﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دوبیتی
رگبار ستم زد و تگرگی بارید
در علقمهء دل کمری باز خمید
این دشمن بی مایه نمیداند که
بیچاره شهید زنده را کرد شهید
ایران بخدا مَهد توانایی هاست
پاکار خمینی و خراسانی هاست
ای دشمن قدّار تو مثل موری
ایران همه جا پُر از سلیمانی هاست
گفتند که بر شهادتش عالم بود
این رتبه برای او یقین لازم بود
شد پیکر او گسسته از هم او که
همنام شهید کربلا قاسم بود
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دوبیتی
رگبار ستم زد و تگرگی بارید
در علقمهء دل کمری باز خمید
این دشمن بی مایه نمیداند که
بیچاره شهید زنده را کرد شهید
ایران بخدا مَهد توانایی هاست
پاکار خمینی و خراسانی هاست
ای دشمن قدّار تو مثل موری
ایران همه جا پُر از سلیمانی هاست
گفتند که بر شهادتش عالم بود
این رتبه برای او یقین لازم بود
شد پیکر او گسسته از هم او که
همنام شهید کربلا قاسم بود
#مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]♥التماس دعا♥:
یا زهرا(س)
شمعم که آب کرده مرا شعله های در
بسته دَرِ اُمید به من ماجرای در
مانند درد سر شده این دردِ سر مرا
بد جور خورده بر سر من تخته های در
یاسم که ساقه ام پُره از یادگاری است
خورده غلاف پیکرم از لا به لای در
شبها ز خواب ناخوش و پُر درد می پرم
با یاد داغ محسنم و با صدای در
در بود و شعله بود و لگد بود و ازدحام
من بودم و شرار غم از جای جای در
از خیبر عقده داشت به دل در که کنده شد
این در شد انتقام بدی در اِزای در
شد باعث تمامی این زخم کاری ام
آن میخ تعبیه شده روی بنای در
یارب به وقت غسل به داد علی برس
چون پُر ز تاول است تنم از دمای در
بی مادری زینب من گردن در است
عُمر کم مرا بنویسید پای در
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا #شعر_شهادت_حضرت_صدیقه_طاهره #شعر_شهادت_مادر_سادات #فاطمیه #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
اینستاگرام
Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
امام تنها
منم اون امام تنها
که تو موج غم اسیرم
دورم از شهر و دیارم
توی بی کسی میمیرم
مثه اجداد غریبم
من شهیدی بی گناهم
جون سپردن تو غریبی
عاقبت شد تهِ راهم
قصه غربت عمرم
پُر فراز و پُر نشیبِ
حتّی بین شیعه ها هم
اسم من خیلی غریبِ
شعلهء زهر جفا بر
خرمن عمرم نشسته
مثل حیدر از تو خونه
بردنم با دست بسته
دشمن از کینهء قلبش
منو خصم دین خطاب کرد
منو با پاکی ذاتم
وارد بزم شراب کرد
یاد اون روز افتادم که
زینب و یه طشت زر بود
چشمای رقیّه اونجا
بسوی لب پدر بود
یکی داشت قرآن می خوند ُ
زینبم میگفت حسین جان
بوسه میزد چوب دشمن
به لب قاری قرآن
توی احتضارم و جون
به روی لبام رسیده
کاش بیاد به دیدن من
مادر قامت خمیده
کاشکی مادرم بزاره
سرمو به روی زانوش
امّا میترسم که شاید
خون بیاد از زخم پهلوش
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_شهادت_امام_هادی #شعر_شهادت_حضرت_علی_النقی #شعر_شهادتحضرت_هادی #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_علی_النقی
مرثیه شهادت امام هادی علیه السلام -(ازحصارغریب سامّرا)
ازحصارغریب سامّرا
ناله ازکنج سینه می آید
ناله بی کسی مردی که
گشته دوراز مدینه می آید
قدراوراکسی نمیداند
آسمان هدایت است آقا
هرکلامش هزارباب ولی
کَرشده گوش آدم شنوا
تاکه دست کسی به او نرسد
دشمن اورا گرفته تحت نظر
غافل از اینکه کلّ این عالم
خم شود دربرش تابه کمر
درحصارهم اگرباشد
بال پرواز پیک آزادی است
ردّ پایش به کعبه منتهی است
آخر جاده خدا هادی است
بگذارید ازغمش گویم
مصحفش را دوباره باز کنم
ما که کمتر به یاد او هستیم
شرح داغش کمی دراز کنم
بسکه کمتر به یاد او بودیم
معتمد سر زخاک بیرون کرد
با نوک تند وتیز شاهینی
قلب محزون شیعه را خون کرد
او که جدّ اطهر مهدی است
دشمن از دیده ها نهانش کرد
عاجز از همکلامی او بود
سوی تبعید گه روانش کرد
جامعه خواند گفت ای مردم
اهل بیت است راه دینداری
بی ولای علی و آل علی
حاصلش می شود گرفتاری
چونکه دشمن زخلق دورش ساخت
راه هرباطلی مسلمان رفت
سرّآزادی و هدایت خلق
گاه و بیگاه هم به زندان رفت
قدر اورا کسی ندانست و
غربتش قصّه شد معما شد
خانه اش مثل بیت حیدر سوخت
داغ او مثل داغ زهراشد
کلّ این خانواده مادری اند
غصّه دار غم علی هستند
شاید از این جهت که نامش علیست
دست اورا شبیه او بستند
عده ای ازحرامیان زمین
آسمان را شبانه می بردند
پیش روی امام پاکی ها
با تعارف شراب می خوردند
به گداخانه باید او برود؟
حاتم آیا ؟ مگر گدایش نیست؟
کسی آنجا نگفت با خود که
شاه عالم خرابه جایش نیست
من یقین دارم آقادر
گوشه آن خرابه گریه نمود
یادآن شب که دختری کوچک
در طواف سری پر ازخون بود
سر بابا به روی دامانش
هی سؤال از سر پدر می کرد
با صدای گرفته نیمه شب
دختر شام را خبر می کرد
مگر آنشب دگر به چشمان
مردم شام خواب می آمد
از سر رفته درتنور حسین
بوی تند شراب می آمد
زینب آنشب به صورتش میزد
دخترک درخرابه غوغا کرد
تاکه عمه دگر سپر نشود
جان خود را فدای بابا کرد
شاعر: #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مجتبي_صمدي_شهاب
▶️
از حصار غریب سامّرا
ناله از کنج سینه می آید
ناله بی کسی مردی که
گشته دور از مدینه می آید
قدر او را کسی نمیداند
آسمان هدایت است آقا
هرکلامش هزار باب ولی
کَر شده گوش آدم شنوا
تاکه دست کسی به او نرسد
دشمن اورا گرفته تحت نظر
غافل از اینکه کلّ این عالم
خم شود دربرش تابه کمر
در حصار هم اگر باشد
بال پرواز پیک آزادی است
ردّ پایش به کعبه منتهی است
آخر جادهٔ خدا هادی است
بگذارید ازغمش گویم
مصحفش را دوباره باز کنم
ما که کمتر به یاد او هستیم
شرح داغش کمی دراز کنم
بسکه کمتر به یاد او بودیم
معتمد سر زخاک بیرون کرد
با نوک تند وتیز شاهینی
قلب محزون شیعه را خون کرد
او که جدّ اطهر مهدی است
دشمن از دیده ها نهانش کرد
عاجز از همکلامی او بود
سوی تبعید گه روانش کرد
جامعه خواند گفت ای مردم
اهل بیت است راه دینداری
بی ولای علی و آل علی
حاصلش می شود گرفتاری
چونکه دشمن زخلق دورش ساخت
راه هرباطلی مسلمان رفت
سرّآزادی و هدایت خلق
گاه و بیگاه هم به زندان رفت
قدر او را کسی ندانست و
غربتش قصّه شد معما شد
خانه اش مثل بیت حیدر سوخت
داغ او مثل داغ زهرا شد
کلّ این خانواده مادری اند
غصّه دار غم علی هستند
شاید از این جهت که نامش علیست
دست او را شبیه او بستند
عده ای از حرامیان زمین
آسمان را شبانه می بردند
پیش روی امام پاکی ها
با تعارف شراب می خوردند
به گداخانه باید او برود؟
حاتم آیا ؟ مگر گدایش نیست؟
کسی آنجا نگفت با خود که
شاه عالم خرابه جایش نیست
من یقین دارم آقا در
گوشهٔ آن خرابه گریه نمود
یادآن شب که دختری کوچک
در طواف سری پر ازخون بود
سر بابا به روی دامانش
هی سؤال از سر پدر می کرد
با صدای گرفته نیمهٔ شب
دختر شام را خبر می کرد
مگر آنشب دگر به چشمان
مردم شام خواب می آمد
از سر رفته درتنور حسین
بوی تند شراب می آمد
زینب آنشب به صورتش میزد
دخترک درخرابه غوغا کرد
تاکه عمه دگر سپر نشود
جان خود را فدای بابا کرد
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین
صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین
ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما
دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین
خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین
امشب درون خانه هوای سحر ببین
خیره به آسمان مشو ای بام آسمان
راهی دگر برای عروج و سفر ببین
دریای التماس شده چشم دخترت
ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین
لاقل برای ماندن خود استخاره کن
کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین
دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است
این التماس را ز دل میخ در ببین
گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟
در این سؤال پرسش من بیخبر ببین
حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟
مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین
آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در
حالا بیا و محنت این دردسر ببین
یادم نبود شهر مدینه تورا شکست
آقا جسارت است زمن درگذر ببین
من پا به پای تو بخدا گریه میکنم
من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین
با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل
آندم که غم شکست تورا از کمر ببین
من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام
حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین
وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه
گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین
محسن نیامده نفسش در گلو برید
آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین
آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت
حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین
سر تا به پا همه آتش گرفته بود
آن سو میان بند بیا شیر نر ببین
با این همه بلند شد و گفت یاعلی
یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین
در آن سیاه روز میان حرامیان
چندین ستاره همره شمس و قمر ببین
در آن کشان کشان کمر یار را گرفت
فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین
ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا
بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین
ای کاش میشکست دهان و قلم خدا
تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
گویا که خاک مرده به کوفه نشسته است
حیدر دلیل زندگی و جان کوفه بود
ازسجده سربلند نمود و سرش شکست
این مزد سرزدن به یتیمان کوفه بود
امشب برای شیرخدا شام آرزوست
پایان تلخ دوره ی چشم انتظاری است
امّا برای زینب محزون ادامه ی
دوران تیره ی غم واندوه و زاری است
سرخی خون ز ریش سفیدش نمی رود
زینب به اشک ، خون زلبش پاک میکند
مانند دفن فاطمه درغربتی عجیب
فردا حسن جنازه ی او خاک می کند
درعرش شهرتش علنی در زمین غریب
مردی که خیری از بشریّت ندید رفت
او با دورنگی همه ی اهل کوفه ساخت
امّا دگر ز دوری زهرا برید رفت
کم کم که دست وپای علی سرد می شود
گرمی زخانواده ی این مرد می رود
امشب به سوی یاس سفید کبود خود
با صورتی ز زهر جفا زرد می رود
ساعات آخرین غم دل را مرور کرد
یاد خروش خندق وخیبر فتاده بود
ابروی چاک خورده ی خود را به هم کشید
گویا به یاد آتش آن در فتاده بود
می سوخت با حرارت آن شعله ، نه زتب
یادش نمی رود که چگونه درآن بلا
دشمن زصبر حیدری اش استفاده کرد
با قصد کشت فاطمه را زد به کوچه ها
بیهوش می شد و نگهش پر شراره بود
خورشید عمر طی شده اش روی بام بود
دیگر طبیب نسخه ی قطع امید داد
آمد زمان رجعت و کارش تمام بود
وقت وصیّت آمد وشد گریه ها بلند
هرم نفس نفس زدنش جان خانه برد
باب النجات عالم امکان حسین را
باب الحوائج آمد و بر دست او سپرد
جای شهادتین زلبش گفت یا حسین
زینب زهوش رفت وگریبان خود درید
تا شام تار شام غریبان کربلا
زینب دگر رخ بابای خود ندید
از کوفه رفت سوی مدینه پس از پدر
در کوفه او علاقه ی ماندن دگر نداشت
از کوفه با جلال و شکوه تمام رفت
امّا اسیرآمد و در کوفه پا گذاشت
دور و برش حسین و ابالفضل در طواف
از کوفه رفت با صلواتی پر از درود
آمد به شهر کوفه ولی دلشکسته با
سرهای بی تنی که همه روی نیزه بود
جای تلافی نظر لطف مرتضی
گویا علی دوباره بدهکار کوفه شد
این غم به عقل جنّ وبشر هم نمی رسید
زینب دلیل خنده ی بازار کوفه شد
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
حیدر که رفت بودن او در حصار بود
اوراق درد و غربت او بیشمار بود
وقتی دگر نفس نکشید و به خواب رفت
یخ زد زمین چرا که دَمِ او بهار بود
فرقش شکست و عرش خدا هم شکسته شد
آیینهی شکسته و آیینه دار بود
حیف از دو دست او که کفن پوش خاک شد
دستی که دست خالق این روزگار بود
عالم تمام دست به دامان دست اوست
دستی که بهر دین خدا افتخار بود
صدها فرشته بوسه برآن دست میزدند
دستی که حلّ هر گره در هشت و چاربود
یکروز دست او به نوازش سر یتیم
یکروز دست او پُره پینه زکار بود
یکروزدست او به گدا میدهد نگین
شبها به دست و شانهء او کوله بار بود
یکروز دست او به سر دست مصطفی
یکروز بهر فاطمه دستش انار بود
مانند بید لرزه به تن دشمنان همه
وقتی که دست او به تن ذوالفقار بود
دستش هرآنزمان که به شمشیر میرسید
آوای دشمن از همه سو الفرار بود
دست کسی به پای رکابش نمیرسید
لشکر به دست حیدری اش تارومار بود
یکروز دست خیبری اش شد طناب پیج
روزیکه تیره تر شده از شام تار بود
دستی بلند بود و علی دست بسته بود
آنروز علی زهمسر خود شرمسار بود
کاری زدستهای علی برنیامد و
دشمن لگد به در زد و فکر شکار بود
این دستها به علقمه رفت و زتن فتاد
عباس یک تن و صف دشمن هزار بود
دریای کوچکی وسط مشک بر لبش
چشم رباب بود که چشم انتظار بود
از تیرها که پشت سر هم به او رسید
سرتا به پا تمام تنش استتار بود
تیری به چشم خورد و به عمق سرش رسید
امّا هنوز قامت او استوار بود
خم شد که تیر را بکشد بی کُلاه شد
دستی نداشت زخمی وبی اختیار بود
ضرب عمود آمد و زد آنچنان که بعد
بر روی نیزه کج سر او رهسپار بود
⏹
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
شکر خدا
شکر خدا که زنده هستم این محرم
بازآمدم زیر لوای اشک و پرچم
گر با بدی با خوبها ،خواندیم درهم
بوده دعای مادرت زهرا مُسلّم
آقا برای ماهتان دلتنگ بودم
دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم
باز آمدم تا یارسینه چاک باشم
در روضه هایت زائر افلاک باشم
اشکی بده تا پاک پاک پاک باشم
شاید که سال بعد زیر خاک باشم
ای کاش با عشق شما زیبا بمیرم
در کربلا در روز عاشورا بمیرم
از کودکی با عشقتان من قد کشیدم
بددیدی از من از تو جزخوبی ندیدم
هرجاکه بوده روضه ات باسر دویدم
باروسیاهی آمدم کن روسفیدم
من را جدااز خود مکن تازنده هستم
حرّی بساز از من که من شرمنده هستم
توپرچمت باشد سیه من رو سیاهم
تو عصمت مطلق لی من در گناهم
تو پادشاهی من سیاهیِ سپاهم
امّا همیشه با شما در قتلگاهم
عُمری بود با داغتان بدحالم آقا
لطمه زنان روضهء گودالم آقا
توبودی و در امتحان حق قبولی
تو بودی و مظلومی آل رسولی
توبودی و گودال بود و شمر وخولی
آمدسنان بانیّت و قصد فضولی
یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد
دستان زینب آنطرف تر پُر ز مو شد
مکشوف میگویم که در مقتل چها شد
پاهای زهرا تاکه در گودال واشد
یکدم زمین لرزید غوغایی بپا شد
از مُهرهء اوّل سرت از تن جدا شد
سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند
رأس شما را زودتر با کیسه بردند
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_ساهپوشان #شعر_طلیعه_ماه_محرم #شعر_ورود_به_محرم #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
در بِین روضهایم
در بِین روضهایم و به ما شد عنایتی
جز گریه بر حسین نداریم عادتی
ما وارثان گریهء آدم شدیم پس
داریم تا ابد به خلائق شرافتی
این افتخار ماست که در زیر آسمان
فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی
در نامهء عمل چه هراسی است روز حشر
که غیر آه و گریه نباشد عبادتی
این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست
اشکی ببار تا که نماند جراحتی
جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیدهایم
در این بساط شامل خیر و محبّتی
این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو
گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی
آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت
بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی
این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن
بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی
قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود
تا که حسن به جلوه نماید قیامتی
قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد
اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی
پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب
شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی
با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست
دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی
بالا سرش صدای شکستن زیاد بود
شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
___________________
#طفلان_حضرت_زینب
باید که راه بر دل تو واکنم حسین
تا کِی به غربت تو مُدارا کنم حسین
یک گوشه مینشینم و هِی گریه میکنم
شاید میان قلب تو غوغا کنم حسین
حالا که از غم علیاکبر تو تا شدی
باید به محضر تو کمر تا کنم حسین
موی سفید بعد علی در سرت نماند
هر غصّه تو را به دلم جا کنم حسین
پیش زنان و اهل حرم خجلتم نده
پیش تو من چقدر تقلّا کنم حسین
من حاضرم به جای تلافی خنده ها
با خون دوای غربتت امضا کنم حسین
طفلان خانه زاد مرا هم قبول کن
خواهم که سر به پیش تو بالا کنم حسین
*" وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست"
مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین
راضی مشو که همره طفلان بیایم و...
در زیر سنگ جسم تو پیدا کنم حسین
راضی مشو که ببینند بر سرت
با قاتلان مست تو دعوا کنم حسین
راضی به مو کشیدن من پیش شان مشو
دیگر چگونه درد خود افشا کنم حسین
پیش پسر کشیده به مادر زدن رواست؟
آیا دوباره فاشِ مُعمّا کنم حسین
*مصرعی از محمد سهرابی
🔸شاعر:
#مجتبی_صمدی_شهاب
______________________________
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯