eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠☫﷽☫🌠 🔴نتیجه انتخاباتِ آمریکا چی میشه؟ 😎خدا کنه "تِرامپ" رأی بیاره!😳😳 🤓خدا کنه "بایدِن" رأی بیاره!😳😳 ‌ 🤔🤔🤔🤔🤔🤔اونوقت چرا؟!! 👨🏻بذارید یک داستان بَراتون بگم: 🔸در روایتی از "صَفوان جَمّال" كه از یاران امام كاظم علیه السلام بود، نقل شده كه می‌گوید: روزی امام کاظم مرا دیدند. 🔸امام فرمود: ای صفوان! همه كارهای تو خوب است، جز یك كار! 🔸عرض كردم: فدایت شوم، چه كاری؟ 🔸امام فرمود: چرا شُترانِ خود را به هارون كرایه می‌دهی؟ 🔸عرض کردم: فقط برای سفرِ حج در اختیارِ هارون گذاشتم. 🔸امام فرمود: آیا از او كرایه می‌گیری؟ 🔸عرض كردم: بله 🔸امام فرمود: آیا دوست داری كه هارون زنده بماند و بر سَرِ كار باشد تا باقیمانده ی كرایه اَت را بپردازد؟ 🔸عرض کردم: بله 🔸امام فرمود: كسی كه بَقایِ ظالم را دوست بدارد، از آنهاست و هر كسی كه از آنها باشد، در آتش جهنم خواهد بود. 🔸صفوان میگوید: من نیز تمامِ شُترانم را فروختم. 👨🏻پس حتی برای لحظه ای به بَقایِ حکومتِ ظالمان راضی نباشید، حتی اگر در ظاهر به سودِ شما باشد. 👆منبع: کتاب وسایل الشیعه 💠ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج💠 💕💕💕
امام علي چه زیبا میگوید: زندگی کردن با مردم اين دنيا همچون دويدن در گله اسب است.. تا ميتازی با تو ميتازند. زمين که خوردی، آنهايی که جلوتر بودند.. هرگز براي تو به عقب باز نميگردند. و آنهايی که عقب بودند، به داغ روزهايي که ميتاختی تورا لگد مال خواهند کرد! در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايي هستند که روز به روز از آن دورتر ميشوند و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزديکتر ميشوند.. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌ 💕💕💕
فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی؟ ثروتمند گفت: تو را کفن میکنم و به گور می سپارم. فقیر گفت: امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....! حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛ که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم .. 💕💕💕
مرحوم‌رجبعلۍخیاط ڪھ.. صاحب‌چشم‌برزخۍبودن،نقل‌ڪرده‌اند : . روزے از چھار راه مولوے تااا چھار راهِ گلوبندڪ رفتم‌وبـرگشتم.. فقط "یڪ چھره‌ےِ آدم‌دیـدم!!" . رسول‌خدا‌صلۍ‌اللھ علیہ‌وآلہ : . قیامت،بسیاری‌آدم ها... درچھره‌هایۍمحشورمیشن ڪھ.. سگ و خوڪِ دنیا؛ نزد اونھا "خوش‌چھره‌تـر"هستند!🐾 . 💕💕💕
این سه روز مثله برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای...... حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و..... کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم. یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم. امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس. _ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم. امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که. یه لبخند زدم و گفتم: ممنون. بابا_ خوب دیگه بریم. دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی . . . . . با صدای امیرعلی چشامو باز کردم. امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه. _ کیه؟ امیرعلی_ نمیدونم. با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد. _ جونم؟ عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه _ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟ عمو_ طلاق گرفتیم. با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟ یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم. عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ...... .
کلا تو شوک بودم. عمو_ زن عموتو که دیدی هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم .... _ ولی عمو شما که عاشق همدیگه بودید برای اذواج باهم رو حرف آقاجون و مامان جون وایسادید چون نمیذاشتن با دوستت ازدواج کنی پس حالا؟ عمو_ بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید دیگه نبودیم دیگه.حالا میخوام عوضش کنم ههه دیگه چخبرا؟ _ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه . عمو _ تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید. نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده. _ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم. عمو_ باشه بای . توقع داشتم وقتی قطع کردم همه ازم سوال کنن ولی حواسم نبود خانواده من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتن. خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدن و در آخر : بابا_ دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست . نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا. از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم احساس میکنم شاید حرفای عمو درست نباشه یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شده الانم که فهمیدم عموم یه آدم هوس بازه. عمو و زن عمو با هم دوست بودن وقتی خواستن ازدواج کنن و آقاجون و مامان جون فهمیدن دوستن کلی ناراحت شدن و اجازه ازدواج ندادن اما بلاخره باهم ازدواج کردن حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیشونو عوض کردن.
*اثر رضایت پدر در قبر!!!* *آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند.* ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حا لات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم ‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند؛ جنازه جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي دا شت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند، وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت : «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور آدمی بود؟ گفتند:آدم مؤمنی بود. گفتم: پدر و مادرش هم هستند؟گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد ، پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم، گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني؛ زمان حکومت سابق متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم ، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم : نه! به زبان جاری کنید که از او را ضی هستید؛ معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد، پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌ هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد. وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند : اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند، من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله ‌الغالب ، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... بااینکه او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود: تو كه بی‌سواد هستی، به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکست و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است باید توجه داشته باشیم. گزیده : ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی 💕💕💕
*اثر رضایت پدر در قبر!!!* *آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند.* ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حا لات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم ‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند؛ جنازه جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي دا شت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند، وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت : «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور آدمی بود؟ گفتند:آدم مؤمنی بود. گفتم: پدر و مادرش هم هستند؟گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد ، پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم، گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني؛ زمان حکومت سابق متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم ، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم : نه! به زبان جاری کنید که از او را ضی هستید؛ معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد، پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌ هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد. وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان مي‌فرمايند : اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند، من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله ‌الغالب ، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... بااینکه او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود: تو كه بی‌سواد هستی، به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکست و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است باید توجه داشته باشیم. گزیده : ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سنگ دلم پیش شما ذوب می شود... راستش را می دانی؟ ذغال پیش شما دُر می شود... ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ رفقا ..🌻🖇 یڪ روز تمام حساب های بانکی و مجازی ما خالی میشود.. تنہا یڪ حساب باقی میماند و آنہم حساب ما با خداست♥️✨ 💕💕💕
خــدایا شروع سـخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگـیـــرد قـرار خوشم‌چون که باشی مرادر کنار سلاااام الهی به امیدتو سلام صبحتون بخیر💖
کاش در قاب نگاهت خاطـــــر ما می نشست ای همــه عالــــــــــم فـــــدای تار مژگانت بیا
✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نگردد: ۱- اجتناب از عجله ۲- مشورت کردن ۳- و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.✨
📚 💎! خر همه ی حیوانات را مجبور کرد که ساعت ۶ صبح بیدار شده و ۶ عصر بخوابند!در هنگام توزیع غذا دستور داد که هر کدام از چارپایان و پرندگان و سایر حیوان ها فقط حق دارند ۶ لقمه غذا بخورند.وقتی خواستند پینگ پنگ بازی کنند، هر تیم ۶ بازیکن داشته باشد، و زمان بازی نیز ۶ دقیقه باشد. کارها خوب پیش می رفت و خر قوانین ششگانه یی وضع کرددر یک روز دل انگیز پاییزی، خروس ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه صبح بیدار شد و آواز خواند.خر خشمگین شد و در یک سخنرانی جنجالی گفت:قوانین ما از همه قوانین دیگران کامل تر است و خروج از اینها و تخلّف از قانون های ششگانه جرم محسوب و منجر به اشدّ مجازات می شود، و طی مراسمی خروس را اعدام کرد. همه ی حیوان ها از اعدام خروس ترسیدند و از آن پس با دقّت بیشتر قوانین را اجرا می کردند. بعد از گذشت چندین سال، خر بیمار شد و در حال مرگ بود.شیر به دیدارش رفت و گفت: من و تعدادی دیگر از حیوان ها می توانستیم قیام کنیم، ولی نخواستیم نظم جنگل به هم بریزد، حال بگو علّت ابلاغ قوانین ششگانه چه بود؟ و چرا در این سال ها سختگیری کردی؟ خر گفت:حالا من به خاطر خرّیت یک چیزهایی ابلاغ کردم، شماها چرا این همه سال عین بُز اطاعت کردید؟
✴️ دوشنبه 👈 26 آبان 1399 👈 30 ربیع الاول 1442👈 16 نوامبر 2020 🕌مناسبت های دینی اسلامی . 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی . 👶برای زایمان مناسب و نوزادش صبور و راستگو خواهد شد . ان شاءالله 🤒 بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله ✈️ مسافرت مکروه است در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، مکروه و فرزندش ممکن است دیوانه متولد گردد . 🔭 احکام نجوم 🌓 امروز انجام امور زیر نیک است : ✳️ خواستگاری ، عقد ، ازدواج . ✳️ امور بازرگانی . ✳️ و ختنه کردن نیک است . 📛 برای فروش جواهرات و حیوان و قرض و وام خوب نیست . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب ایمنی از بلیات می شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، حکمی ندارد . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
❖ نامه واقعی به خدا این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی
‼️قضای نماز و روزه میت مرد توسط زن 🔷س 5500: آیا نماز و روزه قضای میت مرد حتماً باید توسط مرد بجا آورده شود یا اینکه زن هم می‌تواند آن را به جا آورد؟ ✅ج: زن می‌تواند نماز و روزه میت را ـ خواه مرد باشد یا زن ـ انجام دهد. 📕منبع: leader.ir
‼️تیمم بر غبار زیر فرش        🔷س 5501: معمولاً در زیر قالی که در اتاق پهن است گرد و خاک‌هایی جمع می‌‌شود آیا تیمم با این نوع خاک صحیح است یا خیر؟ ✅ج: تا امکان تهیه چیزی که تیمم بر آن صحیح است مثل سنگ و خاک وجود دارد، تیمم بر گرد و غبار صحیح نیست؛ مگر به اندازه‌ای باشد که عرفاً بر آن خاک صدق کند. 📕منبع: leader.ir
🔸اخبار ۲۰:۳۰ میگه: "دلیل افزایش آمار مبتلاها به کرونا، افزایش تست‌هاست"! احتمالا دلیل بالا رفتن فوتی‌ها هم بیش‌فعالی عزرائیل باید باشه😐😑 🔹‏از کسایی که نمیتونند قیمت گوجه رو کنترل کنند انتظار داریم قیمت خونه و ماشین یا کرونا رو کنترل کنند🚶🏻‍♂️ 🔸سه ماهه میخوان تهران رو دو هفته تعطیل کنن. احتمالاً سه ماه دیگه هم لفتش میدن، که دو هفته تعطیلی عید نوروز رو بعنوان قرنطینه اعلام کنن😕 🔹‏به بابام گفتم منو از پرورشگاه آوردین؟ گفت نه، ما چرا باید تو رو انتخاب کنیم😐😂 🔸فکر نکن هرچی میگذره داری خوشگل تر میشیا، این آپدیت فیلترای اینستاست که دارن بهتر میشن😀 🔹من مشکلی با دخترم، پسرم گفتن به سگ و گربه‌هاتون ندارم، ولی عنتر دیگه چرا منو نشون میدی میگی خاله؟😐😂 🔸تو دنیا هروقت نانو کالای جدیدی رو درست میکنن، اول میارن تو مترو های ایران میفروشن، بعد وارد اقتصاد دنیا میکنن✋😂 🔹‏بیل گیتس گفته دلیل موفقیتم اینه که تا حالا ساعت ۱۰ شبِ آمریکا رو ندیدم! عجیبه من تاحالا حتی اصلا آمریکا رو هم ندیدم، ولی موفق نیستم🙁 🔸‏از عجایب زن بودن اینه که سه ساعت پای تلفن حرف میزنه بعد ازش میپرسی خب سه ساعت چی میگفتین؟ میگه چیز خاصی نمیگفتیم😐😂
💫با رحمت و لطفِ خویش درگیرم کن ✨از باده ی نابِ ازلی سیرم کن 💫یاربّ قَسَمَت به نامِ حیدر دادم ✨با عشق و محبتِ علی پیرم کن
مداحی_آنلاین_توقع_حضرت_علی_از_شیعیان.mp3
4.72M
♨️توقع حضرت علی علیه السلام از شیعیان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام