eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
‌در چاه نهان می‌کند آهِ جگرش را آری، چه کند ماه؟ که آیینه شکسته . .
نشد آخر تو‌ کوچه حسن بشه‌سپرت این یه زخم میمونه رو دل عزیز پسرت. .
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 📚داستانک در شهری زنی بسیار زیبا رو بود که شوهری (بی غیرت) داشت زن روزی خودش را آرایش کرد و به شوهر بی غیرتش گفت: آیا کسی هست که منو ببینه و در فتنه واقع نشه؟ شوهر گفت: بله یک نفر بنام عبید که بسیار انسان عابدیست زن گفت: حالا ببین چجوری وسوسه اش میکنم و در فتنه می اندازمش زن به نزد عبید رفت و چادرش را از چهره اش کنار زد ، مثل اینکه تکه ای از ماه در صورت این زن گذاشته بودن و عبید را بسوی خودش دعوت کرد عبید گفت: باشه من قبول میکنم که باتو باشم اما چند سوال دارم و دوست دارم با من صادق باشی اگر صادق بودی قبول است ، آن زن گفت:باشه درست جواب میدم  عبید گفت: اگر الان عزرائیل برای بیرون آوردن روحت بیاد آیا در آن حالت نزع روح دوست داری بامن مشغول باشی؟زن گفت: نه به خدا ، عبید گفت اگر تو را در قبر گذاشتن و منکر و نکیر برای سوال و جواب پیشت آمدند در آن حالت دوست داری با من باشی؟ زن گفت: نه به خدا، عبید گفت: اگر قیامت برپاشد و تو نمی دانستی که پرونده اعمالت به دست راستت می دهند یا دست چپت آیا در آن حالت باز دوست داشتی با من مشغول باشی؟ زن گفت: نه به خدا عبیدگفت: اگر ترازوی اعمال گذاشتند و تو نمی دانستی که اعمال خوبت بیشتر میشود یا اعمال بدت ! آیا در آن حالت باز دوست داشتی که با من مشغول گناه باشی؟ زن گفت: نه به خدا عبید گفت: اگر در مقابل خدا قرار گرفتی و خداوند با تو صحبت می کرد ،آیا باز هم دوست داشتی با من باشی ؟ زن گفت نه والله عبید گفت: وقتی مردم از روی پل صراط رد میشدند و تو نمی دانستی که آیا میتونی رد بشی یانه؟ آیا باز هم دوست داشتی بامن مشغول گناه باشی ، زن گفت نه به خدا دیگه نگو ،  عبید گفت : راست گفتی و آن زن به خانه رفت و به شوهرش گفت هم من بد کردم هم تو و زن توبه کرد واز عبادت کاران بزرگ شد . 
داشتم‌مداحےگوش‌میڪردم؛ بہ‌ذهنم‌رسیدڪہ... تمام‌سختےهایےڪہ‌پیامبر، امیرالمؤمنین‌حضرت زهرا،امام حسین، حضرت‌زینب و...ڪشیدن، بخاطرڪوتاهےوسهل‌انگارےمسلمونا بودہ💔 نہ‌ڪفار،نه‌مشرڪان... مسلمونا، اونایےڪہ‌خودسازےنڪردن‌ونفْسشون بهشون‌غالب‌شد!!!! اگہ‌ماهم‌گناهامون‌روترڪ‌نڪنیم وخودسازےنڪنیم یہ‌داغ‌میشیم به‌روےقلب‌حجت‌خدا...
به قوݪِ شهیدمحمدرضاتورجی‌زاده: هروقت میخوایم مناجات کنیم حاݪ نداریم اما برایِ چیزهایِ دیگه حاݪ هست! خيلى حرفه ها...
✿‍✵✨🍃<❈﷽❈>🍃✨✵✿‍ چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت
[و اینگونه با ایمان ترین و عاشق ترین انسان با عمیق ترین عشق امتحان شد تا دیگر کسی گله از فراق های سطحی نداشته باشد. . نعمتی بالاتر و بهتر از حضرت زهرا میشناسید؟! امیرالمومنین با همان امتحان شد. .]
یا حجت بن الحسن! انا لله و انا الیه راجعون می‌دانم حزن شما در سوگ مادرتان همیشگی است و شبها خواب را از چشمان مبارکتان ربوده، و خوشتر دارید کنار قبر مادر معتکف شوید و اکنون حزن گلویتان را می‌فشارد و شکایت به خدا می‌برید، اما بر این مصیب عظیم صبر می‌کنید ... مولای من! خدا را به اسم اعظمش سوگند دهید که به حق مادر مظلومه‌تان، به فضل خویش از باقی مانده‌ی غیبت شما چشم بپوشد!
رعب و وحشتى كه مهاجمين سقيفه پشت درِ خانه به راه انداخته بودند، و فريادهاى بلند و بى ادبانه اى كه سر داده بودند و قصد ورود اجبارى به خانه را داشتند، مى توانست به تنهايى باعث سقط محسن شود. فريادِ «آتش مى زنيم»، و صداى بر زمين انداختن هيزم، و چيدن آنها با خار مغيلان كنار ديوار و درِ خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعله هايى كه از زير در و بالاى ديوار خانه ديده مى شد، هر خانم باردارى را نگران مى كرد و به وحشت مى انداخت.
اكنون بانويى پشت در آمده كه از يك سو رحلت پدر مهربانى چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بار عظيمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى ديگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است. و احساس مى كند مهاجمين قصد ورود به خانه را دارند و در وضعيت فوق العاده خطرناكى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.