eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 دعوت سید حسن نصرالله به اجتماع قلبها به مناسبت نیمه شعبان 🔷 ان شاالله طرح اجتماع قلوب در شب نیمه شعبان راس ساعت ۸/۳۰ به وقت مکه مکرمه (۲۲ به وقت ایران) در ۸۰ کشور اجرا خواهد . دعا و استغاثه برای ظهور منجی و تلاوت دعای هفتم صحیفه سجادیه برای ریشه کن شدن کرونا و دفع بلا. اگر شما هم مایل به همراهی دیگران در این اجتماع قلوب هستید برای دوستانتان ارسال فرمایید .
🌷بعضی ازفضائل اهل بیت ع درقرآن 🌷۱. پاک ومعصومندآیه تطهیر۳۳ احزاب 🌷۲. سبقت در دین................۱۰ و۱۱ واقعه 🌷۳.مجاهدفی سبیل الله هستند۹۵ نساء 🌷۴. در راه خدا طعام به نیازمندان دادند۸ و ۹ سوره انسان 🌷۵. آیه مباهله....................۶۱ آل عمران 🌷۶. آیه فضیلت شهادت....۱۶۹ آل عمران 🌷،۷. اگرعلی راجانشین خودت نکنی وظیفه الهی راانجام نداده ای....۶۷ مائده 🌷۸. آیه اکمال دین،۳..ً.............. مائده 🌷۹. آیه ولایت وخاتم بخشی...۵۵ مائده 🌷۱۰. لیلة المبیت.........................۲۰۷ بقر.ه 🌷۱۱. دوست داشتنشان واجب است۲۳ شورا 🌷۱۲. حضرت علی کل علم کتاب رادارد من عنده علم الکتاب....۴۳ رعد 💕❤️💕
‌‌‌ 💫🌺🍃💫 🔴 سخن امام حسین (علیه‌السلام) راجع به مظلومیت امام مهدی (عج‌الله‌تعالی) 🌺 حضرت امام حسین(ع) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: 🌕 «مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره ی مهدی(ع) سخن بگوییدو قلم فرسایی کنید، آن چه که درباره‌ی شخصیت این معصوم بگویید درباره‌ی همه‌ی معصومین(ع) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر حضرت‌مهدی(ع) است سزاوار است که درباره ی او مطالب گفته شود. 🌹 و در خاتمه فرمودند: 🔵 باز تأکید می کنم درباره ی مهدی ما زیاد بگویید و ، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و سخن گفت... 📚 صحیفه ی مهدیه، ص ۸۳ 💕💚💕
انسان باید آنقدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند، آن‌قدر باهوش باشد که از آن‌ها سود ببرد، و آن‌قدر قوی باشد که آن‌ها را اصلاح کند... 💕💜💕
گفتند خبر داری که فلانی درباره ات چقدرغیبت کرده گفت: او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی سبب نقل کینه ها و دشمنی ها نباشیم 💕💛💕
💠 دین بدون ، مانند بدون است، 👈 مانند همان قرآن بدون علی(ع) است که خوارج داشتند. 👈 مانند همان مسجد و محراب و منبری است که در آن علی(ع) را نفرین می‌کردند. ✅در جامعۀ ما این رسم دینداری، اخلاق‌مداری و معنویت‌گرایی بدون مهدویت باید فرو بریزد! ⚠️یک مشکل دیگر ما «مهدویت‌گرایی بدون سیاست» است. بعضی‌ها مهدویت بدون سیاست، بدون جنگ، و بدون استکبارستیزی دارند، انگار امام زمان(ع) می‌خواهند تشریف بیاورند و برای ما کلاس بگذارند،نماز بخوانند و به زیارتشان مشرّف شویم و دیگر هیچ❗️ حضرت که برای این چیزها نمی‌آیند، 🌹 برای آزاد کردن جهان از قید ستم می‌آیند، که این‌کار طبیعتاً با جنگ همراه است. 💠 اگر کسی به مهدویت معتقد باشد ولی اهل سیاست نباشد، ⛔️یا جاهل است یا لاف‌زن و دروغ‌پرداز و تحریف‌کنندۀ دین❗️ 🌺چون امام زمان(ع) برای ریاست جهان می‌آید و ما ایشان را برای ریاست جهان می‌خواهیم.✅ 💕🧡💕
دلم شهادت میخواد... می گویند چرا می خواهی شهید شوی؟ می گویم دیده اید وقتی یک معلم را دوست داری خودت را می کشی در کلاسش نمره ی 20 بگیری و لبخند رضایتش دلت را آب کند؟؟ من هم دلم برای لبخند خدایم تنگ شده می خواهم شاگرد اول کلاسش بشوم... ♥ شـــ ــهــــ ا د ت ♥ "شهادت مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمیگذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل ،چیزی عایدشان نشود" اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک ... " شهادت پایان نیست، آغاز است؛ تولدی دیگر است؛ تولد ستاره است که پرتو نورش عرصة زمان را در می نوردد و زمین را به نور ربّ الارباب، اشراق می بخشد، و شهدا، واسطة پیوند آسمان و زمین هستند و جز از طریق آنان، راهی برای جلب عنایات خاصة حضرت حق وجود ندارد." ❤️شهید سید مرتضی آوینی 💕❤️💕
✅داستان زیبا و واقعی از علامه جعفری در دانمارک ✍علامه محمدتقی جعفری می‌گفتند: عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست. هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.... 💕💜💕
✨﷽✨ 🌼واکسنِ ویروسِ گناه ✍ در خیابان‌ها دیده‌ام این روزها ماسک میزنی، دستکش می‌پوشی و صورتت را بیشتر می‌پوشانی که مبادا چشمِ کرونا با آن خنده‌های ترسناکش به صورتت بیفتد. تو جسم و بدنت را دوست داری و می‌دانی در مقابل این ویروسِ بی‌حیا و کشنده، نیاز به یک فیلتر داری! کرونا دیر یا زود بساطش را جمع می‌کند و می‌رود... ویروسی که فقط جسم‌ها را درگیر می‌کند و اگر خدا بخواهد بدن، شکستش می‌دهد. 📖 خدا در قرآنش سفارش کرده تو همیشه چشمت را در مقابل نامحرم بپوشانی، تا ویروسِ خطرناک‌تری به نام «جلوه‌گری» و «بی‌حیایی» سر تا سر روحت را اِشغال نکند که اثراتش به مراتب مخرب‌تر است... به همین دلیل ۲۰ روز پیش با هم قرار گذاشتیم که در چله‌ی چشم ها را باید شست ، چشم‌هایمان را به مدت ۴۰ روز بر گناه ببندیم تا ویروسِ بی‌حیایی روحمان را آلوده نکند و با طراوت و شادابیِ معنوی، به ماه محرم برسیم. قطعا روحی که دچار بیماری نشده، عاشورا را با صفای بیشتری درک خواهد کرد و چنین روح پاکی لایق اشک بر حسین خواهد شد و دعایش نیز پذیرفته می‌شود؛ امام زمان نیز از او راضی خواهد بود. 🚫 همانطور که می‌دانید یکی از عواملی که باعث تعجیل در ظهور می‌شود خودسازی و ترک گناه است. و چقدر زیباست که این ترک گناه به صورت دست‌جمعی اتفاق بیافتد. امروز به میانه‌ی راهی رسیدیم که پایانش رضایت امام زمان را در پی خواهد داشت ان‌شاءالله. 💕💙💕
•‹🇮🇷🗞›• شھیدابراهیم‌همت؛ هروقت‌‌مےخواست‌‌! برای‌بچہ‌هایادگاری‌بنویسہ‌مینوشت: "من‌کان‌لله،کان‌الله‌له" هرکےباخداباشہ‌خدابااوست... 💕🧡💕
... 🍃شخصی به آیت الله بهاالدینی گفت: "حاج آقا ! دعا کنيد من آدم بشوم" ، با خنده ي مليحي گفتند "با دعای خالی کسي آدم نمي شود باید زحمت بکشید" 💕💛💕
[ 📿]🌿 |امام عليه السلام: يكى از محبوب ترين كارها نزد خداوند عزّوجلّ شاد كردن مؤمن است: برطرف كردن گرسنگى اش، يا زدودن اندوهش، يا پرداختن قرضش مِن أحبِّ الأعمالِ إلى اللّهِ عزّ و جلّ إدْخالُ السُّرورِ على المؤمنِ: إشْباعُ جَوْعَتِهِ، أو تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ، أو قَضاءُ دَينِهِ🌱| |📚|ميزان الحكمه جلد۲ صفحه۴۳۵ 💕💙💕
بر مهدے دین مُنجے دنیا صلوات برچهره ے آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بشکُفت براین گلُ برنرگس؛و زهرا صلوات 💓اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💓
سلام امام زمانم✋🌸 مولای من عج انگیزه تغییر من، لبخند رضایت توست من هر روز به همه قول میدهم لبخند را به لبانت بیاورم
🔹آیتــــــ الله حــائرے شــیرازے🔹 🔸در ملاقاتــــــ بــا خــداوند،‌ بایــد بتــوان سر را بــالا گرفتــــــــ🔸 انــسان زمــانے ڪــه بــا خــداوند ملاقاتــــــــ مے ڪــند بایــد بتــواند ســرش را بــالا ڪــند. خیلے از بــــزرگان آرزو داشــتند در راه اســلام یڪــ بخــورند امــا این توفــیق نصیبــشان نــشد. پدر بنــده همیشــــه ناراحتــــــ بود ڪــه چــرا ما یڪــــ سیلے، یا فحــش در راه اســلام نــخورده ایم. (بیاناتــــــ آیتــــــ الله حائرے شیرازے در عیادتــــــ از طلبه ے ناهے از منڪر، شــهید علے خلیلے | ۱۳۹۲/۱۲/۷) 💕❤️💕
✍آیت‌الله بهجت (ره): می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات شد شد، نشد نشد! بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (درندگان و چهارپایان؛ مقصود، مأموران رژیم پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضه‌خوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌اللّه گفته شد: روضه‌خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است! زیرا مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است. 💥خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام در مقدمۀ روضه نقل می‌شود که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧۴ ‌💕💙💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله مباحث خانواده‌ی آسمانی 🛤 پله‌ی هفتم 🏝دروغگویی 🔴 ادامه دارد ...
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍روز بهلول مردی را دید که زار زار گریه می‌کرد به او گفت چه شده است . آن مرد گفت بازرگانی هستم که با مقدار پول به این شهر آمدم از ترس این پولم را گم نکنم آن را نزد عطار به امانت گذاشتم و به گشت و گذار مشغول شدم بعد از چند روز که پیش او آمدم می‌گوید کدام امانت! بهلول گفت نشانی عطار را به من بده فردا یک ساعت مانده به اذان ظهر در مغاز ه عطار هستم تو هم بیا. بازرگان گفت من چه کار باید بکنم؟ بهلول گفت: وقتی مرا آنجا دیدی اصلا آشنایی نده و حرفی با من نزن به عطار بگو آمده‌ام امانت خود را بگیرم. بهلول فردا نزد عطار رفت و گفت خیال دارم که سفری به سرزمین خراسان داشته باشم. عطار گفت انشاءالله خیر است. بهلول گفت خودم نیز چنین امیدوارم و یک ناراحتی دارم و آن اینکه مقداری جواهر دارم که قیمت آن معادل سی هزار دینار طلا است. باید آن را جایی امانت بگذارم تا زمانی که برگشتم آن را پس بگیرم. عطار چیزی نگفت ولی بهلول گفت در این شهر از هر کس پرسیدم امانتدارتر از شما کسی را معرفی نکردند. عطار گفت به دیده منت دارم که امانتدار شما باشم. بازرگان در آن موقع وارد مغازه شد بهلول کیسه سربسته‌ای را روی پیشخوان گذاشت. بازرگان گفت عطار آمده‌ام امانتم را پس بگیرم . عطار که ترسید خیانت در امانتش افشا شود به شاگردش گفت کیسه این بازرگان در فلان جای انباری است آن را بیاور و به او بده. بازرگان امانتش را پس گرفت و از مغازه خارج شد و بهلول هم بعد از او خارج شد. 📚کتاب قصه‌های بهلول نوشته رضا شیرازی ‌ ‌ ‌ 💕💚💕
🔶مهدی جان 💕صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ ام ⚜اَدْعوُكَ يا سَيدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه ❤️مي‌خوانمت آقاے من اما با زبانے كہ گناه لالش كرده
@mahmoudkarimmi 1393من.mp3
8.93M
... 📝 شبِ قدرِ، قدرِ خودتو بدون 👤 حاج‌محمود 🔊 صوتی سرود زیبا 🌺 ایام ولادت
‍ ‍ ‍ ‍ 😌 "زهرا" باز این پسره شلوغ رفته بود سر لب تابم و همه اطلاعات پایان نامه ام رو بهم ریخته بود.مگه دستم بهت نرسه عطا،بیچارت میکنم. با درموندگی نشستم روتختم و فایل ها رو مرتب کردم اما بیشترشون یا دیلت شده بود یا گم شده بود.حسابی حرصم دراومده بود.مامانو صدا زدم:مامان؟مامان بیاااا. با نگرانی اومد تو اتاقم و گفت:چیشده زهرا؟باز که منو نصف عمر کردی‌. _مامان باز عطا اومده سراغ لب تاب من.تروخدا بهش یه چیزی بگو.ایندفعه استادهم بفهمه منو بیچاره میکنه. سر تکون داد وگفت:از دست این پسر چی بگم آخه؟باباتم که ماشالله انگار نه انگار براش مهم نیست این چیکار میکنه. ملاقه به دست از اتاق رفت بیرون.سرمو خاروندم و موهای جلو صورتمو کنار زدم.بدبخت شدم رفت.حالا کی وقت داره اینهمه فایلو پیدا کنه؟استاده درجا میندازتم. چهارزانو نشستم رو تخت و لبتابو گذاشتم رو پام.لب برچیدم و دستامو زدم زیر چونه ام.اوج بدبختی اینجابود. درباز شد و خواهر گرامی بدون در زدن مثل همیشه داخل شد. _چیه غمباد گرفتی حاج خانم؟ حرصم میگرفت اینجوری صدام میزد.چون چادر میپوشیدم و خودش مانتویی بود همیشه حاج خانم صدام میزد. _چیزی نیست فضول خانم.امرتون؟ _عه بی ادب شدیا این چه طرز حرف زدن با خواهر بزرگتره؟ _دوسال بزرگتریا حالا کلاس بزار. _بالاخره بزرگترم. همونطور که ناخناشو سوهان میکشید اومد کنارم نشست. _صدات میومد باز عطا خراب کاری کرده؟ _وای آره محدثه نمیدو... وسط حرفم پرید وگفت:لیدا..صدبار بهت گفتم اسم منو درست صدا بزن. بدم میومد ازاینکه اسم لیدا رو به محدثه ترجیح میداد. _باشه لیدا خانم.. _ادای منم درنیار. _اصلا پاشو برو بیرون حرفای ما آخر به دعوا ختم میشه. چیشی گفت و بلندشد. رفت سمت در و گفت:لیاقت همدردیم نداری. بیرون که رفت هوفی کشیدم و باخودم گفتم:همدردیاتم مهربونی خاله خرسه است آبجی جان‌. تاشب مشغول درست کردن فایل های پایان نامه ام بودم.ساعت۸شب بود که گوشیم زنگ خورد. _بله؟ _سلام زهرایی خوبی؟ _سلام آتنا.نه خوب نیستم چشام دراومد بس که به لب تاب زل زدم. _وا چرا آجی؟ _عطا بازم کار خرابی کرده‌. _ وای خدا مرگم رو لب تابت جیش کرده؟؟؟ بلند زدم زیر خنده و گفتم:وایییی آتنا روانی نه منظورم اینه که به لب تابم دست زده اطلاعاتو پاک کرده. _خب خداروشکر فکر کردم.. به پشت رو تختم دراز کشیدم و گفتم:فکراتم به درد خودت میخوره‌. _فردا میای کلاس؟ _اگه حسش بود آره. _عه زهرا تو که تنبل نبودی‌ _میام بابا.کار نداری؟ _نه گل دختر برو شب خوش. _شب بخیر. گوشیو که قطع کردم مامان اومد تو.هوف این خانواده ما در زدن بلد نیستن بخدا. _زهرا فردا که کلاس نداری؟! نشستم رو تختم وگفتم:چرا دارم‌. _ای بابا پس نمیای با ماخونه مادرجون؟ _خونه مادرجون چرا؟ _عمه شیرینت اومده‌. تعادلمو از دست دادم و از رو تختم افتادم رو زمین. _چی؟؟عمه؟؟بعد اینهمه مدت؟چرا اومده؟با کی اومده؟کی اومده؟میمونه ایران یا برمیگرده؟چرا زودتر نگف... _وای دختر سرسام گرفتم چه خبرته؟ درست نشستم رو زمین و گفتم:ببخشیش تعجب کردم خب‌. _امروز اومده با پسرش مثل اینکه از شوهرش طلاق گرفته اومده ایران زندگی کنه.چیکار میکنی میای یا نه؟ خانواده بابا همیشه باحجاب من مشکل داشتن و یواشکی مسخرم میکردن.چون تو اونا فقط من به یک سری اعتقادات پایبند بودم. _نه فکر نکنم بتونم بیام. _خیلخب پس فردا یادت نره کلیدا رو بردار تاپشت درنمونی‌. سری تکون دادن که مامان رفت.خوب شد که بهونه دارم برای نرفتن تو جمع اونا.حالا یک خارجیم به جمعشون اضافه شده چه کیفی میکنن.اصلا بهتر که نمیرم.خدایا شکرت. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
صبح با صدای زنگ موبایلم از خواب بیدارشدم و طبق معمول نیم ساعتی رو تخت وول خوردم تا خواب از سرم بپره..بعد رفتم دستشویی و صورتمو شستم و مسواک زدم.رفتم تو آشپزخونه دیدم صبحانه حاضره.آخ جون قبل اینکه برن خونه مادرجون صبحونمو گذاشتن.شروع کردم به خوردن.ساعت۸ونیم بود که ازخونه زدم بیرون.چه هوای خوبی بود اصلا امروز روز شانس منه شک ندارم. خوشحال رفتم سمت ایستگاه اتوبوس که یک پرادو مشکی رنگ جلو پام ترمز کرد.وااای بازم این پسره کنه.تا کی باید جواب منفی بشنوه تابیخیال بشه؟ شیشه جلو رو داد پایین وگفت:سلام زهراخانم‌‌. چادرمو گرفتم بالاتر تا صورتمو نبینه. _سلام. _دانشگاه میرین برسونمتون. ایش همینم مونده با ماشین تو برم جلو دانشگاه بشم سوژه جمع. _نه ممنون. _تارف میکنین؟ با جدیت برگشتم سمتش وگفتم:نه آقای مرادی.خدانگهدار بعد هم با قدم هایی محکم ازش دور شدم.پسره پررو فکر کرده منم مثل دخترای دیگه ام که براش ناز بیارم و اونم نازمو بخره تاسوار ماشینش شم.چند بار مامانش ازم خاستگاری کرده بودن اما هردفعه به مامانم گفتم بگین نه.هنوز محدثه توخونه است اول اون باید ازدواج کنه بعد من‌‌‌. شایان از اون اول میگفت شیفته حیا و حجابت شدم.آره جون عمت. تو ایستگاه زیاد منتظر نموندم چون اتوبوس زود اومد منم سوارشدم.تا دانشگاه فکرم درگیر وقاحت این پسره بود.جلو در دانشگاه لبخندی رو لبم کاشتم و با بسم الله رفتم تو. آتنا رو تو محوطه ندیدم حتما رفته سلف.اون شکمو از شکمش نمیگذره.صد دفعه هم گفتم خونه صبحونه بخور به حرف نمیکنه. درست حدس زدم خانم تو سلف مشغول خوردن شیرکاکائو و کیک بود. رفتم پشت سرش و همونطور که سمت صندلی رو بروش میرفتم،گفتم:نترکی آتی. انگار شیر کاکائو پرید تو گلوش شروع کرد به سرفه کردن.قیافه اش جالب شده بود.سرخ شده بود از شدت سرفه. نگاه نگران یکیو حس کردم.بعله فقط من خبر دارم از دل عاشق این پسر که بدجوری پیش این تپل ما گیر افتاده. علیرضا مرتضوی دوماهی میشد نگاهاش به آتنا فرق کرده بود و همش دور و برش بود.اما خجالتی و کم حرف بود و علاقشو بروز نمیداد. باخنده رو به آتنا گفتم:بسه بابا طرف چش و چالش در اومد بس که نگاهت کرد. تازه بهترشده بود،گفت:کی؟ _عمه من.بهترشدی؟ یکی زد به دستم وگفت:کوفت داشتی خفم میکردی دختر. _نترس تو تا دو دستی منو تو قبر نذاری ول کن نیستی.بریم اگه خوردنتون تموم شد؟ کیفشو برداشت و چادرشو مرتب کرد،گفت:بریم. رفتیم سرکلاس و دوساعت تمام استاد درس داد.اجازه نفس کشیدنم نداد نامرد.وقت کلاس که تموم شد بچه ها یکی یکی رفتن بیرون.بدنمو کشیدم و گفتم:آتی بریم نماز بعدم ناهار بیاخونمون. لبشو گاز گرفت وگفت:اوا خدامرگم همین مونده بگن دختره مزاحم این وقت ظهر سرزده اومده چیکار خونه ما! _نترس شکمو جان تنهام تاشب. _مامان بابات کجان؟ دستشو گرفتم و کشیدم درهمون حال گفتم:حالا میگم بهت. نمازم که تموم شد تسبیحمو برداشتم و تسبیحات حضرت زهرا رو گفتم.همیشه نمازخوندن بهم آرامش میداد.یک تسلی خاطر بود برام که بدونم خدا همیشه منو میبینه و تنهام نمیزاره.حتی اگه قهر باشه باهات فاصله قهرش بین دوتا اذانه.باز صدات میکنه،میاد سمتت،دلش تنگ میشه. رفتم به سجده وگفتم:خدایا شکرت آتنا هم نمازشو تموم کرد باهم رفتیم بیرون.بااتوبوس رفتیم خونه ما و بعد لباس عوض کردن آتنا نشست رومبل وگفت:نگفتی خانواده کجان؟یهو نیان بگن این چه دختر پررو... _وای اتی دودقیقه سکوت اختیار کن بگم کجان.رفتن خونه مادرجونم.عمم تازه ازخارج اومده دورهم جمع شدن. _عه پس چرا تو نرفتی دیوونه کلی خوش میگذشت بهت. به نقطه نامعلومی خیره شدم وگفتم:خوشم نمیاد ازشون.ازبالا به همه نگاه میکنن.ولش کن غیبت میشه بیا ناهار. به میز باسلیقه ای که چیده بودم نگاه کرد وگفت:اوووممم عجب خوشگل و اشتها آور.دستت طلا زهرایی 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✴️ یکشنبه 👈 8 فروردین/ حمل 1400 👈14 شعبان 1442👈 28 مارس 2021 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است : ✅ داد و ستد و تجارت . ✅ شرکت زدن و مشارکت . ✅ طلب علم و حاجت . ✅ و قرض گرفتن و دادن خوب است . 👼 زایمان خوب و نوزادش دارای کمالات و علاقمند به علم و دانش خواهد بود.ان شاءالله. ✈️ مسافرت :خوب و سودمند است . 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز:قمر در برج میزان است و از نظر نجو می برای امور زیر نیک است . ✳️ فروختن جواهرات . ✳️ خواستگاری عقد و ازدواج. ✳️ لباس نو پوشیدن . ✳️ و آغاز معالجه و درمان نیک است . 💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، مباشرت مکروه و فرزند شوم و بد یمن خواهد شد و در مو و صورتش نشان بد یمنی و شومی دیده می شود . ان شاءالله. ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب شادی است . 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،ممکن است باعث خارش می شود. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد . 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
یک روز نوشته میشود در تقویم تعطیل! مناسبت ظهور مهدی... برپا بکنیم نیمه ی شعبان هم یک جشن بزرگ با حضور مهدی... 🌸💚 (عج)🎉✨