👈 جود و کرم امام حسین علیه السلام
حسین بن علی علیه السلام در بخشش زبانزد مردم روزگار بود. نقل می کنند روزی مرد صحرانشین مستمندی وارد مدینه شد و از مردم سراغ بخشنده ترین فرد را گرفت. همه مردم حسین بن علی علیه السلام را به او معرفی کردند.
وقتی در مسجد به خدمت آن حضرت رسید و نیازمندیِ خود را با خواندن چند بیت شعر بیان کرد، امام حسین علیه السلام او را به خانه آورد و به قنبر فرمود: هر مقدار پول در خانه داریم حاضر کن.
قنبر چهارهزار دینار به خدمت آن حضرت آورد و گفت: این تمامی پولی است که در اختیار داریم. امام حسین علیه السلام همه آن چهارهزار دینار را از پشت در به آن مرد بادیه نشین داد. منظور حضرت از این برخورد آن بود که چشم آن مرد به چشم او نیفتد که مبادا خجالت زده شود.
مرد اعرابی وقتی پول ها را گرفت شروع کرد به گریه کردن. حضرت فرمود: اتفاقی افتاده؟ آیا از کمی مبلغ گریه می کنی؟ مرد اعرابی گفت: خیر آقا! گریه ام از این است که زبانم لال روزی این دست ها و این بدن زیر خاک ها پنهان می شود. ای کاش همیشه می ماندی و مردم از وجودت استفاده می کردند.
***
عرض می کنم: ای مرد فقیر! کجا بودی کربلا، ببینی با این دستان و انگشتان سخاوتمند چه کردند. نبودی ببینی ابا عبدالله با بدن سالم به زیر خاک نرفت.
بدنی بود که وقتی زینب علیها السلام آن بدن را دید خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «صلوا علیک ملیک السماء، هذا حسین، مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء...؛ این حسین است که در خون غلطیده، در حالی که اعضای بدن او قطعه قطعه است.»
🍂این کشته فتاده به هامون حسین توست
🍂این صید دست و پا زده در خون حسین توست
🍂این ماهی فتاده به دریای خون که هست
🍂زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
📗 #در_کربلا_چه_گذشت؟
✍ محمد باقر کوه کمره ای
👈 غریب کیست؟
روزی امام سجاد علیه السلام در بازار مدینه شنید مردی می گوید به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.
حضرت به او فرمود اگر مقدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی، آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟
آن مرد با تعجب گفت الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد.
امام سجاد علیه السلام منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستی.»
📗 #سوگنامه_آل_محمد_ص
✍ محمد محمدی اشتهاردی
👈 احترام قوم بنی اسرائیل نسبت به یوسف علیه السلام
زمانی که حضرت یوسف علیه السلام درگذشت، بنی اسرائیل دوازده سبط داشت. هر گروهی می خواست حضرت یوسف علیه السلام را در محله خودشان دفن کنند.
اختلاف پیدا شد تا این که بدن را در تابوت سنگی گذاشتند و در رود نیل دفن کردند. سپس هر محله ای شاخه ای از رود نیل را به طرف خود جاری کرد.
این احترام قوم بنی اسرائیل؛ اما شما را به خدا ببینید بنی امیه با آل رسول الله چه کردند! چه احترامی گذاشتند! امامشان را با لب تشنه شهید کردد و بدن عریانش را سه روز بدون کفن و دفن روی خاک های گرم کربلا، زیر آفتاب سوزان عراق باقی گذاشتند...
📗 #غنچه_خونین
✍ مجید زجاجی
👈 گريه كنندگان در تاريخ
پنج كس بسيار گريسته اند: آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه زهرا و على بن حسين عليه السلام.
1⃣ آدم براى بهشت به اندازه اى گريست كه رد اشك بر گونه اش افتاد.
2⃣ يعقوب به اندازه اى بر يوسف خود گريست كه نور ديده اش را از دست داد. به او گفتند: يعقوب ! تو هميشه به ياد يوسف هستى يا در اين راه از گريه، آب يا هلاك مى شوى.
3⃣ يوسف از دورى پدرش يعقوب آن قدر گريه كرد كه زندانيان ناراحت شدند و به او گفتند: يا شب گريه كن روز آرام باش ! يا روز گريه كن شب آرام باش ! با زندانيان به توافق رسيد، در يكى از آنها گريه كند.
4⃣ فاطمه زهرا آن قدر گريست، اهل مدينه به تنگ آمدند و عرض كردند: ما را از گريه ات به تنگ آوردى، آن بانوى دو جهان روزها را از شهر مدينه بيرون مى رفت و در كنار قبرستان شهداء (احد) تا مى توانست مى گريست و سپس به خانه برمى گشت.
5⃣ على بن حسين (امام چهارم) بيست تا چهل سال بر پدرش حسين گريه كرد. هر گاه خوراكى را جلويش مى گذاشتند گريه مى كرد. غلامش عرض كرد: سرور من ! مى ترسم شما خودت را از گريه هلاك كنى. حضرت فرمود: من از غم غصه خود به خدا شكوه مى كنم ، من چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد من هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به ياد مى آورم گريه گلويم را مى فشارد.
📗 #بحارالانوار، ج 12، ص 264
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
🔹فلسفه نهضت امام حسين(ع)🔹
استاد فاطمی نیا:
در زيارت اربعين ميخوانيم :
"وبذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهاله "
امام حسين(ع) جان در كف نهاد تا بندگانت را از ناداني برهاند!
فلسفه ي نهضت سيدالشهداء (ع) اين است كه ما از ناداني خارج شويم!
هدایت شده از پیش نیاز های ازدواج💘
اگه قیمت طلا و ارز الان رو مبنا قرار بدیم یزید به اطرافیانش در زمان واقعه کربلا نفری 54 میلیاردتومان رشوه داد.
اگه در آن زمان بودیم یار امام حسین می ماندیم...؟
هدایت شده از منتظران ظهور
ونین. آسمان گریان، و ملائک به گریه و مویه در طواف و کربلا، این همه ماتم را در بر گرفته بود و میان این همه خون، این همه غم، این همه ظلم، این همه درد، یک زن مانده بود!
زینب!
دختر علی، خواهر حسین که اکنون، بر بالین برادر بود و سالار شهیدان، سالار بی سر، آرام خُفته بود بر زمین.
زینب، با سینهای لبریز از اندوه و غم، بیآنکه بگرید، دیدگانش تَر شد،
نوحه سر داد. گفت: یا محمدا!
این کشتۀ خونین، حسین توست.
این پیکر بیسر، حسین توست.
این مَرد زخم خورده که نغمۀ حقیقت سروده، حسین تواست و این دختران اسیر، دختران تو.
کربلا لرزید و باد صدایش را با خود بُرد.
زینب! لحظهای سکوت کرد و به فغان آمد، گفت: پدرم به فدای آن کسی که او را به ستم کشتند.پدرم به فدای آن کسی که خیمه های او را گسستند.
پدرم به فدای آن کسی که امیدی به التیام زخم هایش نیست.
پدرم به فدای آن کسی که دلش پُر از غصه و غم بود.
پدرم به فدای آن کسی که از محاسنش خون میچکد.
پدرم به فدای آن کسی که لب تشنه بود و عطشان شهید شد.
پدرم به فدای آن کسی که جدش محمّد مصطفی، پیغمبر خداست.
و زینب، به سختی گریست و ملائک به طواف، گِرد حسین چرخیدند و با او هم ناله شدند.
زینب تنها شده بود، زینب مانده بود، با آن همه درد، آن همه رنج، آن همه غم، با خیل زنان شوی مُرده، با ترس و هراس کودکان یتیم، در حصار قداره بندان در کمین و رسالتی که از کودکی بر عهده داشت.
گویی به خود نهیب زد؛
ای زبان علی به کام و دلیری زهرا در دل، شاهد باش!
ای وارث شکیبایی حسن، شاهد باش!
ای رسول راه حسین، شاهد باش!
فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشّاهِدینَ. (۱)
پس شاهد باشید و من با شما از شاهدانم.
زینب به خود آمد، پُر صلابت و استوار، در عهدی که بسته بود، دست بر پیکر برادر بُرد و سوی آسمان گرفت. گفت:
اللهمَّ تَقبَّل مِنّا هذَا القُربان!
خدایا این قربانی را از ما بپذیر!
و سپس، زیر لب زمرمه کرد:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. إِنّا أَعْطَیْناكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ. إِنَّ شانِئَكَ هُوَ اْلأَبْتَرُ.(۲)
به نام خداوند رحمتگر مهربان. ما تو را كوثر دادیم. پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی كن.
دشمن تو بی تبار خواهد بود.
..............
سوره آل عمران . آیه ۸۱
سوره کوثر . آیات ۱ تا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
⬛️ سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد
▪️امام سجّاد عليه السلام : المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ
▪️امام سجّاد عليه السلام فرمود :مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد : يا برايش ذخيره مى شود ، يا در دنيا برآورده مى شود و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود
📚تحف العقول، ص 280
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💢«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، ایه 23
♦️عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا بهسوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین ـ علیهالسلام ـ را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و هُموم کوچ میدهند. در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند.
♦️روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند. گویا اسرا، شب دوازدهم را ، در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده اند. در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند. ولی با خطابههایی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میکند، شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند.
اسرا با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس، عبیدالله بن زیاد ملعون، جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مینمود.اما با جوابهایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میشنید بیشتر رسوا میشد.
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه
هدایت شده از منتظران ظهور
⚫️بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت2)
🔷 در این روز دفن شهدای کربلا توسط قبیله بنی اسد و با راهنمایی و نظارت امام سجاد (علیه السلام) که به صورت معجزه به کربلا برگشته بود تا اجساد را شناسایی و دفن کنند، در کربلا صورت گرفت.
🔵چون اسرا را وارد کوفه کردند ابن زیاد دستور داد تمام مردم شهر در قصر اجتماع کنند
🌸سر حسین ابن علی علیه السلام در داخل سپر کنار ابن زیاد قرار داشت،با چوب بر لب و دندان ابی عبدالله می زد و میخندید...
🌹 زید ابن ارقم که از صحابه رسول خدا بود وقتی مشاهده کرد ابن زیاد ضربات خود را مانند باران بر لب و دندان ابی عبدالله وارد میکند... صدا زد:
📛 ابن زیاد!! چوب را از لبان حسین بردار که بخدا قسم مکرر در مکرر دیدم که رسول این لبها را میبوسید...
☘سپس شروع به گریستن کرد...
♨️ابن زیاد گفت: خدا همواره چشمانت را بگریاند که برای پیروزی خدا گریه میکنی! اگر نبود که پیر و خرفت شده و عقلت را از دست داده ای، میدادم همین الان سرت را از بدنت جدا کنند!
🌹زید گفت: پسر زیاد با امانت رسول خدا چه کردی...؟! سپس از مجلس خارج شد و گفت: شما مردم عرب از امروز همگی برده خواهید بود که پسر پیغمبر خدا را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود قرار دادید تا نزدیکان شما را بکشد !
🌷حضرت زینب سلام الله علیها در حالیکه پست ترین لباسها را بر تن داشت در گوشه ای از مجلس ابن زیاد نشست . زنان و کنیزان اطرافش را گرفتند.
💠 ابن زیاد سه بار پرسید: این زن که اینچنین گوشه نشینی اختیار کرده کیست؟ کسی جواب او را نداد تا اینکه یکی از زنان گفت: این زینب دختر فاطمه دختر رسول خداست.
♨️این بار ابن زیاد با شماتت گفت: خدا را سپاس که شما را کشت و حرکتتان را باطل گردانید.
🌹زینب کبری فرمود: خدا را حمد میکنم که به وسیله پیامبرش مارا گرامی داشت و از پلیدیها پاک ساخت،همانا فاسق رسوا میشود و فاجر دروغ میگوید و او غیر از ماست پسر مرجانه!
♨️ابن زیاد: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟
🌷حضرت زینب: من جز زیبایی و خوبی چیزی ندیدم،اینها جماعتی بودند که خدا شهادت را بر ایشان مقدر کرده بود و به قتلگاه آمدند.و روزی خدا میان تو و ایشان را جمع میکند و با تو مخامصه میکنند آنگاه خواهی دید که پیروز کیست،مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.
♨️ابن زیاد از نحوه ی پاسخگویی حضرت زینب به خشم آمد و خواست او را بکشد.عمروبن حریث گفت: این زن از مصیبت نزدیکانش ناراحت است و نباید اورا مواخذه کرد.
♨️ابن زیاد : خدا قلب مرا شفا داد و راحت نمود از طرف برادر سرکش تو و پیروانش!
🌷حضرت زینب: بجانم قسم بزرگان مرا کشتی و خاندان مرا نابود ساختی و ریشه های مرا بریدی ،اگر اینها شفای توست..،پس شفا یافتی!
♨️ابن زیاد با مغالطه گری گفت: این زن شاعر و سخنور است مانند پدرش!
♨️سپس ابن زیاد نگاهی به اسرا انداخت و امام زین العابدین را دید و پرسید: کیست این؟
گفتند: علی ابن الحسین.
♨️ابن زیاد: مگر خدا علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟
🌺امام سجاد: برادر دیگری داشتم به اسم علی که شما او را کشتید .
♨️ ابن زیاد با وقاحت فریاد کشید: نه خدا او را کشت!
🌸 امام سجاد فرمود: آری خدا جان هرکس را هنگام مرگ میگیرد و هیچکس نمیمیرد مگر به اذن او.
🔥 جسارت و حاضرجوابی امام خشم ابن زیاد را برانگیخت و فریاد زد: تورا چنین جراتی است که جواب مرا میدهی!!جلاد نفسش را بگیر!
🌹حضرت زینب با شنیدن این سخن از جا پرید و امام سجاد را در بغل گرفت و گفت: پسر مرجانه! خونهایی که از ما ریختی کافی نیست برایت ؟ غیر از این جوان چه کسی را برای ما باقی گذاشتی؟ اگر میخواهی اورا بکشی اول مرا بکش!
🔥 ابن زیاد نانجیب شرمنده شد و با تعجب گفت: چه خویشاوندی عمیقی! براستی حاضر است با او کشته شود...
✍ ادامه دارد...
📘ارشاد ص228،
📘طبری 371/7
📘 نفس المهموم ص 404
📘 کامل 81/4
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔴هنگامي كه سر امام حسين(ع)
بر سر نيزه بود چه آياتی را تلاوت نمودند؟
آنچه كه از تاريخ نقل شده اين است كه سر بريده و مقدس حضرت ابي عبدالله الحسين(ع) به هنگامي كه در شهر دمشق عبور داده مي شد ، آيه 9 سوره كهف را
تلاوت مي كرد:
✨«ام حسبت ان اصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا؛
آيا پنداشته اي كه ياران آن غار و آن سنگ نبشته از نشانه هاي شگفت ما بوده اند؟»
✨در روايتي آمده است كه هنگامي كه سر امام حسين(ع) را از درختي آويزان كرده اند، از آن سر صداي خواندن آيه
«سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»
شنيده شد.
✨و در گزارشي ديگر، در دمشق، صداي خواندن «لا قوه الا بالله» و «أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً» شنيده شد.
زيد بن ارقم وقتي اين صداها را شنيد گفت: اي فرزند پيامبر خدا! كار تو بسيار شگفت است.
📚 (بحارالانوار، ج 45، ص
💠💠💠
√ با کاروان حسینی تا اربعین/ دوازدهم محرم
خورشید، زخم خورده و خ
هدایت شده از منتظران ظهور
بام به ما سنگ می زنید
در دست های بسته ما ذوالفقار نیست
😭
زن های شهر کوفه چرا گریه می کنید؟
دیگر به گریه های شما اعتبار نیست
😭
در بین طـعنه های وقـیح تـمام شهر
بدتر ز طـعنه های بد نیزه دار نیست
وحید قاسمی
🏴شهادت امام سجاد علیه السلام تسلیت
▪️ امام زین العابدین علیه السلام در ۱۵ جمادی الاول سال ۳۶ و یا ۵ شعبان سال ۳۸ قمری در مدینه متولد شد و در ۱۲ یا ۱۸ یا ۲۵ محرم سال ۹۴ یا ۹۵ به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون گشت و هشام بن عبدالملک ، برادر خود ولید بن عبدالملک که خلیفه آن زمان بود را وادار کرد که آن حضرت را به زهر مسموم سازد و او هم چنین کرد.
▪️امام سجاد علیه السلام فرمودند:
❶ به درستی که دوست داشتن ما اهل بیت، گناهان بندگان را مےریزاند همانطور که باد، برگِ درخت را مےریزاند.
📚 ینابیع المودة ج۲ ص۳۷۵
❷ مایهٔ تعجب است از کسی که دیروز نطفه ای بود و فردا مرداری مُتعفن است، چگونه تکبر می کند و به دیگران فخر میفروشد.
📚وسائل الشیعه ج۱۶ ص۴۲
❸ بر شما باد بر ادای امانت! اگر قاتل حسین بن علی علیه السلام شمشیری که بوسیله آن ، پدرم را حسین بن علی علیه السلام را کشت، نز من به امانت مےگذاشت، من آن را به او رد می کردم.
📚امالی صدوق ص۲۴۶
هدایت شده از منتظران ظهور
داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🏴مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی - ازجمله عابدان و زاهدان - در عالم رؤیا خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسید و عرض کرد: آیا اینکه فرمودید: "فلاندبنک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما" صحیح است؟
◾️امام مهدی ارواحنافداه فرمود: آری، صحیح است.
▪️عرض کردم: آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) است؟
◾️حضرت فرمود: اگر علی اکبر هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️ آیا مصیبت حضرت عباس(علیه السلام) است؟
◾️اگر عباس هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است؟
◾️ اگر سیدالشهدا(علیه السلام) هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
▪️پس کدام مصیبت است؟
◾️فرمودند: مصیبت اسیری زینب(سلام الله علیها).
📚 العبقری الحسان، ج 1، ص 74
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
غروب بود و زنی بی قرار ، تنها بود
غروب بود و زمین سرخ بود و باد سیاه
غروب بود و غم خیمه ای بدون عمود
غروب بود و #سپاهی شهید و #یک زینب!
غروب بود و علمدار خفته و #زینب
غروب بود و برادر به مقتل و زینب
غروب بود و طناب و اسیری و زینب
غروب بود و رُباب و صدای لالایی
غروب بود
#شعر #روضه #امام_سجاد
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با نالۀ ذرّیۀ زهرا نزنید
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید
به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
علی و فاطمه در جمع شما اِستادند
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
به اسیری که بود در غل و زنجیر زدید
به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید
رقص شادی جلو محمل زینب نکنید
پای سر بریده به زمین پا نزنید
بگذارید برای شهدا گریه کنیم
خنده بر داغ دل سوختۀ ما نزنید
کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است
تازیانه به تن زینب کبری نزنید
به تماشای سر پاک حسین آمده اید
اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید
سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید
دوستان غیر در خانۀ مولا نزنید
🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴
💠 کاروان اسیران اهل بیت (ع)
مردم لباس پاره ما خنده دار نیست
کاخ غــرور کاذبتان پایدار نـیست
😭
مردان ما به نیزه و در کوچه های شهر
گرداندن زنان حـرم افـتخار نیسـت
😭
در سختی و بلا به خدا تکیه میکنیم
سر می دهیم در ره او، این شعار نیست
😭
ای بزدلان ز
هدایت شده از منتظران ظهور
#شهادت_امام_سجاد
💢چگونه گریه نکنم
✅امام سجاد علیه السلام پس از حماسه عاشورا، بسیار میگریستند.
روزی یک نفر به ایشان گفت:
«آیا گریه های شما تمامی ندارد؟!»
امام سجاد علیه السلام در پاسخ فرمودند:
«حضرت یعقوب برای یوسف، در حالی که نمیدانست او زنده است یا مُرده، آنقدر گریست که چشمانش سفید شد.
اما من به چشمان خود دیدم که با چه وضعیتی؛ شانزده تن از خاندان رسولالله به شهادت رسیدند. چطور میتوانم گریه نکنم؟»
📚الفتوح ، جلد ۵ ، صفحه ۲۴۲
#شهادت_امام_سجاد
💢بیماری امام سجاد(ع) تا چه #مدت بعد از واقعه کربلا ادامه داشت؟
#بخوانید
بیشتر روایات و نقلهای معتبر، بیماری حضرت زین العابدین(ع) را تنها در همان شب و روز عاشورا عنوان میکنند که ممکن است اثر آن تا چند روز بعد از آن نیز باقی بود.
1. امام سجاد(ع): «هنگامی که پدرم نزدیک #مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش میفرمود…».
2. امام سجاد(ع): «من در آن شبی که پدرم در صبحش به #شهادت رسید نشسته بودم و عمهام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین»(یا جون یا حویّ) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح میکرد و پدرم اشعاری را میخواند. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آنکه من آنرا فهمیدم و آنچه را میخواست، دانستم. پس #گریه راه گلویم را بند آورد. اشکهایم را پاک کردم و سکوت کردم...».
📚شیخ مفید، الارشاد ج 2، ص 91،
هدایت شده از منتظران ظهور
#مرور_زندگی_امام_حسین 28
تیرباران خیام و لشکر امام شروع شد. همین جا بود که تعدادی از تیرها به خیمه محل نگهداری مشک ها خوردند و باعث پارگیشان و هدر رفتن آب ها شدند. به همین دلیل در ظهر کودکان شکم های خود را به خاک آن خیمه می زدند تا خنک شوند چون آب مشک ها روی آن خاک ریخته بود. و مشکل عطش از اینجا به بعد بحرانی شد. بعد گروهی از لشکر پسر سعد حمله دسته جمعی به گروهی از سپاه امام کردند. در این نبرد گروهی و در همان اوایل صبح عاشورا، حدود 40 تا 50 تن از اصحاب امام به شهادت رسیدند.
به امید خدا از این به بعد در لا به لای ذکر جنگ، به شرح یاران حضرت تا جائیکه در توان باشد هم می پردازیم. البت مشکلی هست که در مورد بسیاری از آنان مطالبی در دست نداریم!
ابتدا شرح برخی از شهدای حمله اولیه:
عبدالرحمن بن عبد رب الانصاری: او از یاران پیامبر و راویان حدیث بوده. همچنین در رکاب مولا علی نیز جنگیده. روزی حضرت علی از صحابه پرسیدند چه کسی شاهد غدیر بوده؟ تعدادی از جمله عبدالرحمن شهادت دادند...
نعیم بن عجلان خزرجی هم از کسانی است که در حمله اولیه به شهادت رسید. او و برادرانش در صفین جنگاوری بسیار خوبی کرده بودند. دو برادرش پیش از کربلا فوت کرده بودند اما او که در کوفه بود خود را به امام رساند.
دو تن دیگر، قاسط و کردوس پسران زهیر بن حرث بودند. این دو برادر از اصحاب حضرت علی بوده و امام حسن را هم یاری کردند. در نهایت با یاری امام حسین کار خود را به زیبایی به اتمام رساندند...
همواره یاور حق و حقیقت بودند!
زاهر بن عمرو کندی نیز در بین شهدای حمله اولیه است. او از محبان شناخته شده اهل بیت بوده و همراه عمرو بن حمق علیه زیاد قیامت کرد. وقتی معاویه عمرو را دستگیر کرد او فراری شد تا سال 60 که در حج امام را دید و به ایشان ملحق شد.
فرد دیگر، حارث بن امروالقیس کندی است. او ابتدا در سپاه پسر سعد بود اما با شنیدن سخنان امام نزد ایشان آمد و صبح عاشورا هم شهید شد.
هدایت شده از منتظران ظهور
#شبهات_ماه_محرم
💢آيا #خون حضرت علي اصغر عليه السلام به زمين باز نگشت؟ مستندات تاریخی آن چیست؟
#اهل_سنت
ابو الفرج اصفهاني يكي از مورخان بزرگ در كتاب «مقاتل الطالبين» از شاهدان ماجرا، نقل كرده است كه امام حسين عليه السلام خون را به طرف آسمان ميپاشيد و چيزي از آن دو باره به زمين بر نميگشت:
«مورع بن سويد از شاهدان قضيه نقل كرده است: همراه حسين عليه السلام فرزندش كوچكش بود، تيري آمد به گلويش نشست.
حسين عليه السلام خون را از گلو و پشت گردنش ميگرفت و آن را به سوي آسمان پرتاپ ميكرد و چيزي از آن خون بر نميگشت در آن حال ميفرمود: خدايا مقام فرزندم در نزد تو كم تر از ناقصه صالح نيست.»
📚مقاتل الطالبيين، ص 60،
✅خوارزمي يكي ديگر از علماي اهل سنت، علاوه بر اينكه #پاشيدن خود را به طرف آسمان نقل كرده:
«امام فرمود: علي را بياوريد تا با او خدا حافظي كنم. آن را كودك را به ايشان دادند، حضرت او را ميبوسيد و ميفرمود: واي بر گروهي كه دشمن آنها جد توست. هنگاميكه اين كودك در آغوش امام بود، حرمله بن كاهل اسدي با رها كردن تير او را در آغوش امام ذبح كرد. حسين عليه السلام خونش را جمع كرد تا كف دستش پر شد آنگاه به سوي آسمان پرتاب نمود و فرمود: خدايا اگر ياري [ظاهري] را از جانب آسمان از ما گرفتي، پس در عوض، بهتر از آن را براي ما قرار بده. آنگاه حسين عليه السلام از اسبش پياده شد و با غلاف شمشيرش براي او قبري آماده ساخت و او را با خونش دفن كرد و بر او نماز خواند.»
📚مقتل الحسين، ج 2، ص 37،
هدایت شده از منتظران ظهور
🏴إناللّه و إنا الیه راجعون
شهادت مظلومانه مردم، سربازان و مجاهدان ایران اسلامی، در اهواز را تسلیت گفته و از مسئولان محترم، انتقام سخت و سریع این جنایت وحشیانه را درخواست می کنیم.
هدایت شده از منتظران ظهور
#تشرف
🏴 عزاداری علامه سید بحرالعلوم به تأسی از #امام_زمان در دسته عزا
🔻خاطره حجت الاسلام قرائتی
🔹توفیقى بود چند عاشورا كربلا بودم. روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هیئت طویریج[1] مى روند. من علماى زیادى را دیدم كه پابرهنه در این هیئت شركت كرده و به سر و سینه میزدند، از جمله شهید محراب آیت اللّه مدنى. از ایشان پرسیدم: راز این قصه چیست؟
🔸فرمودند: سیدبحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زیارت به كربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشاى هیئت عزادارى طویریج میایستد. ناگهان مردم میبینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به كنارى گذارده وبه داخل جمعیّت رفته و یاحسین! یاحسین میکند. طلبه ها میروند آقا را از داخل جمعیّت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمیدهند. بعد از عزادارى میبینند سید در آستانه غش كردن است، علّت این حركت را میپرسند
👈 سید میگوید: همین كه مشغول تماشاى هیئت بودم، حضرت مهدى علیه السلام را دیدم كه با پاى برهنه و سر بدون عمامه، در میان عزاداران به سر و سینه میزند، من شرم كردم كه تماشاچى باشم.
✅ پی نوشت:
[1] طویریج شهری است در چهارفرسخی کربلا
منبع : سایت هدانا برگرفته از خاطرات حجت الاسلام قرائتی(ج 1)ص 66