eitaa logo
کانون مداحان
26.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
21.6هزار ویدیو
200 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق(ع)-شهادت چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا که داده خرمن هستی ما بر باد یا زهرا سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا بهار ما مبدّل بر عزا گردید و فرزندت شده مسموم زهر کینه از بیداد یا زهرا به یاد پهلوی بشکسته و آن سینۀ مجروح بسانِ نی چنان نالید تا جان داد یا زهرا درِ کاشانه اش از آتش بیداد می سوزد به جرم اینکه می باشد تو را اولاد یا زهرا سر و پای برهنه نیمه شب می برد آن جانی پیاده بر در آن جانی جلاد یا زهرا ز درد بازوانِ خستۀ تو حضرت صادق به یاد تازیانه خوردنت افتاد یا زهرا ژولیده ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت همان امام که احیا نمود مکتب را بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد در آسمان امامت هزار کوکب را ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد نجات داد ز بیداد ، هر معذب را به نور علم و عمل پرورید در عالم هزارها خلف صالح و مهذب را بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت به فقه جعفری آراست صادقش لب را حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است که هر دو علت بالندگیست مذهب را ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد شکست صادق دین پشت ظلمت شب را میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را رواج داد که راه عروج ما روضه است ادا نمود حقوق حسین و  زینب را گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم شکست دشمن او آن دل مقرب را شبیه حیدر کرار دست او بستند شبیه فاطمه در شعله گفت یارب را دوباره وقت نماز و هجوم نامردان دوباره بی ادبی سیدی مؤدب را چرا کسی نگران امام پیرش نیست کجاست دادرسی ، غربت لبالب را میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید صدای بغض گلوی رئیس مذهب را امام مفترض الطاعه را پیاده کشاند برای خویش مهیا نمود مرکب را به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال خدا عذاب کند دشمن مکذب را هنوز تهمت بی دین به اهل دین رسم است هنوز فتنه بَرَد مردم مذبذب را به یاد تاول پای سه ساله که افتاد مرور کرد همه روضه های آن شب را محمودژولیده ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمه ی شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصه ها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یاد ساعت آخر میان قربان گاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیش دو چشمان او مجسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت محمد حسن بیات لو ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت حسرت گرفته باز حصار مدینه را غم تیره کرده است دیار مدینه را آثار حزن فاطمه و غربت علی پُر کرده است گوشه کنار مدینه را در کوچه های شهر چو ماه علی گرفت رنگی دگر نماند عذار مدینه را داغ عزای حضرت صادق فکنده باز با اشک و آه ما سر و کار مدینه را تا خاک ریختند بر اندام آن امام کردند دفن دار و ندار مدینه را گویا فشانده اند بر آن قبر بی چراغ غم های بی نشانه مزار مدینه را می گریم از مصیبت جانسوز او مگر بر دیده ام زنند غبار مدینه را در خلوت بقیع به جز اشک مهدی اش شمعی کجا بود شب تار مدینه را من جان نثار مکتب اویم مؤیدم دارم از او امید جواز مدینه را سید رضا موید ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت در كهكشان علم هزاران ستاره داشت عطر كلام وحی ز لعل لبش چكید فضل و مقام و منزلتی بی شماره داشت در مكتب فضیلت و جاوید دانشش او بوبصیر و مؤمن طاق و زُوراره داشت كس پی نبرده است بر این نور لایزال دریای فضل او مگر آخر كناره داشت هرگز خزان ندید گلستان علم او زیرا كه این بهشت بهاری هماره داشت سوگند بر ترنم قرآن كه هل اتی بر جود و بر سجیت او استعاره داشت آتش برای خادم او چون خلیل شد وقتی تنور شعله كشید و شراره داشت پوشانده بود ابر غمی آفتاب را هرگه به سوی كرببلا او نظاره داشت لرزید بندبند تنش در عزای او وقتی به داغ و ماتم زهرا اشاره داشت حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت تنها نه در بقیع «وفائی» كه این امام در سینه های ما همه دارالزیاره داشت سید هاشم وفائی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت آن که با همت او دین خدا تضمین بود صادق آل رسول و گل باغ دین بود مکتب علم از او قدر و شرف پیدا کرد شجر پر ثمر باغ گل یاسین بود بس که در ذائقۀ علم حلاوت می ریخت شرح هر نکته ای از لعل لبش شیرین بود نه عجب گر که خدا را همه جا او می دید چشم او چشم خدا بود و حقیقت بین بود همره عرش نشینان همه شب در محراب شاهد حال و مناجات شبش پروین بود دیده ای داشت که خون جگر از آن می ریخت دامنی داشت که از خون جگر رنگین بود گاه از کرب وبلا گه ز مدینه غم داشت دل آزرده و غمدیدۀ او خونین بود همه شب شمع صفت از غم زهرا می سوخت اشک بر آتش غم های دلش تسکین بود ای دریغا گل گلزار علی را چیدند بشکند دست ستمگر که چنین گلچین بود گرچه کردند گل فاطمه را پرپر، لیک هستی از این گل پرپرشده عطر آگین بود تازه شد گر که«وفائی» غم او بار دگر غم او در دل هر شیعه غمی دیرین بود سید هاشم وفائی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
دریای فضل خورشید بود وماه به نورش نظاره داشت درکهکشان علم هزاران ستاره داشت عطر کلام وحی زلعل لبش چکید فضل ومقام ومنزلتی بی شماره داشت درمکتب فضیلت وجاوید دانشش او«بوبصیر»و«مؤمن طاق»و «زراره» داشت کس پی نبرده است براین نور لایزال دریای فضل او مگر آخر کناره داشت هرگز خزان ندید گلستان علم او زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی بر جود وبرسجیّت او استعاره داشت آتش برای خادم او چون خلیل بود وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت پوشانده است ابر غمی آفتاب را هرگه به سوی کرب وبلا او نظاره داشت لرزید بند بند تنش درعزای او وقتی به داغ وماتم زهرا اشاره داشت حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود زیرا دلی چنان جگرش پاره پاره داشت تنها نه دربقیع«وفایی» که این امام درسینه های ماهمه دارالزیاره داشت ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
۳ (امام جعفر صادق ع) شد تیره جهان ز غم سراسر از شور غم عزای جعفر صادق الامین،رئیس مذهب پیشوای دین،رئیس مذهب از شور غم ولی داور جعفر گل گلشن پیمبر زهرا به فغان به ناله حیدر کن ناله بگو ز غم مکرر سبط مصطفی،رئیس مذهب شبل مرتضی،رئیس مذهب دید بس جفا،رئیس مذهب فریاد ز جور چرخ گردون وز کینه و ظلم فرقه ی دون بس رفت جفا به نور بی چون شد قلب شریف او پر از خون شد دلش غمین،رئیس مذهب خاطرش حزین،رئیس مذهب دید جور و کین،رئیس مذهب منصور دوانقی جفا کرد بی حد ستم از ره عنا کرد بس ظلم بر آن شه هدی کرد خون قلب جمیع ماسوا کرد دید بس تعب،رئیس مذهب او به روز و شب،رئیس مذهب آن شه عرب،رئیس مذهب منصور لعین زشت کردار در نیمه شبش نمود احضار بیهوده سخن نمود تکرار بر آن مه آسمان اطهار رنج ها کشید،رئیس مذهب جورها بدید،رئیس مذهب گفته ها شنید،رئیس مذهب منصور بر آن چه کرد طغیان صادق بنمود صبر در آن منصور هر آن چه کرد عنوان صادق بنمود رد به برهان نور کردگار،رئیس مذهب مفخر کبار،رئیس مذهب بد به غم دچار،رئیس مذهب منصور کمر به قتل شه بست پس برد به سوی تیغ کین دست شه را دل زار از الم خست آمد به خود و به جای بنشست شاه بحر و بر،رئیس مذهب بود سر به سر،رئیس مذهب در غم و خطر،رئیس مذهب منصور سه نوبت آن ستمگر با تیغ نمود قصد جعفر هر بار بدید او مکرر ایستاده و خشمگین پیمبر بیند به فغان،رئیس مذهب زار و خسته جان،رئیس مذهب دارد الامان،رئیس مذهب ناچار گذشت آن بد اختر از قتل شه و بخواند در بر از غالیه ی عبیر و عنبر بنمود محاسنش معطر شد ز غم رها،رئیس مذهب آن نور خدا،رئیس مذهب آن شاه هدی،رئیس مذهب بگشود دوباره باب کین را مسموم نمود شاه دین را صادق شه کشور یقین را سرخیل و بزرگ متقین را کشته شد ز کین،رئیس مذهب مقتدای دین،رئیس مذهب در بقیع دفین،رئیس مذهب یا رب به شهنشه غریبان صادق گل بوستان ایمان ما را تو ز راه لطف و احسان با مذهب جعفری بمیران آذر این کلام،رئیس مذهب گو علی الدوام،رئیس مذهب شافع قیام،رئیس مذهب ‏ زمینه:دست بالا جوابدار ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق(ع)-شهادت بر جان آفرینش منصور زد شراره  قلب امام را کرد با زهر پاره پاره  شوّال شد محرّم بالله قسم از این غم  باید که ناله خیزد از قلب سنگ خاره  بر آن عزیز حیدر این بود ارث مادر  کز خانه اش به گردون بالا رود شراره  در بین راه آن شب جانش رسید بر لب  از بس که دید آزار از خصم دون هماره  او روی زین نشسته این با دو دست بسته  این پشت سر پیاده او پیش رو سواره  یا مصطفی! نگاهی از دل بر آر آهی  بر پاره ی تن خود یک لحظه کن نظاره  با قتل صادق تو قرآن ناطق تو  داغ تو در مدینه تکرار شد دوباره  دشمن شراره اش ریخت در سینه لحظه لحظه  منصور بارها کرد بر قتل او اشاره  هر چند دخترانش دیدند داغ بابا  دیگر نبردشان خصم از گوش گوشواره  گردید ماه رویش در ابر خاک، پنهان  دیگر نداشت بر تن از زخم ها ستاره  «میثم» امام صادق مظلوم از این جهان رفت  با رنج بی حساب و با درد بی شماره استادغلامرضاسازگار ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای یوسف آل مصطفی ادرکنی ای بر همه شیعه مقتدا ادرکنی یا حضرت صادق ای امید عالم بردرگه تو منم گدا ادرکنی ما بندگان خاص خداوند سرمدیم بین تمام عالم هستی سر آمدیم شکر خدا که از لطف وعنایات ذات حق ما شیعیان صادق آل محمدیم امروز روزحزن و ملال محمد است درجان شیعه خوی و خصال محمداست شال عزا به گردن موسی بن جعفر است روز عزای صادق آل محمد است عجب شام غم افزایی است امشب مدینه در چه غوغایی است امشب غم داغ ششم نور ولایت به هر سینه چو دریایی است امشب پر از غم آسمان ها و زمین است شب داغ ششم نور مبین است شهید زهر کینه گشته صادق دل مازین غم عظمی حزین است ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
(# ومرثیه امام صادق(ع)##) چنان لبریز از علم است لبهای سخندانش که انگشت فقاهت می مکد طفل دبستانش بنازم قدرت علمی قال الصادق او را که در دنیا تمام فرقه ها هستند خواهانش عجب زیبا شناساند به عالم خلق خلقت را مفصل گفته توحیدِ مفضل شرح عرفانش یقین دارم که خود دستی بر آتش داشته ورنه کجا اینقدر آگاه است کس از خلق یزدانش چنان تصویر سازی کرده از آرایش افلاک که گویا هست گردنبد دنیا در گریبانش میان آن همه شاگرد پای درس خود مولا کسی میخواست تا افشا کند اسرار پنهانش خداوندا چه بود آیا ملاک حضرت صادق که میشد نوجوانی چون هشام آرامش جانش هشامی که به زانو آورد در بصره مفتی را هشامی که تجلی میکند منطق ز برهانش سخن از چشم و گوش آرد به اثبات ولی الله کند مغلوب هر کس را به نور عقل و وجدانش چنان زیبا که بر لب های مولا خنده می کآرد چنان زیبا که منبرها شود تعریف جریانش بعید اصلا نباشد اینچنین غواص هشیاری در آن کشتی که دست حجت الله است سکانش صفای مَدرسش عطر جنان دارد مگر مولا به جای گل بهاران کاشته در خاک گلدانش کتاب الله را قرآن ناطق اوست پس حتما مصوّر میکند اسلام را تفسیر قرآنش نبوت درکلاس درس او معنای کامل شد غدیر از حلم او احیا شده جان ها به قربانش پس از این گنج ها را در پس ویرانه میبینی اگر دقت نمایی در بقیع و قبر ویرانش پیاده، بی عبا در خلوت شب میبرند او را چه می خواهند این قوم سراپامست از جانش درِ آتش زده او را به یاد مادرش انداخت پریشان بود مادر نیز از حال پریشانش اگر چه از جفای دشمنان مسموم شد امّا مدینه سر به سر غم بود در شام غریبانش فدای آن تن پاکی که بعد ازقتل و غارت ها میان آفتاب و خون رها کردند عریانش فدای خواهری گردم که می بیند برادر را به روی نیزه ها بنشسته و بشکسته دندانش فدای دختری گردم که در دیدار بابایش شکایت دارد از بی معجری با چشم گریانش فدای مادری گردم که با یاد علی اصغر شده در خاطراتش بازهم گهواره جنبانش ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
محیط غربت ششم امام که ذریه ی پیمبر بود زلال زمزمه اش آیه های کوثر بود تمام عمر به ترویج علم ودین کوشید پیام آور دین ، وارث پیمبر بود زمعجزات نفس های روح پرور او محیط مکتب علمش زُراره پرور بود نماز خواندن او سیری از تکامل داشت در این نماز که معراج او میسّر بود برای چیدن این گل چه سخت کوشیدند به جرم این که گل گلشن پیمبر بود دمی که آتش کینه به گلشنش افتاد میان هجمه ی دشمن، به یاد مادر بود طناب ظلم به بازوی او اگر بستند نداشت بیم زدشمن، که پور حیدر بود درآن مسیر که او را کشان کشان بردند تمام راه زعطرش فضا معطر بود بهار گلشن اسلام را ضمانت کرد گلی که هم نفس باغ فیض داور بود شبی که خواند «وفایی» حدیث دردش را محیط غربت او در دلش مصّور بود ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
السلام ای صادق آل علی قلب شیعه یا ولایت منجلی السلام ای صادق آل عبا ششمین منجی دین مصطفی السلام ای مظهرحی مبین شیعیان را تا صف محشر معین اسلام ای گلعذار فاطمه دیده گریان بی قرار فاطمه نجل زهرا جان پیغمبر تویی غنچه ای از گلشن حیدر تویی در کمال و در بلاغت حیدری از تمام شیعیان دل میبری در ره قرآن و عترت لایقی رهبر شیعه امام صادقی چون علی آموزگار مکتبی مقتدایی ورئیس مذهبی در صبوری چون امام مجتبی نور چشمان همه اهل ولا بر علی و فاطمه نور دو عین رهرو مولای مظلومان حسین در عبادت همچوزین العابدین روشنی‌بخش قلوب مومنین روشنی دیده ی باقر تویی همچو بابت طیب و طاهر تویی ای گل بستان سرای اهل بیت منشالطف و عطای اهل بیت در میان خلق عالم بی قرین شیعه را حبل المتین حصن حصین زینت شهر مدینه قبر تو صبر هم گشته خجل از صبر تو گرچه باشد قدر و جاه تو رفیع مرقدت با خاک یکسان در بقیع مهر تو بر شیعه عزت می دهد مرقد تو بوی جنت می دهد گرچه بودی بر همه یار و حبیب لیک بودی بین شهر خود غریب بارها قلب تو را آزرده اند سوی مقتل پابرهنه برده‌اند آمده دشمن ز بام خانه ات ازستم آتش زده کاشانه ات گرچه از جور و جفا پژمرده ای رهرو زهرای سیلی خورده ای یاد زهرای حزینه کرده ای یاد بازو ،زخم‌سینه کرده ای یاد مسمار و در و ضرب لگد خواست مادر از کنیز خود مدد پشت در غنچه ز شاخه شد جدا محسن شش ماهه ی او شد فدا یاد اشک چشم حیدر بوده ای یاد زینب ،داغ مادر بوده ای زخم حیدر راعدومی زد نمک فاطمه را پیش اومیزدکتک مادرت را وحشیانه میزدند با غلاف و تازیانه می زدند با کتک بار ولایت می‌کشید حیدر از زهرا خجالت می کشید سوختی تو زان همه رنج و محن اشک جانسوز حسین آه حسن یا (رضا) در کام کن دیگر زبان سوخت قلب مهدی صاحب زمان گرچه گویی تو سخن بی واهمه در مدینه گریه کن بر فاطمه ما تو را با هر بدی هم میخریم از کرامت در مدینه می بریم ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شهادت امام صادق علیه السلام تو گل باغ ولایی مولا یوسف آل عبایی مولا صادق آل‌محمد هستی ششمین نور هدایی مولا کرم از هر نگهت می بارد صاحب جود و سخایی مولا با احادیث پر از حکمت خویش شیعه را راهنمایی مولا ما همه درد، تو درمان همه درد ما را تو دوایی مولا شهر یثرب شده منزلگه تو ساکن شهر صفایی مولا هر گرفتار که سویت آید گره از کار گشایی مولا همچو جد و پدر و مادر خویش تو معین الضعفایی مولا علم پیغمبر اکرم در توست شمع جان علمایی مولا گرچه در غربتی همچون حیدر مظهر صبر خدایی مولا دارم امشب به دل سوخته ام در غمت حال و هوایی مولا من بمیرم به ره دین خدا جان تو گشته فدایی مولا همچو جدت به میان آتش داشتی کرببلایی مولا از غم آن همه ظلم وکینه داشتی شور و نوایی مولا دستگیر همه عالم اما کشته ی زهر جفایی مولا امشب از سوز جگر در غم تو می کنم نوحه سرایی مولا شاد درمحشرم از این همه لطف که تو ارباب (رضایی) مولا ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
گوشه ای از حرای حجره ی خویش نیمه شب ها،خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد هر ملک در دل آرزویش بود  بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را هر زمان دل شکسته تر می شد «فاطمه اشفعی لنا» می خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه ی تلخ کوچه را می خواند عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب،کشان کشان بردند ناجوانمردهای بی انصاف سن و سالی گذشته از آقا !؟ می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را پابرهنه،بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ نکشیدش،مگر نمی بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده ای سواره،نفس نفس زدنش علت روشن کهن سالی است بسکه آقای ما زمین خورده!؟ در نگاه تو برق خوشحالی است جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت! تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خُولی نبوده دور و برت به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خُولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا؟ به گمانم شما دلت می خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفته ی محبان را با خودت پای نیزه ها ببری شک ندارم شما دلت می خواست بیت ها را پر از سپیده کنی گریه هایت اگر امان بدهد یادی از حنجر بریده کنی وحید قاسمی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود مدینه باز هم امروز بی قرارش بود اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد ولی دقایق آخر پسر کنارش بود ملایکه همه پوشیده اند رخت عزا برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش کسی که عالم هستی در اختیارش بود شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس به مجلسی که فقط آه، غم گسارش بود امامِ طاهرِ ما را تعارفِ مِیْ کرد همان کسی که نجاسات، زهرِمارش بود سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر که خواهرش نگران بود و داغدارش بود رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود رضاباقریان ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
پيرِمردى كه بينِ سجاده همه دم ذكرِ او خدا می‌بود كنجِ اين خانه‌ى پُر از ماتم روحِ او از تنش جدا مى‌بود روضه‌هاى مدينه را مى‌خواند روضه‌ى كوچه و درو ديوار در خودش سخت می‌شكست آقا تا‌كه میگفت از در و مسمار ناله میزد از تَهِ جگرش گريه‌هايش چه گريه آور بود نفسش حبس میشد و میگفت مادرم نوبهارِ حيدر بود شبى اما به ناگهان دشمن به درِ خانه‌اش شراره كشيد او كه سرگرمِ ذكرِ يا رب بود شعله‌ها را به چشم خود مى‌ديد سر سجاده دوره‌اش كردند در دلش اضطرابِ عالم بود كودكانش به گريه اُفتادند چهره‌اش بى قرار و دَر هم بود دورِ دستش طناب را بستند نه عبايى و نه عصايى داشت پا برهنه بدونِ نعلينش به دلش يادِ ماجرايى داشت كه همه جانِ او به درد آورد به گمانم خراب مولا شد اين مدينه چقدر بى رحم است تازه داغِ طناب مولا شد نانجیبی به نام ابن ربیع... به سرش نعره زد كه حركت كن پشتِ مركب دوان دوان با من تو بيا و اداى غربت كن پشت مركب زمين فتاد آقا اى حرامزاده ! كمى آرام پا برهنه كه مى‌بری او را از چه رو مى‌دهى به او دشنام؟ يادِ يك ماجرا دلش سوزاند ماجرايى كه ماجرا دارد ماجراى سه ساله و عمه داغِ شام و خرابه‌ها دارد ياد آن لحظه‌اى كه عمه‌ى او بين نامحرمان گذر مى‌كرد هر زمان كه سه ساله مى‌ترسيد عمه‌اش جسم خود سپر مى‌كرد ‌آرمان‌ صائمی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
باز هم نوبتِ مدینه شُد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه‌یِ بنی هاشم خانه‌ای بینِ شعله‌ها میسوخت نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند به پَرِ دامنی ولی اینبار آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شُکرِ خدا پهلویِ او به میخِ در نگرفت نَفَسَش بند آمده نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش شرم از رنگِ این محاسن کُن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش حق بده که به یادِ او انداخت عمه‌اش را گُذر گُذر بردند از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ‌تر بردند حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلود اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاکها بودند رویِ این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را چادرش زیرِ پایِ او پیچید بین نامحرمان زمین اُفتاد از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال با کَمَر میزدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میانِ گودال و صد نفر می‌زدند زینب را حسن لطفی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
باز روی سر تو ريخته اند شعله پشت در تو ريخته اند گريه ات را كه بهانه كردند باز هم حمله شبانه كردند ريسمان بسته به بازوی تو شد باز زخمی روی ابروی تو شد رحمی آن خصم پليد تو نداشت حرمت موی سفيد تو نداشت پشت مركب تن پاكت بردند پا برهنه روی خاكت بردند كو عبای تو و عمامه ی تو ؟ پر ز خاک است چرا جامه ی تو ؟ اشک چشم تر تو می ريزد قلب اين دختر تو می ريزد گيسويت از چه پريشان شده است دخترت ديده و گريان شده است ببريدش ولی با لشكر ،نه می زنيدش ؟ جلوی دختر، نه پيرمرد است مراعات كنيد احترامی حق سادات كنيد پيرمرد است زمينش نزنيد تازيانه به جبينش نزنيد گرچه آتش به سرايت زده اند با لگد بر روی پايت زده اند گرچه بردند تو را نيمه ی شب سر برهنه شده پشت مركب ولی هرگز تن تو تير نخورد به خدا جسم تو شمشير نخورد پيكرت پهن به گودال نشد زير پا جسم تو پامال نشد داغ فرزند تو را پير نكرد نيزه ای بر دهنت گير نكرد خيزران بر لب تو بوسه نزد به رگت زينب تو بوسه نزد كسی از پشت سرت را نبريد جلوی ديده ی زهرا نبريد ناگهان ولوله و غوغا شد بر سر نعش حسين دعوا شد يكی آمد كه عصا را ببرد ديگری خواست عبا را ببرد به كلاخود سرش رحم نكرد به زره يا سپرش رحم نكرد همه ی پيكر او غارت شد پای تا به سر او غارت شد رضا رسول زاده   ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
می سوخت بین شعله ها بال و پر تو آتش نشد شرمنده از موی سر تو از نعره مستانه یک نامسلمان آن شب پرید از خواب شیرین دختر تو دست خدا را باز بستند این جماعت آقا چه خالی بود جای مادر تو با رفتن تو آسمان هم گریه می کرد آن شب نبود عمامه ای روی سرتو پای برهنه پشت یک مرکب دویدن نگذاشت نایی در میان پیکر تو در کوچه های خلوت شهر مدینه تنها غریبی بود یار و یاور تو دیدند خیلی داغدار کربلایی شام غریبان شد به پا در محضر تو جای هزاران سجده شکرانه دارد خنجر نیامد بر ضریح حنجر تو محمد حسین رحیمیان ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کاش میشد بگذارند مُهیا گردد شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد شبِ او صبح نشد ، نیمه شب او را بردند تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد شعله بر خانه‌اش انداخت حرامی تا زود درِ این خانه به یک ضربه‌یِ پا وا گردد درِ آتش زده کم بود بیاُفتد رویَش باز کم بود که میخی به تَنی جا گردد پیشِ طفلان پِیِ مَرکب پدر پیری رفت تا که این کوچه پُر از ناله‌ی بابا گردد دو قدم راه نرفته به زمین می‌اُفتاد که پُر از زخمِ تنِ خسته‌ی مولا گردد فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش قبل از آنی که نفس تازه کُنَد پا گردد گرچه می‌خورد زمین گرچه کشیدند به خاک روضه‌ای خواند غمش باز مُداوا گردد روضه‌ی غربتِ پیری که به زانو آمد به امیدی که گُلِ گُمشده پیدا گردد پیرمردی به سرِ نعشِ جوانش آمد شاهدِ کَم شدنش وقت تَقَلا گردد اِرباً اِربا بدنی دید به دستش فهمید هرچه کردند نشد تیغِ دگر جا گردد دشنه و تیغ و تبر دست به دستِ هم داد بدنی باز شود مثل معما گردد دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد دست انداخت به دورِ بدنش ریخت زمین دست انداخت دهانش نَفَسش وا گردد چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود کاش میشد نظرش قسمتِ بابا گردد چند عضو از بدنِ اکبرش آنجا کَم بود خواهرش بود ولی حلقه‌یِ نامحرم بود حسن لطفی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
دارم هوای تربت شیخ الائمه چشمم به دست رحمت شیخ الائمه منت خدایی را که ما را خلق کرده از خاک پای حضرت شیخ الائمه اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست جانم فدای نهضت شیخ الائمه شاگردهای مکتبش روزی گرفتند از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه هرکس نمازش را سبک دارد بداند بی بهره است از رحمت شیخ الائمه "کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است آقا شدم با عزت شیخ الائمه می چسبد آخر یک جهادی در مدینه خادم شدن با دعوت شیخ الائمه یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش تحت لوای "هیئت شیخ الائمه" وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم از دردها و غربت شیخ الائمه دیروز حیدر دست بسته، بی عمامه امروز آمد نوبت شیخ الائمه پای برهنه پشت مرکب ها دویدن برده توان و طاقت شیخ الائمه بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست کردند هتک حرمت شیخ الائمه صاحب عزای روضه های کربلا بود در روضه خم شد قامت شیخ الائمه شکر خدا که دخترش اینجا ندیده در بین مقتل غارت شیخ الائمه شکر خدا که اهل بیتش را نبردند بازی نشد با غیرت شیخ الائمه محمد جواد شیرازی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
محیط غربت ششم امام که ذریه ی پیمبر بود زلال زمزمه اش آیه های کوثر بود تمام عمر به ترویج علم ودین کوشید پیام آور دین ، وارث پیمبر بود زمعجزات نفس های روح پرور او محیط مکتب علمش زُراره پرور بود نماز خواندن او سیری از تکامل داشت در این نماز که معراج او میسّر بود برای چیدن این گل چه سخت کوشیدند به جرم این که گل گلشن پیمبر بود دمی که آتش کینه به گلشنش افتاد میان هجمه ی دشمن، به یاد مادر بود طناب ظلم به بازوی او اگر بستند نداشت بیم زدشمن، که پور حیدر بود درآن مسیر که او را کشان کشان بردند تمام راه زعطرش فضا معطر بود بهار گلشن اسلام را ضمانت کرد گلی که هم نفس باغ فیض داور بود شبی که خواند «وفایی» حدیث دردش را محیط غربت او در دلش مصّور بود ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطّر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ‏ها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکى ‏اش پیداست امام صادق شیعه سلاله ی زهراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیر جسارت امام صادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند امان که روح سبکبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بى کسى سخن مى ‏گفت براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏ غلطید پسر به مادر خود از کتک زدن مى ‏گفت از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن‏ ربیع دوانده در پی ‏اش اندر مدینه ابن ‏ربیع فضاى شهر مدینه بیاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور می کشد او را عدو به دنبالش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است سید محمد میرهاشمی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
نه رواقی، نه گنبدی،حتی سنگ قبری سرمزار تو نیست غیرمُشتی کبوتر خسته خادمی، زائری،کنار تو نیست   بغضهایم کجا دخیل شوند پس ضریحت کجاست آقاجان روضه خوان ها چرا نمی خوانند گریه ها بی صداست آقاجان گنبدی نیست تا دلم بپرد پابه پای کبوتران شما کاش می شد که دانه ای گیرم امشب از دست مهربان شما حرف ِ گلدسته را نباید زد تا حسودان شهر بسیارند از شما خانواده آقاجان درمدینه همه طلبکارند حیف آن چاهها که حیدر کند چقدر مادرت دعاشان کرد عوض آن همه محبت ها این مدینه چه خوب جبران کرد کاش ایران می آمدی آقا نزد ما اهلبیت محترمند پیر مظلوم بی حرم،اینجا پسران تو صاحب حرمند   کاش ایران می آمدی آقا مُلک ری قبله ی ولا می شد مثل مشهد برایتان اینجا مشهد الصادقی بنا می شد کاش ایران می آمدی آقا قدمت روی چشم ما جا داشت کاش خاک شلمچه و فکه عطریاس عبایتان را داشت  کاش ایران می آمدی آقا مردمش رأفت و حیاء دارند ریسمان دست هم نمی بندند همه دلهای با صفا دارند  کاش ایران می آمدی آقا در مدینه غریب افتادید من بمیرم برایتان؛ گیر ِ عده ای نانجیب افتادید کاش ایران می آمدی آقا مردمش از مغیره بیزارند حرمت گیسوی سپیدت را در مدینه نگه نمی دارند کاش ایران می آمدی آقا نوکری تو کم ثوابی نیست همه جا از فضائلت گویند صحبت ازمجلس شرابی نیست وحید قاسمی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄