُوى تو ريحانه بهشت بگويم به تو كم است من نذر كرده ام كه بميرم براى تو خونين شدن به پاى تو سِرِّ مُحرّم است هر جا كه حرفِ پيرِ جوان مُرده مى شود تصوير دست و پا زدنِ تو مجسم است بالاي نعشِ تو پدرت پير شد على دنبال تكه هاى تنت با قدى خم است ديدند همچنان بدن پاره پاره ات فريادهاى يا ولدي ، نا منظم است امروز قدرتى به صدا جمع مى كند فردا تو را ميانِ عبا جمع مى كند *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*