#پیشواز_محرم
#ورود_به_ماه_محرم
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبههای حسینیه زودتر
سینیِ چایریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشورههای خواهر او بیشتر شده
اسباب غمنداشتنش را بیاورید
سر نیزههای کوفه صدا میزدند تو را:
«ما تشنهایم؛ پس بدنش را بیاورید»
دارد به قتلگاه چه نزدیک میشود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید
حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ايم
همچو اشك از غم يك خاطره برخاسته ايم
با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ايم
به هواى حرم سامره برخاسته ايم
روضه غربت تو حال عجيبى دارد
هركه نامش حسن است ارث غريبى دارد
جان به قربان دلت جان به فداى سر او
فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او
كه تفاوت بكند ، همسرتو ... همسر او
طعنه بسيار شنيده دل غم پرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنى بين بقيع است كه او بى حرم است
ياحسن، آه تو پرداختنى ميخواهد
ياحسن ، داغ تو بر سرزدنى ميخواهد
ياحسن، نام تو دور از وطنى ميخواهد
ياحسن ، روضه تو سوختنى ميخواهد
دل تو تنگ مدينه است كه دلگير شدى
مادرى هستى عزيزم تو اگر پير شدى
خانه ی كوچك تو هيچ كم از زندان نيست
خالى از آمدن و رفتن زندانبان نيست
بين يك مشت نگهبان كه بوى ايمان نيست
زندگى با زن و بچه بخدا آسان نيست
خانه ات امنيت از دست نگهبانان داشت؟
واقعا ايمنى از حمله نااهلان داشت؟
اصلا اين غصه به پيمانه ی تو ريخته اند؟
اصلا آقا سر پروانه ی تو ريخته اند؟
شعله بر دامن كاشانه ی تو ريخته اند؟
چل نفر در وسط خانه ی تو ريخته اند ؟
راه ناموس تو را بسته كسى در كوچه؟
همسرت را زده پيوسته كسى در كوچه؟
كوچه اى بود مدينه ، كه زنى خورد زمين...
ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمين ...
فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمين ...
حسن عسكرى ، آنجا حسنى خورد زمين ...
قسمت اين بود كه او دردو محن جمع كند...
گوشوار از وسط كوچه حسن جمع كند
قسمت اين بود از اين داغ تو را هم دادند
به تو هم موى سپيدى و قدى خم دادند
در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند
به لب خشك تو از جام محرم دادند
عطش پيكر مسموم تو ميگفت حسين...
نفس تشنه ی حلقوم تو ميگفت حسين ...
پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ريخت
لحظه تشنگى ات گريه به غمهاى تو ريخت
اشك بالاى سر پيكر تنهاى تو ريخت
خاكها بر سرش از ماتم عظماى تو ريخت
روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى
حسن فاطمه صد شكر كه عريان نشدى
پسرى داشتى و زود كفن كرد تو را
كفن فاخر و شايسته به تن كرد تو را
درخور شان تو تشييع بدن كرد تو را
تيرباران چه كسى مثل حسن كرد تو را؟
نيتم بود حسين و ز كفن ميگفتم
ناخودآگاه همش ياد حسن مي افتم ...
خواهرى داشتى و حرمت او حفظ شده
احترام دل بى طاقت او حفظ شده
بعد تو روسرىِ عصمت او حفظ شده
دست بسته نشده عزت او حفظ شده
خواهرت بزم شراب و سر بازار نرفت
به اسيرى وسط مجلس اغيار نرفت
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زهرا_س_مدح
#طلیعه_فاطمیه
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته
هاجر و آسیه و حوا و مریم ساخته
از ازل بیت الاحرام کعبه ، بیت الفاطمه است
کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته
آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است
نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته
فاطمه حق و مع الحقش علی مرتضی ست
حق ولایت را میان این دو توأم ساخته
پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است
علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته
فاطمه وقتی که پای شوهرش آمد وسط
لشگری را با جلال خویش در هم ساخته
دم نمی آرد؛ مبادا همسرش غمگین شود
فاطمه در شعله ها هم سوخته، هم ساخته
گرچه او مقداد و عمار و ابوذر داشت؛ نه
آخرش از یک عجم سلمانِ محرم ساخته
نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته
نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته
فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است
یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته
وصله های چادرش دیروز زحمت داشته
تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته
روز محشر ریشه های چادری که سوخته
مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته
هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی
کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
گير كرد و به خانه راه نداشت
وسط كوچه ها پناه نداشت
او سر جنگ با مدينه نداشت
بين نامحرمان پناه نداشت
بر روي خاك بي صدا افتاد
مادر ما مجال آه نداشت
غير ديوار كوچه ها آن روز
فاطمه هيچ تكيه گاه نداشت
به چه جرمي ؟ چرا كتك خورده
بخدا مادرم گناه نداشت
كاشكي به مغيره ميگفتند
كه زمين خوردنش نگاه نداشت
كاش ميشد قلاف كاري با
زنِ تنهاي پا به ماه نداشت
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_وصیت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم
از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم
از مردم مدینه از این شهر خسته ام
از روزگار و مردمشان چشم بسته ام
مشکل شده است حل شدن مشکلات من
باید که چاره کرد به عجل وفات من
از حال و روز تب زده ام تاب رفته است
از چشمهای خسته من خواب رفته است
سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من
پایین نرفته آب خوشی از گلوی من
سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام
از همسر غریب خودم رو گرفته ام
سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط
روزی هزار مرتبه جان باختم فقط
سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم
خود را کشان کشان سر سجاده می برم
خود را برای پر زدن آماده کرده ام
جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام
میخواهم از حبيب خداحافظي كنم
از حيدر غريب خداحافظي كنم
خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي
آماده سفر شده ام الوداع علي
نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي
نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی
نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود
در خانه تو زندگی من چه خوب بود
نه سال در کنار تو من غم نداشتم
چیزی میان زندگی ام کم نداشتم
نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام
خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام
من را ببخش می روم و میگذارمت
ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت
من خویش را روانه سوی قبر میکنم
اما براى تو طلب صبر ميكنم
شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت
آرام کردن حسن افتاد گردنت
امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن
بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن
با دیدن کبودی رویم صبور باش
دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش
با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش
با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش
مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا
اصلا به جای غسل تیمم بده مرا
بالی که سوخته است وبال تو میشود
اندوه فاطمه همه مال تو میشود
من را ببخش زحمت تابوت می کشی
خود را کنار من روی زانوت می کشی
آهسته بر جنازه زهرا نماز کن
وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن
آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن
با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن
بالا سر جنازه ام از کربلا بگو
از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو
آتش بزن به روضه خود عالمین را
از جای من ببوس گلوی حسین را
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محاوره
اصلا نیازی نیست
از بسترت پاشی
با درد پیش پای
همسرت پاشی
هی گفتم از دردات
هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی
می افتی چیزی نیست
تو دست به دیواری
گفتی یکم خستم
ديدم قنوتت رو
گفتی یکم دستم
این بچه ها سایه
روسر میخوان زهرا
تا وقت دامادی
مادر میخوان زهرا
از رفتن و از مرگ
کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب
فکر عروسیش باش
چشم پرآب تو
نقش برآبم کرد
تابوت تو اومد
خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی
روی سرم ریخته
همموی زینب ،هم
خونم بهم ریخته
طفلی حسن هرشب
تو خواب عزاداره
هی میگه دیوارو
هی میگه گوشواره
سینه سپر کردی
خیلی محک خوردی
خانوم سر من تو
خیلی کتک خوردی
زینب با دلشوره
هی روتو می بوسه
شونه کهمیفته
بازوتو می بوسه
وقتی همه خوابن
فضه با دلشوره
خون رو دیوارو
با گریه میشوره
حرف حسينت شد
رفتى چرا از حال
پيرهن رو كه دوختى
هى گفتى از گودال...
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#امام_زمان_عج_مناجات
#زیارت_کربلا
غم فراق آمد و غم جگر درست شد
همیشه کار من به لطف چشم تر درست شد
شکسته بال پر زدم تمام روز تا خدا
به آسمانرسیدنم دم سحر درست شد
غبار آشیانهی کبوتر تو آمد و
دوا برای زخمهای بال و پر درست شد
هر آنکه پشتِ در نشست عاقبت گرفت و رفت
همیشه کار سائلان به پشت در درست شد
هزار مدّعی برای دیدن تو آمدند
ولی در این میانه، کار یک نفر درست شد
میانهی من و تو را گناه زد بههم ولی
همیشه با بزرگیِ، تو بود اگر درست شد
به جای یارتانشدن همیشه بارتان شدم
فقط برای تو، همیشه دردسر درست شد
به داد من نمیرسند توبههای ناقصم
هزار بار توبه کردهام مگر درست شد
اگر به شهر ما بلا نمیرسد به لطف توست
که از دعای تو برای ما سپر درست شد
عجیب گوشهچشم تو رئوف و کیمیاگر است
هزار عبد رو سیَه به یک نظر درست شد
به هر دری زدم که کربلا روم نشد نشد
به دست تو فقط برات این سفر درست شد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#ولادت
به یاد سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
كويريم و بي تاب باران زهرا
فقيريم و محتاج چشمان زهرا
بگوييد ما را گدايان زهرا
بخوانيد يكتا پرستان زهرا
"مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا"
اگر مثل روديم ، دريا شناسيم
به مجنون بگوييد ليلا شناسيم
همه سرشناسيم اگر ناشناسيم
على دوست هستيم و زهرا شناسيم
"به حيدر رسيديم از احسان زهرا"
ميان قنوتش دعا كرده زهرا
على دوست ها را جدا كرده زهرا
بدان يك به يك را صدا كرده زهرا
نجف را سراسر بنا كرده زهرا
"پس ايوان طلا هست ايوان زهرا"
سبب می شود افتخار علی را
زند پرچم اقتدار علی را
که دنیا ببینند یار علی را
بگرداند او ذوالفقار علی را
"علی تکیه کرده به جولان زهرا"
روا شد پس از فاطمه آرزوها
شده بسته لبهاى آن ياوه گوها
به كورى چشمان بى چشم و روها
صدا زد پيمبر «فداها ابوها»
"صدا زد كه بابا به قربان زهرا"
سلام ودرود خدا بر خديجه
كس بى كسى پيمبر خديجه
به دامانش آورده كوثر خديجه
همه ابتر و گشته مادر خديجه
"شده خوش به لبهاى خندان زهرا"
به ما داده ارث خروشانی اش را
گرفتيم درس رجزخوانى اش را
سپرده به ما موج طوفانی اش را
ببينيد ، قاسم سليمانى اش را
"که هستیم ما نسل سلمان زهرا"
همين عشق را ادعا می كنيم اش
فقيرانه ما التجا می کنیم اش
همه جان خودرا فدا می كنيم اش
چه خوب است مادر صدا می کنیم اش
"نخوردیم جز آب و جز نان زهرا"
دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم
در خانه او اقامت گرفتيم
براى قيامت ضمانت گرفتيم
حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم
"به آمين و لطف فراوان زهرا"
به جز مهر زهرا ثوابی نداریم
به جز فاطمه ما جوابی نداریم
شب اول قبر عذابی نداریم
ز حشر و حساب اضطرابی نداریم
"قيامت بگيريم دامان زهرا "
غم از ما گرفته اگر غم خریده
بد و خوب را نیز ، درهم خریده
همه هرچه هستیم باهم خریده
برای حسین و محرم خریده
"به قربان فرزند عطشان زهرا"
قسم بر حسین بدون سپاهش
به لب تشنه گوشه قتلگاهش
قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش
به خون گريه زينب بى پناهش
"بميريم از داغ طفلان زهرا"
#محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_زینب_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود
پارهگریبان ، بی سر و سامان شدن بود
اول قرار ما دو تا قربان شدن بود
رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود
یکسال و نیم آتشگرفتن سهم من بود
تقدیر پروانه از اول سوختن بود
یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم
با هر نخ پیراهن تو گریه کردم
خیلی برای کشتن تو گریه کردم
با خندههای دشمن تو گریه کردم
هرشب بدون تو هزاران شب گذشته
دیگر بیا آب از سر زینب گذشته
آخر مرا با غصّهی ایّام بردند
با خاطرات سیلی و دشنام بردند
بین همان شهری که بزم عام بردند
این آخر عمری مرا در شام بردند
پروانه ها خاکسترم را جمع کردند
از زیر سایه بسترم را جمع کردند
گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن
کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن
این آخر عمری مرا رو به وطن کن
من را میان کهنه پیراهن کفن کن
با قاسم و عباسم و اکبر بیائید
من را بسوی کربلا تشییع نمائید
حالا دگر بال و پری دارم، ندارم
در آتشت خاکستری دارم، ندارم
من سایهی بالاسری دارم، ندارم
چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم
آنقدر بین کوچهها بال و پرم سوخت
آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
خیلی میان کوچهها دشوار رفتم
با ناسزای تند نیزهدار رفتم
یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم
با آستینم با چه وضعی رو گرفتم
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زندهزنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
هم خویش را پهلوی تو انداختم من
هم چادرم را روی تو انداختم من
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت
زودتر از همه آب آور خود را برداشت
مشکها را که علمدار روی ناقه گذاشت
یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت
بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند
بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت
دور او اهل حرم که همگی جمع شدند
صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت
خواهرش زودتر از پوشیه ها، معجرها
پیرهن بافتهی مادر خود را برداشت
إن یکادی بنویسید بلا دور شود
ساربان دید که انگشتر خود را برداشت
بیسبب نیست عبای نبوی را میخواست
شِبه پیغمبر ، علی اکبر خود را برداشت
آب پشت سرشان امّ بنین می ریزد
آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
عاشق شديم و خون جگري خواستيم ما
در جاده تو دربدري خواستيم ما
بى دردسر ، وصال گوارا نميشود
در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما
سنگ ملامت از همه خورديم سالها
در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما
از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم
آوارگى بيشتري خواستيم ما
گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما
وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما
در خانه راه دادى و بالا نشانده اي
ورنه گليم پشت درى خواستيم ما
حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه
زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما
باليم و در هواي تو پر در مياوريم
امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم
واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما
اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما
اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد
تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما
اين روزگار يكسره سم داد دست ما
اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما
مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو
نزد خداى عز وجل داده اى به ما
ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم
خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما
نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت
تو گوهر بدون بدل داده اى به ما
يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم
يك كربلا كه حداقل داده اى به ما
يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود
تصوير گنبد حرمت در غروب بود
يادش بخير گوشه ايوان حسين جان
يادش بخير نم نم باران حسين جان
پايين پا درست زمينگير تو شديم
يادش بخير ديده گريان ، حسين جان
يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت
ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان
ما در همان زيارت اول عوض شديم
يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان
يادش بخير كودكي ام بين دسته ها
پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان
يادش بخير پشت در تكيه محل
دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان
يادش بخير نوحه تركى روضه ها
با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان
ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم
با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم
ديديم در خدا بخدا ما حسين را
خوانديم در يك آيه خدا را حسين را
اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود
گفتيم لا موثر الا حسين را
تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟
ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟
بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما
بالاسر عمارت مولا ، حسين را
يكجور ديگري بخدا دوست داشته
در بين خانه حضرت زهرا ، حسين را
ما با تمام سينه زنان شرط كرده ايم
باهم صدا زنيم حسن با حسين را
اينها مقدس اند ولى ما شناختيم
در انقلاب زينب كبرى حسين را
دنياي ما بنام حسين است هرچه هست
در كيش ما غلام حسين است هر كه هست
بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد
تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد
روز تولد تو كفن ها گريستند
روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد
آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد
تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد
مقتل نوشته است غروب دهم كه شد
بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد
بر حال جسم بى كفنت روى خاكها
خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد
مقتل نوشته است كه در مجلس شراب
خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد
قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها
وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد
ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم
گوشه كنار هيات تو گريه ميكنيم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_عباس_ع_مدح
مثل کبوتران که به پر داشتن خوشند
پروانهها به شمع سحر داشتن خوشند
ما زیر پای او جگری پهن کردهایم
امثال ما فقط به جگر داشتن خوشند
آنانکه هیچ در خور نامش نداشتند
نذر قدوم یار، به سر داشتن خوشند
این کیسههای خالی ما سالهاست با
نان از تنور فاطمه برداشتن خوشند
از معجزات مزد کنیزیِ فاطمهست
این نخلها اگر به ثمرداشتن خوشند
تنها اگر پسر شود آوارهی حسین
این مادران به فیض پسر داشتن خوشند
این خانواده که همه خورشید پرورند
حالا تمامشان به قمر داشتن خوشند
با جُرعه مستها همگی یکدلاند و بس
مدیون چشمهای ابوفاضلاند و بس
گاهی بهار با چمنش جلوه میکند
پیغمبرانه در قرنش جلوه میکند
یوسف هوار میکشد و جامه میدرد
وقتیکه بوی پیرهنش جلوه میکند
لبهای خویش را که کمی آب میزند
مثل عقیق بر دهنش جلوه میکند
بر بام کعبه میرود و خطبه میکند
وقتی رگ ابوالحسنش جلوه میکند
در سجدههای نافلههای شبانهاش
ارثیههای پنج تنش جلوه میکند
با هیبت و جلالت امّالبنینیاش
عباس دست بتشکنش جلوه میکند
گاهی میان هیئت ما دم که میدهند
در دستهای سینهزنش جلوه میکند
آمد امامزادهی مأنوس اهل بیت
محرمترین محافظ ناموس اهل بیت
آمادهام دوباره مسلمان کند مرا
با یک نظر ابوذر و سلمان کند مرا
از جلوههای ذاتی چشمش بعید نیست
یعقوب و خضر و یوسف کنعان کند مرا
آنجا که پای مرکب او میکند گذر
عشق است اگر که ریگ بیابان کند مرا
وقت ورود دسته به هیئت خدا کند
تیغ علم بیایدو قربان کند مرا
آنانکه از سرای تو پا پس کشیدهاند
واللهِ ارمنیِ علمکش ندیدهاند
عباس آمده که برادر شود، همین
پایش رکاب حضرت خواهر شود همین
نزد حسین آمده با سربزیریاش
امضای سربلندی مادر شود همین
دستی که داد، واسطه دستگیری است
دستش بناست شافع محشر شود همین
آمد به یمن منصب بابالحوائجی
مشکلگشای این همه نوکر شود همین
پیش بنات فاطمه قد راست کرده است
تا سایبان چند کبوتر شود همین
با آن جلالت و عظمت آمده فقط
امّید مادر علی اصغر شود همین
انصاف نیست خشکی لبهای تشنهاش
با بند خیس مشک کمی تر شود همین
او آمده دل همه را ترجمه کند
سقا و آب و علقمه را ترجمه کند
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری
■خوب
■پرمحتوا
■وارزشمندگرامی می داریم
╔═💎💫═══╗
https://zil.ink/maddahanesf
╚═══💫💎═╝
╭┅─────┅╮
🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠