eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونید افضلِ اعمال این ماه، زیارتِ امام حسین(ع) در ماه رجب هست؟! ماه رجب خیلی فضیلت دارد اما افضل اعمالش اینه آدم بره کربلا ، امام حسینُ از نزدیک زیارت کنه .. اگه نتونستی بری روایت داره میتونی بری از بالای بلندی به حسین ابن علی سلام بدی ..
اگه کسی بتوند امشب رو احیا بگیره با خدا راز و نیاز کند خیلی ارزش داره .. یه ملکی به نام «داعی» امشب میاد تو آسمانِ دنیا ، خوش به حال اون هایی که صدای این ملک رو میشنوند ..
ما گوشی نداریم که دیگه این صداها رو بشنویم انقدر آقا گناه اومده این گوش باطنی ما رو از بین برده ، گوش ما نمیشنوه، گوشِ باطن میخواد .. برا صداهای ظاهری کسی بخواد بشنوه گوشِ ظاهر میخواد برا صداهای باطنی گوشِ باطنی میخواد ..
شما محاله به امام حسینُ سلام کنی ، امام حسین جوابِ شما رو نده .. کو کدوم گوش تا این نوا رو بشنوه .. محالِ مجلس برا امام حسین بگیرند حجت ابن الحسن اونجا شرکت نکنه ، اما کو اون چشمی که او رو ببینه .. کو اون چشمی که ما برا خودمون نگه داشته باشیم که امام زمان ببینیم ..
عرضم اینه، این ملک «داعی» هم همینطور میاد تو آسمان دنیا هی صدا میزنه : طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ.. میگه خوشا به حال ذاكران! خوشا به حال اطاعت‌كنندگان!
جوونا دلتون برا خدا تنگ نشده؟! دلتون برا امام حسین تنگ نشده ؟!..‌ دلتون برا کربلا پر نمیزنه ؟!.. دلتون بهانه ی حسین نگرفته ؟!.. صدا میزنه أین رَاغِبُونَ الی الله ؟!.. کجاند اونایی که میگن ما دلمون برا خدا تنگ شده .. امشب شبِ راز و نیازه .. امشب خدا درهای درحمتش رو باز کرده که هر کسی که میخواد بیاد با او مناجات کند .. خوش به حال اون دلی که جوابه این ملک رو میده میگه ما هم دلمون برا خدا تنگ شده ..
ماه رجب یکی دیگه از اعمالش روزه ست .. اگه کسی بتوند این ماه روزه بگیرد خیلی فضیلت دارد .. یکی از اعمالش دعاست .. دعا تو این ماه مستجابه، خیلی دعا کنید .. اگه شد تو این ماه حداقل یک بار این دعاها رو بخونید خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ ..
خاب الوافدون حاج آقامیرزامحمدی .mp3
7.49M
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ‏ كسى كه بر غير تو وارد شود محروم است و آنكه به غير تو رو كند زيانكار است وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلاَّ بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ‏ و هر كه به درگاه غير تو رود محتاج گشته و هر كه از غير فضل و كرم تو درخواست كرد بى ‏برگ و نوا گرديد بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ درگاه لطف تو به روى مشتاقان باز و خير و احسانت براى طالبان‏ مبذول است و فضل و كرمت براى سائلان مباح ‏وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ‏ و عطايت براى اميدواران مهيا و رزقت براى اهل معصيت هم گسترده است و حلمت بر هر كه رو به تو آورد متوجه است عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ‏ و عادتت احسان به بدكاران است و طريقه ‏ات مدارا با سركشان اللَّهُمَّ فَاهْدِنِي هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِي اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِي يَوْمَ الدِّينِ‏ اى خدا مرا به راه هدايت رهبرى فرما و مرا نصيب گردان كوشش جهد كنندگان به طاعتت را و از غافلان دور از رحمتت مگردان و از گناهم روز جزا درگذر.
گفتند می خواهی قاضی شوی؟؟؟ گفت : نه گفتند : چرا؟؟؟ گفت: نمی خواهم نادانی بین دو دانا باشم شاکی ومتهم هر دو اصل ماجرا را می دانند و من ساده باید حقیقت را حدس بزنم. "فوق العاده زیباست" 💕❤️💕
حدیثــــــــــے از امـــــام عصر(عج)🌿 مــــــــــن آخـــــرین وصّـــــے پـــــیغمبر خــــــــــدا هـــــستم بـــــه وسیلـــــه ے مـــــن بلاهـــــا و فتـــــنه هـــــا از آشنایـــــان و شیعیانــــــــــم دفـــــع و برطرفـــــ خـــــواهد شــــــــــد. 💕❤️💕
♥️ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: 🍀كنْ عَلى عُمرِكَ أشَحَّ مِنكَ عَلى دِرهَمِكَ و دينارِكَ؛ 🍃به عمر خود بخيل تر باش تا به درهم و دينارت 📖 ميزان الحكمه، ج8، ص125. 💕💙💕
✅داستان تربیتی واقعی ✍معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند. 💥آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. 📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی 💕🧡💕
°•♡ ‼️ مامذهبے‌ها✋🏻 جنس‌پشتِ‌ویترین‌دین‌اسلام‌هستیم جنس‌هاۍخوب‌ پشت‌ویترین‌گذاشتہ‌میشہ تامردم‌براساس‌اون‌وارد‌مغازه‌بشن [ببین‌رفیق‌! جورۍباش‌ڪہ‌بادیدنت‌ نسبت‌بہ‌اسلام‌راغب‌بشن نہ‌اینڪہ‌ازدین‌زده‌بشن...⚠️] ...! 💕❤️💕
✨لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ کَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ 💠هر کس ساعتى در اين دنيا بيکار بماند (و عمل نيکى براى آخرت انجام ندهد) اين ساعتِ فراغت و بيکارى موجب حسرت او در قيامت خواهد شد» 📚 💕🧡💕
🌺🕊🦋•.. کـردم از عـقل سؤالی که مـگر ایـمان چیست؟✨ عقل برگوش دلم گفت‌که ایمان است. 🌷 آدمیـزاد اگر بی‌ادب است آدم نیست فرق مابین بنی‌آدم وحیوان ادب‌است ✍سعدی 💕💙💕
❤️ حاج اسماعیل دولابـی: 🍃 هنگامی که به یـاد امـام حسـیڹ(؏) مے‌افٺید، ٺـردیدی نداشٺه باشيد ڪه آن حضرٺ هم به یاد شماسٺ .... 😍❤ 💔 💕❤️💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
⚠️ +بهش‌ گفتم: ❌«چرا یه طور‌ لباس نمیپوشی که ‌در شأن ‌و موقعیت اجتماعیت باشه؟ ی کم ‌بیشتر خرج خودت کن. ❌چرا همش‌ لباسای ساده و‌ ارزون ‌می‌پوشی؟ تو که ‌وضعت خوبه». 🌷-گفت:«تو بگو ‌ ❌چرا باید یه چیزایی داشته ‌باشم‌ که بعضیا حسرت ‌داشتن ‌اونا رو بخـورن؟ ❌چرا باید زرق‌ و برق ‌دنیا چشمام رو کور کنه؟ دوست‌ دارم مثل بقیه ‌مردم ‌زندگی کنم». 🌺 📚منبع:آن روز هشت صبح، صفحه ۲۱،۲۲ 💕❤️💕
•••: ||...💙||○ ـ ـ عزت دست خداست و بدانید اگر گمنام‌ترین هم باشید ولۍ نیت شما یارۍ مردم باشد، مۍبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش مۍگیرد. 💕🧡💕
🌱⃢♥️ ✍ • . • ✨•امام خامنه‌اے حفظه الله: 🍃•کلید حل مشکلات، «دعا، یاد خدا و اصلاح دل‌ها» است و ماه رجب عید کسانے است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند. ۹۷/۱/۲۰ 💚 - خدایا‌نَـزارازدَستِـت‌بِـدَمـ👇 ‌‌ 💕💚💕
: قانون ناشناخته ها خيلي آرام و خونسرد به پشتي نيمکت تکيه دادم ... انگار نه انگار چي داشت مي گفت و درون من اين روزها چه حال و غوغايي بود ... نمي تونستم عقب بکشم ... می دونستم اشتباه کرده بودم و تحت شرايط سختي ... حتی نزديک بود اون بچه رو با تير بزنم ... بچه اي که مال اون بود ... اما اذعان به اون اشتباه يعني تمام شدن اعتبارم و پايين اومدن از موضع قدرت ... براي چند لحظه نگاهم توي پارک چرخيد ... با فاصله چند متري از ما فضاي بازي بچه ها بود ... داشتن بين اون تاب و سرسره ها و وسائل، بازي مي کردن ... و صداي خنده و شادي شون تا نيکمت ما مي رسيد ... بچه هایی هم سن یا بزرگ تر از نورا ... - قبول دارم اون شب فضاي سنگيني بين ما به وجود اومد ... اگه مي خواي اين رو بشنوي بايد بگم بابتش متاسفم ... اما من فقط داشتم به وظيفه ام عمل مي کردم ... و به خاطر عمل به وظيفه ام متاسف نيستم ... جدي توي صورتم زل زد ... چشم هاش از شدت ناراحتي و عصبانيت مي لرزيد ... حس مي کردم داره محکم دندان هاش رو روی هم فشار ميده ... و من فقط داشتم ارزيابيش مي کردم ... استاد رياضي اي که خودش وسط يه معادله گير کرده بود ... - منظورم اين نبود ... - پس تا منظورتون رو واضح نگيد نمي تونم کمکي بکنم ... تظاهر کردم نمي دونم چي توي سرش مي گذره ... اما دروغ بود ... مي خواستم حلش کنم و به جواب برسم ... مي خواستم افکارش رو خودش از اون پشت بيرون بکشه ... گام بعدي، شکست حالت کنترليش بود ... يعني نقش بستن يک لبخند آرام و با اطمينان خاطر روي چهره من ... با ديدن اون حالت ... چند لحظه با سکوت تمام بهم نگاه کرد ... مي ديدم سعي داشت دست هاي نيمه مشت اش رو از اون حالت بسته باز کنه ... اما انگشت هاش مي لرزيد ... موفق شده بودم ... چند لحظه تا شکسته شدن گارد روانيش فاصله بود ... چند لحظه تا ديوارها فرو بريزه ... و بتونم همه چیز رو ببینم ... اما یهو از جاش بلند شد ... نه براي حمله کردن به من ... يا ... بلند شد و يه قدم ازم فاصله گرفت ... چرخيد سمتم ... هنوز به خودش مسلط نشده بود ... ولی ... - متشکرم کارآگاه ... و عذرمي خوام از اينکه وقت و زمان استراحت تون رو گرفتم ... باورم نمي شد چي دارم مي شنوم ... من مي خواستم مثل يه معادله، تمام مولفه ها رو از هم باز کنم و راه حلش و پيدا کنم ... اما اون ديگه يه معادله چند مجهولي نبود ... جلوي چشم هام به يه ساختار چند بعدي ناشناخته تبديل شد ... يه کدنويسي غير قابل هک ... برنامه اي که کدهاش غير قابل نفوذ بودن ... عجيب ترين موجودي که در مقابلم قرار داشت ... چيزي که تا به اون لحظه نديده بودم ... اون از من دور مي شد و حتي نگاه کردن بهش از اون فاصله تمام وجود من رو به وحشت مي انداخت ... ترس رو با بند بند وجودم حس می کردم * ... و اين قانون ناشناخته هاست ... پ.ن نویسنده: این قسمت از داستان، به شدت من رو به یاد آیات جنگ و جهاد در قرآن انداخت که خداوند می فرمایند؛ ما ترس و وحشت شما رو در دل های اونها می اندازیم تا جایی که در برابر شما احساس عجز و ناتوانی کنند. بامــــاهمـــراه باشــید🌹
: عمليات جاسوسي برگشتم توي ماشين ... اما نمي تونستم از فکر کردن بهش دست بردارم ... - چرا مي خواست بدونه من در موردش گزارش دادم يا نه؟ ... اگه کار اشتباهي ازش سرنزده چرا بايد براش مهم باشه؟ ... شايد ... اون آدم خطرناکي بود ... يه آدم غير قابل محاسبه ...کسي که نمي دونستي با چي طرف هستي و نمي تونستي خطوط بعدي فکرش رو حدس بزني ... از طرف ديگه آدم محکم و نترسي بود ... و اين خصوصيات زنگ خطر رو در وجود من به صدا در مي آورد ... نمي تونستم بيخيال از کنارش رد بشم ... از چنین آدمی، انجام هیچ کاری بعید نیست ... اگه روزي بخواد کاري بکنه ... هيچ کس نمي تونه اون رو پيش بيني کنه و جلوش رو بگيره ... بدون درنگ برگشتم اداره ... دنيل ساندرز ... بايد دوباره در موردش تحقيق مي کردم و پرونده اش رو وسط مي کشيدم ... توي ماشين منتظر برگشت اوبران شدم ... اگه خودم مي رفتم تو و رئيس من رو مي ديد ... بعد از مواخذه شدن به جرم برگشتن سر کار ... مجبورم می کرد همه چیز رو توضیح بدم و بگم چرا برگشتم ... همه چيزي که توی اون لحظات توضيح دادنش اصلا درست نبود ... چند ساعت بعد ... از ماشين پياده شد و رفت سمت ساختمون اصلي ... سريع گوشي رو در آوردم و بهش زنگ زدم ... - من بيرون اداره رو به روي در اصليم ... سريع بيا کارت دارم ... گوشي به دست چرخيد سمت ورودي اصلي ... تا چشمش به ماشینم افتاد با سرعت از خيابون رد شد و نشست تو ... - چي شده؟ ... چه اتفاقي افتاده؟ ... رنگش پريده بود ... - چيه؟ ... چرا اینطوری نگران شدی؟ ... با ديدن حالت عادي و بيخيال من، اول کمي جا خورد ... و بعد چهره اش رفت توي هم ... - تو گرفت ... بيچاره راست مي گفت ... - چيزي نيست فقط اگه سروان، من رو ببينه پوست کله ام کنده است ... موقع رفتن بهم گفت اگه توي اين مدت برگردم اداره بقيه تعطيلات رو بايد توي بازداشتگاه استراحت کنم ... خودش رو کمي روي صندلي جا به جا کرد ... هنوز اون شوک توي تنش بود ... - ايده بدي هم نيست ... يه مدت اونجا مي موني و غذاي زندان رو مي خوري ... اتفاقا بدم نمياد برم الان به رئیس بگم اينجايي ... خنده اش با حالت جدي من جدي شد ... - لويد ... مي خوام توي اين يکي دو روزه ... بدون اينکه کسي بويي ببره ... پرونده يه نفر رو برام در بياري ... از تاريخ تولدش گرفته تا تعداد عطسه هايي که توي آخرين مريضيش انجام داده ... بدون اينکه احدي شک کنه يا بو ببره ... با حالت خاصي بهم زل زد ... مصمم و محکم ... - پس برداشت اولم درست بود ... حالا اسمش چيه؟ ... دستش رو برد سمت دفترچه توي جيبش ... - نيازي به نوشتن نيست ... مي شناسيش ... دنيل ساندرز ... دبير رياضي کريس تادئو ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🏖استادی با شاگردش از باغى ميگذشت چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين! مقدارى پول درون آن قرار بده شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد. با گريه فرياد زد : خدايا شکرت ! خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى . ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت. استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحالى ات ببخشى نه بستانی... 💕💚💕
سلام امام زمانم✋🌸 🌸آلوده ایم،حضرت باران ظهور کن 🌱آقا تو راقسم به شهیدان ظهورکن 🌸گاهی دلم برای شما تنگ می شود 🌱پیداترین ستاره ی پنهان ظهور کن 🎀اللهم عجل لولیڪ الفرج🎀
خدایا با نام تو آغاز می کنم شروع هر لحظه را ای که زیباترین علت هر آغاز تویی 💚بسم الله الرحمن الرحیم💚