eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
👌حکایت بسیار زیباااا ❤️ گویند خدا به موسی گفت: قحطی خواهد آمد !به قومت بگو آماده شوند ... موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد... مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند!...من چگونه به این قوم رحم نکنم؟!... 👌به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه.
فحش‌های ناجور در (خاطره شهید ابراهیم هادی) بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق می‌شد. اون‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد هیئت می‌کشوند. یکی از اون‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت. اصلاً چیزی از دین نمی‌دونست. نه نماز و نه روزه؛ به هیچ چیز اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئتی هم نرفته. به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم این‌ها کی هستند دنبال خودت می‌یاری! با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم اومد و کنار من نشست. حاج‌ آقا داشت صحبت می‌کرد. از مظلومیت امام (ع) و کارهای یزید می‌گفت. این پسر هم خیره‌خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی چراغ‌ها خاموش شد به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش‌های ناجور به یزید می‌داد! ابراهیم داشت با تعجب گوش می‌کرد. یدفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: عیبی نداره این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین (ع) که رفیق بشه تغییر می‌کنه. ما هم اگر این بچه‌ها رو مذهبی کنیم، هنر کردیم. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش رو کنار گذاشت. اون یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. 💕💕💕💕
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾• "اَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا آقاجان! شب عموجانتِ،نمیخوای بیای؟.... دو تا دستات رو بیار بالا،قسمش بده به دستای بریده: "یا صاحب الزمان، الغوث و الامان..." این دو تا دست رو بذار رو سرت صداش بزن: یا صاحب الزمان... این حرف مال شب تاسوعاست. میدونید؟ می دونید از کی دست رو سر گذاشتن باب شد؟ از وقتی عباس رفت، زینب دست رو سرش گذاشت هی گفت :"وا عباسا!"... آدم خیلی بلا و مصیبت ببینه دست رو سر می ذاره،بلا از این بالاتر دو شب دیگه دهه ي محرم تمومِ من تو رو ندیدم. امشب به خاطر عموت یه سری به ما بزن... یا صاحب الزمان، الغوث والامان..... ای ز ثارُاللّهت سلام بیا ثمر یازده امام بیا اولین آرزوی اهل البیت آخرین رهبر قیام بیا *بیا آقا.. بیا به احترام این لباسای عزا، به احترام این گریه ها، به احترام این پرچمای مشکی بیا...* پدر حاجیان خفته به خون پسر مسجدالحرام بیا تا کی از دیده ات به یاد حسین اشک ریزد به صبح و شام بیا زخم پیشانی عمو یابد به قیام تو التیام بیا *من و تو فقط نمی گیم بیا، میدونی کیا میگن بیا؟...* دست های بریده می گویند ای تو را تیغ انتقام بیا *آقا بیا به خاطر ما نه. آقا بیا فقط یه کاری کن... این کار برا جدت سخته. تو کمک جدت کن، چکار کنه؟* تیر بیرون بکش ز چشم عمو تیغ برگیر از قیام بيا *شب، شب گفتن یا صاحب الزمانِ،حالا با دل شکسته بگو: یا صاحب الزمان... باورت میشه امشب شب تاسوعاست؟ خدایا ممنونم رسیدیم به شب اباالفضل...کیا میخواستن بیان نرسیدن اجل اجازه نداد؟ الان خیلی ها مریض حالن. اصلاً باور کنید فکر نکنید که به همین راحتی یه جایی بهت دادن اومدی نشستی، حبیب بن مظاهرِ، شهیدِ تو بغلِ حسینِ. شهیدی که امام براش نامه می نویسه: "مِنَ الغَریب اِلَی الحَبیب". مرحوم سید احمد مستنبط تو کتاب القطره میگه: اون عالم بزرگ تو عالم رویا حبیب رو دید، گفت: حبیب! تو دیگه به این مقام رسیدی. قبرت که کنار قبر حسینه. اصلا تو به مقامی رسیدی كه کسی بخواد بِره شش گوشه رو زیارت کنه دو بار تو رو زیارت میکنه. یه بار تو رفتن یه بار تو برگشتن. این چه مقامیِ تو داری؟ هنوزم آرزويي هم داری؟ هنوزم چیزی هست تو دلت باشه دلت بخواد؟ این شهید کربلا، این پیرِ عشق، هشتاد و چهار سالشه، الله اکبر. فرموده بود: دو تا آرزو دارم. آرزوی اولم اینه یه بار دیگه زنده بشم برم کربلا، یه بار دیگه جونمو فدای حسین کنم. آرزوی دومم اینه زنده شم، عمری خدا بهم بده برم تو روضه های حسین. بین این گریه کناش بشینم هی ناله بزنم...* سقای دشت کربلا، اباالفضل دستش شده از تن جدا، اباالفضل *برم ادامه روضه رو بگم ...اون چیزی که امشب تورو می کشه...* پشت حسین بن علی تا شده واویلا پای عدو به خیمه ها وا شده واويلا چه جوری زدن عمود رو به سر عباس؟ یه سوال دارم، سوال منو با ناله نه، با ضجه نه، حواست باشه، یه عبارتی هست تو مقتل کنار بدن ابالفضل ابی عبدالله یه جوری گریه کرد با همه گریه هاش فرق داشت. اصلا با همه جنازه ها و بدنهایی که اومده بود فرق داشت. نوشتند کنار بدن عباس، دلشو داری بشنوی؟ نوشتند "صَرَخَ الحُسین" "صَرَخ" یعنی فریاد زدن....کنار بدن علی اکبر "وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء" کنار بدن علی اکبر بلند گریه کرد. اما دیگه کنار عباس گریه فایده نداره، داد می زد می گفت: داداش... کیا داغ برادر دیدن؟ آخ کمرم شکست داداش... سوال من اینه. سوال منو با دادو فریادو ضجه و جزع و فزع باید جواب بدید به خدا این فریاد زدنت رو ازت میخره مادرش. اعتقادم اینه شب اباالفضل دو تا فاطمه دم درن. لال شم اگه بخوام زبان بازی کنم، یا لفاظی. نه نیازی نداری تو همه وجودت گریه است. دو تا فاطمه دم در هستند...دو تا مادراش دارن به سینه می کوبن...
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾• آماده ای سوالم رو مطرح کنم؟ روضه ي من همین یه سواله، سوال، عباس رو تیر زدن چهار هزار نفر، یه عبارتی داره مقتل،فقط همینو بدون،از چهارهزار تیرانداز، اونم نه تیرانداز معمولی، تیراندازِ روي کنده زانو نشسته که یه تیرش خطا نمی رفت. هدف عباسِ، هدف مشک آبِ. خودش رو انداخته بود روی مشک. یکی از القاب ابالفضل، "اَبَاالقِربَه" است. یعنی پدر مشک، عین بابایی که بچه شو بغل میکنه مشکو گرفته بود تو بغلش تیر به مشک نخوره... از این چهارهزار تیر نمی دونم چقدر، فقط همینو بگم یه جای سالم به بدنش نبود. تیر رو تیر، بدن سوراخ سوراخ شد، یه مرتبه دید مشک آب رو زدن. سرشو آورد بالا. خدا امیدم ناامید شد. یه مرتبه دید چشمو زدن،سوالم اینه: تیر تو چشمشه، کلاه خود نداره، کلاه به سر نداره، عمامه نداره، وقتی عمود رو زد، نوشتند: با سر، با صورت افتاد رو زمین... سوال من اینه: باصورت بیُفتی تیر چی میشه؟ تیرِ تو چشم چی شد؟ چشمو از کاسه درآورد. هی به خودش می پیچید. یه ناله بزنه، گفت: داداش بیا... "یا اَخا..."حسين... اینجا حسین شنید امامِ، حاضر و ناظرِ، امام می دونه عباس تو همه عمرش یه بار نگفته داداش. چی شد یهو گفت: "اَخا" چه اتفاقی افتاد؟ نوشتند خودشو رسوند کنار شریعه. لابلای نخلا از دور دید عباس رو زمینِ، دورش حلقه زدند، این عبارت مقتله: دید هی نیزه می زنن، بدن رو پر نیزه کردن، پاهاشو قطع کردن... دستاشو قطع کردن... یه صدا زد. یه فریاد زد. دیدن حسین داره میاد فرار کردن.... فرمود "اَینَ تَفِرُّون؟" کجا دارید فرار می کنید؟ اومد بالا سر عباس یه نگاه به عباس کرد مرحوم شوشتری تو خصائص می نویسه، میگه: هر شهیدی رو که اباعبدالله رفت بالاسرش، چهره ش برافروخته تر شد، سرخ تر شد، اما تا اومد بالا سر عباس، رنگش پرید. دست گرفت به کمرش، نشست بالا سرش، آخ کمرم شکست...یه نگاه کرد به سر، نمی دونم چجوری میتونم معنا کنم دیگه اصل حرفو زدم. عبارت میگه : سر متلاشی شد.. معنای این عبارت اینه، هر شهیدی رو که اباعبدالله میومد بالا سرش، یه دستی سر رو بر میداشت می گذاشت رو پاش، اما سر عباس رو دو دستی آروم برداشت. چیزی از این سر باقی نمونده بود. گذاشت سرو تو بغلش.....* پاشو عباس! پاشو جانِ زهرا و اُم البنین پاشو عباس! پاشو التماسِ حرم رو ببین *هی می دید عباس داره یه کاری میکنه، پا که نداره، دست که نداره، تو عمرش جلو حسین رو زمین نخوابیده...* پاشو عباس! نکش اِنقدر بازوتُ رو زمین *هی بازوهاشو میذاشت رو زمین بلند شه. ...* پاشو بازم علم رو ، بردار از رویِ خاکا بچه ها آب نمی خوان ، یا ساقی العطاشا
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾• *یه نگاه کرد دید از چشم سالمش داره اشک می ریزه... چشم پر خون که دیگه اثری ازش نمونده. چشم سالم. حضرت فرمود: عباسم! من بی برادر شدم تو چرا گریه می کنی؟ من کمرم شکست تو چرا گریه می کنی؟ یه ذره جون داشت آروم گفت حسین جان واسه شما گریه می کنم. چرا واسه من؟ صدا زد داداش الان شما سر منو از رو خاک برداشتید خیالم راحته تو بغل شما جون میدم ...اما یه ساعت دیگه کی میاد سر شمارو برداره؟ ابی عبدالله آرومش کرد. غصه نخور داداش. من نگرانیم چیز دیگه است. هی میخواست یه کاری کنه عباس بلند شه برگردن.... * پاشو عباس! نرفته تا دشمن به سمت حرم پاشو عباس! تا پاره نشه گوشایِ دخترم پاشو عباس! وگرنه اسیری میره خواهرم *میخوای زینب رو ببرن اسارت پا نشو، میخوای دستاشو ببندن پا نشو...* دلت میاد بری و ، زینبم خون جگرشه سخته با قاتل تو ، تا کوفه همسفر شه چهار تا جمله گفت، من همین رو بگمو هر کی ناله نزده، شب تاسوعاست. چهار تا جمله کنار بدن گفت بی نظیره...اوج روضه رو می رسونه. بذار هر کی میخواد ناله بزنه امشب ناله بزنه. بذار راحت بگم. اول گفت: "اِنْكَسَرَ ظَهْرِی "معناش واضحِ یعنی کمرم شکست. مداحا معمولا همین یه جمله رو میگن. بعد فرمود "وَ انقَطَعَ رَجائی" امیدم نا امید شد. بعد فرمود: " وَقَلَّتْ حِیلَتی " یعنی دیگه صبرم از کف رفت. طاقتم طاق شد، بیچاره شدم. این آخریش منو می کشه. نمی دونم شب تاسوعا نبود محال بود بگم. می دونم همه منتظرید یه جوری ناله بزنید حق شب تاسوعا ادا بشه ،آماده ای یا نه؟ بعد فرمود و "وَ شَمَّت بی عَدُوّی". معنا کنم یا نه؟ عباس پاشو ببین روی دشمن به حسین وا شده. ببین نزدیک من دارن ناسزا میگن. ببین روشون به خیمه ها وا شده. دارن زینبتو نشون میدن....*
B A B O L H A R A M- 9-97.mp3
6.87M
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶
#زیارت_عاشورا 🔺متن کامل زیارت عاشورا ......
4_5942547837718888896.pdf
509.5K
#اعمال شب و روز #تاسوعا و #عاشورا را در این فایل متنی مرور کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
🌍🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌍 ✴️ دوشنبه 👈18 شهریور 98 👈9 سپتامبر 2019👈9 محرم 1441 🕌مناسبت های اسلامی. 🏴تاسوعای حسینی. 🏴محاصره خیمه گاه ابا عبد الله علیه السلام. 📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست می.کند. 👶 نوزاد امروز شایسته و در همه چیز موفق و روزیش گشاده خواهد بود. ان شاءالله. 🏴شرکت در مجالس عزاداری. 🤒بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله. 🛫 مسافرت مکروه است اگر ضروری است حتما همراه با صدقه باشد. امشب: شب عاشورای حسینی. 🔭 احکام نجوم 🌓انجام اموری از قبیل: 🔘انجام فعالیت های سیاسی. 🔘امور کشاورزی نیز خوب است. 🔘آغاز معالجه و درمان نیز نیک است. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست . 🔴 یا در این روز از ماه قمری،خوب نیست 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از ایه 10 سوره مبارکه یونس علیه السلام. دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام... و از معنای ان استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالحی پدیدار گردد که در دنیا و اخرت به نفع او باشد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
12_Meisam_Motiee_moharam1391_Shab.mp3
10.13M
🎼 عباس سقای من ماه زیبای من مرو.... 🎤 مداح: حاج میثم مطیعی
✋سلام_به_ارباب ♥️ صبح است وآه دور وبرم را گرفته است باران اشک چشم ترم را گرفته است ارباب جان سلام ببین دوری ازشما آتش حوالی جگرم راگرفته است #صباحڪم_حسینے ❇️
14 🔶 گفتیم که اگه توی یه خانواده ای آرامش باشه ، اگه ده تا بچه هم داشته باشن همه به خوبی تربیت میشن.😌 ✅ ضمن اینکه به طور کلی هر چقدر تعداد بچه ها بیشتر باشه، تربیت بهتری هم خواهند داشت. ✔️ 🌷بالاخره یه برادر بزرگ تری هست، یه خواهر کوچکتری و... بزرگ تر ها سعی میکنن درست رفتار کنن جلوی کوچک تر ها و کوچکتر ها هم توسط بزرگترها کنترل میشن.✅🌺 👌 بچه ها یه خودکنترلی پیدا میکنن 🚸 تقریبا میتونم بگم خیلی بعیده که یه پدر و مادر بتونن یه دونه بچه رو درست تربیت کنن! 🔻 خدا به داد اون پدر و مادرایی برسه که یه بچه یا دو بچه دارن! خیلی سختشونه. براشون دعا کنید.☺️ 💢 اگه بچه هاشون بد تربیت شدن قطعا مقصر هستن. ⚠️ راستی مراقب باشید شیطان فریبتون نده که اگه بچه بیارید فقیر میشید! نه اصلا هم اینطور نیست. اتفاقا بچه رزق و روزی خودش رو میاره... 💖 به خدا اعتماد کن...
🌸 ارواح در عالم برزخ (قسمت۱۲) هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد. گوش‌هایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است. عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد. و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد. 💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم، تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد. 🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم. 🕯تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون می‌آمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم. 🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد: البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند... هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد. 🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟ 🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد. 💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟ ✨نیک گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی. ❓گفتم: کدام مزد؟! گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی. 🌻باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد. 🍁حسرت وجودم را فراگرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی... ✍ادامه دارد..
Shab09Ramazan1396[05].mp3
10.93M
🎧 روضه حضرت اباالفضل میثم مطیعی
یا حضرت عبّاس! بگو محتشم‌ات را، از جوهره علقمه پر کن قلم‌ات را جاری شود از دامنه‌اش چشمه‌ای از خون بر دوش بگیرد اگر الوند غم‌ات را یک دست تو در آتش و یک دست تو بر آب دندان به جگر گیر و به پا کن علم‌ات را آن جا که علی اصغر شش ماهه شهید است شاعر یله کن قافیه درد و غم‌ات را بی نیزه و بی اسب بماناد؛ که بی دست چون باد برآشوب که دشمن همه بید است بگذار گشایش گر این واقعه باشی بر علقمه قفلی‌ست و دست تو کلید است ابروی ترک خورده عبّاس ... خدایا شقّ القمر از لشکر ابلیس بعید است بر نیزه سر توست که افراشته گردن؟ یا سرخ‌ترین سوره قرآن مجید است؟ روزی که سر از ساقه هر نیزه بروید در عالم عشّاق عزایی‌ست که عید است بایست قلم گردد اگر از تو نگوید دستی که نویسنده این شعر سپید است شمشیر کن از فرط جنونت قلم‌ات را چون قافیه باخته شعر یزید است چون قافیه باخته شعر یزید است شمشیر کن از فرط جنونت قلم‌ات را یا حضرت عبّاس! قدم رنجه کن، آرام بگذار به چشمان ملائک قدم‌ات را ...
به نام نامی سقای کربلا صلوات به شیر بیشه صحرای نینوا صلوات به پاسدار پرآوازه خیام حسین به قدر وشوکت عباس مه لقا صلوات 🕊اللّهم صل على محمد و آل محمد وعجل فرجهم🕊