eitaa logo
مداح امام زمان
80 دنبال‌کننده
55 عکس
88 ویدیو
1 فایل
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام پدر مهربانمان این الطالب بدم الزهرا سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. ارتباط با خدمتگزار کانال: @mahdeya313
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد
طبیب را تو بیاری، حبیب را تو بخوانی دلم غریب؛ خوشا این غریب را تو بخوانی دعای این دل شرمنده مستجاب نگردد مگر که آیۀ أمّن یُجیب را تو بخوانی عجیب قصه ی اصحاب کهف نیست، می آیی که قصه های شگفت وعجیب را تو بخوانی خوشا مُکبّر قد قامت الصلات تو باشم نماز این غزل ناشکیب را تو بخوانی حسین نصرُ من الله را نوشت به خونش به شرط اینکه وَ فتحٌ قریب را تو بخوانی شاعر: مهدی جهاندار
روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد شب‌های جمعه نیمه شب‌ها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می‌آید زنی قامت خمیده لب می‌گذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه‌ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسۀ مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنی، یا بنی، یا بنی برخیز آمد مادرت زهرا، بنی دیدم خودم در عصر عاشورا، بنی افتاده بودی زیر دست و پا، بنی من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گوید بنیه یا بنیه یا بنیه برخیز آمد مادرت زهرا بنیه دیدم خودم در عصر عاشورا بنیه افتاده بودی زیر دست و پا بنیه من بی وضو موی تورا شانه نکردم حالا بدنبال سرت باید بگردم از تشنگی لب های عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تورا در گودی گودال بستند بر پیکرتو نیزه ها رو میشکستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖سیدنا المظلوم سیدناالعطشان سیدناالغریب غریب غریب غریب 🔖 🔰: ذبیح الله ابراهیمی 🔰 و ریمیکس ذبیح الله ابراهیمی کانال مهدویت الوتر الموتور ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ # سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
آه، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت تر از کربلا شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت را سربازارها شام یعنی از جهنم شوم تر اهل بیت از کربلا مظلوم تر شام یعنی ظلم و جور بی حساب اهل بیت عصمت و بزم شراب در ورود شام، از شمر لعین کرد خواهش ام کلثوم حزین کای ستمگر بر تو دارم حاجتی حاجتی بر کافر دو ن همتی ما اسیران، عترت پیغمبریم پرده پوشان حریم داوریم خواهی ار ما را بری در شهر شام از مسیری بر که نبود ازدحام بلکه کمتر گِرد عترت صف زنند خنده و زخم زبان و کف زنند آن جنایت پیشه آن خصم رسول بر خلاف گفتۀ دخت بتول داد خبث طینت خود را نشان برد از دروازۀ ساعاتشان پشت آن دروازه خلقی بی شمار رخت نو پوشیده، دست و پا نگار بهر استقبال، با ساز و دهل سنگشان در دست، جای دسته گل ریختند از هر طرف زن های شام آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد وی هیجده خورشید، بر بالای نی هیجده آئینۀ حق الیقین هیجده صورت زصورت آفرین هیجده ماه به خون آراسته با سر ببریده بر پا خواسته رأس ثارالله زخون بسته نقاب سایبان زینب اندر آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود روبرو با رأس خیرالناس بود یک طرف نی سر طفل رباب بر سر نی داشت ذکر آب آب ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی گه به عمّه گه به خواهر چشم وی بس که بر آل علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی های شام کاین اسیران عترت پیغمبرند وین زنان از خاندان حیدرند این سر فرزند پاک حیدر است روز، روز انتقام خیبر است طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران شام تر از شام شد آن قدر آل پیمبر را زدند دختران ناز پرور را زدند خنده های فتح بر لب می زدند زخم ها بر قلب زینب می زدند آن یکی بر نیزه دار انعام داد این به زین العابدین دشنام داد پیر زالی دید در شام خراب بر فراز نیزه قرص آفتاب آفتابی نه سری در ابر خون لب کبود اما رخ او لاله گون بر لبش ذکر خدا جاری مدام سنگ ها از بام گویندش سلام از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت این رأس حسین بن علیست این بود مهر سپهر عالمین نجل احمد یوسف زهرا حسین وای من ای وای من ای وای من کاش می مردم نمی گفتم سخن آن جنایت پیشه با خشم تمام زد بر آن سر سنگی از بالای بام آن سر آن آئینۀ حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین ریخت زین غم بر سر خورشید خاک گشت قلب آسمان ها چاک چاک  
Meysam Motiee - allahoma ajil valik faraj - 128 - musicsweb.ir.mp3
5.89M
زمینه «اللهم عجل لولیک الفرج» لشکر کربلاییا، منتظر لامرکم نگاه زائر حسین، مرتقب لدولتکم ما سینه‌‌زن‌ها همه یک سپاهیم هزارچارصدساله تو راهیم شبیه طوفان و شبیه سیل‌ایم موج مسلح، به اشک و آهیم ما به نیابت از، خیل شهدا ستون ستون می‌ریم، تا عرش خدا ایشالله اربعین، وعده‌گاه ما میونِ جاده‌ی، نجف تا کربلا یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج» مسجد سهله تا سحر، بی‌قرار حضورته منبر کوفه تشنه‌ی، خطبه‌‌های ظهورته کاشکی نمایان بشه قامت تو کنار عاشقای تک‌سوارت پرچم نصرتی لکم معده رو دوش سربازای سربه‌دارت یا دافع البلا، عجل فرجه یا سامع الدعا، عجل فرجه لشکر منتقم، آماده شده یاکاشف الغطاء، عجل فرجه یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج» پشت سر رسیدنت، دعای پابرهنه‌هاست نشونه‌ی قیام تو، پرچم مشکی عزاست حسین هنوز دعا می‌خونه واسه‌ت قسم میدم تو رو به اون مناجات بیا بیا به آه تشنه‌لب‌ها قسم به پرچمای یا لثارات ای التجای، ندبه‌های ما دعاکن آقا، تو برای ما که ما دلیلِ، گریه‌ی توییم تویی دلیلِ گریه‌های ما یا من علی التراب خده، خالصه لکم موده و نصرتی لکم معدّه «اللهم عجل لولیک الفرج»
Hossein Taheri - Gerdagerd Kabe - 320 - dibamusics.com.mp3
3.07M
خوانی امام زمان گرداگرد کعبه همه یاور توایم اللهم عجل لولیک الفرج تو فرمانده ای و همه لشکر توایم اللهم عجل لولیک الفرج تو عین علی و مالک اشتر توایم اللهم عجل لولیک الفرج رو سر ما یه سربند یا حیدر تو دستمون یه قبضه ی شمشیره قسم به حق به آیۀ جاءَ الحق دعای نوکرهای تو میگیره اللهم عجل لولیک الفرج
22_1390_shab7_Vahed_Daqiqi_160541.mp3
5.88M
واحد ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ آن امیدِ آخرِ ، زهرا نیامد اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ آنکه حق را کند برپا نیامد اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ این مناجاتِ دلِ من با خداست ذکر من ، هرلحظه هر دم این دعاست :ای خدا خونخواهِ آلُ الله کجاست ؟ این نوا آید ز دشت کربلا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ بعد عون و عابس و حر و حبیب زاده ی زهرا شده یکسر غریب در دلِ غربت شد آن مولا خطیب بود این نغمه ی شاه شهدا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ بود این جمله عزیزِ فاطمه به لب سقا ،کنار علقمه بر زمین خورد و نمود این زمزمه مینوشت آن دستِ از پیکر جدا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ با سه شعبه چون شد اصغر روبرو تیر وقتی شد هدف بر آن گلو با پدر میکرد اینسان گفتگو میرسید از حنجرِ پاره ندا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ چون به مقتل ، شاهِ مظلومان فتاد سر بخاک کربلا چون می نهاد .. زیرِ تیغِ شمر ، آوایی بداد از گلویِ شاه آمد این ندا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ روی تل زینب چو مقتل را بدید شمرِ دون مویِ حسین را میکشید پابرهنه ، سوی دلدارش دوید تا زمین می خورد میکرد این دعا : اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته «أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده: با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو» درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛ من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته «دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته شب های جمعه ایکاش با گریه سمتِ مقتل- با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته روضه بخواند و من گریه کنان بگویم: اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته! مرضیه عاطفی
شیعه مهدی من که قراره بمیرم کاش تو لشکر مهدی بمیرم یا پای دعای ندبه یا منتظر مهدی بمیرم بیا همه دعا کنیم تا که مهدی ظهور کنه بیا همه همدل بشیم تا که مهدی ظهور کنه وفاداری نشون بدیم تا که مهدی ظهور کنه قرار ما منتظران با همه ی اهل نجات بشیم با ذکر یا مهدی سوار کشتی نجات اولش بشه زیارت زیارت زیارت آخرش بشه شهادت شهادت شهادت
enc_16792403087933019747709.mp3
3.02M
چی کار کردی تا اسم کربلات میاد دلم میره دلم تو جاده ها قدم قدم میره تا میشنوم یکی داره حرم میره چی کار کردم میگن اجازه نیست که زائرت باشم اجازه نیست دیگه مسافرت باشم یه شب تو کربلا مجاورت باشم گدا مگه جز تو کیو داره چشمام فقط برا تو میباره یا ثارالله و ابن ثاره دلا خونه مگه به غیر کربلا پناه داریم راهی مگه به غیر اشک و آه داریم ما اربعین نرفته ها گناه داریم دلم خونه خوشا به زائری که کربلا رفته که پای اون ضریح با صفا رفته کسی که کربلا نره کجا رفته حسین آقام همه میرن تو میمونی برام .
شب های جمعه می گیرم هواتو اشک غریبی می ریزم براتو بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه امون از غریبی، صبوری آه چه جوری بسازم با دوری شاه کرامت کجا تو کجا من؟ این کربلایت چه ها کرده با من اشکای زهرا تو صحرا برا تو شب های جمعه صبوری برا من بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو آه حرم باز پر از بوی سیبه آه خدایا حسینم غریبه
شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا2 گوید حسین من چه شد... نور دوعین من چه شد...2 *مثل فردا چه خبره؟* یه دختری رو محملا،خواب اسیری میبینه خواب میبینه رو صورتش،گرد یتیمی میشینه حسین... رباب لالایی میخونه....الهی اصغر نمیره
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد
شب های جمعه فاطمه از حال می رود با پهلوی شکسته به گودال می رود شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند با دیدن گلوی حسین داد می زند : بنی قتلوک
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبت ولینا کثرت عدونا و قله عددنا آقا بیا آقا بیا به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو این الطالب بدم المقتول بکربلا نور میبینم خیمتو دارم از دور میبینم آه میبینم سر درِ خیمت پرچم سیاه میبینم آه میبینم دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستمو بگیر بتونم که خودم رو برسونم اللهم عجل لولیک الفرج
السَّلامُ عَلَي المُضامِ المُستَباح سلام بر ستم دیده حق بُرده شده ای که حقش را حلال شمردند عَلَي المُجَرَّعِ بِكَأساتِ الرِّماح سلام بر اون کسی که از کاسه نیزه ها نوشیده به آیه های بسملِ بریده سر به سوز و آهِ خیمه های شعله ور سلام ما عَلَي الشَّيبِ الخَضيب سلام بر آن موی سفید خضاب شده با خون سلام ما عَلَي الخَدِّ التَّريب سلام بر آن گونه خاک آلوده در قتلگاه نمانده پیرهن بر تن مولای غریب (آمده، شام غریبان حسین) السَّلامُ عَلَي الدِّماءِ السّائِلات سلام بر خون های ریخته شده و روان سلامُنا عَلَي الجُسومِ الشّاحِبات سلام ما بر آن بدنهای رنگ پریده به او که غسل و کفنش به خون شده به کودکان از حرم برون شده لهوف سید بن طاووس :أخرَجُوا النِّساءَ مِنَ الخَيمَةِ وأشعَلوا فيهَا النّارَ ، فَخَرَجنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافِياتٍ باكِياتٍ ، يَمشينَ سَبايا في أسرِ الذِّلَّةِ زنان را از خيمه ها بيرون كردند و خيمه ها را به آتش كشيدند زنان ، سرْبرهنه و بى چادر و پابرهنه و گريان بيرون دويدند و به سانِ اسيران در بند و خوار ، راه مى رفتند به آن که شد، غریب کربلا به آن سرِ، بُریده از قفا ببین هنوز، به سوی خیمه هاست نگاه روی نیزه ها (آمده، شام غریبان حسین
أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ، سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، ای سر جدا، خورشید روی نیزه ها اگه می شد پایین بیای از اون بالا درست مثه شکاف فرق پدرم خون میگرفتم از سرت با معجرم درسته که، خواهر مضطرت همسفره، پا به پای سرت ولی دلم، هنوز تو کربلاستش کنار پاره پیکرت (واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب) جای منبر، تکیه زدی به روی نی مستمع منبرتم پهلوی نی فرق کرده انگار سبک قرآن خوندنت از لباته؟ یا که رگای گردنت؟! باشه داداش، هر جور میخوای بخون کشت زینب و این زخمای زبون دارن ما رو به اسم خارجی به هم دیگه میدن نشون (واویلا،شیب الخضیب، شیب الخضیب)
سلام بابا تو آسموونا دنبالت بودم اما تووي خرابه اومدي كنار ما صفا آوردی قدمت رو چشم بابا باباجونم يه دنيا حرف دارم باهات اما مي خوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسين بگي جونم بابا بازم بهم بگو دوسم داري خيلي وقته كه نگفتي بهم بگو تنهام نمي ذاري خيلي وقته كه نگفتي «دوست دارم بابايي» چشات بسته اس خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته اس نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشم ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي؟ «دوست دارم بابايي» شاعر:‌ سيد مهدي سرخان
بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, میسوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو میبینی ,دردِ منو میدونی خوابم میاد بابایی,قصه برام میخونی مثلِ قدیما دوباره میکشی نازمو تو گوشت میخوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا غصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی میبینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بازار نرفته بودیم که رفتیم سیلی نخورده بودیم که خوردیم محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از غصه ی طشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم میدونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِ نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِ
باباجونم، چه طول کشید نبودنت بیا که باز سر بذارم به دامنت نگام نکن حیفه دل تو بشکنه که جای سیلیا رو صورت منه دوری بسه، کجایی بابایی؟ بخون برام، دوباره لالایی بذا بابا، منم فدات بشم عمه می گفت که تنهایی (بابا جون، رقیه رو تنها نذار) عمه بیا، بیا که اومده بابا خوش اومدی مهمون سرزده بابا از عطر و نور تو شناختمت بابا چی با تو کرده جای تیغ دشمنا دلم می خواست، بازم ببینمت دیدم تو رو، بمیرم از غمت تو صورتت، نمونده جای سالمی بگو چطور ببوسمت ( بابا جون، غم تو می کشه منو) بابا جونم، به من بگو عمو کجاس شاید عمو هنوز تو راه خیمه هاس صداش چرا از روی نی ها میومد انگاری داشت بچه ها رو صدا می زد غم سفر، هنوز تو این دله به پام چقدر، نشسته آبله بگو به من، که ماجراش چیه سه شعبه های حرمله
بابایی! بازم گُم شدم تویِ صحرا،کجایی؟ نه نایی برام مونده دیگه،نه پایی میشه این دفعه قبلِ دشمن،بیایی بابایی! صدات کردم از بس، گرفته صِدامُ عمو دیگه انگار نداره هوامُ بیا قبل از اینکه بگیرِ موهامُ بابایی! چقدر گریه کردم،چقدر غصه خوردم نبود عمه زینب،هزار بار می مُردم چقدر رنج کشیدم،چقدر حرف شنیدم چقدر با پاهایِ پر از زخم دویدم بابایی! بابایی!… بابایی! به جز مرگ ندارم دیگه آرزویی نه داداش برام مونده نه عمویی نه صورت برام مونده دیگه،نه مویی بابایی! نبودی که من رو رویِ خار کشیدن سه ساله ات رو تو کوچه بازار کشیدن نوامیستُ بین انظار کشیدن بابایی! شکستن سرم رو،شکستن سرت رو تویِ صورتِ من،ببین مادرت رو نه تنها که پشتِ من از خم شکسته یه جوری منو زد که دنده ام شکسته
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد
شب های جمعه فاطمه از حال می رود با پهلوی شکسته به گودال می رود شب تا به صبح فاطمه فریاد می زند با دیدن گلوی حسین داد می زند : « ولدی یا حسین ایها الشهید ایها المظلوم قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک ؛ یَا بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک فرزندم ای حسین ای شهید ای مظلوم تو را کشتند و نشناختند و از آب منعت کردند».
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبت ولینا کثرت عدونا و قله عددنا آقا بیا آقا بیا به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو این الطالب بدم المقتول بکربلا نور میبینم خیمتو دارم از دور میبینم آه میبینم سر درِ خیمت پرچم سیاه میبینم آه میبینم دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستمو بگیر بتونم که خودم رو برسونم اللهم عجل لولیک الفرج
سلام بابا تو آسموونا دنبالت بودم اما تووي خرابه اومدي كنار ما صفا آوردی قدمت رو چشم بابا باباجونم يه دنيا حرف دارم باهات اما مي خوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسين بگي جونم بابا بازم بهم بگو دوسم داري خيلي وقته كه نگفتي بهم بگو تنهام نمي ذاري خيلي وقته كه نگفتي «دوست دارم بابايي» چشات بسته اس خوبه نمي بيني بال و پرم سوخته خوبه نمي بيني كه معجرم سوخته خوبه نمي بيني موي سرم سوخته چشات بسته اس نمي بيني نگاهشون چه سنگينه هر چشم ناپاكي ماها رو مي بينه سيلي و تازيونه بهتر از اينه بابا ازت من يه سوال دارم ميدوني كنيزي يعني چي؟ كسي بهم نميگه معنيشو ميدوني كنيزي يعني چي؟ «دوست دارم بابايي» شاعر:‌ سيد مهدي سرخان
باباجونم، چه طول کشید نبودنت بیا که باز سر بذارم به دامنت نگام نکن حیفه دل تو بشکنه که جای سیلیا رو صورت منه دوری بسه، کجایی بابایی؟ بخون برام، دوباره لالایی بذا بابا، منم فدات بشم عمه می گفت که تنهایی (بابا جون، رقیه رو تنها نذار) عمه بیا، بیا که اومده بابا خوش اومدی مهمون سرزده بابا از عطر و نور تو شناختمت بابا چی با تو کرده جای تیغ دشمنا دلم می خواست، بازم ببینمت دیدم تو رو، بمیرم از غمت تو صورتت، نمونده جای سالمی بگو چطور ببوسمت ( بابا جون، غم تو می کشه منو) بابا جونم، به من بگو عمو کجاس شاید عمو هنوز تو راه خیمه هاس صداش چرا از روی نی ها میومد انگاری داشت بچه ها رو صدا می زد غم سفر، هنوز تو این دله به پام چقدر، نشسته آبله بگو به من، که ماجراش چیه سه شعبه های حرمله
یا حسن، غریب آقا غریب آقا • تو مدینه یه قبر بی نام و نشون چلچراغش ستاره های کهکشون تو شهر جدش از همه غریبتره یادآور غربت تلخ مادره یادآور، غم دلای خون غصه های خواهری مهربون خیره مونده به تشت روبرو به لخته های خون (یا حسن، غریب آقا غریب آقا)