eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 مــلــاقــات خــدا: پــســرڪي بــود ڪــه مــيخــواســت خــدا را مــلــاقــات ڪــنــد،او مــيدانــســت تــا رســيدن بــه خــدا بــايد راه دور و درازي بــپــيمــايد.بــه همــين دلــيل چــمــدانــي بــرداشــت و درون آن را پــر از ســانــدويچ و نــوشــابــه ڪــرد و بــي آنــڪــه بــه ڪــســي چــيزي بــگــويد،ســفــر را شــروع ڪــرد. چــنــد ڪــوچــه آنــطــرفــتــر بــه يڪ پــارڪ رســيد،پــيرمــردي را ديد ڪــه در حــال دانــه دادن بــه پــرنــدگــان بــود.پــيش او رفــت و روي نــيمــڪــت نــشــســت.پــيرمــرد گــرســنــه بــه نــظــر مــيرســيد،پــســرڪ هم احــســاس گــرســنــگــي مــيڪــرد. پــس چــمــدانــش را بــاز ڪــرد و يڪ ســانــدويچ و يڪ نــوشــابــه بــه پــيرمــرد تــعــارف ڪــرد.پــيرمــرد عــذا را گــرفــت و لــبــخــنــدي بــه ڪــودڪ زد.پــســرڪ شــاد شــد و بــا هم شــروع بــه خــوردن ڪــردنــد. آنــها تــمــام بــعــدازظــهر را بــه پــرنــدگــان غــذا دادنــد و شــادي ڪــردنــد،بــي آنــڪــه ڪــلــمــه اي بــا هم حــرف بــزنــنــد.وقــتــي هوا تــاريڪ شــد،پــســرڪ فــهمــيد ڪــه بــايد بــه خــانــه بــازگــردد، چــنــد قــدمــي دور نــشــده بــود ڪــه بــرگــشــت و خــود را در آغــوش پــيرمــرد انــداخــت، پــيرمــرد بــا مــحــبــت او را بــوســيد و لــبــخــنــدي بــه او هديه داد.وقــتــي پــســرڪ بــه خــانــه بــرگــشــت،مــادرش بــا نــگــرانــي از او پــرســيد:تــا اين وقــت شــب ڪــجــا بــودي؟ پــســرڪــ در حــالــي ڪــه خــيلــي خــوشــحــال بــه نــظــر مــيرســيد،جــواب داد:پــيش خــد!! پــيرمــرد هم بــه خــانــه اش رفــت.همــســر پــيرش بــا تــعــجــب پــرســيد:چقدر،دیرکردی وچـرا ، اينــقــدر خــوشــحــالــي؟پــيرمــرد جــواب داد: امــروز بــهتــرين روز عــمــرم بــود، مــن امــروز در پــارڪ بــا خــدا غــذا خــوردمــ.
❁﷽❁ #صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله🌷 اے غزلناڪترین شعر دل انگیز حسین بوےسیب حرمٺ وسوسہ انگیز حسین پسر مادر دریایےو طوفان زده ام ازغمٺ ڪاسہء صبرم شده لبریز حسین #حضرٺ_عشق❣
بسیاری از ورثه به هنگام تقسیم ارث به این مسئله شرعی بی توجهند که اگر میت وصیت کند مقداری از دارایی او به عنوان خمس پرداخت شود یا ورثه یقین پیدا کنند که وی مقداری خمس بدهکار است تا وصیت میت و یا خمسی را که بر عهده دارد از اموال او ادا نکنند نمی‌توانند در اموال او تصرف نمایند و تصرفات آنان در حکم غصب است و نسبت به تصرفات قبلی نیز ضامن هستند. رساله آموزشی آیت الله خامنه ای جلد اول
💜🍀💛🍀💜 💐صبح آمده تا عشق بکارد 🌹باران محبت به سرت بازببارد 💐خورشید رسیده‌ست که 🌹باجوهر نورش نقشی 💐زخدابر دل پاکت بنگارد 🌹سلام صبح زیباتون بخیر 💐روزتون مملوازعشق وامید
🍏🍎سلامتی براي لاغر كردن شكم پتاسيم مصرف كنيد ! اين ماده طبيعي ادار آور بوده و اثر نفخ آور نمک را از بين ميبرد ، ميتوانيد آن را در گوجه فرنگي ، موز ، ماهي قزل آلا ، بادام و گيلاس پيدا كند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
#بی_نیازی 🌸✨ بعد از نمازهای یومیه سجده رود و یک نفس ۱۴ بار بگوید 《یا وهاب یا ذا الطول》 سپس دعای بالا را بخواند محتاج افراد پَست نخواهد شد✨ 📚 گل‌های ارغوان ۱/۱۶۹
❤️🍃🌸🌷🌸🌷🌸❤️ یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین
💎آبگیری که ماهی‌های کوچولو و چند تا قورباغه در آن زندگی می کردند. کنار آبگیر تنگ کوچولوی شیشه ای هم بود، که یه ماهی کوچولوی قرمز توش زندگی می کرد. هر روز پرنده ها دور آبگیر جمع می شدند و آب می خوردند. یک روز وقتی همه ی پرنده ها رفتند، یک پرنده سفید اومد و نشست کنار تنگ ماهی و پرسید: تو چرا نمی ری تو آبگیر پهلوی ماهیهای دیگه؟ ماهی قرمز گفت: من از اون ماهیها و قورباغه ها می ترسم. پرنده گفت: ولی دنیای واقعی تو اونجاست. می خوای تنگ آبتو بندازم تو آبگیر؟ ماهی با تردید گفت: نه. پرنده گفت: دوست داری با نوکم تُنگتو بلند کنم و ببرم تو لونۀ خودم که تنها نباشی؟ ماهی گفت: دلم می خواد ولی می ترسم، پرنده خداحافظی کرد و رفت. مدت ها گذشت، آبگیر خشک شد. یک روز پرنده آمد تا سری به ماهی بزند و احوالپرسی کند. ماهی گفت: آبگیر خشک شده، می شه تنگمو با نوکت بلند کنی و ببری تو لونت؟ پرنده گفت: دیگه پیر و فرسوده شده ام توان بلند کردن این تنگ رو ندارم. پرنده خداحافظی کرد و رفت و ماهی تنهای تنها ماند. 🌟فرصتهای خوب زندگی به انتظار ما نمی نشینند، برای پیشرفت کردن تردید نکنید از فرصتهایتان استفاده کنید.
آنان که دویدند و رسیدند.pdf
1.57M
🌼 #داستان 🌼 💠 هدایت شدگان 📚 آنان که دویدند و رسیدند 💠 تازه مسلمان شدگان ✍️ سمانه رحمان نژاد
اصحاب کهف در تورات و انجیل و قرآن.pdf
3.11M
🌼 #داستان 🌼 💠 داستان های قرآنی 📚 اصحاب کهف در تورات و انجیل و قرآن ✍️ احمد علی المجذوب
ابوطالب اسوه ایمان.pdf
1.91M
🌼 #داستان 🌼 💠 زندگینامه 📚 ابوطالب اسوه مقاومت و ایمان ✍️ اسدالله رضائیان
khalaj Babolharam.mp3
31.23M
⚜️🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشییع شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام به نفس حاج حسن خلج⚜️