💙 عرض سلام وادب واحترام :
#حرف_دل
☢ فلسفه ے حرام بودن نگاه به نامحـرم :
✅یک سوال اساسـے و یک جواب منطقے
از عالمے پرسیده شد ؛ چه اشکالے دارد انسان به
جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد⁉️
💢پاســـــخ :
نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایے دارد
که به طور خلاصه اشاره میشود ؛
1⃣میبینے ، میخواهے ، به وصالش نمیرسے ،
دچار افسردگے میشوے❗️
2⃣میبینے ، شیفته میشوے ، عیب هارا نمیبینے ،
ازدواج میکنے ، طلاق میدهے❗️
3⃣میبینے ، دائم به او فکر میکنے ،
از یاد خــدا غافل میشوے ، از عبادت لذت نمیبرے❗️
4⃣میبینے ، باهمسرت مقایسه میکنے ،
ناراحت میشوے ، بد اخلاقی میکنے❗️
5⃣میبینے ، لذت میبرے ، به این لذت عادت میکنے
چشم چران میشوے ، در نظر دیگران خوار میگردے❗️
6⃣میبینے ، لذت میبرے ، حب خدا در دلت
کم مے شود ، ایمانت ضعیف مے شود❗️
7⃣میبینے ، عاشق میشوے ، از راه حلال نمیرسے
،دچار گــــــــــناه ❌میشوے ❗️
" لذا اسـلام در یـک کـلمه میگوید :
نــــــگاهـت را از جــنــس مـخــالف بــردار❌
✍
🌹اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌹
🔊 #تقوی داشته باشیم تا در دوجهان رستگار باشیم ✔️
اَلْسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یٰا مَوْلايَ يا اَباٰصالِحَ اَلْمَهْدي
مهدی جان....
شبی ای کاش چَشمَم فرش میشد زیرِ پای تو/
و من قربانیِ چَشمِ تو میگشتم، فدای تو/
به مُژگان میزدم جارو؛ کفِ کفشِ تو را امّا/
به جنّت هم نمیدادم؛ کفی از خاک پای تو/
برای قلبِ مَجروحَم کمی تو روضه میخواندی/
میانِ اشک میمُردم؛ به پای روضههای تو/
دلم میخواست مثل گل شبی بودی در آغوشم/
از این رو میبَرَم حسرت؛ همیشه بر عبای تو/
هوای چشمهای من همیشه تا اَبَد اَبریست/
که دارم در دلم یادِ تو و در سر هوای تو/
به یاد نرگسِ بیمارِ تو یک عمر بیمارم/
ندارد سینهی زخمی شفا غیر از شفای تو/
گرفته کعبه رونق؛ بس که گردیده به گردِ تو/
صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو/
اَلا ای آخرین منجی؛ امامِ جمعهی دنیا/
همین جمعه بیاید کاش؛ از کعبه صدای تو&
اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ اَلْفَرَجْ وَ اَلْعٰافیَةَ وَ اَلْنَّصْرْ وَ جَعَلْنٰا مِنْ خَیْرِ اَعْوٰانِهِ وَ اَنْصٰارِهْ وَ اَلْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهْ
هدایت شده از حسبناالله
سجادحسی:
مدارک گمشده
سلام؛ هر یک از شما ممکن است مدارک مهمی را گم کرده باشید که تا بحال پیدا نشده باشد. یک سایت اینترنتی بسیار مفید توسط شرکت پست ایجاد شده است که هر مدرکی که به اداره پست ارسال شده باشد، در آن اعلام میکند لطفا" به آدرس زیر مراجعه کنید و نام خود یا آشنایان خود را در آن جستجو کنید شاید تعداد زیادی مدارک مشاهده نمائید! لطفا" اطلاع رسانی کنید؛ ضمنا" به دیگران توصیه کنید اگر هر مدرکی پیدا کردند در صندوق پست بیاندازند تا در این سایت ثبت شود:
http://postyafteh.post.ir/r/fSearchAll.aspx
نشر بدین شاید بدرد کسی بخوره
هدایت شده از فلاور65
شهید:
🔴 پایتخت فیلم بودواقعیت ایناست🔴
❌❌چیزی نشده رنگ همه پریده ، همش فیلم بود! داعشی در کار نبود ،جلوی دوربین فیلم بازی میکردن! اون لگد هم اصلاً نخورد، پشت تلفن هم کسی نبود که بیاد سراغ بچه ها! همش فیلم بود!
❌اما واقعیت ماجرا میدونید کجاست؟
🔹واقعیت ماجرا،تو بیابون های تنف و تلعفعر بود، اون جایی که داعش، محسن حججی رو زنده و زخمی و تشنه گرفتن!
اون جایی که این پاسدار انقلاب و مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه میکرد و مرگ و به سخره گرفته بود، اونجا دیگه فیلمنامه و کارگردان نبود که کات بده!
❌واقعیت ماجرا خانطومان بود و لشگر 25 کربلا که 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، که بعضی ها هم تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمین ریختند! سکانس یک بار فیلمبرداری میشد اونم توسط خوده خدا!
❌واقعیت ماجرا رو باید از همسر شهید حاج عباس عبداللهی پرسید که وقتی فیلم دوره کردن پیکر شهیدش توسط داعش و دید چی بهش گذشت!
❌واقعیت ماجرا رو باید از همسر شهید اسکندری پرسید که وقتی سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!
❌واقعیت ماجرا رو باید از اون نو عروسی پرسید که دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا باید بند های کفن و باز کنه تا مردشو برای آخرین بار ببینه!
❌واقعیت ماجرا رو باید از همسر تازه عقد کرده شهید سیاوشی شنید که ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود!
❌عزیز جان پایتخت همش الکی بود!
فیلم اصلی رو مدافعان حرم زینب کبری بازی کردند که فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود برای خود خدا...
شمارش معکوس ظهور:
🔴ابليس به رموز معماری احاطه داشته است !!
‼️و او در اصل يك بنّا « mason » بوده و زمانيكه رانده شد گفت: پروردگارا، به سبب آنكه مرا اغوا كردی ، منهم با #زيبا سازی و #آراستن زمين همه آنان را اغوا وگمراه خواهم ساخت :
📚قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (15:39)
‼️ابليس براي پيشبرد اهدافش بوسيله شاگردان از جنّ و انسان ، سالها با ساختن اماكن زيبا كه هنوز ساخت چنين سازه هائی با اسرار و رموزشان توسط انسان فعلی مقدور نميباشد ، در پی فريفتن و گمراه كردن انسانها بود به همين خاطر در سرگذشت اقوامی که گمراه شده اند ، رد پائی از شهرها يا ساختمان و سازه های زيبا بچشم میخورد ؛آيا در زمين نگرديدهاند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آنها بس نيرومندتر از ايشان بودند، و زمين را زير و رو كردند و بيش از آنچه آنها آبادش كردند آن را آباد ساختند:
📚وَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا (30:9)
‼️اما هميشه شاگردان شيطان پراكنده بودند تا زمانی كه سليمان نبی برای ساخت معبدش عده ای از جن هاب بنّا (( 📐 mason )) را بكار ميگيرد؛ و برخى از جنّ ها به فرمان پروردگارشان پيش او كار میكردند و شياطین بنّا و شياطین #غواص ، براى او هر چه میخواست از #نمازخانه و #مجسمه و #حوضچه و #ديگهاى #چسبيده به زمين مىساختند:
📚وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ (34:12) وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ #بَنَّاءٍ و#َغَوَّاصٍ (38:37)
📚يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ ۚ (34:13)
‼️ولي طی تماس با مردم قوم #يهود ، آن شياطین كافر به مردم سحر و آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل نازل شده بود آموزش دادند:
📚وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ (2:102)
و اين عده ازمردم قوم يهود ؛ پیروان این اجانین #بنّا ((mason))شدند و آنچه را كه شيطانها در سلطنت سليمان خوانده بودند، پيروى كردند:
📚وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ(2:102)
‼️پيروان اين جن های (( بنّا mason)) خود را فراماسون يعنی بنّای آزاد Free mason) ) ناميدند چون استادانشان را جفت جفت با زنجير به هم بسته ودر اسارت بودند:
📚وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ (38:38)
فراماسونها چون ازيهوديان هویت پيدا كرده اند لذا، آنان در قرآن «فرقه ای از اهل كتاب» خطاب شده اند ؛ كسانى كه به ايشان #كتاب دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند،او را مىشناسند؛ و مسلماً فرقه ای از ايشان «حق » را كتمان مي كنند و خودشان مىدانند:
📚الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (2:146)
‼️و «رسول حق الله» مورد انكار و كتمان فراماسونها قرار ميگيرد ؛ و آنگاه كه رسولی از جانب الله برايشان آمد كه آنچه با آنان بود را تصديق ميكرد ،فرقه ای از اهل كتاب، #كتاب #الله را پشت سر افكندند، چنانكه گويى نمىدانند:
📚وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (2:101)
🔶🔸فراماسونها در ابتدا فقط #يك #فرقه از #يهوديان بودند اما بعدها گروهی از #مسيحيان و بعد #مسلمانان نيز به آنها پيوستند و هنگامى را كه #الله از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه حتماً بايد « او » را براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد اما، پشت به او كردند و در برابرش بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند:
📚وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (3:187)
امام رضا علیه السلام:
🍃🌹🍃کرامت امام رضا(ع)
#چهار_حاجت
مرحوم شيخ موسى نجل شيخ على نجفى نقل فرمود:
بزيارت حضرت ثامن الائمه (ع ) مشرف شدم دچار بيمارى سختى شدم و در اثر آن ناخوشى هر دو چشمم آب سياه آورد بقسميكه جائى را نمى ديدم .
مبلغى هم پول داشتم صاحب خانه بعنوان قرض از من گرفت و مركبى هم داشتم كه صاحب خانه از من خريده بود نه پولى را كه طلب داشتم مى داد نه وجه مركب را و چند كتاب هم داشتم مفقود شد و از اين جهات بسيار دل تنگ بودم .
آنگاه با دل تنگى تمام نزد طبيب رفتم چون چشمانم را ديد دوائى را تجويز نمود و گفت تا سه روز آن را استفاده نما اگر بهبودى يافتى فبها اگر بهبودى نيافتى علاجى ندارد چون آب سياه آورده من بگفته او عمل كردم بهبودى حاصل نشد. لذا مايوس از همه جا شده رو به دارالشفاى حقيقى كه حرم حضرت رضا (ع ) باشد شدم وقتى مشرف شد به آن ححضرت عرض كردم اى سيد من مى دانى كه من براى تحصيل علوم دينيه آمده ام و اكنون چشمم چنين شده و حال شفاى چشمم و وصول طلبم و وجه مركب و كتابهاى خود را از حضرتت مى خواهم . از صبح كه بحرم مشرف شدم تا ظهر مشغول گريه و زارى بودم آنگاه براى ظهر بمنزل رفتم و بعد از نماز و صرف نهار خواب مرا ربود وقتى از خواب بيدار شدم چشمانم را روشن و بينا ديدم با خود گفتم خوابم يا بيدار فوراً برخاستم و براه افتادم . اهل خانه چون مرا بينا ديدند تعجب كرده و از مرحمت حضرت رضا (ع) اظهار خوشحالى نمودند.
بعد از اين قضيه آن طلبى را كه داشتم با وجه مركب بمن رسيد و كتابهاى مفقود شده نيز پيدا شد.
كجا روم كه بجز در گهت پناه ندارم
جز آستانه لطفت گريز گاه ندارم
منبع: دارالسلام محدث نورى .
هدایت شده از F ،Emami
توصیف خارق العاده دنیا از زبان حضرت علی (ع)
بیشترین ضربه هارو خوبترین آدمها میخورند ؛ برای خوبیهاتون حد تعیین کنید و هر کس را به اندازه لیاقتش بها دهید نه به اندازه مرامتان ؛ زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است ! تا میتازی با تو میتازند ؛ زمین که خوردی ؛ آنهایی که جلوتر بودند ؛ هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند ! و آنهایی که عقب بودند ؛ به داغ روزهایی که میتاختی تو را لگد مال خواهند کرد ! در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايی هستند که روز به روز از آن دورتر ميشوند ؛ و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزديکتر ميشوند
تربيت علي علیه السلام در دامان پيامبر
وقتي فاطمه بنت اسد مادر گرامي حضرت امير (عليهالسلام) آن حضرت را به دنيا آورد، از عمر مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سي سال ميگذشت. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آن كودك را سخت دوست ميداشت از اين رو به مادرش فاطمه بنت اسد گفت:
گهواره علي (عليهالسلام) را در كنار بستر من بگذار! از آن پس رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تربيت و پرورش بيشتر علي را به عهده گرفت و به هنگام شستشو خودش علي (عليهالسلام) را ميشست و شير به دهانش ميريخت و در موقع خواب گهوارهاش را تكان ميداد و در بيداري با او سخن ميگفت، و او را بر سينه خود ميفشرد … و هميشه او را به دوش ميگرفت و در كوهها و دره ها و بيابانهاي مكه او را به گردش ميبرد.
📚بحارالانوار ، ج ۳۵ ، ص ۹
هدایت شده از حسبناالله
برادرم،خواهرم حواست باشه ....‼️
🚶اول راه بودیم ...
👈گفتن فضای مجازی !
👈گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن!
🏃بچه مذهبی ها عقب نمونید!
👈" آنقدر صفحه بسازید و مطلب نشر دهید و دینتان را به عالم نشان دهید که آنها عقب بکشند "
اما چه شد؟!
👆کم کم صفحه های عقیدتی خصوصی شد ..
کم کم عکس های شخصی
کم کم " اشتراک زندگی خصوصی " با همه ...
کم کم "خواهر"
😳"برادر"
😳"خواهر عزیزم"
😳"برادر گلم" ...
😒کم کم بچه مذهبی ها "کم حیا" شدند ...
😨کم کم شوخی با نامحرم ...
👈کم کم دایرکت
👈کم کم چت ..
👈مگه جایی که فقط تو باشی و نامحرم ، نفر سوم شیطون نیست؟...
😴فکر کن !
👈کم کم دشمن ها به اهدافشون رسیدن
👈کم کم...
✅علیکم بانفسکم !
👆آقا پسر مذهبی !
👆برادر من!
👋حداقل روی اهداف نفسانی خودت
پوشش دین و جذب حداکثری نذار!
👆خانم چادری!
👆آقایی که با دیدن عکست که اتفاقا توشم باحجابی،میگه خدا حفظت کنه
👆میگه چادر بهت میاد!
👈اون زیر پست بدحجابم می نویسه که چی بهش میاد ...
آی پسر و دختر مذهبی !📢
🏃نکنه منتظری شیطون با نیرنگ پارتی و شماره دادن بیاد سراغت؟!
👆تو هم با افتخار احساس کنی چقدر مومنی!😔
😡نخیر ...
👈 برای امثال ما ، از این جاها شروع میشه
👆که کمتر احساس گناه کنیم
👆که کم کم از راه بدر بشیم...
👆به یه جایی می رسی ، می بینی
👈دیگه "اشک" نداری
👈حال نماز و دعا نداری
😥دیگه اصلا نماز شب کیلویی چند؟؟
😨دعای کمیل؟ مال قدیما بود ...😱
👈کم کم آلارم "نفس لوامه" خاموش میشه
بترس...😰
👈همین که نماز اول وقتت از بین بره ، باعث خوشحالی دشمنه ••• آره
👈اینطوریاست ...
🚶اول راه بودیم
ولی مواظب باشین‼️
نزنیم تو جاده خاکی😥
🌹👈براتون آرزوی موفقیت میکنم
🌺ما که در سینه و دل خیمه ی طاها داریم
🍃عاشقی بر علی عالی اعلا داریم
🌼همه ی هستی جمهوری اسلامی ما
🍃عشق پاکیست که بر حضرت #زهرا داریم
🌷 #پیر ما گفت که ایران حرم فاطمه است
🍃بی جهت نیست که درقلب جهان جا داریم
🌺فاطمه #مادر این امت عاشوراییست
🍃این چنین مادر آزاده فقط ما داریم
🌼بگذارید بگویم که حقیقت این است
🍃از فداکاری زهراست علی را داریم
💐نه فقط عشق علی از کرم فاطمه است
🍃که حسین و حسن و زینب کبری داریم
🌹این هم از دولت زهراست
🍃که ما بر سرمان سایه ی #رهبری آقا داریم
✅
خاطرات شهدا
يک قناسهچي ايراني که به زبان عربي مسلط بود با سلاح دوربيندار مخصوصش اشک عراقيها را درآورده بود.
بار اول بلند شد و به عربي فرياد زد: (ماجد کيه؟) يکي از عراقيها سرش رو بالا آورد و گفت: (من) /ترق/ ماجد قبض جناب عزرائيل را امضا کرد.
دفعه بعد قناسهچي فرياد زد : (ياسرکجايي؟) ياسر هم به دستبوسي جناب مالک شتافت.چند بار اين کار را کرد تا به رگ غيرت يکي از عراقيها به اسم جاسم برخورد. فکري کرد و با خوشحالي بشکني زد و پريد رو خاکريز : (حسين کيه؟) و نشانه رفت؛ اما خبري نشد.
با دلخوري از خاکريز اومد پايين. يکهو صدايي از سوي قناسهچي ايراني بلند شد : (کي باحسين کار داشت؟) جاسم باخوشحالي رفت بالاي خاکريز و گفت : (من!) /ترق/ و جاسم هم با يک خال هندي بين دو ابرو خود را در آن دنيا ديد.
خاطره
دوستي مي گفت :
تو جاده شمال بودم، يه دفه يه گاو پريد وسط جاده منم محکم زدم
رو ترمز و خيلي عصبي شروع کردم بوق زدن که بره ، ديدم نه همينجوري وايساده وسط
جاده داره چپ چپ نگام ميکنه ،يه جوري نگام ميکرد انگار منتظر بود پياده شم روشو
ببوسم ازش عذرخواهي کنم ، يعني درگير جذبش شده بودم ، بعد دو سه ديقه ديدم ديگه
خيلي بد داره نگا ميکنه، اومدم پياده شم ديدم گاوه يه نگا به من کرد يه نگا به تابلوي محل
عبور حيوانات اهلي اونور جاده، بعد با افسوس سرشو انداخت پايينو رفت، يعني اين
حرکتش از فحش بدتر بود، کلي خجالت زدمون کرد، فقط مونده بود قبل رفتن
يکم نصيحتم کنه