eitaa logo
مداح امام زمان
79 دنبال‌کننده
54 عکس
88 ویدیو
1 فایل
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام پدر مهربانمان این الطالب بدم الزهرا سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. ارتباط با خدمتگزار کانال: @mahdeya313
مشاهده در ایتا
دانلود
➖➖➖➖➖➖➖➖ بند اول اشک من میباره وقتی که میبینم افتادی تو بستر بی قرارم تا نفست میگیره ای قرار حیدر کاش میشد میمردمو نبینم چشات میباره پاشو ای پناه من میبینی علی بی یاره پاشو زهرا پاشو ای همه حاصل من ببین حالا رفتنت میشه قاتل من پاشو زهرا نفسم داره میگیره گل من اگه رفتی بدون علی میمیره .▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند دوم یادمه اون‌روز و که لگد زد نامرد پشت در افتادی میخ در بود و نفسای پر خون فک کردم جون دادی دستای بسته ی من درد بی حساب من‌بود هی صدا زدم تو رو قهقهه جواب من‌بود گل یاسم جلو چشم علی زدنت میدیدم من که کبوده همه بدنت گل‌یاسم میبینم قامتت خم شد روزای علی با غم تو شب ماتم شد .▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بند سوم نرو زهرای من نیمه شب یاس من موقع رفتن نیست تو دلم درده ولی بی زهرا نفس گفتن‌نیست بمیرم‌برای تو میبینم شکسته پهلوت جونم‌ اومده به لب از کبودیه رو بازوت نرو زهرا ببین اشکای دخترتو تو رفتی و ندیدی غم حیدرتو نرو زهرا میبینی نفسم‌تنگه حسن از کوچه حرفی نزد، خیلی دلتنگه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
. عمّار می‌گوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه‌ ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیه‌السلام نگاه می‌کرد و می‌گریست و گاهی به حسن علیه‌السلام. هنگامی‌که به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشک‌هایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامی‌که آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان! عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانه‌نشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آن‌ها سخت است. می‌گوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود: ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است. من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم. او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامی‌که سخن می‌گفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامی‌که راه می رفت مثل رسول خدا راه می‌رفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است. هنگامی‌که او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمی‌کنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند. 📚منابع: انوار العلومة، ص ۲۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر! هرچی خیره به ما می‌رسه از نجفه...🥀 👤 زیبای «در مسیر ظهور» با نوای حاج‌حسین تقدیم نگاهتان ▫️ ؛ 🌷اللهم لَیِّن‌ قَلبی‌ لِوَلِیِّ‌ اَمرِک...🌷 خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم‌ و مطیع گردان. ↙️به مابپیوندید↙️ ✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨ 👇 @vetralmotor